لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] باریجه، صمغِ تندْ بویِ چند گیاه از جنس فرولا (تیره چتریان)، بویژه ف. گالبانیفلوا یا ف. روبریکائولیس/ اروبسنس می باشد.
برخی دیگر از نام های قدیم و جدید آن: به فارسی بارْزَد (نیز به صورت های بیرْزَد/ بیرْژَد/ بیرْزَه/ بیْرژَه/ بیْرزَی؛ وَشا/ وِشا، و جز این ها؛ به عربی، قِنَّه، کَلَخ (به زبان عامّه اندلس)، و جز این ها؛ به ترکی، قاصْنی/ قاسْنی
پیشینه باریجه
باریجه از روزگاران بسیار قدیم، در خاورمیانه و نزدیک، صمغی شناخته شده بوده و در بین النهرین باستان، استعمال دارویی آن بسیار رواج داشته است. دو تن از قدیمترین گیاهداروشناسان اروپا، پلینیوس رومی (۲۳ ـ ۷۹ م) و دیسقوریدوس یونانی (قرن اوّل م)، نیز آن را به عنوان مادّه ای دارویی وصف کرده اند (در لاتینی با نام گالْبانُم/ گَلْبَنُم، مأخوذ از خالْبانی/ خَلبَنی یونانی، و آن نیز مأخوذ از خِلْبناه عبری). ولی شاید کاربرد قدیمتر باریجه به عنوان یکی از مواد خوشبو (عطریات) بوده است (که باریجه در عداد مَیْعَه و اَظفار و کُندُر در ترکیب بخور خوشبویی به کار می رفته است). احتمالاً خواص دارویی گوناگون آن بعدها بتدریج کشف شده است. این گیاهداروشناسان رویشگاه آن نوع باریجه ای را که می شناختند سوریه ذکر کرده اند. احتمال داده اند که گیاه باریجه، که هنوز هم گونه هایی از آن بومی ایران و افغانستان است، از طریق بین النهرین به سوریه و فلسطین برده شده باشد.
انواع باریجه
حکمای قدیم چند گونه باریجه ذکر کرده اند. از جمله، جالینوس می گوید: «دو نوع است، یکی سرشیر مانند و سبک و سفیدتر (از گونه دیگر)؛ دیگری غلیظتر و چسبناکتر، واین دومی بهتر است و شایسته استعمال». دیسقوریدوس می گوید: «بهترین باریجه آن است که شبیه به کندر است، تکّه تکّه شونده و صافی و چسبناک، که در آن، (ریزه های) چوب بسیار نباشد.». انطاکی دو گونه آن را ذکر می کند: «یکی زرد، و این بهتر است، و (دیگری) سفید سبُک؛ با آرد باقلا و صمغ بَنه و اُشَق در آن غِش می کنند، و فرق (میان باریجه طبیعی و تقلبی) سبکی و رنگ (آن دو) است». صاحب اختیارات بدیعی می گوید: «بارزد... سه نوع است: بَرّی وبحری و جَبَلی». علّت این تشتت آراء درباره جنس و رنگ و بوی (و نیز قوّه فعّاله) باریجه یکی تنوع گیاهان باریجه آور است، و دیگر برخی مشابهت های باریجه (از لحاظ تندی بوی، شکل و برخی خواص درمانی) با صمغ های چند گیاه دیگر از همان تیره چتریان (سگبیج، انجدان، گاوشیر، اشق، و جز این ها) و، درنتیجه، امکان التباس آن ها با یکدیگر می باشد.
ماهیت باریجه
...
برخی دیگر از نام های قدیم و جدید آن: به فارسی بارْزَد (نیز به صورت های بیرْزَد/ بیرْژَد/ بیرْزَه/ بیْرژَه/ بیْرزَی؛ وَشا/ وِشا، و جز این ها؛ به عربی، قِنَّه، کَلَخ (به زبان عامّه اندلس)، و جز این ها؛ به ترکی، قاصْنی/ قاسْنی
پیشینه باریجه
باریجه از روزگاران بسیار قدیم، در خاورمیانه و نزدیک، صمغی شناخته شده بوده و در بین النهرین باستان، استعمال دارویی آن بسیار رواج داشته است. دو تن از قدیمترین گیاهداروشناسان اروپا، پلینیوس رومی (۲۳ ـ ۷۹ م) و دیسقوریدوس یونانی (قرن اوّل م)، نیز آن را به عنوان مادّه ای دارویی وصف کرده اند (در لاتینی با نام گالْبانُم/ گَلْبَنُم، مأخوذ از خالْبانی/ خَلبَنی یونانی، و آن نیز مأخوذ از خِلْبناه عبری). ولی شاید کاربرد قدیمتر باریجه به عنوان یکی از مواد خوشبو (عطریات) بوده است (که باریجه در عداد مَیْعَه و اَظفار و کُندُر در ترکیب بخور خوشبویی به کار می رفته است). احتمالاً خواص دارویی گوناگون آن بعدها بتدریج کشف شده است. این گیاهداروشناسان رویشگاه آن نوع باریجه ای را که می شناختند سوریه ذکر کرده اند. احتمال داده اند که گیاه باریجه، که هنوز هم گونه هایی از آن بومی ایران و افغانستان است، از طریق بین النهرین به سوریه و فلسطین برده شده باشد.
انواع باریجه
حکمای قدیم چند گونه باریجه ذکر کرده اند. از جمله، جالینوس می گوید: «دو نوع است، یکی سرشیر مانند و سبک و سفیدتر (از گونه دیگر)؛ دیگری غلیظتر و چسبناکتر، واین دومی بهتر است و شایسته استعمال». دیسقوریدوس می گوید: «بهترین باریجه آن است که شبیه به کندر است، تکّه تکّه شونده و صافی و چسبناک، که در آن، (ریزه های) چوب بسیار نباشد.». انطاکی دو گونه آن را ذکر می کند: «یکی زرد، و این بهتر است، و (دیگری) سفید سبُک؛ با آرد باقلا و صمغ بَنه و اُشَق در آن غِش می کنند، و فرق (میان باریجه طبیعی و تقلبی) سبکی و رنگ (آن دو) است». صاحب اختیارات بدیعی می گوید: «بارزد... سه نوع است: بَرّی وبحری و جَبَلی». علّت این تشتت آراء درباره جنس و رنگ و بوی (و نیز قوّه فعّاله) باریجه یکی تنوع گیاهان باریجه آور است، و دیگر برخی مشابهت های باریجه (از لحاظ تندی بوی، شکل و برخی خواص درمانی) با صمغ های چند گیاه دیگر از همان تیره چتریان (سگبیج، انجدان، گاوشیر، اشق، و جز این ها) و، درنتیجه، امکان التباس آن ها با یکدیگر می باشد.
