باتا

لغت نامه دهخدا

باتا. ( اِخ ) نام یکی از دو کودک روستائی که از دسیسه اونک خان بر قتل چنگیزخان آگاه شد و به اطلاع وی رسانید. صاحب حبیب السیر آرد: اونک خان خاطر بر آن قرار داد که سحرگاهی که چنگیزخان در خواب غفلت باشد بر سرش تازد و مهم او را بر طبق دلخواه حُسّاد بسازد، قضا را در آن روز یکی از امراء صورت آن اندیشه را در خلوتی پیش خاتون خود حکایت میکرد و دو کودک که از رمه شیر آورده بودند و باتا و قیشلیق نام داشتند از بیرون خرگاه آن سخن را شنیده علی الفور متوجه اردوی چنگیزخان گشتند و کماهی حالات را بعرض رسانیدند... در وقت ظلام لیل که هر یک از آن دو خیل بمنزل خویش فرودآمدند... چنگیزخان نام کسانی را که در آن جنگ در ملازمتش بودند بر دفتر نوشته هر یک را منصبی مناسب مقرر فرمود و آن کودک را که خبر قصد اونک خان به وی رسانیده بود ترخان گردانید... و جمیع ترخانیان که در زمان سلاطین چنگیزخانی و خواقین تیمور گورکانی در بلاد ماوراءالنهر و خراسان اقامت داشتند از نسل باتا وقشلیق اند، و نسبت باتا و قشلیق [ به ] تکلبیکوت بن اوزناوت میرسد. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 19 و 20 ).

باتا. ( اِ ) گیشدر. و باتا در پنجاب متداول است. رجوع به گیشدر شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیشدر

دانشنامه عمومی

دانشنامه آزاد فارسی

باتا (Bata)
بندر اصلی در درون بوم ریو مونی، واقع در سرزمین اصلی گینۀ استوایی، با ۵۸,۳۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۸). صنایع آن عبارت اند از تولید نفت و ذخیره سازی فرآورده های سوختی. قهوه و روغن نخل از محصولات کشاورزی آن است.

پیشنهاد کاربران

بپرس