ایمان به اخرت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ایمان به آخرت. ایمان به آخرت ، در کنار ایمان به خدا و ایمان به پیامبران (علی نبینا وآله و علیهم السلام) قرار گرفته است.
تقارن ایمان به آخرت با سایر اصول دین نشان دهنده اهمّیت آن است: «وَلکنَّ البِرَّ مَن ءَامَنَ بِاللّهِ وَ الیومِ الأخِرِ وَالمَلئِکةِ والکتبِ وَالنَّبیینَ» هم چنین به تصریح قرآن ، ایمان به آخرت، جزئی از دعوت سایر پیامبران (علی نبینا وآله و علیهم السلام) نیز بوده است، چنان که در صحف حضرت ابراهیم و حضرت موسی (علیهماالسلام) بر پایدار بودن آخرت تأکید شده و حضرت شعیب (علیه السلام) قوم خود را به پرستش خدا و باور به آخرت ترغیب کرده است. حضرت یوسف (علیه السلام) از منکران خدا و آخرت دوری جسته، خود را در اعتقاد به مبدأ و آخرت، پیرو پدرانش حضرت ابراهیم و حضرت اسحاق و حضرت یعقوب (علی نبینا وآله و علیهم السلام)می داند هم چنین حضرت موسی (علیه السلام) قارون مال اندوز را به کار برای آخرت می خواند. درباره جمعی از اهل کتاب ، آمده است: از میان اهل کتاب، گروهی درست کردارند... به خدا و آخرت ایمان دارند.
آثار ایمان به آخرت
ایمان و باور به سرای آخرت و اعتقاد به این که بین کردار انسان در دنیا و سرنوشت او در آخرت ارتباط وجود دارد، تأثیر بسیاری در روح و روان ونیز افعال اختیاری انسان دارد.برخی از آثاری که قرآن آن ها را ذکر کرده بدین شرح است:
← پایبندی به دستورات خدا
۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.
...

[ویکی فقه] ایمان به آخرت (قرآن). ایمان به آخرت، همراه با پرهیز از رابطه مودت آمیز با کافران، از عوامل راهیابی به بهشت است.
«لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا ءاباءهم او ابناءهم او اخونهم او عشیرتهم اولـئک کتب فی قلوبهم الایمـن... و یدخلهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها...» «قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند (و) کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند در دل اینهاست که (خدا)ایمان را نوشته... و آنان را به بهشتهایی که از زیر (درختان) آن جویهایی روان است در می آورد همیشه در آنجا ماندگارند...» این آیه شریفه یافتن قومی با چنین صفتی را نفی نموده، می فرماید: چنین مؤمنینی نخواهی یافت و این کنایه است از اینکه ایمان راستین به خدا و روز جزا با چنین صفاتی نمی سازد آن کس که واقعا به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارد، ممکن نیست با دشمنان خدا دوستی کند، هر چند که همه قسم سبب و انگیزه دوستی در آنان وجود داشته باشد، مثل اینکه پدرش یا پسرش یا برادرش باشد و یا قرابتی دیگر داشته باشد، برای اینکه این چنین دوستی با ایمان به خدا منافات دارد." اولئک کتب فی قلوبهم الایمان" کلمه" اولئک" اشاره به مردمی است که به خاطر ایمانی که به خدا و روز جزا دارند با دشمنان خدا هر چند پدر و یا پسر یا برادرشان باشد دوستی نمی کنند و" کتابت" به معنای اثبات غیر قابل زوال است و ضمیر در" کتب" به خدای تعالی برمی گردد. و این آیه تصریح و نص در این است که چنین کسانی مؤمنین حقیقی هستند. در بیان قسمت اول و دوم می فرماید: " آنها کسانی هستند که خدا خط ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنان را تقویت فرموده است" (اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه). بدیهی است این امداد و لطف الهی هرگز با اصل آزادی اراده و اختیارانسان منافات ندارد، چرا که گامهای نخستین یعنی" ترک محبت دشمنان خدا" از سوی خود آنان برداشته شده، سپس امدادهای الهی به صورت" استقرار ایمان" که از آن تعبیر به" کتابت" و نوشتن شده به سراغ آنان می آید.و در سومین مرحله می فرماید: "خداوند آنها را در باغهایی از بهشت داخل می کند که نهرها از زیر درختان و قصورش جاری است و جاودانه در آن می مانند" (و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها).
آثار ایمان به آخرت
آثار ایمان به اخرت عبارتند از:
← آرامش
۱. ↑ مجادله/سوره۵۸، آیه۲۲.
...