ماهیت باریجه
...
wikifeqh: گیاه_باریجه
دانشنامه عمومی
باریجه، کما یا قَسنی که به صمغ آن «بارزَد» و «قنه» هم گفته می شود واصطلاحا به آن مونه ای نیز می گویند. مازندرانی ها به آن جَرَنْ، کردها به آن قسنی، بختیاری ها به آن باریجه، اراکی ها و آشتیانی ها و در مناطقی از تفرش به آن بالانبو و ساکنین کوه دنا به آن انگدون میگویند ( نام علمی: Ferula gummosa ) گیاهی خودرو از خانواده چتریان می باشد. از شیره ریشه آن ماده ای معطر گرفته می شود که در زبان های اروپایی galbanum خوانده می شود و کاربرد دارویی دارد. در تهیه عطر از این ماده استفاده می شود. حالت چرب دارد و سبب ماندگاری عطر می شود.
در کتب قدیم با نام «انجدان» و در زبان سریانی «انگدان اوگاما» خوانده می شد. گیاهی جدا گلبرگ و شامل ۱۵۰ جنس و در حدود ۳۰۰۰۰ گونه می باشند. باریجه گیاهی پایا با ساقه ضخیم به ارتفاع ۱ تا ۲ متر و برگ هایی به رنگ سبز مایل به خاکستری و پوشیده از تار به طول ۳۰ سانتیمتر بوده، رشد گیاه به صورت روزت بوده و از سن پنج سالگی به بعد با ایجاد ساقه گل دهنده به مرحله زایشی وارد می گردد. گیاه باریجه در طول عمر تنها یک بار به گل نشسته و بذر می دهد و پس از آن از بین می رود. گل های آن زرد و مجتمع به صورت چترهای مرکب و عموماً به صورت دستجات فراهم در قسمت های فوقانی ساقه ظاهر می گردد. میوه بیضی شکل و دراز به طول ۲/۱۲ تا ۲/۱۵ میلی متر و عرض ۸/۵ تا ۸/۶ میلی متر می باشد که کناره آن باریک تر از نصف قسمت محتوای دانه می باشد.
این گیاه در مناطق کوهستانی مرکزی و شمال شرق ایران می روید. ریشهٔ آن در زمین مانند چغندر قند و به رنگ قهوه ای مایل به سیاه است. با بریدن لایه ای نازک از این ریشه مایعی صمغ مانند به رنگ شیر بیرون می زند که در اثر گذشت زمان که در اصطلاح «مدار» خوانده می شود به زرد و سپس قرمز تغییر رنگ می دهد. ابزارهایی که برای بهره برداری از این گیاه استفاده می شود عبارتست از: تتیشه برای کندن پای آن که در اصطلاح به این عمل «پاورداری» گفته می شود. تیغی دسته دار و به شکل داس با دسته ای چوبی و بلند به اندازهٔ ۴۰ سانتیمتر برای بریدن لایه ای نازک از روی ریشه که در اصطلاح اهل فن بِبُرّی ( با تشدید را ) خوانده می شود. پیش بند برای بستن جلوی سینه مثل پیش بند آشپزخانه برای جلوگیری از چسبیدن شیرهٔ گیاه به لباس در حین برداشت آن؛ و کالتیک قوطی حلبی برای انباشتن شیرهٔ قرمز شدهٔ گیاه و انتقال آن به حلب های ۲۰ کیلویی. شیرهٔ گیاه که پس از برداشتن لایهٔ نازک برون زده است و با گذشت چند روز رنگ آن به زرد و سرخ تغییر کرده با وسیله ای به نام «کارد» که ملاقه مانند و بادستهٔ چوبی کوتاه است از روی بدنه ریشه برداشته شده و باز با ببری لایه ای دیگر بریده می شود. پس از چند روز شیرهٔ بیرون آمده تغییر رنگ داده عمل گرفتن آن از سر گرفته می شود. بریدن ها و گرفتن ها تا جایی که در ریشهٔ گیاه شیر باشد ادامه میابد. فصل انجام این کار از اواخر بهار تا پایان تابستان است. نام محلی آن در زبان مردم آباده، اقلید، بیدک و یعقوب آباد استان فارس، قاسنی ( بر وزن کاسنی ) است؛ و به کسانی که شغل باریجه گیری دارند قاسنی زن گفته می شود. صمغ آن بویی خوش دارد و آتش گیر است. برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن: به فارسی بارْزَد ( نیز به صورتهای بیرْزَد/ بیرْژَد / بیرْزَه / بیْرژَه / بیْرزَی؛ ولی مؤلف برهان قاطع بارْزَد را معرّب بیرزد دانسته است ) ، وَشا / وِشا، و جز اینها ( به زبان عامّة اندلس؛ ابن بیطار، ج ۴، ص )
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر کتب قدیم با نام «انجدان» و در زبان سریانی «انگدان اوگاما» خوانده می شد. گیاهی جدا گلبرگ و شامل ۱۵۰ جنس و در حدود ۳۰۰۰۰ گونه می باشند. باریجه گیاهی پایا با ساقه ضخیم به ارتفاع ۱ تا ۲ متر و برگ هایی به رنگ سبز مایل به خاکستری و پوشیده از تار به طول ۳۰ سانتیمتر بوده، رشد گیاه به صورت روزت بوده و از سن پنج سالگی به بعد با ایجاد ساقه گل دهنده به مرحله زایشی وارد می گردد. گیاه باریجه در طول عمر تنها یک بار به گل نشسته و بذر می دهد و پس از آن از بین می رود. گل های آن زرد و مجتمع به صورت چترهای مرکب و عموماً به صورت دستجات فراهم در قسمت های فوقانی ساقه ظاهر می گردد. میوه بیضی شکل و دراز به طول ۲/۱۲ تا ۲/۱۵ میلی متر و عرض ۸/۵ تا ۸/۶ میلی متر می باشد که کناره آن باریک تر از نصف قسمت محتوای دانه می باشد.
