اچار

/~ACAr/

برابر پارسی: ( آچار ) دست ابزار

معنی انگلیسی:
screw-driver, wrench, spannerr, tool, dressing, seasoning, hickey, dip, spanner, spnner, plckles

لغت نامه دهخدا

( آچار ) آچار. ( اِ ) پرورده ها و ترشی ها در آب لیمو و سرکه و امثال آن. ترشی. چاشنی : این مرد... آچارها و کامه ها نیکو ساختی... امیر وی را بنواخت و گفت از گوسفندان خاص پدرم وی بسیار داشت... یله کردم بدو. ( تاریخ بیهقی ).
آچار خدای است مزه وْ بوی خوش و رنگ
با سیب و ترنج آمد و جوز و بهی و نار.
ناصرخسرو.
آچار سخن چیست معانی و عبارت
نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار.
ناصرخسرو.
نمی بینی کز آن آچار اگر خاکی تهی ماند
ترا ای خاک خور، آن خاک بی آچار نگْوارد.
ناصرخسرو.
چو آچار است لفظ فارس درخورد
که بی آچار چیزی کم توان خورد.
امیرخسرو دهلوی.
|| مطلق میوه ها و ترشی ها و مربَّیات و ریچار و ریصار و خوشاب که برای تیز کردن اشتها خورند :
ز آچارها هرچه باشد عزیز
ترنج و به و نار و نارنج نیز.
نظامی.
|| در فرهنگها این کلمه را به معنی زمین سراشیب و پست و بلند ضبط کرده و این بیت را شاهد آورده اند :
زمینی نیست در عالم سراسر
از این پژمرده تر زین بس عجب تر
دو گونه جای باشد صعب و دشوار
یکی دریا دگر آچار و کهسار.
( ویس و رامین ).
|| ( ص ) درهم آمیخته و ضم کرده. ( برهان ).
- آجیل آچار ؛ آجیل که بدان زعفران و آب لیمو و گلپر زنند.

آچار. ( ترکی ، اِ ) ( ظ. از آچمق ترکی گشودن ) کلید. دست افزار فلزین که بدان چوب پنبه شیشه و پیچ و مهره های آهنین را باز کنند.

فرهنگ فارسی

( آچار ) ( اسم ) ۱- کلید هر قفل . ۲ - آلتی فلزی که بوسیل. آن مهره های آهنین را باز کنند . ۳ - قلم حکاکی درفش یا سنبک حکاکی . یا آچار پیچ گوشتی . آلتی فلزی که بوسیل. آن پیچ را باز کنند.
پرورده ها و ترشی ها در آب لیمو و سرکه و امثال آن کلید

فرهنگ معین

( آچار ) ( اِ. ) ۱ - تُرشی ، چاشنی . ۲ - زمین پست و بلند و سراشیب . ۳ - درهم آمیخته .
[ تر. ] ( اِ. ) آلتی فلزی که به وسیلة آن مهره های آهنین را باز کنند یا ببندند و انواع مختلف دارد: چهارسو، دو سر، شمع ، شلاقی ، آلن و غیره .

فرهنگ عمید

( آچار ) ۱. ترشی.
۲. هر چیز خوردنی که آن را در آب لیمو یا سرکه خیسانیده باشند و طعمش ترش شده باشد: آجیل آچار.
۳. چاشنی: آچار سخن چیست معانی و عبارت / نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار (ناصرخسرو: ۳۷۷ ).
ابزار فلزی برای بازوبسته کردن پیچ و مهره.

گویش مازنی

/ochaar/ کلید - آچار

دانشنامه عمومی

آچار. آچار یا دست افزار وسیله ای برای باز و بسته کردن پیچها است. دستهٔ دراز این ابزار اهرمی برای زیاد شدن گشتاور است. [ ۱]
آچار در شکل های مختلفی عرضه می شود که مهم ترین آنها عبارت اند از: آچار دوطرفه، آچار رینگ، آچار فرانسه، آچار شلاقی، آچار آلن، آچار بکس، آچار بادی، آچار چاکنیت دار، آچارستاره ای، آچارکلاغی و….
آچار تخت نوعی آچار ماده بوده که در آن اندازه دهانه، ثابت است. این آچار تنها برای اندازه خاصی از مهره، یا سرپیچهای نَر و با اضلاع موازی قابل استفاده است. به همین دلیل معمولاً به صورت سِری عرضه می شود. هر سِری مجموعه ای از تعدادی آچار با اندازه هایی است که به ترتیب اندازه دهانه، شماره گذاری شده اند. آچارهای تخت دارای انواع مختلفی هستند. معمولاً آچارها، ۲ سَرِه هستند؛ یعنی هر دستگیره، مجهز به ۲ مادگی است. این مادگی ها می توانند ۲ شماره مختلف مرتب باشند؛ یا ۲ نوع متفاوت باشند؛ مثلاً یک آچار می تواند یک سر تخت و یک سر رینگ، برای یک اندازه واحد داشته باشد. معمولاً بمنظور اینکه موقع کار روی یک مهره ۶ گوش در یک فضای تنگ، در حین گردش و تغییر زاویه مهره، امکان گیر انداختن مهره، بیشتر شود؛ سر آچار را نسبت به محور طولی دستگیره با ۳۰ درجه انحراف قرار می دهند. [ ۲] [ ۳]
آچار وام واژه ای است که در زبان ترکی ریشه دارد. در لغت نامهٔ دهخدا آن را این گونه معرفی کرده است: «دست افزار فلزین که بدان چوب پنبهٔ شیشه و پیچ و مهره های آهنین را باز کنند»[ ۴]
عکس آچار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

complex (اسم)
مجموع، مجموعه، هم تافت، عقده، گروهه، اچار

wrench (اسم)
تند، اچار، چرخش، اچار فرانسه، عمل تند و وحشیانه، نقشه فریبنده

spanner (اسم)
اچار، مهره پیچ، مهرهگشا، بندقیقاجی، گلنگدن، وجب کننده

فارسی به عربی

مفتاح , مفک

پیشنهاد کاربران

اچ ترکی است اچمز ناگشا . اچار = گشا/گشاینده. کلید
در پارسی نیز وازه اچار است و هیچ پیوندی با اچار ترکی ندارد. اچار پارسی به چند چم است یکی ا - چار که همان بیچار است
و دگر آچار / اچر که به چم مزه دهنده و چاشنی و مقوی و مغذی است
...
[مشاهده متن کامل]