پیشنهاد کاربران

اعتقاد و ایمان و امید انسان به خدا و مبدء و معاد و آخرت هم میتواند مفید و سازنده و پیش برنده باشد هم مضر و مخرب و بازدارنده. اصولا دو نوع باور و ایمان و امید وجود دارند ؛ یکی حقیقی و منطبق برواقعیت و دیگری اوهامی یعنی غیر حقیقی و بریده از واقعیت و در هردو حالت، هم واقعیت شهودی یا عینی و هم واقعیت غیبی، و طیف وسیعی با خطوط فراوان و گوناگون در بین این دو حد. خدا هم دو نوع میباشد: یکی خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت ( میدان اندک فعلیت ها علیرغم فراوانی های گوناگون در بیرون یا ظاهر و میدن بسیار وسیع امکانات بالقوه در باطن یا درون ) یا بطور کلی تر، محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار. لذا غیر از این خدای حقیقی و واقعی، هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا از طرف انسان هرگز به هیچگونه اثباتی هیچگونه نیازی نداشته، ندارد و نخواهد داشت بلکه خود انسان نیازمند شناخت این نوع خدا بوده و هست و خواهد بود و آنهم از طریق شناخت ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت به روش علمی. دیگری خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین دلیل کلیه سعی و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. از امروز به بعد و بسوی آینده میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، امتی، ملی، آئینی، دینی، نبوتی و امامتی، مذهبی، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، کلامی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی.
...
[مشاهده متن کامل]

اعتقاد و ایمان و امید حقیقی و واقعی به مبدء و معاد آخرت را هم میتوان علمی نامید و نوع دوم را دینی.
همچنین دو نوع برزخ وجود دارند؛ یکی دینی که قدیمی است و تاریخ مصرف نوشداروی شیرین و شفابخش آن هنوز به برای پیروان دین به پایان نرسیده و خرید و فروش آن در بازار باور ها از پر رونقی عجیب و غریبی برخوردار است و تجویز آن در رگ های معنویت های پر رنگ دینی برای استعمال کنندگان رستگار کننده و رهائی بخش است و دیگری علمی که شرح و توضیح آن تازه آغاز گردیده و با قدم های متین و استوار و مطمعنن و یقنی در حال پیشروی میباشد.
یک نکته بسیار مهم در این زمینه این است که لحظه ی جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی محرکه موجود در محتوای این کیهان یا جهان، بر روی یک مسیر دایره ای در حرکت است و پس از یک دور کامل، حرکتش از نوع آغاز میگردد. لذا پدیده ی دینی تحت نام آخرت زمان نمی تواند از حقیقت برخوردار باشد. این دنیا بهمراه کلیه ی موجودات غیر زنده و زنده درون آن منجمله انسان، نمیتواند بر روی یک خط مستقیم به گذشته باز گردد، اما بر روی یک مدار دایره ای شکل نه تنها بازگشتش امکان پذیر بلکه بطور مطلق ضروری، اجباری و اجتناب ناپذیر میباشد و آنهم فقط با یک هدف اصلی و عمده یعنی تجربه ی مدارات، مراتب و درجات تکاملی برتر و کمال یافته تر از قبل تا پایان سفر در معاد و بازگشتن به همان نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی یا اولیه. در این رابطه در پیشگاه والای موئمنین شریف و ایمانمندان ارجمند دینی به ویژه ایرانی به مبدء و معاد و عالم میانی برزخ و آخرت دینی لازم به عرض و اشاره میدانم که دو داستان مبدئی - بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسا و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا نشده. این دنیا به امر و خواست خدای حقیقی و واقعی و در چهار چوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن آفریده شده و نه به امر ابلیس، زَتان، اهریمن و یا شیطان ملقب به سلطان جهنم و فرمانروای ظلمت و تاریکی. شیطان فقط یک کلمه است و درست مانند خدای کلمه ای ( دینی ) فقط در زبان و خط بشری از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد. شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان در عمل، با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. عشق ها و زندگی های حقیقی و واقعی در برزخ و آخرت
( علمی ) بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتارها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی، صورت خواهند پذیرفت. از این لحاظ خیالمان راحت و آسوده و خاطرمان جمع و طبعمان شاد باد و باشد، انشاءالله ( البته الله حقیقی و واقعی و نه الله کلمه ای که فقط در زبان و خط مسلمانان از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) .
جانا بیا همی عیش میکن و باده میکن نوش/ شاد و شکری باش زینکه نیستی عمامه بر سر عبا بر دوش /.

ایمان به روز آخرت: یعنی تصدیق به آنچه بعد از مرگ خواهد بود، و خدا و رسولش از آن خبر داده است، مانند: عذاب قبر و خوشی آن، و بر خاستن از قبـرهـا، و حشـر، و حسـاب، و ترازوی اعمال، و گرفتن نامه ها با دست راست یا دست چپ، و پل صراط، و بهشت و دوزخ، و آمادگی برای آن ها با اعمال و کردار نیک، و ترک اعمال بد، و توبه از آنها.
...
[مشاهده متن کامل]

و فرقه دهری ها ( منکران خدا ) و مشرکین، به روز آخرت کافر شده اند، و یهود و نصاری به روز آخرت ایمان صحیح نیاورده اند، گرچه به وقوع آن ایمان دارند، خداوند می فرماید: وقالوا لن یدخل الجنة إلاَّ من کان هوداً أو نصاری. [البقرة 111].
[و گفتند به بهشت نخواهد رفت مگر یهود، و نصاری ].
و می فرماید: وقالوا لن تمسنا النار إلاَّ أیاماً معدودة. [البقرة 80].
و ( یهودیان ) گفتند که هیچ وقت خدا ما را در آتش عذاب ندهد مگر روزهای محدود و انگشت شماری ].

بپرس