این گیاه در مناطق کوهستانی مرکزی و شمال شرق ایران می روید. ریشهٔ آن در زمین مانند چغندر قند و به رنگ قهوه ای مایل به سیاه است. با بریدن لایه ای نازک از این ریشه مایعی صمغ مانند به رنگ شیر بیرون می زند که در اثر گذشت زمان که در اصطلاح «مدار» خوانده می شود به زرد و سپس قرمز تغییر رنگ می دهد. ابزارهایی که برای بهره برداری از این گیاه استفاده می شود عبارتست از: تتیشه برای کندن پای آن که در اصطلاح به این عمل «پاورداری» گفته می شود. تیغی دسته دار و به شکل داس با دسته ای چوبی و بلند به اندازهٔ ۴۰ سانتیمتر برای بریدن لایه ای نازک از روی ریشه که در اصطلاح اهل فن بِبُرّی ( با تشدید را ) خوانده می شود. پیش بند برای بستن جلوی سینه مثل پیش بند آشپزخانه برای جلوگیری از چسبیدن شیرهٔ گیاه به لباس در حین برداشت آن؛ و کالتیک قوطی حلبی برای انباشتن شیرهٔ قرمز شدهٔ گیاه و انتقال آن به حلب های ۲۰ کیلویی. شیرهٔ گیاه که پس از برداشتن لایهٔ نازک برون زده است و با گذشت چند روز رنگ آن به زرد و سرخ تغییر کرده با وسیله ای به نام «کارد» که ملاقه مانند و بادستهٔ چوبی کوتاه است از روی بدنه ریشه برداشته شده و باز با ببری لایه ای دیگر بریده می شود. پس از چند روز شیرهٔ بیرون آمده تغییر رنگ داده عمل گرفتن آن از سر گرفته می شود. بریدن ها و گرفتن ها تا جایی که در ریشهٔ گیاه شیر باشد ادامه میابد. فصل انجام این کار از اواخر بهار تا پایان تابستان است. نام محلی آن در زبان مردم آباده، اقلید، بیدک و یعقوب آباد استان فارس، قاسنی ( بر وزن کاسنی ) است؛ و به کسانی که شغل باریجه گیری دارند قاسنی زن گفته می شود. صمغ آن بویی خوش دارد و آتش گیر است. برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن: به فارسی بارْزَد ( نیز به صورتهای بیرْزَد/ بیرْژَد / بیرْزَه / بیْرژَه / بیْرزَی؛ ولی مؤلف برهان قاطع بارْزَد را معرّب بیرزد دانسته است ) ، وَشا / وِشا، و جز اینها ( به زبان عامّة اندلس؛ ابن بیطار، ج ۴، ص )
wiki: باریجه
دانشنامه آزاد فارسی
باریجه (galbanum)
(یا: بارزَد؛ بیرزد) صمغ تندبوی چند گیاه از جنس Ferula، متعلّق به تیرۀ چتریان، به ویژه گونۀ F. gumosa. گیاهی پایا، دارای ساقۀ ضخیم، برگ های منقسمِ سبز مایل به خاکستری و پوشیده از تار، گل های زردرنگ مجتمع در خوشه های مرکب، و میوه ای بیضوی دراز است. از قاعدۀ برگ و ساقۀ این گونه و برخی گونه های دیگر، براثر گزش حشرات و یا ایجاد خراش، شیره ای خارج می شود که همان صمغ باریجه است. این صمغ از روزگاران قدیم، در خاورمیانه و خاور نزدیک، صمغی معروف بوده، و در بین النّهرین استفادۀ دارویی از آن رواج داشته است. از باریجه، نوعی چسب مخصوص برای چسباندن سنگ های قیمتی مانند الماس تهیه می شود. اثرِ نیرودهنده، ضدّ نزله، ضد تشنّج و رفع درد معده دارد. گونه های باریجه در ارتفاعات شمال و غرب و برخی مناطق دیگر ایران می رویند.
(یا: بارزَد؛ بیرزد) صمغ تندبوی چند گیاه از جنس Ferula، متعلّق به تیرۀ چتریان، به ویژه گونۀ F. gumosa. گیاهی پایا، دارای ساقۀ ضخیم، برگ های منقسمِ سبز مایل به خاکستری و پوشیده از تار، گل های زردرنگ مجتمع در خوشه های مرکب، و میوه ای بیضوی دراز است. از قاعدۀ برگ و ساقۀ این گونه و برخی گونه های دیگر، براثر گزش حشرات و یا ایجاد خراش، شیره ای خارج می شود که همان صمغ باریجه است. این صمغ از روزگاران قدیم، در خاورمیانه و خاور نزدیک، صمغی معروف بوده، و در بین النّهرین استفادۀ دارویی از آن رواج داشته است. از باریجه، نوعی چسب مخصوص برای چسباندن سنگ های قیمتی مانند الماس تهیه می شود. اثرِ نیرودهنده، ضدّ نزله، ضد تشنّج و رفع درد معده دارد. گونه های باریجه در ارتفاعات شمال و غرب و برخی مناطق دیگر ایران می رویند.
wikijoo: باریجه
پیشنهاد کاربران
باریجه: باریچه، قاسنیٖ، قَسنیٖ، انگدان، انجدان، انگزه، انگجه، حِلتیث الشجر به معنی گیاه مولد آنغوزه ( آنقوزه، حلتیث صمغی که بدبوترین ماده است ) می باشد.