در ترکی اچ بچم باز کن /بگشا است و اچار بچم کلید و گشاینده است و به معنی باز میکند نیز است همانگونه که وازگان پارسی گاهی چندین معنی جدا میدهند در ترکی نیز همینگونه است
برای نمونه نگار در پارسی . بنویس و بچم نقاش و بچم نقش و چندین معنی دیگر است
نگار بچم بنویس
در دفتر خود نگار یک باغ بزرگ
انگاه در ان نگاره یک خانه نگار
یا
در دفتر خود نگار فردای دگر
زین جا بروم یلان یلان جای دگر
-
هان چهره نگار چهره دوست نگار
-
نگار دیوار چیست چهره افراسیاب
رستم دستان شده بر سر او کامیاب
گیو رسیده بپیش زانسوی امل براب
بیژن بگرفته است سوی منیژه شتاب
تا بزند بوسه ای بر لب یار نگار
-
هرجا نگرم نگار رویت بینم

آچار: این واژه مصدر فعل سببی از آچَر ( جنبیدن ) در سنسکریت است؛ و به معنی به جنبش در آوردن است؛ و صرف آن چنین است: آچارَیامی ācārayāmi به جنبش در می آورم، آچاریسی ācārayasi به جنبش در می آوری، آچاریتیācārayati به جنبش در می آورد؛ حاصل مصدر: ācārayitm به جنبش در آورندگی. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1872 و 1964 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در پهلوی واژه ی افچار afcār ( ابزار، افزار ) از دو بخش ساخته شده است: اف ( یافتن ) و چار ( چاره ) .
پس معنی سنسکریت برای آچار درست تر است که چیزی است که پیچ یا چیزهای دیگر را به جنبش در می آورد.

در جواب آقای رسول
اگر در زبان فارسی یه کلمه نمیتونه هم فعل باشه هم فاعل دلیل نمیشه در ترکی هم اینگونه باشه چند کلمه در ترکی که هم به چند حالت متفاوت است
آتیم: بندازم ، اسبم

...
[مشاهده متن کامل]

قاچ : فرار کن ، برش
ایت: سگ ، گمشو
گلین : بیایید ، عروس
و همچنین در ترکی کلید به معنی هاچار میباشد آچ فعل امر به معنی باز کن و آچار به وسیله ای که توانایی باز کردن داشته باشد می گویند و یا میگن مثلا :
هادی قاپینی اچا بیلر : یعنی هادی می تواند در را باز کند
با سپاس

پسوند اک تو فارسی از ماق ترکی جدا شده
ماق و مک تو ترکی مصدر سازه
yemək خوردن
ye بخور
yiyək ما بخوریم
علاوه بر این اک که تا فارسی فقط یه حالته، تو ترکی نسبت به صدا ها عوض میشه
a�ak باز کنیم. البته اینجا a�aq درستشه
...
[مشاهده متن کامل]

a�ar باز میکند
علاوه بر این چاپار واژه ای به اصطلاح ایرانی نیست
چاره و چالش هم انگار تو اوستا اومده ولی هیچکدوم فارسی نیستن

آچ یا آش در تورکی فعل امر از مصدر آچماق یا آشماق می باشدپسوند آر تبدیل فعل به فعل فاعلی یا اسم فاعلی است آچ آر یا آچار یعنی بازکننده یا باز میکند آچمآز هم یعنی باز نمی کند آش هم یعنی از هم باز شده به خاطر
...
[مشاهده متن کامل]
اینه که غذا را تورکان آش می گویند چون بر اثر گرما بافت و سبزی از هم باز می شود پسوند آر در تورکی زیاد کار برد دارد مانند آخار یعنی سرازیر یا روان میشود آزار از آزماق یعنی بی راهه رفتن یازار یعنی می نویسه کاوار تره تاغار ظرف بزرگسفالی باهار بهار ناهار نهار سغار جایمیگیره چاپار اسب سوار تاپار پیدا می کند سوار سوار کار دورار می ایستد دووار بر پا ایستاده یا دیوار داوار میش جرار جر میده سنار می شکند بس است یا باز هم بگیم کلمات تورکی در حاکمیت تورکان وارد زبان دری شده و همه آنها دارای ریشه هستن و فقط یک تورک زبان می تواند آن را معنی کند

اندازه های کاغذ آچار
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
فرض کنید خبرها در اخبار بیست و سی در برگه های آچار نوشته می شود.
خب، بیایید از بیست و سی برای استخراج اندازه های کاغذ آچار کمک بگیریم بدین صورت که از عدد بزرگ یکی کم کنیم و به عدد کوچکتر اضافه کنیم که می شود بیست و یک در بیست و نه ، اما چون بیست و سی را به هم ریختیم دوباره فرض کنید بیست و سی شکایت می کند و تنها وقتی به این کار راضی می شود که هفت روز هفته، اخبار بیست و سی پخش شود که ناچارا این شرط پذیرفته میشود و برای متعهد بودن به رعایت شرط، گفته شده که باید هفت به یکی از عددها اضافه شود که در این جریان هم، عدد بیست و نه درخواست کرده که آن را به من دهید چراکه از من قبلاً کم کردید و این جبران از دست رفته گذشته باشد بدین ترتیب اندازه های کاغذ آچار می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

۲۹۷*۲۱

واژه آچار
معادل ابجد 205
تعداد حروف 4
تلفظ 'āčār
نقش دستوری اسم
ترکیب چَرنَ ( اسم ) [قدیمی][[پهلوی]]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'ACAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2.
منبع فرهنگ واژه های اوستا
...
[مشاهده متن کامل]

واژه آچار صد درصد پارسی است ولی از پان ترکیسم تمام واژه های که در زبان آن ها ترکی هستند همیشه خدا هم بدون مدرک حرف می زنند یک مشت آدم غیرمنطقی بی خود هستند.

