ب ب به

فرهنگ فارسی

( ب ب به ) در آغاز بعضی افعال برای تائ کید و زینت در آید : برفت بگوید بخور. گاه بر سر افعال مرکب آید و افاد. تشدید و تائ کید و ضرورت و وجوب و لزوم کند ازینرو آنرا بای تائ کید خوانند : (این معنی بحاصل نیاید. ) توضیح بعضی آنرا بائ اطنابیه گفتهاند. این حرف در قدیم بر سر مصدر و هم. صیغه های فعل در میامده : (گر چه نباشد حلال دور بکردن بچ. کوچک ز شیر مادر و پستان . ) ( رودکی ) اگر ( ب ) بر سر افعالی در آید که اول آنها ا باشد ( ا ) بدل به ی شود : بینداخت بیفکند بیفروخت .
( ب ب به ) بخدا به پیغمبر : ( بگویی بدادار خورشید و ماه ... ) ( فردوسی )

پیشنهاد کاربران

بپرس