باریجه*
23. تنها یک نوشته چینی مربوط به باریجه هست که در Yu yan tsa tsu آمده: " ( *bit - dzi, bir - zi, bir - zai ) p'i - ts'i فر آورده ای است از سرزمین پوـ سه ( Po - se ) ( ایران ) . "در فوـ لین ( Fu - lin ) آن را ( *xan - bwiδ - li - da ) han - p'o - li - t'a می نامند. بلندای درخت به حدود سه ونیم متر و پیرامون تنه اش به بیش از سی سانتی متر می رسد. پوست تنه سبز، نازک و بسیار روشن است. برگها چون گــــیاه آنغوزه ( a - wei ) اند و سه تا سه تا در انتهای هر شاخه می رویند. گل ندهد و میوه نیارد. در کشورهای باختری مردم معمولاً سرشاخه ها را در ماه هشتم سال برخو کنند؛ چند باری تا ماه دوازدهم. بدین ترتیب شاخه های نورس بسیار پرآب و سرسبز می شوند؛ اگر این شیوه هرس کردن نبود بی گمان شاخه ها خشک می شد و از بین می رفت. در ماه هفتم با بریدن شاخه ها شیرابه ای زرد چون عسل و کمی خوشبو از بریدنگاه تراود که در پزشکی درمان بیماریها را کار گیرند. "
... [مشاهده متن کامل]
هیرت به درست آوانگاشت p'i - ts'i را همان بیرزد birzai فارسی شمرده که به هر روی مثل دیگر واژه های پوـ سه در Yu yan tsa tsu باید آن را واژه ای پهلوی یا فارسی میانه دانست؛ نام فوـ لینی han - p'o - li - t'a را همارش xelbānita آرامی دانسته است که از xelbenāh عبری، یکی از چهار عنصر ترکیب عطر مقدس، گرفته شده است ( سفر خروج، باب سی ام، آیات 38 - 34 ) . در ترجمه هفتادی این نام ، و وولگات گالبانوم Vulgate galbanum ترجمه شده است. تئوفراستوس سه جا ازاین ماده یاد کرده است: این ماده در سوریه از گیاه ( "درمان همه درد" ) به دست می آید؛ تنها شیره
آن را می نامند و " پی مرده زائی و نیز دررفتگی دست و پا و مانند آن و نیز در درمان گوش و تقویت صدا به کار می رفت. ریشه گیاه در زایمان و بردن نفخ شکم چهارپایان بارکش کار گرفته می شد، همچنین با بوی دلپسندش در ساخت عــطر زنبق ( ) ؛ اما زور دانه از ریشه بیشتر است. در سوریه می روید و در هنگام برداشت گندم آن را می چینند. "
پلینی می گوید باریجه در کوه آمانوس ( Amanus ) در سوریه می روید و تراوش نوعی ferula ست همنام با ژد خود و گاه آن را stagonitis نامند. وی به تقصیل درباره مصارف پزشکی آن بحث می کند. دیوسکوریدس در تعریف خود، آن را ژد گیاهی می داند که ظاهری شبیه ferula دارد، در سوریه می روید و برخی آن را metopion می نامند. ابومنصور زیر نام عربی قنه quinna و نام فارسی بارزد bārzäd از این دارو می گوید. در سده های، از سده چهاردهم به بعد باریجه در اروپا به خوبی شناخته شده بود.
این نتیجه گیری متکی بر لغت شناسی تاریخی با شواهد گیاه شناختی تأیید می شود؛ باز نمود توان چن ـ شی ( Twan C'en - ši ) که بر پایه گزارشی است گفتاری، بی آنکه خود آن را به چشم دیده باشد، طبعاً کمابیش ناقص است؛ اما به کمک آن می توان ویژگیهای نوعی Ferula را باز شناخت. سراسر درست می گوید که برگها مانند فرولای Ferula مولد آنغوزه است چرا که تنها نگاهی به تصاویر بسیار عالی تک نگاری بورژچو ( همانجا ) کافی است تا تردیدی برایمان باقی نماند. این مطلب نیز درست است که برگها در انتهای شاخه های جوان و سه تا سه تا در می آیند. اما اینکه این درخت گل نمی کند و میوه نمی آورد نادرست است. فرایند گردآوری شیره آن به کوتاهی اما خوب باز نمود شده است. هیچ اطلاع قطعی درباره ورود باریجه به چین در دست نیست، هر چند اینزلی درسال 1826 گفت این ماده را از بمبئی به چین می فرستند، و استوارت این امر را بس محتمل می داند، چنین نظری تنها در حد حدس و گمان باقی می ماند و هیچ اطلاعات استواری مؤید آنها نیست: هیچ نام امروزی که بتوان بر این ماده گذاشت نداریم. سه نامی که در فرهنگ انگلیسی - چینی استانده داده شده همه نادرست است: اولی، a - yü ، نام آنغوزه است ( نک ص 361 کتاب پیش رو ) ؛ دومی، ، نام Liquidambar orientalis است، و سومی، pai sun hian ( "ماده خوشبو کاج سفید" ) نام Pinus bungeana است. در Pen ts'ao kan mu نکاتی درباره p'i - ts'i به پیوست "من" آمده است. لی شی ـ چن نیز از چیستی این فرآورده چیزی نمی دانسته و به آوردن نوشته Yu yan tsa tsu و برشمردن خواص درمانی این ماده به شیوه چن تسان ـ کی از دوره تانگ خرسند مانده است. تازه در دوره تانگ بود که باریجه در چین شناخته شد.
معمولاً درختانی را که ایـــــــــن فرآورده را از آنها گیرند Ferula galbaniflua، F. rubricaulis یا F. erubescens دانسته اند، که هر دو بومی ایران اند. گویا فرآورده سوری که عبرانیان و مردمان باستان کار می گرفتنداز گونه ای متفاوت اما هم خــــــانواده به دست می آمد. F. rubricaulis که به گفته بوزه ( Buhse ) گیاه شناس در فارسی آن را khassuih می نامند، در سرتاسر شمال ایران و در کوههای دنا در جنوب این کشور فراوان است؛ این گیاه در دماوند و دامنه های الوند نزدیک همداننیز بسیار است. گیاه را تیغ نمی زنند: تنها شیره ای را که از قسمتهای زیرین ساقه ها و پایه برگها خارج می شود جمع آوری می کنند. ژد زرد کهربایی است و بوی خوش تندی دارد که البته ناخوشایند نیست و با فشار انگشتان به سرعت نرم می شود. کمی تلخ مزه است. تنها دوو و بر همدان که این گیاه فراوان می روید گردآوری باریجه خود رو صنعتی شده است.