آچار: ۱. مهره پیچ، مهره گشا، پیچ گردان ۲. شاه کلید
آچار: ۱. ترشی؛ ترش ۲. سرکه ای، لیمویی ۳. چاشنی ۴. زمینِ ناهموار
آچار: ۱. مهره پیچ، مهره گشا، پیچ گردان ۲. شاه کلید
پاسخ به فرتاش
من دو روز است که اتفاقی این سایت را دیدم ولی مثل اینکه که کار شما این است
چندین واژه دیگر را از همین سایت نگاه کردم دیدم استدلالهای کج و معوج جنابعالی در زیر اکثرشان هست
مباحثه با شما و خواندن مطالب شما جز وقت تلف کردن نیست. فرهنگ و سواد شما کاملا مشخص است
...
[مشاهده متن کامل]

از خداوند متعال برای شما شفای عاجل طلب دارم.

پاسخ به فرتاش
مطلب تکمیلی
ادعا دارید بیشتر از دهخدا می دانید چرا بخاطر یک مطلب ساده به google پناه می بردید ؟!!!!
خیلی از اینگونه مطالب در google نیستند.
کلمه" یازار" yazar را لطفا بررسی کنید حتما متوجه خواهید شد که آر علاوه بر اینکه پسوند حال ساده است
...
[مشاهده متن کامل]

در برخی کلمات پسوند فاعلی ساز هم هست.
فقط از یک دریچه نگاه نکنید.
در انگلیسی هم چنین مواردی وجود دارد
Tion پسوند اسم ساز است ولی در کلمه function و . . . فعل هم هست.
یا ly پسوند قیدساز هست ولی daily , friendly و . . . صفت هستند.
چه این پسوند ( ار ) و ساختار ( فاعلی ساز ) در خود زبان ترکی وجود داشته باشد چه از زبان دیگری ( بقول شما ) وارد شده باشد ( که البته بعید است ) بالاخره این ساختار در ترکی وجود دارد و اینگونه کلمات با این ساختار تولید شده اند و هستند.
بهتر است به جای استفاده از الفاظی مثل " نابغه، مزخرف بوقلمون و . . . " و نشان دادن سطح سواد و فرهنگ خودتان سعی کنید دامنه مطالعه تان را گسترش بدهید و به google اکتفا نکنید.
اگر می خواهید ریشه لغات فارسی را پیدا کنید علاوه بر زبان ترکی باید به چند تا از زبان های مهم هندو اروپایی و چند تا زبان مهم منطقه ای مثل عربی مسلط باشید. و نتیجه را از قبل تعیین نکنید که حتما کلماتی که بررسی می کنید همه باید فارسی باشند یا بشوند.
می توانید فرضیه سازی کنید ولی نمی توانید جواب ونتیجه را از قبل تعیین کنید.
به اذعان خیلی از متخصصان و منابع، "آچار" یک واژه ترکی است و در آن هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد که بخواهید به اوستا مراجعه نمایید و استدلالهای کذایی و کج و معوج و غیر علمی ارائه بدهید و سعی در فارسی سازی آن داشته باشید.

در وصف زبانت همین بس که پسوندِ " اق" در شبه مغولی از پسوندِ پهلوی " َ ک، َ گ، اک" گرفته شده است. زبان ترکی اگر محدود نبود، که اینجا پرسه نمی زدی. چاپار واژه ای است که ریشه ای ایرانی داشته است. " آر" در
...
[مشاهده متن کامل]
زبانهایِ ترکی پسوندِ فاعلی نبوده، واژه یِ " آچار" از " چار و چَر" برآمده که در زبانِ اوستایی و پارسی میانه بوده است، برایت آن بالا منبع آوردم. ولی تو یک منبع به من نشان بده که " آر" در زبانِ ترکی پسوندِ فاعلی است. اینجا داستان سرایی هم نکن، برو همه پسوندهایِ ترکی را جستجو کن ، یک منبع موثق بهم نشان بده یا عکس بگذار. نیست که نیست. آچار به " آر" هیچ پیوندی ندارد. همین دو سه تا واژه هم وامواژه در ترکی است. واژه یِ "ساختار" به تنِ زبانهای مغولی - شبه مغولی سنگینی می کند. استدلالهایِ من با نشان دادن منبع کذایی است ولی مزخرفات بندتنبانی تو خوبه. مردَک اگر تو دغدغه زبان داشتی که زیر این تارنما از بامداد تا شامگاه با نامهای گوناگون پیام نمیگذاشتی. چندین سال است که در این تارنما شلنگ تخته می اندازی و هرزگویی می کنی. تو اگر منبع داشتی که اینجا را با مزخرفاتتان پُر میکردی. چی شد دیدی در ویکیپدیا هم همین اراجیف نیست، آمدی مرا قانع کنی؟!خخخ. زبان پارسی را هم به دهانت نیاور که شایستگیِ بکارگیریِ آن را نداری. در این سالها ندیدم که پانترکی در زیر واژه های عربی پیامی بگذارد که این بخودیِ خود نشاندهنده بسیاری چیزهاست. گویا پانترکان افزون بر 200 دلارهایشان به ریال هم پول می گیرند.

