بازاریابی عصبی یا عصب پایه ( به انگلیسی: neuromarketing ) عبارت است از کاربرد ابزار، دست آوردها و آزمون های برآمده از رشته های علمی روان شناسی و علوم مغز و اعصاب و عصب شناسی به منظور اندازه گیری و سنجش واکنش های زیستی در مواجهه با محرک های بازاریابی ( راهبردهای بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، محصولات جدید و محصولات موجود ) . محققان از تکنولوژی هایی مانند اف ام آرآی برای سنجش تغییرات در قسمت های مختلف مغز و نوار مغزی برای سنجش فعالیت در بخش مشخصی از مغز استفاده می کنند تا نحوه تصمیم گیری مشتریان و قسمت های مرتبط به تصمیم گیری در مغز را مطالعه کنند. شرکت های بزرگ برای پیش بینی رفتار مشتری آزمایشگاه های فعال در حوزه نورومارکتینگ تأسیس کرده اند یا با بخش های دانشگاهی وارد تعامل شده اند.
نورومارکتینگ نوید دهنده نوع جدیدی از بازاریابی است که کاملاً ماهیت میان رشته ای دارد. جایی که علوم مدیریت، عصب شناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر به هم پیوند می خورند.
به بیان ساده بازاریابی عصبی پژوهش مبنایی رفتار مصرف کننده با استفاده از ابزار علمی مدرن و دقیق ( به ویژه ابزار پزشکی ) است.
بازاریابی عصبی برای مصرف کنندگان و لذا برای برندها مفید است چون در این دوران به تشخیص این مسئله کمک می کند که منشأ واکنش واقعی مصرف کننده کجاست یعنی همان مغز او. بازاریابی عصبی در ارائه یک درونداد دیگر به تحلیل کمی و کیفی که هرگز دست از کامل شدن برنمی دارد به پژوهش ها کمک می کند، و فروشندگانی که می توانند به طور خلاقانه از این سازوکار جدید استفاده کنند دچار نقص و کاستی استعداد نمی باشند. [ ۱] هدف وکاربرد بازاریابی عصبی یا نورو مارکتینگ بهبود ارتباطات مشتری و کمپین های بازاریابی، با استفاده از ابزارهایی از قبیل علوم اعصاب، روانشناسی و علوم رفتاری است. [ ۲]
با ردیاب چشم که یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی عصبی می باشد می توان اثربخشی تبلیغات را به لحاظ بصری بالا برد. [ ۳] [ ۴] [ ۵] همچنین از طریق الکتروانسفالوگرافی و رمزگشایی چهره می توان شناسایی دقیقی از عناصر هیجانی مصرف کنندگان داشت. [ ۶] ابزارهای بازاریابی عصبی با توجه به دقت بالا و قدرت تفکیک پذیری این امکان را به محققین می دهند تا با توجه به هر متغیری بتوان تأثیر آن را بر مصرف کنندگان از طریق موقعیت یابی عصبی کشف نمود. [ ۷] [ ۸]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنورومارکتینگ نوید دهنده نوع جدیدی از بازاریابی است که کاملاً ماهیت میان رشته ای دارد. جایی که علوم مدیریت، عصب شناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر به هم پیوند می خورند.
به بیان ساده بازاریابی عصبی پژوهش مبنایی رفتار مصرف کننده با استفاده از ابزار علمی مدرن و دقیق ( به ویژه ابزار پزشکی ) است.
بازاریابی عصبی برای مصرف کنندگان و لذا برای برندها مفید است چون در این دوران به تشخیص این مسئله کمک می کند که منشأ واکنش واقعی مصرف کننده کجاست یعنی همان مغز او. بازاریابی عصبی در ارائه یک درونداد دیگر به تحلیل کمی و کیفی که هرگز دست از کامل شدن برنمی دارد به پژوهش ها کمک می کند، و فروشندگانی که می توانند به طور خلاقانه از این سازوکار جدید استفاده کنند دچار نقص و کاستی استعداد نمی باشند. [ ۱] هدف وکاربرد بازاریابی عصبی یا نورو مارکتینگ بهبود ارتباطات مشتری و کمپین های بازاریابی، با استفاده از ابزارهایی از قبیل علوم اعصاب، روانشناسی و علوم رفتاری است. [ ۲]
با ردیاب چشم که یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی عصبی می باشد می توان اثربخشی تبلیغات را به لحاظ بصری بالا برد. [ ۳] [ ۴] [ ۵] همچنین از طریق الکتروانسفالوگرافی و رمزگشایی چهره می توان شناسایی دقیقی از عناصر هیجانی مصرف کنندگان داشت. [ ۶] ابزارهای بازاریابی عصبی با توجه به دقت بالا و قدرت تفکیک پذیری این امکان را به محققین می دهند تا با توجه به هر متغیری بتوان تأثیر آن را بر مصرف کنندگان از طریق موقعیت یابی عصبی کشف نمود. [ ۷] [ ۸]
wiki: بازاریابی عصبی