شلیمر دونوع باریجه را شناسایی کرده است ـ باریجه قهوه ای و باریجه سفید زرد فام.
اولی ( که در فارسی آن را بارزد barzed یا باریجه barijeمی گویند ) و از Ferula galbaniflua دست می آید، در نزدیک دهستان کردان در کوههای ساوجبلاغ بین تهران و قزوین، از دره های لار ( البرز ) ، خرقان و ساوه خیزد و در آنجا روستاییانی که آن را جمع آوری می کنند بالوبو balubu گویند. نوع دوم از Borema anchezi Boiss به دست می آید که بوزه آن را در کوههای پست نزدیک رشم یافت ( باریجه سفید ) . باریجه را در فارسی kilyānī نیز گویند.
بورژچو در منطقه آرال ـ خزر گونه ای دیـــــگر از Ferula یافت که F. schaïr نامید، برگرفته از نام بومی این گیاه، šair ( = شیر فارسی/ شیره ) . شیره این گونه همان خو . . .
23. تنها یک نوشته چینی مربوط به باریجه هست که در Yu yan tsa tsu آمده: " ( *bit - dzi, bir - zi, bir - zai ) p'i - ts'i فر آورده ای است از سرزمین پوـ سه ( Po - se ) ( ایران ) . "در فوـ لین ( Fu - lin ) آن را ( *xan - bwiδ - li - da ) han - p'o - li - t'a می نامند. بلندای درخت به حدود سه ونیم متر و پیرامون تنه اش به بیش از سی سانتی متر می رسد. پوست تنه سبز، نازک و بسیار روشن است. برگها چون گــــیاه آنغوزه ( a - wei ) اند و سه تا سه تا در انتهای هر شاخه می رویند. گل ندهد و میوه نیارد. در کشورهای باختری مردم معمولاً سرشاخه ها را در ماه هشتم سال برخو کنند؛ چند باری تا ماه دوازدهم. بدین ترتیب شاخه های نورس بسیار پرآب و سرسبز می شوند؛ اگر این شیوه هرس کردن نبود بی گمان شاخه ها خشک می شد و از بین می رفت. در ماه هفتم با بریدن شاخه ها شیرابه ای زرد چون عسل و کمی خوشبو از بریدنگاه تراود که در پزشکی درمان بیماریها را کار گیرند. "
... [مشاهده متن کامل]
هیرت به درست آوانگاشت p'i - ts'i را همان بیرزد birzai فارسی شمرده که به هر روی مثل دیگر واژه های پوـ سه در Yu yan tsa tsu باید آن را واژه ای پهلوی یا فارسی میانه دانست؛ نام فوـ لینی han - p'o - li - t'a را همارش xelbānita آرامی دانسته است که از xelbenāh عبری، یکی از چهار عنصر ترکیب عطر مقدس، گرفته شده است ( سفر خروج، باب سی ام، آیات 38 - 34 ) . در ترجمه هفتادی این نام ، و وولگات گالبانوم Vulgate galbanum ترجمه شده است. تئوفراستوس سه جا ازاین ماده یاد کرده است: این ماده در سوریه از گیاه ( "درمان همه درد" ) به دست می آید؛ تنها شیره
آن را می نامند و " پی مرده زائی و نیز دررفتگی دست و پا و مانند آن و نیز در درمان گوش و تقویت صدا به کار می رفت. ریشه گیاه در زایمان و بردن نفخ شکم چهارپایان بارکش کار گرفته می شد، همچنین با بوی دلپسندش در ساخت عــطر زنبق ( ) ؛ اما زور دانه از ریشه بیشتر است. در سوریه می روید و در هنگام برداشت گندم آن را می چینند. "
پلینی می گوید باریجه در کوه آمانوس ( Amanus ) در سوریه می روید و تراوش نوعی ferula ست همنام با ژد خود و گاه آن را stagonitis نامند. وی به تقصیل درباره مصارف پزشکی آن بحث می کند. دیوسکوریدس در تعریف خود، آن را ژد گیاهی می داند که ظاهری شبیه ferula دارد، در سوریه می روید و برخی آن را metopion می نامند. ابومنصور زیر نام عربی قنه quinna و نام فارسی بارزد bārzäd از این دارو می گوید. در سده های، از سده چهاردهم به بعد باریجه در اروپا به خوبی شناخته شده بود.
این نتیجه گیری متکی بر لغت شناسی تاریخی با شواهد گیاه شناختی تأیید می شود؛ باز نمود توان چن ـ شی ( Twan C'en - ši ) که بر پایه گزارشی است گفتاری، بی آنکه خود آن را به چشم دیده باشد، طبعاً کمابیش ناقص است؛ اما به کمک آن می توان ویژگیهای نوعی Ferula را باز شناخت. سراسر درست می گوید که برگها مانند فرولای Ferula مولد آنغوزه است چرا که تنها نگاهی به تصاویر بسیار عالی تک نگاری بورژچو ( همانجا ) کافی است تا تردیدی برایمان باقی نماند. این مطلب نیز درست است که برگها در انتهای شاخه های جوان و سه تا سه تا در می آیند. اما اینکه این درخت گل نمی کند و میوه نمی آورد نادرست است. فرایند گردآوری شیره آن به کوتاهی اما خوب باز نمود شده است. هیچ اطلاع قطعی درباره ورود باریجه به چین در دست نیست، هر چند اینزلی درسال 1826 گفت این ماده را از بمبئی به چین می فرستند، و استوارت این امر را بس محتمل می داند، چنین نظری تنها در حد حدس و گمان باقی می ماند و هیچ اطلاعات استواری مؤید آنها نیست: هیچ نام امروزی که بتوان بر این ماده گذاشت نداریم. سه نامی که در فرهنگ انگلیسی - چینی استانده داده شده همه نادرست است: اولی، a - yü ، نام آنغوزه است ( نک ص 361 کتاب پیش رو ) ؛ دومی، ، نام Liquidambar orientalis است، و سومی، pai sun hian ( "ماده خوشبو کاج سفید" ) نام Pinus bungeana است. در Pen ts'ao kan mu نکاتی درباره p'i - ts'i به پیوست "من" آمده است. لی شی ـ چن نیز از چیستی این فرآورده چیزی نمی دانسته و به آوردن نوشته Yu yan tsa tsu و برشمردن خواص درمانی این ماده به شیوه چن تسان ـ کی از دوره تانگ خرسند مانده است. تازه در دوره تانگ بود که باریجه در چین شناخته شد.