پاسخ به فرتاش
دوباره می گویم
"ار" در اینگونه کلمات بخصوص پسوند فاعلی ساز است
نیازی نیست google کنی
مثلا در کلمات ​
آچار
​یازار
چاپار و . . .
کلمه چاپار را در کتاب تاریخ ابتدایی حتما دیده اید. البته اینگونه کلمات محدود هستند
...
[مشاهده متن کامل]

البته پسوند "آن" در این کاربرد خیلی متداول و مرسوم هست
قاچان
یاتان
ساتان و . . .
صد البته که" آر" کاربردهای اصلی تر و مهمتر دیگری دارد. گفتم که مطالب دوستان را بخوانید. من فقط نخواستم مطالب دوستان را تکرار کنم.
درضمن من از انگلیسی مثال آوردم که این ساختار در انگلیسی هم وجود دارد به هیچ وجه نگفتم که ترکی و انگلیسی از یک گروه زبانی هستند. لطفا مطالب را کمی دقیق تر بخوانید و اینکه خواهشا با نگاه مغرضانه نخوانید.
​البته اگر اصرار داشته باشید که وسیله ای مثل اتوبوس را در پارکینگ کوچک اپارتمانتان پارک کنید. البته که اینکار محال است دوست عزیز و نمیشه. نمیشه با ساختارهای محدود فارسی بتونی ساختارها، ریشه کلمات، زمان ها و مفاهیم زبان ترکی را تجزیه و تحلیل و بررسی کنید. برای اینکار حتما باید به زبان ترکی مسلط باشید یا حداقل به ساختار های زبان شناختی یکی از زبان های قدرتمند مثل انگلیسی یا مشابه مسلط باشید.
البته قصد من به هیچ وجه کوچک کردن زبان فارسی نیست بلکه منظورم اینست که با ساختارهای زبان شناختی شکل گرفته در ذهن و مغز سخنوران فارسی نمیشه ساختارهای زبان ترکی را بطور کامل ( بطور کامل ) بررسی نمود و درک کرد بلکه باید با ساختار هایی فراتر از ساختارهای زبان فارسی آشنا باشید تا بتوانید زبان ترکی را تحلیل و بررسی کنید.
مطلب آخر
دوست عزیز اگر بخواهید ریشه اینگونه کلمات را ( که زیاد قدیمی و باستانی نیستند ) در اوستا و غیره ریشه یابی کنید و استدلالهای کذایی ارائه بدهید من اصلا حرفی ندارم و آرزوی توفیق دارم.
ولی آنچه مشخص است این است که ریشه و ساختار اینگونه کلمات بسیار ساده و واضح است و اصلا نیازی و تحقیق و تحلیل نیست بطوری که حتی بی سوادترین پیرمردهای دهاتی ترک زبان هم می توانند ساختار این کلمات را برایتان بیان کنند.
با آرزوی توفیق

این مزخرفات را جایی نگویی بهت میخندند.
" آر" در ترکی پسوند فاعلی است؟!!!!! خخخخ
پسوندِ" ar" در ترکی پسوند برای زمان حال ساده ( یا aorist ) است نَه پسوندِ فاعلی. وقتی میگویم به زبانی که ادعای آنرا داری، آگاهی نداری، همین است.
...
[مشاهده متن کامل]

" er" پسوندِ فاعلی در زبانهایِ آریایی - اروپایی ( هندواروپایی ) است، انگلیسی که چیزی نیست.
از پارسی، سانسکریت، آلمانی بگیر تا . . . . مگر زبانِ ترکی از زبانهای هندواروپایی جدا نبود؟!!
شما اگر ar suffix in turkish را جستجو کنی، خواهی دید که در زبانِ ترکی پسوند فاعلی سازِ " آر" وجود ندارد، اگر هم جایی باشد، از زبانهای دیگر به این زبان رفته است؛چنانکه در زبان ترکی پیشوند وجود ندارد ولی امروزه زبان ترکی استامبولی با بوقلمون کم کم دارد به زبان یونانی می گراید و پیشوندها را نیز سگخور میکند.

پاسخ به فرتاش
"ار" در اینجا پسوند فاعلی ساز هست
مثل "یاز" حالت امری یعنی "بنویس"
یاز ار="یازار "یعنی آنکه می نویسند همان نویسنده و حالت فاعلی است
آچ یعنی "باز کن" امری است
آچار یعنی آنکه یا آنچه باز می کند. حالت فاعلی است
...
[مشاهده متن کامل]

دقیقا مثل کلمه چاپار چاپ یعنی بتاز و چاپار یعنی آنکه می تازد.
و دهها مثال دیگر
در زبان انگلیسی هم دقیقا این ساختار وجود دارد

مثال در انگلیسی teach حالت امری یعنی یاد بده یا آموزش بده وقتی به آخرش er اضافه می شود اسم فاعلی می شود.
Teacher یعنی آنکه یاد می دهد یا همان معلم.
البته پسوند ار کاربرد های دیگر هم دارد لطفا مطالب بالا را دقیق مطالعه فرمایید.
دهخدا بیش چهل سال عمرش را صرف جمع آوری واژه صرف کرده مطمئن باشید هزاران بار بیشتر از من و شما در این زمینه تخصص داشته.
دوست عزیز ما نابغه نیستیم فقط شما ترکی بلد نیستی اگر بلد بودید اصلا چنینی سوالاتی را نمی پرسیدید.

پاسخ به A. k :
نابغه! مگر دهخدا و معین و. . . زبانشناس یا ریشه شناس بوده اند؟!
آیا دهخدا و معین و. . . به زبانِ پارسیِ باستان/ میانه، پهلوی، اوستایی و سانسکریت چیرگی داشتند؟!
چنانکه در بالا گفته شد، " چارا" در زبانِ اوستاییِ جوان و " چار" در زبانِ پارسی میانه به چمِ " ابزار، وسیله، ابزارکمکی" بوده است. ریشه یِ همگیِ این واژگان به " کَر:kar" در زبانهایِ اوستایی و پارسی باستان برمیگردد. ( " کَر" را در " کَر. دَن" نیز داریم. " کَر" در اوستایی دارایِ چندین چم بوده است. )
...
[مشاهده متن کامل]

