اکسیر
/~eksir/
مترادف اکسیر: کیمیا، کمیاب، نادر
برابر پارسی: خوش کام ساز، زیست آب، کناد
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: کیمیا، جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر می دهد و کامل تر سازد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم عربی، اسم یونانی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
بدین فصاحت و این علم شاعری که تراست
مکوش خیره کش ابریز کردی و اکسیر.
غضایری ( در هجو عنصری ).
زر اکسیر آفتاب است و سیم اکسیر ماه و نخست کس که زر و سیم از معدن بیرون آورد جمشید بود. ( نوروزنامه ).خاک پایت ز من دریغ مدار
تا کنم زر چو یافتم اکسیر.
سوزنی.
سائل از زر تو گردد قارون اگر از مدح تو سازد اکسیر.
سوزنی.
ندانم سپر ساز خاقانیاکه نادانی اکسیر دانستن است.
خاقانی.
اشعارش از عراق ره آورد می برم کاکسیر و گنج خسرو ایران شناسمش.
خاقانی.
شغل او شاعری است یا تنجیم هوسش فلسفه است یا اکسیر.
خاقانی.
این یکی اکسیر نفس ناطقه بر سر صدر زمان خواهم فشاند.
خاقانی.
سنگ از اکسیر من گهر گرددخاک در دست من به زر گردد.
نظامی.
اکسیر تو داد خاک را لون وز بهر تو آفریده شد کون.
نظامی.
ای برادر خود بر این اکسیر زن کم نیاید صدق مرد از صدق زن.
مولوی.
تو مگو کاین مس برون بد محتقردر دل اکسیر چون گشتست زر.
مولوی.
قلب اعیان است و اکسیر محیطائتلاف خرقه تن بی مخیط.
مولوی.
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرداکسیر عشق در مسم آویخت زر شدم.
سعدی.
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوزباطل درین خیال که اکسیر می کنند.
حافظ.
کیسه چو خالی بود از زر و سیم دعوی اکسیر چه سود ای حکیم.
جامی.
بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] معجون هرچیز بسیار مفید و کمیاب.
۳. (تصوف ) [مجاز] نظر مربی و مرشد کامل که ماهیت شخص را تغییر دهد.
۴. (تصوف ) [مجاز] انسان کامل.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] به اصطلاح کیمیاگران جوهر گدازنده و آمیزنده و کامل کننده که ماهیت جسم را تغییر دهد یعنی جیوه را نقره و مس را طلا کند و چنین جوهری وجود خارجی ندارد و فرض محض است .
لغت نامه دهخدا، واژه اکسیر ، در دسترس در واژه یاب
لغت نامه دهخدا، واژه اکسیر ، در دسترس در واژه یاب
wikiahlb: اکسیر
دانشنامه عمومی
اکسیر ( واژه ای عربی؛ از یونانی ξήριον xērion «پودر خشک کردن زخم ها» از ξηρός xēros «خشک» ) مایعی زلال و شیرین - مزه است که برای مقاصد طبی استفاده می شود، که باید به صورت خوراکی مصرف شود و به منظور علاج مریضی کسی است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: اکسیر
جدول کلمات
مترادف ها
نوش دارو، اکسیر، علاج عام
اکسیر، کیمیا، خیسانده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه اکسیر
معادل ابجد 291
تعداد حروف 5
تلفظ 'eksir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات ( اِ ) [ معر. ] ( اِ. )
آواشناسی 'eksir
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
معادل ابجد 291
تعداد حروف 5
تلفظ 'eksir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات ( اِ ) [ معر. ] ( اِ. )
آواشناسی 'eksir
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
باسلام
در زبان ترکی استانبولی کلمه ای مشابه اِکسیر به شکل اِکسی ( Eksi ) به معنای منها و کم وجود دارد.
نمی دانم ریشه ترکی دارد یا نه؟
در زبان ترکی استانبولی کلمه ای مشابه اِکسیر به شکل اِکسی ( Eksi ) به معنای منها و کم وجود دارد.
نمی دانم ریشه ترکی دارد یا نه؟
کیمیای اکبر ؛ اکسیر. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) .
مثل جواهری است که ارزش انسان را بالا می برد
اکسیر: در نظر مردم باستان ماده ای که ماهیت اجسام را دگرگون سازد و کامل تر کند مثلاً جیوه را نقره و مس را زر کند. اکسیر واژه ای است یونانی، کیمیا نیز مترادف آن است. این که عشق همچون اکسیر انسان را کامل تر می سازد در ادبیات عرفانی بارها مطرح شده است .
... [مشاهده متن کامل]
( ( گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۲۴۴. )
... [مشاهده متن کامل]
( ( گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۲۴۴. )
جوهری که ماهیت اجسام را تغییر دهد و کامل تر سازد ، هر چیز مفید و کمیاب ☘️☘️
در افسانه ها آمده که خضر نبی به همراه ذوالقرنین سال ها در ظلمات به دنبال آب حیات گشت. خضر به آب دست پیدا کرد و از آن نوشید و عمر جاویدان یافت. اما هنگامی که ذوالقرنین خواست از آب حیات بنوشد، دیگر چشمه ای در کار نبود و او نتوانست آن را بیابد.