معمولاً درختانی را که ایـــــــــن فرآورده را از آنها گیرند Ferula galbaniflua، F. rubricaulis یا F. erubescens دانسته اند، که هر دو بومی ایران اند. گویا فرآورده سوری که عبرانیان و مردمان باستان کار می گرفتنداز گونه ای متفاوت اما هم خــــــانواده به دست می آمد. F. rubricaulis که به گفته بوزه ( Buhse ) گیاه شناس در فارسی آن را khassuih می نامند، در سرتاسر شمال ایران و در کوههای دنا در جنوب این کشور فراوان است؛ این گیاه در دماوند و دامنه های الوند نزدیک همداننیز بسیار است. گیاه را تیغ نمی زنند: تنها شیره ای را که از قسمتهای زیرین ساقه ها و پایه برگها خارج می شود جمع آوری می کنند. ژد زرد کهربایی است و بوی خوش تندی دارد که البته ناخوشایند نیست و با فشار انگشتان به سرعت نرم می شود. کمی تلخ مزه است. تنها دوو و بر همدان که این گیاه فراوان می روید گردآوری باریجه خود رو صنعتی شده است.
شلیمر دونوع باریجه را شناسایی کرده است ـ باریجه قهوه ای و باریجه سفید زرد فام.
اولی ( که در فارسی آن را بارزد barzed یا باریجه barijeمی گویند ) و از Ferula galbaniflua دست می آید، در نزدیک دهستان کردان در کوههای ساوجبلاغ بین تهران و قزوین، از دره های لار ( البرز ) ، خرقان و ساوه خیزد و در آنجا روستاییانی که آن را جمع آوری می کنند بالوبو balubu گویند. نوع دوم از Borema anchezi Boiss به دست می آید که بوزه آن را در کوههای پست نزدیک رشم یافت ( باریجه سفید ) . باریجه را در فارسی kilyānī نیز گویند.
بورژچو در منطقه آرال ـ خزر گونه ای دیـــــگر از Ferula یافت که F. schaïr نامید، برگرفته از نام بومی این گیاه، šair ( = شیر فارسی/ شیره ) . شیره این گونه همان خو . . .
گیاه باریجه ( Ferula gummosa boiss ) با نام عمومی GALBANUM ازخانواده Umbelliferae ( Apiaceae ) ، گیاهی چند ساله ، منوکارپیک ( بعد از ۵ - ۶ سال ساقه ی گلدهنده ظاهر می شود ) ، وحشی و بومی نواحی کوهستانی مرطوب و نیمه خشک ایران و چند کشور حوضه دریای مدیترانه است . این گیاه در قسمت های شمالی و جنوبی کشور رشد می کند.
... [مشاهده متن کامل]
لاتین: Ferula gumosa Boiss , F. galbaniflua Boiss & Buhse, F. erubescens Bioss.
فارسی: باریجه، اشق، قاسنی، بیرزد، بارزد
عربی: قنه
انگلیسی: Galbanum
آلمانی: Galban Pflanzen, Galbanum
فرانسه: Galbanum
ریخت شناسی:
گیاهی پایا، مونوکارپ و متمایل به خاکستری با ساقه ای به ارتفاع cm 100ـ۷۰، قطر بخش میانی ساقه mm15 یا بیشتر، ساقه توپر و در طول رگ دار. برگهای قاعده ای به ابعاد ۲۰×۳۰ سانتیمتر، چهار بار شانه ای با کرکهای متراکم، قطعات انتهائی برگها تقریباً ۱×۵/۱ میلی متر با بریدگی شانه ای، غلاف برگ فوقانی به ابعاد تقریبی ۴×۵ سانتی متر، ضخیم و بدون کرک. دمگل ها باز، تعداد انشعاب چترک در حالت میوه ۲۰ـ۱۵ عدد، انشعابات به طول ۴ـ۲ سانتی متر، هر چترک واجد ۱۵ تا ۲۰ گل، گلبرگها تقریباً به طول ۵/۱ میلی متر، زرد رنگ، فندقه ها به ابعاد تقریباً ۸×۱۵ـ۱۰ بال میوه ها به عرض ۱ میلی متر، حد واسط رگهای پشت میوه هایک یا دو شیار وجود دارد .
گیاه شناسی :
دامنۀ انتشار:
گیاه باریجه عموماً در کوهستانها و ارتفاعات بالای ۲۰۰۰ متر مناطق زنجان، تهران ( شهرستانک ) ، دماوند و چهارمحال و بختیاری رویش دارد.
عمده رویشگاههای گیاه در استانهای خراسان ، اصفهان ، تهران ، مازندران ، مرکزی و زنجان می باشد .
شیرابه ای که در اثر خراشهای طبیعی یا مصنوعی از ریشه ، ، ساقه ، برگ و میوه گیاه تراوش می شود اصطلاحا” گالبانوم” گویند.
صمغ حاصل از گیاه ، جز فرآورده های فرعی مرتع بوده و بعنوان یکی از مهمرترین گیاهان دارویی – صنعتی صادراتی کشور محسوب می شود.
گلهای معطر آن هرمافرودیت ( اندام نر و ماده را با هم دارند ) هستند و گرده افشانی آنها توسط مگسها صورت می گیرد . این گیاه خودگشن است . گل های این گیاه در ماههای May تاJune ظاهر می شوند و دانه ها در June تا Agust می رسند.