شاید بپرسی " کَر " و " چَر" چگونه با هم پیوند دارند؟
در زبانِ اوستایی کُنونه یِ ( =زمانِ حالِ ) کارواژه یِ " کَر"، " چَرَ، کَرَ، چَرَیَ" بوده اند و مصدر آن " čaire" بوده است. آیا دهخدا و معین و . . . این چیزها را می دانستند؟
اکنون شما به من پاسخ بده: بنابر ریشه یابی نادرستتان ( آچماق:آچ. ماق ) ، " آر" در " آچار" به چه چِم ( =معنی ) است و چه نقشی دارد؟تزئینی هست؟

حتما می فرمایید این بزرگواران هم اشتباه نوشته اند.
اچاراچار
راستی در واژه ( آچار ) که بنابر ادعای دروغینت از ( آچ ) ساخته شده، ( آر ) کجای این داستان است؟
اینجاست که باید در افق ناپدید شوی.
همه ریشه یابی پانترکان همین جوری است. این درحالیست که ( چَر، چار ) در ( آچار ) با ( چَل ) در ( آ - چل. مز ) یکی است که دگرگونیِ آوای ( ر/ل ) رخ داده است.
...
[مشاهده متن کامل]

کمتر هم بخودت لایک بده کاربر رضایی. کسی برای لایکها تره هم خورد نمی کند.

پاسخ به بالایی:
انقدر نادانی که حتی به زبانی که ادعای آنرا داری، آگاهی نداری.
( باز نشدن یا بازنمی شود ) در ( آچلمز ) نشانه ( بستن ) نیست؟! خخخخ.
چگونه ممکن است که ( آچ ) در ( آچماق ) به معنی ( باز کردن ) است ولی ( آچ یا آچل ) در ( آچمز ) یعنی ( بازنمی شود ) ؟! آیا ( ل ) در ( آچل ) در زبان ترکی نشانه نفی کننده است؟!
...
[مشاهده متن کامل]

آنچنان وام واژه در زبان ترکی بسیار است که حتی توانایی واکاوی آن واژگان را ندارید.
آیا در شطرنج چیزی پژمرده می شود؟! ریشه یابی شماها را باید قاب گرفت.
آنچه که حقیقت است:
در واژه آچمز، آچلماق از واژه یِ ( آچر ) می آید که ( آ ) در آن نشانه نفی کننده است. در زبانهای اوستایی، سانسکریت و پهلوی، ( آ ) نشانه نفی کننده نیز بوده است.
بمانندِ ( آ ) در ( آکندن، آوردن، آواره و. . . ) .
آنچه می ماند ( چَر ) است که در اوستایی به چم ( بازکردنِ ( راه ) ) نیز آمده است.
( آچر/آچل با دگرش ( ر/ل ) همراه بوده است ) .
چرا ( آ ) در ( آچار ) نشانه نفی کننده نیست؟ به همان علتی که ( آ ) در ( آزردن، آشفتن، آمادن، آراستن، آواختن و. . . ) نشانه نفی کننده نیست. واژه ( آچار: آ - چار ) نیز از واژه یِ ( چارا ) زبانِ اوستاییِ جوان به معنی ( ابزار ( وسیله ) ، ابزار کمکی ( وسیله کمکی ) ) آمده است. همین واژه در زبانهای فارسی میانه، پهلوی و فارسی کنونی ( چار ) شده است. همه چیز در عکس زیر نمایان است.
پسگشت:
در ستون 584 از نبیگ ( فرهنگنامه زبان ایرانی کهن ) نوشته ( کریستین بارتولومه ) آمده است:

اچار
آچماق یعنی باز کردن . آچمز از ترکی آچلمز به معنی باز نمی شود است . آچماق به معنی بستن نیست.
سولماق :پژمرده شدن سلماز : پژمرده نمیشود . آخه وقتی چیزی بلد نیستی چرا نظری میدی؟
تناقض پانترک نادان آنجاست که اگر درباره دو واژه " آچار" و " آچمز" ازشان بپرسی خواهد گفت که آچ در آچار یعنی باز کردن و آچ در آچمز یعنی بستن.
در جواب به محسن :
سو در ترکی به معنی آب از ترکی قدیم 𐰽𐰆𐰉 sub میاد و ریشه ترکی دارد و تمام منابع اکادمیک و زبانشناسان معتبر آنرا تایید میکنند . چگونه هیچ زبانشناسی و هیچی کتاب و منبع آکادمیکی ارتباطی بین کلمه subترکی و水چینی ( که خودش از Proto - Sino - Tibetan *lwi ( j ) به معنی جاری شدن میاید ) پیدا نکرده الا افراد معلوم الحالی مثل شما .
...
[مشاهده متن کامل]

این همه زبانشاس Clauson, Gerard . Doerfer, Gerhard Tenišev E. R. , Levitskaja, L. S. ; Rassadin, V. I. Levitskaja, L. S. Dybo, A. V. Rassadin, V و Starostin, Sergei ( که خودش نیای زبان های چینی - تبتی و هم نیای ترکی را باز سازی کرده است هم چیزی درباره وام واژه بودن آنها نمی گوید ( عکس اول از همین زبانشناس است ) ) هم این دو کلمه را به هم مرتبط نمی دانند الا شما .
آچماق هم ریشه کاملا ترکی دارد . آچار در ترکمنی هم معنی کلید دارد و در باشقیری . قرقیزی آچقیچ و آچقی
منابع :Clauson, Gerard ( 1972 ) , “su:v”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 783
Levitskaja, L. S. ; Dybo, A. V. ; Rassadin, V. I. ( 2000 ) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages]‎[1] ( in Russian ) , volume 6, Moscow: Indrik, page 348
Tenišev E. R. , editor ( 2001 ) Sravnitelʹno - istoričeskaja grammatika tjurkskix jazykov: Leksika [Comparative Historical Grammar of Turkic Languages: Lexis] ( in Russian ) , volume 4, Moscow: Nauka, page 87
Doerfer, Gerhard ( 1967 ) T�rkische und mongolische Elemente im Neupersischen [Turkic and Mongolian Elements in New Persian] ( Akademie der Wissenschaften und der Literatur: Ver�ffentlichungen der Orientalischen Kommission; 20 ) ‎[2] ( in German ) , volume 3, Wiesbaden: Franz Steiner Verlag, page 281 - 282
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*sɨb”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill ( منبع عکس اول )
منابع آچماق :
Clauson, Gerard ( 1972 ) , “a�”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 18
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*ač - ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill

