اپیکور
/~epikor/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
اپیکور یا اپیکورس که در منابع اسلامی به او ابیقور هم گفته شده است ( یونانی باستان: Ἐπίκουρος Epíkouros؛[ الف] ۳۴۱ – ۲۷۰ پیش از میلاد ) ، فیلسوف و حکیم اهل یونان باستان بود که مکتب اپیکوریسم را بنا نهاد. او در جزیرهٔ یونانی ساموس در حدود آتن زاده شد. وی تحت تأثیر دموکریت، آریستیپوس، پیرهون، [ ۳] و احتمالاً مکتب کلبیون قرار گرفت و با عقاید افلاطونی ناسازگاری نمود و مکتب خود را در آتن با نام «باغ» تأسیس کرد. اپیکور و پیروانش به خورد و خوراک ساده و بحث دربارهٔ طیف گسترده ای از موضوعات فلسفی شناخته شده بودند. گفته می شود که اپیکور بشخصه بیش از ۳۰۰ اثر در موضوعات مختلف تألیف کرد، لیکن بخش گسترده ای از این نوشتارها باقی نمانده اند. تنها سه نامهٔ او — نامه هایش به منوسئوس، پیتوکلس و هرودوت — و دو مجموعه از گفتاوردهایش — آموزه های بنیادین و گفتارهای واتیکان — دست نخورده و سالم باقی مانده است؛ همچنین برخی نوشته های ناقصش جسته و گریخته به دست آمده اند. غالب آموزه های او از نوشته های نویسندگان متأخرتر به دست آمده است؛ به خصوص شرح حال نویس دیوژن لائرتیوس، شاعر اپیکوری رومی لوکرتیوس و فیلسوف اپیکوری فیلودموس. همین طور در میان نقدهای مخالف اپیکور، توسط فیلسوف مکتب پیرهونی، سکستوس امپریکوس، و سیاستمدار شک گرا، سیسرون، نقل قول های دقیقی از او آورده شده است.
از نظر اپیکور هدف فلسفه می بایست کمک به مردم برای رسیدن به زندگی شاد و آرام باشد، که آن را با عبارات آتاراکسیا ( صلح و آزادی از ترس ) و آپونیا ( فقدان درد ) بیان می کند. او معتقد بود مردم زمانی می توانند به خوبی پی فلسفه بروند که در زندگی مستغنی و خودکفا و در حیطهٔ دوستانشان باشند. وی آموخت که ریشهٔ همهٔ عصبیت های انسانی انکار مرگ است و گرایش انسان به فرض وحشتناک و دردناک بودن مرگ، باعث اضطراب غیرضروری، رفتارهای خودمحافظانه، خودخواهانه و ریاکاری می شود. طبق تعلیمات اپیکور، مرگ پایان کار، هم برای جسم و هم برای روح است و این چیزی نیست که آدمی از آن بهراسد. او آموخت که گرچه خدایان وجود دارند، اما در کار انسان ها دخالتی ندارند. وی می گفت مردم باید اخلاقی رفتار کنند، نه از ترس مجازات خدایان یا برای رسیدن به پاداش آنان، بلکه به دلیل این که رفتار غیراخلاقی بار گناهشان را سنگین می کند و مانع از رسیدن آنان به آتاراکسیا می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز نظر اپیکور هدف فلسفه می بایست کمک به مردم برای رسیدن به زندگی شاد و آرام باشد، که آن را با عبارات آتاراکسیا ( صلح و آزادی از ترس ) و آپونیا ( فقدان درد ) بیان می کند. او معتقد بود مردم زمانی می توانند به خوبی پی فلسفه بروند که در زندگی مستغنی و خودکفا و در حیطهٔ دوستانشان باشند. وی آموخت که ریشهٔ همهٔ عصبیت های انسانی انکار مرگ است و گرایش انسان به فرض وحشتناک و دردناک بودن مرگ، باعث اضطراب غیرضروری، رفتارهای خودمحافظانه، خودخواهانه و ریاکاری می شود. طبق تعلیمات اپیکور، مرگ پایان کار، هم برای جسم و هم برای روح است و این چیزی نیست که آدمی از آن بهراسد. او آموخت که گرچه خدایان وجود دارند، اما در کار انسان ها دخالتی ندارند. وی می گفت مردم باید اخلاقی رفتار کنند، نه از ترس مجازات خدایان یا برای رسیدن به پاداش آنان، بلکه به دلیل این که رفتار غیراخلاقی بار گناهشان را سنگین می کند و مانع از رسیدن آنان به آتاراکسیا می شود.
wiki: اپیکور
پیشنهاد کاربران
از فلاسفه بزرگ یونان
وقتی گفته می شود که لذت غایت است منظور لذت های پراکنده و خوشگذرانی نیست چنان که برخی از نادان ها و مخالفان و کسانی که در مقابل فهمیدن سر باز می زنند. بلکه لذت آزادی از درد جسمانی و اغتشاش فکری است. چیزی که زندگی لذت بخش را می سازد نوشیدن و ضیافت گرفتن مداوم و لواط و زن بازی یا خورد گوشت و ماهی و باقی غذاهای لذیذ و همچنین داشتن ویلا و کاخ قصر و اتوموبیل گران قیمت نیست بلکه استدلال عاقلانه ای است که دلیل هر گزینش یا پس زدنی را دنبال می کند و استدلال عاقلانه ای است که باورهای گمراه کننده ای را که روح را با بیشترین سردرگمی ها احاطه می کنند زایل میکند
... [مشاهده متن کامل]
اپیکور
... [مشاهده متن کامل]
اپیکور
کلمه اپیکور
به معنی کسی که از زندگی لذت میبره و فکر کلاس گزاشتن و اینا نیست و همیشه سعی میکنه شاد باشه و شکم پرست خوش خوراک هم هست و کلا با داشته ها و نداشته هاش فقط لذتشو میبره و شاده
به معنی کسی که از زندگی لذت میبره و فکر کلاس گزاشتن و اینا نیست و همیشه سعی میکنه شاد باشه و شکم پرست خوش خوراک هم هست و کلا با داشته ها و نداشته هاش فقط لذتشو میبره و شاده
لذت گرا .
البته اسم یه بندم هست که فنشم عجیب
اما لذت حق هر ادمه میخواد لذت شهوانی باشه یا لذت معنوی
البته اسم یه بندم هست که فنشم عجیب
اما لذت حق هر ادمه میخواد لذت شهوانی باشه یا لذت معنوی
آدمی که فقط به خاطر لذت زنگی می کند. ( طرفدار مکتب اپیکوری )
خوش خوراک و شکم پرست
به معنیِ شکمو و خوش گذران. بنظرم یه آدم منطقی وروشنفکر
شکم پرست"عیّاش
از. نظر من به معنی خود پرستیه