از آنجایی که این گیاه یک گیاه مجاز مشروط به بهره برداری است ، بهره برداری آن از مراتع مستلزم حفظ بقای آن می باشد و معمولاً این کار برعهده ی بهره بردارن است و بیشتر به روش کپه کاری در مراتع صورت می گیرد . این گیاه در خاکهای سبک ( شنی ) ، متوسط ( لومی ) و سنگین ( رسی ) رشد می کند و نیازمند خاک با زهکشی عالی است و از نظر شیمی خاک ، خاکهای اسیدی ، خنثی و بازی ( قلیایی ) را می تواند تحمل کند و نیازمند خاکهای مرطوب است .
در سایه و همچنین در مناطق خیلی سرد نمی تواند رشد کند . این گونه دماهای پایین در حدود ۵ - تا ۱۰ - درجه سانتیگراد را تحمل می کند . در گزارش دیگر گفته شده حداقل دمای ۱۵ - درجه سانتیگراد را تحمل می کند بنابراین در بسیاری از قسمت های کشور به صورت آزاد ( out doors ) رشد موفقی خواهد داشت . از آنجایی که این گیاه نسبت به آسیب ریشه ی اصلی حساس است و تحمل کمی دارد بهتر است آنرا هر چه زودتر در زمین نهایی غرس کرد .
زمان جمع آوری:
با توجه به اینکه گیاه منوکارپ می باشد باریجۀ اشکی در سال آخر رویش که ساقه ایجاد می شود بدست می آید و به منظور جمع آوری باریجۀ عسلی برش عرضی یا طولی ریشۀ گیاهان از اواخر خردادماه به مدت ۲ ماه بر حسب شرایط اقلیمی مناطق مختلف انجام می گیرد. بوتۀ باریجه در سن ۶ـ۷ سالگی در پی بارندگی زمستانی قابل توجه، رشد و نمو مناسبی خواهد داشت و در بهار ساقه های هوائی گل دهنده تولید می کند و در این صورت با تراوش شیرابه به صورت طبیعی یا با ایجاد خراش بر روی ساقۀ آن، امکان بهره برداری باریجۀ اشکلی فراهم می شود.
در برداشت باریجۀ عسلی یا باریجۀ نرم، ابتدا خاک پای بوته های سه ساله به بالا کنار زده می شود. بعد از تمیز کردن یقۀ گیاه روی سطح جانبی ریشه برش عرضی ایجاد می کنند. برای حفاظت از باران و تابش نور خورشید روی آن سایه بان ایجاد می کنند باید دقت شود تا لایۀ زایندۀ باریجه در محور میانی گیاه از بین نرود و حداکثر ۳ برش ایجاد شود، به طوریکه بیش از یک سوم مقدار ریشه را در برنگیرد. شیرابه ترشحه بعد از یک هفته با ابزار مخصوص برداشت می شود و در حلب جمع آوری می گردد. پس از برداشت محصول بسته به کوچکی یا بزرگی و قدرت شیردهی و شادابی بوته برش دیگری داده می شود. از این رو برداشت شیرابه باریجه از هر بوته بین ۱۵۰ ـ ۵۰ گرم متغیر است .
بهترین زمان برای بذر افشاندن ، بلافاصله بعد از رسیدن دانه است که این کار در پاییز در گلخانه انجام می شود در غیر این صورت بذرافشاندن در Aprill ( در گلخانه ) صورت میگیرد . به محض اینکه نهال ها به اندازه کافی بزرگ شدند بطوریکه براحتی قابل انتقال باشند آن ها را به گلدانهای خاصی منتقل می کنند .
برای این که گیاه کوچک به صدمه ریشه حساس تر است ، آنها را در مکانهای ثابت و در هوای آزاد غرس می کنند . حداقل برای اولین زمستان گیاهان را در یک مالچ حمایتی در هوای آزاد نگهداری می کنند. تکثیر غیرجنسی در پاییز به دلیل اینکه احتمال صدمه ی ریشه وجود دارد ممکن است مضر باشد .
از تمام قسمتهای گیاه به خصوص ریشه ، گم رزین گالبانوم بدست می آید. گالبانوم دارای خاصیت ضد انقباض ( Antispasmodic ) ، ضد نفخ و بادشکن ( Carminative ) ، خلط آور ( Expectorant ) و محرک و مهیج ( Stimulant ) است .
گم رزینی که از نربری ساقه ( سربری ساقه ) بدست می آید به نوع اشکی معروف است ولی نوع توده ای آن از تیغ زدن ریشه های بوته های سه ساله به بالا بدست می آید .
تیغ زدن از خردادماه به مدت ۲ ماه توسط تیغ های مخصوصی صورت می گیرد . دو نوع روش تیغ زدن داریم :
۱ ) روش برش طولی که به روش شیرازی معروف است ؛
۲ ) . . .
... [مشاهده متن کامل]
لاتین: Ferula gumosa Boiss , F. galbaniflua Boiss & Buhse, F. erubescens Bioss.
فارسی: باریجه، اشق، قاسنی، بیرزد، بارزد
عربی: قنه
انگلیسی: Galbanum
آلمانی: Galban Pflanzen, Galbanum
فرانسه: Galbanum
ریخت شناسی:
گیاهی پایا، مونوکارپ و متمایل به خاکستری با ساقه ای به ارتفاع cm 100ـ۷۰، قطر بخش میانی ساقه mm15 یا بیشتر، ساقه توپر و در طول رگ دار. برگهای قاعده ای به ابعاد ۲۰×۳۰ سانتیمتر، چهار بار شانه ای با کرکهای متراکم، قطعات انتهائی برگها تقریباً ۱×۵/۱ میلی متر با بریدگی شانه ای، غلاف برگ فوقانی به ابعاد تقریبی ۴×۵ سانتی متر، ضخیم و بدون کرک. دمگل ها باز، تعداد انشعاب چترک در حالت میوه ۲۰ـ۱۵ عدد، انشعابات به طول ۴ـ۲ سانتی متر، هر چترک واجد ۱۵ تا ۲۰ گل، گلبرگها تقریباً به طول ۵/۱ میلی متر، زرد رنگ، فندقه ها به ابعاد تقریباً ۸×۱۵ـ۱۰ بال میوه ها به عرض ۱ میلی متر، حد واسط رگهای پشت میوه هایک یا دو شیار وجود دارد .