اچاراچاراچاراچار
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

افزار یا ابزار یا اپزار از دو تکواژ ساخته شده اند:
1 - پیشوندِاف یا اپ
2 - زار ( همان چَر در زبانِ اوستایی و چار در زبانِ پهلوی ) می باشد.
دگرگونیِ آواییِ ( چ/ز ) در واژگانی همچون ( ویچیدن/گُزیدن ) و ( ویچاردن/گُزاردن ) نیز دیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

پس می توان واژه ( افچار ) را نیز بکار برد. واژه ( آچار ) نیز با همین واژه از یک ریشه می باشد. ریشه این واژگان همگی به زبان اوستایی بازمی گردد.

برخی اشخاص با توجه به اینکه همه جا نوشته شده ریشه کلمه ترکی هست و اصلا ریشه یابی کرده اند امده و چیزی از خودش نوشته؟!
آچار کلمه ایست ترکی از آچمق _ منبع دهخدا
اچار
آچار. ( ترکی ، اِ ) ( ظ. از آچمق ترکی گشودن ) کلید. دست افزار فلزین که بدان چوب پنبه شیشه و پیچ و مهره های آهنین را باز کنند.
با ریشه آورده شده و کاملا ترکی مثل آچمز
اگر کور نباشید میتوانید بخوانید
واژه ( آچار ) واژه ای پارسی است؛
واکاوی واژه یِ ( آچار ) :
1 - پیشوندِ ( آ ) :فراموش نکنید که پیشوندِ ( آ ) لزوماَ نشاندهنده یِ ( نفی ) نیست ولی در زبان اوستایی و پهلوی به گونه ای نایِشوَرانه ( نفی کننده ) نیز بکار رفته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - واژه ( چار ) که در زبان اوستایی به گونه یِ ( چَر ) و در زبانِ پارسی میانه به هر دو گونه یِ ( چار، چارَگ ) و در زبان پارسیِ کنونی به گونه یِ ( چار، چاره ) واگویی می شده و می شود ( ن. ک رویه هایِ 501 و 502 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) ) .
چنانکه در رویه هایِ 21 و 216 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:

اچاراچار
واژه ( آچار ) واژه ای پارسی است که ریشه در زبان اوستایی دارد.
پسگشت ( منبع ) : رویه 501 و 502 از نبیگِ ( ( فرهنگ واژه های اوستا ) ) آمده است:
به واژه ( چَرنَ ) و معنایِ آن به خوبی بنگرید.
اچاراچاراچار
آغازیدن از دو بخش:
1 - آغ ( آغر، آغرا، آغرو )
2 - آزیدن
می باشد بمانند واژگان تَرازیدن، فَرازیدن و . . .
بررسی بخش ها:
1 - ( آغ ) این تکواژ در زبان اوستایی به گونه ی آگرو ( first:agro:نخست، ابتدا ) و
...
[مشاهده متن کامل]

( beginning:agrəm:، اغاز، شروع ) و نیز در زبان سانسکریت به گونه ی ( آگرا ) به معنای ( beginning ) و آگرِ ( at the beginning، initially ) و در زبان Ashokan Prakrit به گونه ی آگا ( aga /agga ) و در زبان Old Marathi به گونه aggao می باشد. همه زبانهای یادشده ی بالا هندوآریایی هستند و همچنین در زبان ایرانیِ سغدی نیز واژه آغاز بکار می رفته است.
2 - بررسی بخش دوم آسان است چراکه ( آزیدن ) گونه ی دیگر کارواژه ( آختن ) است چنانکه
می گوییم: فراختن و فرازیدن و. . .
( آختن و آزیدن ) بمانند ( گفتن و گوییدن ) ، به گونه ای است که کارواژه با بُن کنونیَش ستاک می یابد.
آغاز نیز از این نظر بمانند ( تراز، فراز و . . . ) است

a�ar
ad
1.
HALK AĞZINDAN
a�acak, anahtar.
2.
yemeklerden �nce, iştah a�mak i�in i�ilen alkoll� i�ki.
Similar:
آچار /'āčār/
فرهنگ فارسی عمید
( اسم ) [ترکی] ابزار فلزی برای بازوبسته کردن پیچ و مهره.
وهسودان جان
چه معلوم چار بیچاره از ترکی نباشه ؛ ) ) ) ) ) )

آغاز نیز فارسی نیست چرا که آغوز ترکی هست و معنی دهنه و آغاز میدهد
به شیر اولیه یا دهنه ماک میگن درفارسی ولی در ترکی آغوز که اسم جدمونم است
...
[مشاهده متن کامل]

بی آچار _____ به مرور زمان _____ بیچار ؛ ) ) ) )
آچماک یا آچمق یعنی باز کردن به تروی
آچار یعنی باز کن ( پاسخ به کسی که گفت پرسشیه )
آچار یعنی باز میکند
مثال ؛ آغا بو آچار بو پینجی آچار؟ ؛ ) ) ) قدرت زبان ترکی
معنی ؛ این اون مهره رو باز میکنه؟ ؛ ) ) ) تفاوت را احساس کنید

