گاهی اوقات پرسش خود من از خودم این است که آیا آگاهی، خود آگاهی، اگوئسیم یا خود محور بینی، نارزیسم یا خود شیفتگی بیمارگونه، احساس حقارت یا خود کوچک بینی و احساس مقابل آن یعنی خود برتر بینی و هوا و هوس های گوناگون تولیدات نفس مجرد یا " من " میباشند یا محصولات روح، روان، جان و یا نتایج فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل در حین کار کردن روی دریافت های حواس پنجگانه ؟!. آیا براستی این منم که این سوال را از خودم می پرسم یا اینکه روح و روان و جان و فهم و عقلم هستند که این سوال را از خود میپرسند و من در این میدان فقط نقش شاهد بیطرف را بازی میکنم؟!!.
... [مشاهده متن کامل]
من می بینم، می شنوم، می بویم، می چشم، لمس میکنم، آیا حقیقتا من بطور مستقیم و بدون واسطه در پشت این ارگان ها یا عضو های حسی نشسته و تصاویر را نگاه میکنم، صدا ها را میشنوم، بوها را می بویم، مزه ها را می چشم و چیز ها را لمس میکنم یا روح، روان، جان شیرین و یا فهم و عقل در هستی یا وجودم دست اندر کارند ؟!
بدون اینکه یک پاسخ روشن و حقیقی و منطبق بر واقعیت و آماده به این سوالات در جیب داشته باشم، بر این باورم که نفس مجرد یا من همیشه پاک و منزه است و هیچگونه نیازی به تزکیه و تهذیب ندارد و از جنسیت مردانه و زنانه برخوردار است و لذا تقسیم آن به چهار نوع اماره و لوامه و ملهمه و مطمئنه و اعلام جهاد اکبر یا مبارزه بزرگ با آن از دیدگاه فردی من یکی از بنیادی ترین گمراهه روی های حکمت دینی محسوب میشود منجمله عبارت " کلیه نفوس ذائقه یا مزه موت یا مرگ را می چشند".
همچنین بدون اینکه بدانم به یقین بر این باورم که در لحظه بسته شدن نطفه کالبد تثلیثی مادی - روانی - روحی ( یا کالبد اتمی به زبان علمی ) در رحم مادر، نفس مجرد یا من برای اولین بار در این دنیا از ترکیب و پیوند نیمی از منِ پدر و نیمی از منِ مادر آفریده یا تولید نمیشود، زیرا اگر چنین باشد، آنگاه من های والدین در تولید فرزندان بعدی نیم تر و نیم تر خواهند گردید و در تولید آخرین فرزند به نهایت قلت خواهند رسید که حقیقت ندارد.
من معتقدم یا آگاهام به این حقیقت ژرف و ماورائی که کلیه نفوس مجرد یا من های انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت، جملگی بطور مطلق همزمان و همسن ( به احتمال قریب به یقین در سن چهل سالگی ) و زوجی از نفس مجرد یا منِ مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از جاودانگی برخوردار گردیده اند و نه از نفس مجرد یا من یک موجود خیالی - اوهامی تحت نام آدم ملقب به ابوالبشر.
در قرآن اشاره شده است که کلیه ی موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی ( و حتا غیر زنده ) بصورت زوجی آفریده شده اند، اما داستان خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا ( مو30 ) و ایسا ( عیسی که معلوم نیست به این شکل به چه معناست ) و محمّد بر روی آن حقیقت آنچنان سایه ی سنگین و تاریک انداخته است، که خود آن حضرات نتوانسته اند به موجود بودن نیمزوج های ملکوتی یا آسمانی و جاودانه خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس پی ببرند، چه رسد به پیروان آنان بویژه در سطوح رهبری و پیشوائی و مرجعیت تقلید و فقاهت و . . . .
آگاهی یا consciousness یعنی این که کننده/فاعل، افزون براین که می داند چه می کند، می داند که چرا، چه گونه و چه کسی چنین می کنند. در آگاهی، هم کننده ی کار است و هم بیننده و دانا به چرایی ها و چه سانی انجام کار است. 1403/1/10
آگاه شدن ، دانایی ، معرفت . . . . . کپی ممنوع
آگاهی یعنی دانستگی از موضوعات . موضوع مادی و غیر مادی.
آگاهی در دل پدیدار میشود و سپری می گردد و محتوای آن به آگاهی بعدی منتقل میشود و موجب هوشیار شدن و هوشیاری می شود . آگاهی با سرعت میلیون در ثانیه ، پدیدار می شود و سپری میشود . حقیقت آدمی، آگاهی است .
... [مشاهده متن کامل]
اگر موضوعِ آگاهی ، بدن و احساسات و افکار باشد ، مبشود ، آگاهی داننده یا نفس یا من .
اگر آگاهی بعدی به مشاهده و نظاره آگاهی داننده ، بنشیند ، میشود آگاهی مشاهده گر .
اگر آگاهی مشاهده گر به مشاهده خود بنشیند میشود ، آگاه بودن . و آگاه بودن ، یعنی تنها و فقط بودن ، شاهد بودن .
پس حقیقت خویشتن خویش ، ذات خویش همان آگاهی است که خصلت و طبیعتش ، شاهد بودن است .
آگاهی، جان است . جان هم ذره ای از اقیانوس آگاهی یا شمس الحق یا خدا است.
سلام ببخشد مال من شش حرفه کسی جوابش رو میدونه
آگاهی یعنی فهمیدن.
مشاهده بدون قضاوت = آگاهی
دانستن و درک حقیقت هر چیز
هشیاری - توجه
خبرت . [ خ ُ رَ ] ( ع اِمص ) آگاهی . ( یادداشت بخط مؤلف ) . || بصیرت در امری . ( یادداشت بخط مؤلف ) . || ( اِ ) کارشناس . ( یادداشت بخط مؤلف ) رجوع به خِبرَه و خُبرَه شود. || ( مص ) آزمودن . ( دهار ) . رجوع به خُبرَه در این لغتنامه شود.
آگاهی باشه
هشیاری . . . . . .
دانش فهم
راضی شدن
درایت و دانایی
Consciousness
وقوف، آگهی، اطلاع، خبر، بینش، شناخت، علم، معرفت، دانایی، روشن ضمیری، هوشیاری، تامینات
آگاهی
این واژه پارسی از دو بخش درست شده :
آگاهی : آگا - هی
آگا = در پارسی کهن آگ یا آک به مینه چشم بوده که با:
آلمانی : Auge
انگلیسی : eye که وات g ورافتاده است و لَفزیده نمیشود مانند high که وات هایgh بر زبان نمی آیند.
... [مشاهده متن کامل]
هی = این شماره سه در پارسی است که برای آسانی به لب آوری برخی وخت ها " سی " گفته می شود مانند : سی سَد که درستش سه سَد است : ۳۰۰.
پس آگاهی < آگاسی< آگاسه یا چشم سوم است.
به آلمانی dritte Auge = چشم سِوُم
در بوداگری یا بیدارگری و در هستی شناسی یا عرفان ایرانی چشم سوم همان بیداری روحی است که به آن چشم جان میگفتند .
چشم از اندام ِ تَن را چشم سَر می گویند.
اخبار
اقدام و عمل
دانستنی
وقوف
اگاهی:تنبیه
اطلاع
درایت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)