گیاه شناسی :
دامنۀ انتشار:
گیاه باریجه عموماً در کوهستانها و ارتفاعات بالای ۲۰۰۰ متر مناطق زنجان، تهران ( شهرستانک ) ، دماوند و چهارمحال و بختیاری رویش دارد.
عمده رویشگاههای گیاه در استانهای خراسان ، اصفهان ، تهران ، مازندران ، مرکزی و زنجان می باشد .
شیرابه ای که در اثر خراشهای طبیعی یا مصنوعی از ریشه ، ، ساقه ، برگ و میوه گیاه تراوش می شود اصطلاحا” گالبانوم” گویند.
صمغ حاصل از گیاه ، جز فرآورده های فرعی مرتع بوده و بعنوان یکی از مهمرترین گیاهان دارویی – صنعتی صادراتی کشور محسوب می شود.
گلهای معطر آن هرمافرودیت ( اندام نر و ماده را با هم دارند ) هستند و گرده افشانی آنها توسط مگسها صورت می گیرد . این گیاه خودگشن است . گل های این گیاه در ماههای May تاJune ظاهر می شوند و دانه ها در June تا Agust می رسند.
از آنجایی که این گیاه یک گیاه مجاز مشروط به بهره برداری است ، بهره برداری آن از مراتع مستلزم حفظ بقای آن می باشد و معمولاً این کار برعهده ی بهره بردارن است و بیشتر به روش کپه کاری در مراتع صورت می گیرد . این گیاه در خاکهای سبک ( شنی ) ، متوسط ( لومی ) و سنگین ( رسی ) رشد می کند و نیازمند خاک با زهکشی عالی است و از نظر شیمی خاک ، خاکهای اسیدی ، خنثی و بازی ( قلیایی ) را می تواند تحمل کند و نیازمند خاکهای مرطوب است .
در سایه و همچنین در مناطق خیلی سرد نمی تواند رشد کند . این گونه دماهای پایین در حدود ۵ - تا ۱۰ - درجه سانتیگراد را تحمل می کند . در گزارش دیگر گفته شده حداقل دمای ۱۵ - درجه سانتیگراد را تحمل می کند بنابراین در بسیاری از قسمت های کشور به صورت آزاد ( out doors ) رشد موفقی خواهد داشت . از آنجایی که این گیاه نسبت به آسیب ریشه ی اصلی حساس است و تحمل کمی دارد بهتر است آنرا هر چه زودتر در زمین نهایی غرس کرد .
زمان جمع آوری:
با توجه به اینکه گیاه منوکارپ می باشد باریجۀ اشکی در سال آخر رویش که ساقه ایجاد می شود بدست می آید و به منظور جمع آوری باریجۀ عسلی برش عرضی یا طولی ریشۀ گیاهان از اواخر خردادماه به مدت ۲ ماه بر حسب شرایط اقلیمی مناطق مختلف انجام می گیرد. بوتۀ باریجه در سن ۶ـ۷ سالگی در پی بارندگی زمستانی قابل توجه، رشد و نمو مناسبی خواهد داشت و در بهار ساقه های هوائی گل دهنده تولید می کند و در این صورت با تراوش شیرابه به صورت طبیعی یا با ایجاد خراش بر روی ساقۀ آن، امکان بهره برداری باریجۀ اشکلی فراهم می شود.
در برداشت باریجۀ عسلی یا باریجۀ نرم، ابتدا خاک پای بوته های سه ساله به بالا کنار زده می شود. بعد از تمیز کردن یقۀ گیاه روی سطح جانبی ریشه برش عرضی ایجاد می کنند. برای حفاظت از باران و تابش نور خورشید روی آن سایه بان ایجاد می کنند باید دقت شود تا لایۀ زایندۀ باریجه در محور میانی گیاه از بین نرود و حداکثر ۳ برش ایجاد شود، به طوریکه بیش از یک سوم مقدار ریشه را در برنگیرد. شیرابه ترشحه بعد از یک هفته با ابزار مخصوص برداشت می شود و در حلب جمع آوری می گردد. پس از برداشت محصول بسته به کوچکی یا بزرگی و قدرت شیردهی و شادابی بوته برش دیگری داده می شود. از این رو برداشت شیرابه باریجه از هر بوته بین ۱۵۰ ـ ۵۰ گرم متغیر است .
بهترین زمان برای بذر افشاندن ، بلافاصله بعد از رسیدن دانه است که این کار در پاییز در گلخانه انجام می شود در غیر این صورت بذرافشاندن در Aprill ( در گلخانه ) صورت میگیرد . به محض اینکه نهال ها به اندازه کافی بزرگ شدند بطوریکه براحتی قابل انتقال باشند آن ها را به گلدانهای خاصی منتقل می کنند .
برای این که گیاه کوچک به صدمه ریشه حساس تر است ، آنها را در مکانهای ثابت و در هوای آزاد غرس می کنند . حداقل برای اولین زمستان گیاهان را در یک مالچ حمایتی در هوای آزاد نگهداری می کنند. تکثیر غیرجنسی در پاییز به دلیل اینکه احتمال صدمه ی ریشه وجود دارد ممکن است مضر باشد .
از تمام قسمتهای گیاه به خصوص ریشه ، گم رزین گالبانوم بدست می آید. گالبانوم دارای خاصیت ضد انقباض ( Antispasmodic ) ، ضد نفخ و بادشکن ( Carminative ) ، خلط آور ( Expectorant ) و محرک و مهیج ( Stimulant ) است .
گم رزینی که از نربری ساقه ( سربری ساقه ) بدست می آید به نوع اشکی معروف است ولی نوع توده ای آن از تیغ زدن ریشه های بوته های سه ساله به بالا بدست می آید .
تیغ زدن از خردادماه به مدت ۲ ماه توسط تیغ های مخصوصی صورت می گیرد . دو نوع روش تیغ زدن داریم :
۱ ) روش برش طولی که به روش شیرازی معروف است ؛
۲ ) . . .