چرخکار. . . . پیچکار
مهره گیر . . . مهره گرد. . . . مهره چرخ . . . . مهره پیچ
آفرین محسن جان. بله آچار ریشه پهلوی دارد. از چاره و ابزار.
دوستمون گفت که در ترکی استانبولی از anahtar یعنی کلیداسفاده میشود. این کلمه در ترکی جایی ندارد و در کشورهای فارسی زبان استفاده میشود.
ریشه یابی《چاره، آچار》
این واژه کاملا فارسیست
چاره از واژه ی پارسی پهلوی 《چار》č�rبه معنی 《ابزار》گرفته شده است. خود واژه ی ابزار هم در زبان پارسی پهلوی 《اَفچار》گفته میشد.
چار در زبان فارسی پهلوی در کل به معنی چاره و درمان و گشایش بود، این واژه به زبان ترکی نیز راه یافته و برای 《آچ》و 《آچمک》به معنی باز کردن به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

همانگونه که گفتیم، واژه ی آچمک از واژه ی فارسی چاره و افچار ( ابزار ) گرفته شده است.
خیلی از واژگان فارسی و چینی به زبان ترکی راه یافته و گسترده استفاده میشوند ولی ترکی نیستند. مانند👇
سو=واژه ای چینی ( آب ) است ولی بصورت گسترده در ترکی بکار میرود👇
سواماک=گِل اندود. یا آبپاشی.
سواک=گِل
و . . . .

از فعل ترکی "آچماق" به معنی باز کردن ، گشودن گرفته شده است
که اسم "آچار" از آن مشتق شده است
از طرفی "ar" یا "er" یک پسوند ترکی است :
۱ - پسوند فعل ساز : مانند "یاش" به معنی خیس و "یاشارماق" فعل به معنی خیس شدن
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - پسوند اسم ساز : مانند یازار به معنی نویسنده از فعل یازماق به معنی نوشتن یا "آزار" به معنی مریضی ، اذیت از فعل آزماق به معنی مرض جسمی گرفتن ( حیوان و. . ) ، گمراه شدن ، دچار انحراف فکری یا مرض روحی روانی شدن ( انسان )
۳ - پسوند صفت ساز : مانند "آخار" به معنی جاری ، روان از فعل "آخماق" به معنی جاری شدن یا کلمه "یاشار" به معنی جاوید از فعل "یاشاماق" به معنی زنده بودن ، زندگی کردن
۴ - پسوند زمان: که مفهوم استمرار را به ریشه فعل می افزاید مانند:
یازارام یاخشی یعنی می نویسم باشه
منیم یریمه سن گدرسن یعنی به جای من تو می ری
توجه داشته باشید این پسوند پسوند پرسشی ساز جمله نیست
۵ - پسوند متعددی ساز فعل : مانند" gitmek " به معنی رفتن ، از بین رفتن ، برطرف شدن که از آن فعل متعددی gidermek به ازبین بردن ، برطرف کردن ، حذف کردن به دست می آید
۶ - پسوند مکان ساز : که از کلمه "yer" به معنی جا، مکان ، زمین گرفته شده است که به معنی جا ، بخش ، قسمت ، مکان و. . . می باشد
مانند : کلمه " ich" یا "ایچ" که به معنی درون یا داخل می باشد و از آن کلمه " icher" ( ایچر ) یا "icheri" ( ایچری ) به معنی بخش داخلی ، قسمت درون ، جایی در درون چیزی و. . . می باشد
از دیگر مشتقات فعل "آچماق" :
آچما : عمل یا فرآیند باز کردن یا گشودن
آچئ : زاویه ، بازه
آچا یا هاچا : باز ، منشعب ،
آچئق : باز ، گشوده ، واضح ، روشن ، مشخص ، فراخ
آچماز : آچمز ، بلوکه ،
آچئلماق : باز شدن ،
آچئلئش : گشایش ، افتتاح
آچقئج : در باز کن
آچتئ یا آشتی : که به صورت "آشتی" وارد فارسی شده است
آچئجئ : باز کننده
آچئقلاماق : توضیح دادن ، شرح دادن ، روشن کردن موضوع ،
آچئقماق : آشکار شدن ، روشن شدن ، برملا شدن
آچئقار یا آچقار یا آشقار :که به صورت "آشکار" وارد فارسی شده است
آچاغئ یا خلاصه آن آچای یا همان چای : به معنی باز کننده ، فراح کننده ، راحتی بخش وجود که به صورت "چای" وارد فارسی شده است
آچئن : باز شده ، محقق ( آرزو ، خواسته ، آرمان ) که به صورت "چین" نیز استفاده می شود
آچئنگ :صف آرایی و گشایش یا استراتژی چینش و بسط نیرو ها در میدان نبرد که با حذف "آ" به شکل" چئنگ" و در نهایت به شکل "جنگ" وارد فارسی شده و از آن کلماتی چون : جنگنده ، جنگاور، جنگاوری، جنگجو ، جنگی ، جنگ افزار ، جنگ ستیز ،
آچئنماق : خود به خود باز شدن و بیرون آمدن، خود به خود گشودن که از آن مشتق "آچئنگ" به دست می آید که در این مورد به معنی خود گشوده و بیرون آمده ، خودباز شونده می باشد و به طور خاص اشاره به ناخن های پنجه حیوانات درنده دارد که در حالت تهاجمی باز شده و بیرون می آیند که آن نیز به صورت "چنگ" وارد فارسی شده است.
پس "آچار" یک کلمه ترکی است و ارتباط آن با کلماتی مثل جنگ ، چنگ ، آشکار ، آشتی ، چای مشخص شد و اگر کلمه "جوی" ( جوی آب ) را جستجو کنید ارتباط آچار را با کلماتی مثل جوی ، جوب ، چاه ، چال ، چوخور را به عنوان کلمات ترکی نیز درک خواهید کرد.

با سلام امروز دنبال لغت آچار بودم که نظرات عزیزان را هم خواندم، اصلن چه زبان ترکی زبان سوم و یا سی ام دنیا باشد در ترکی بودن کلمه، ، آچار ، ، شکی نیست که معنی و مفهوم آن باز کننده می باشد. و از طرفی زبان مفاهمه است که گوینده چیزی بگوید و یا اشارتی بکندکه شنونده و طرف مقابل او منظورش را بفهمداعلب در زبان اشاره ما وقتی شانه ها را بالا می اندازیم مخاطب میفهمد که ما میگوییم بمن چه وبسیاری اشارات دیگر .
...
[مشاهده متن کامل]

زبان ها بر اساس اقتصاد قوی صاحبان زبان قدرت پیدا میکنند و زبان هایی با اقتصاد ضعیف مجبور به از بین رفتن هستند، همدیگر را دوست داشته باشیم چون فقط انسانیت ماندگار است. درود بر شما

آچار به معنی ترشی نیست اما ترشی اچار است چوندرخورد خوراک است و اشتها را باز می کند - کلید اچار یعنی یعنی کلید در خورد
چو آچار است لفظ فارس درخورد
که بی آچار چیزی کم توان خورد.
امیرخسرو دهلوی.
دوسیتی که فعلهای ترکی را اورد هیچ کدام از ان فعلهای وزن و شکل اچار را نداشتند

به همه گونه اش چه فلزی و چه خوراکی فارسی است و به معنی درخورد است ونه باز کردن چیزی یا اشتها - کلیداچار یعنی کلیدخورا و درخور
در اینکه آچار کلمه ترکی هست جای هیچ بحثی نیست ولی میخواستم در جواب آقای رسول بگم که تو رو خدا اصلا خودت فهمیدی چی بلغور کردی عزیزم یه کم فکر کن نذار مغزت آکبند بمونه
آچار در لهجه سیستانی نوعی ادویه بسیار خوشمزه میباشد که مردم سیستان در پختن غذا از آن استفاده میکنند
طرز تهیه ودرست کردن آن
با آردکردن گندم آب پز شده و مخلوط پیاز چرخ شده و مخلوط آسیاب شده گشنیز شوید زردچوبه گلپر
...
[مشاهده متن کامل]

فلفل سیاه زیره سیاه و زیره سبز وجوزهندی و پودرپاپریکا
و مخلفات دیگر آنها را بصورت دایره ای یا بیضی شکل در اورده وچند روز در هوای آزاد گذاشته تا خشک شود پس از خشک شدن میتوان به مقدار لازم به عنوان چاشنی و ادویه از آنهادر غذا استفاده کرد
استفاده از ادویه آچار در آبگوشت طعم بسیار لذیذی به آبگوشت میدهد که آبگوشت زابل یکی از خوشمزه ترین آبگوشتهای ایران میباشد

آچار رادیاتور
آچار رادیاتور یکی از ابزارهای ساده لوله کشی است و از آن برای سفت و شل کردن شیر و فلکه های رادیاتور استفاده می شود.
وقتی کسی میگه آچار نشو به این معناست که گیرِ بیخود و بی جهت نده.
در جواب دوست خوبمون آقای مجید عزمی چگونه آچار که در ترکی یک فعل پرسشی است جای فاعل را گرفته است آچار چگونه ترکی شده وقتی همگی می دانیم نمی توان از یک فعل به جای فاعل استفاده کرد نکند این هم از اعوجات زبان
...
[مشاهده متن کامل]
سوم دنیا ترکی است که یک ریشه با یک پسوند پرسشی در ترکی ناگهان قهرمانانه نقش ابزار و اسم را به خود می گیرد

آچار کلمه ای است ترکی که با افزوده شدن پسوند ـار به ریشه فعل درست شده است. پسوند ـار یا ـَر که منفی آن ـماز یا ـمَز است در زبان ترکی دو کاربرد دارد:
1. از ریشه فعل اسم می سازد این اسامی را می توان اسامی اوزان فعال، فعاله، فعول عربی مقایسه کرد:
...
[مشاهده متن کامل]

یاشار ( زیستا ) ، سولماز ( پژمرده نشونده ) ، داشینماز مال لار ( اموال غیر منقول ) ، یانارداغ ( آتشفشان ) و. . .
2. این پسوند همچنین به عنوان پسوند زمان حال کامل مورد استفاده است ( این زمان معنی معمولاً، همیشه و در حالت منفی معنی هرگز می دهد ) :
سو یوز درجه ده قاینار. ( آب ( معمولاً ) در صد درجه می جوشد. )
گونش دوغودان دوغار ، باتیدا باتار. ( خورشید ( همیشه ) از شرق طلوع می کند و در غرب غروب می کند. )
آتام ساریمساق یئمز. ( پدرم سیر نمی خورد. )
با تشکر. مجید عزمی. مدرس ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی جهاد دانشگاهی استان آذربایجان شرقی

این کلمه به هیچ وجه ترکی نمی باشد آچار در ترکی به معنای باز کننده نیست متاسفانه حتی دوستان ترک معنی کلمه در ترکی را عوض می کنند آچار در ترکی فعل پرسشی باز می کند به فارسی روانتر آیا باز می کند ؟است مسلما یک فعل به عنوان اسم بکار نمی رود
با عرض سلام وادب خدمت هم میهنان گرامی وعزیز ایران اسلامی
دوستان همانطور که مستحضرید غالبا کلمه آچار بصورت ترکیبی مورد استفاده قرار میگیرد من جمله ( آچار فرانسه. آچار آلن. آچارچرخ . آچار کلاغی وآچار نمره۶ الی ۴۸. ۵۲ وامثالهم ) که معنی بازکننده میدهند باز کننده فرانسه . باز کننده چرخ. باز کننده کلاغی وغیره پس نتیجتا معنی آچار به معنی باز کننده میباشد که از کلمات اصیل ترکی میباشد بدون تردید. حتی قدیمیها ونیز امروزه هم دربعضی نقاط ترک نشین بجای کلیدویا سوییچ از آچار استفاده می کنند که باز معنی باز کننده میدهد پس بی شک کلمه آچار به معنای باز کننده هست وبس
...
[مشاهده متن کامل]

والسلام.

در زبان ترکی استانبولی می شود: آناهتار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)

بپرس