فردیناند ویکتور اوژن دلاکروا ( به فرانسوی: Ferdinand - Victor - Eugène Delacroix ) ( ۲۶ آوریل ۱۷۹۸ - ۱۳ اوت ۱۸۶۳ ) مهم ترین نقاش رمانتیسیسم فرانسه است. وی در شیوهٔ رنگ پردازی و موضوع های برگرفته از ادبیات انگلیسی و ضرب قلم خاص خود از سایر رمانتیسیسم ها ( چون ژریکو ) متفاوت است[ ۱]
او شخصیتی چند وجهی بود که علایق وسیع و متنوعی داشت. عنوان انقلابی افراطی از آن رو به وی تحمیل شده بود که نمی توانست معیارهای آکادمیک را بپذیرد. بحث های مربوط به یونانیان و رومیان، که در آن ها بر طراحی درست تأکید می شد و پیوسته از شبیه سازی تندیس های کلاسیک سخن می رفت، برای وی جالب توجه نبود. او معتقد بود که در نقاشی، رنگ از طراحی و خلاقیت از دانش، بسیار مهم تر است. در حالی که دومینیک انگر و پیروانش شیوهٔ فاخر را می پروراندند و پوسن و رافائل را ستایش می کردند، دلاکروا با ارجح دانستن نقاشان ونیزی و روبنس، هنرشناسان را به شگفتی وامی داشت. [ پانویس ۱] دلاکروا، که انگر از او به عنوان مخرب هنر می هراسید، ادبیات و تاریخ را برای موضوعاتی می کاوید که بتوانند، با اسلوب جذاب و احساس برانگیز وی، بیانگر غایات شخصی اش باشند. [ پانویس ۲]
اوژن دلاکروا از دانش آموختگان دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس بود. وی از موضوعات فاضلانه ای که آکادمی به تصویر در آوردنشان را از نقاشان می خواست خسته بود، و در سال ۱۸۳۲ به شمال آفریقا سفر کرد تا دربارهٔ رنگ های تابناک و آرایه های رومانتیک جهان عرب پژوهش کند. [ پانویس ۳]
ژان فرانسوا اوبن، کابینت ساز برجسته فرانسوی، پدربزرگ مادری اوژن دلاکروا بود.
در سال ۱۸۲۲، اوژن دلاکروا به عنوان نقاشی مطرح شد که نقاشی هایش دارای معیارهای نقاشانهٔ رومانتیکی هستند؛ جایگاهی که ژریکو سخت به دنبال آن بود. دلاکروا هفت سال از ژریکو جوان تر بود و زمینه ای مشابه با او داشت - پاریسی و ثروتمند. مانند ژریکو، او اساساً خودآموخته و مستقل بود و شاهکارهای بزرگ را به ویژه آثار روبنس، تایتن و ورونسه در لوور مطالعه کرد. او با دیدن آتلیه های گرو و ژریکو شگفت زده شد. در ۱۸۱۸ با ژریکو دوست شد و برای یکی از شخصیت های کلک مدوز مدل شد. [ ۲]
دلاکروا صحنه هایی از قتل عام در خیوس را در نمایشگاه سال ۱۸۲۴ عرضه کرد که در پیش زمینهٔ آن تصویر فشرده ای از مصیبت و رنج نشان داده شده است که آشکارا از گروه مردگان یا در حال مرگ های بیمارستان در حیفای گرو و کلک مدوز ژریکو الهام گرفته شده است. در سال ۱۸۲۰، یونانی ها علیه امپراتوری عثمانی حاکم شورش کردند و در سال بعد ترک ها به جزیرهٔ یونانی خیوس حمله کردند، روستاها را ویران کردند و جمعیتی عظیم معادل ۲۰ هزار نفر را قتل عام کردند. نقاشی دلاکروا بر اساس این حادثه است و تا حدودی برای حمایت از استقلال یونان و همچنین بیان احساسات رومانتیک به آزادی فردی و دموکراسی کشیده شد. در نقاشی دلاکروا، آتش سوزی و آدم کشی در تصویر ماتی از دود و آشفتگی در مرکز و پس زمینه به تصویر کشیده شده اند، در حالی که در پس زمینه تعدادی از یونانیان دیده می شوند که برای اعدام یا به بردگی بردن جمع شده اند که به طرز چشمگیری عاری از خشونت است. در عوض، تسلیم و درماندگی در از دست دادن قریب الوقوع کسی که دوستش داری و ناامیدی بر تصویر حاکم است. این بدبینی به واسطهٔ تصویر سایه نما و پیشگویانهٔ نگهبان مسلح عثمانی نمادگرایی شده است. دلاکروا هرج و مرج ناشی از خشونت را در پس زمینه از طریق پیچاندن و چرخاندن شخصیت های پیش زمینه و نمادهای کرانی مواج آن ها و همچنین تودهٔ بدن های درهم و برهم تقویت کرده است. رنگ های شدید نقاشی به مرور زمان به طرز قابل توجهی تیره تر شده اند، به ویژه آبی هاو قرمزها که در اصل بخشی بصری را ایجاد می کردند که از طریق قلم کاری های پرآب و تاب و تمایزهای ارزشی تند تقویت می شدند. آشکارا، پشت این کیفیت ها و دو هرم ترکیبی نامتقارن روبنس قرار دارد. این دو هرم گروه را در پس زمینه و پس روی اریب در عمق فضا را سازماندهی می کنند. ( هرچند دولاکروا، ابزار سنتی قرار دادن قهرمان در اوج هرم را با قرار دادن شخصیت های شرور در اوج، نگهبانان ترک، فروپاشیده است ) همچنین، دولاکروا تحت تأثیر رنگ و قلم کاری کانستبل است که در نمایشگاهی یکسان سه منظره، از جمله هی وین را به نمایش گذاشت. دولاکروا، با دیدن آن ها در آخرین لحظه آسمان را دوباره نقاشی کرد و به آن درخشندگی خیره کننده داد و همچنین در لباس های رنگ های پرشور کار کرد. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاو شخصیتی چند وجهی بود که علایق وسیع و متنوعی داشت. عنوان انقلابی افراطی از آن رو به وی تحمیل شده بود که نمی توانست معیارهای آکادمیک را بپذیرد. بحث های مربوط به یونانیان و رومیان، که در آن ها بر طراحی درست تأکید می شد و پیوسته از شبیه سازی تندیس های کلاسیک سخن می رفت، برای وی جالب توجه نبود. او معتقد بود که در نقاشی، رنگ از طراحی و خلاقیت از دانش، بسیار مهم تر است. در حالی که دومینیک انگر و پیروانش شیوهٔ فاخر را می پروراندند و پوسن و رافائل را ستایش می کردند، دلاکروا با ارجح دانستن نقاشان ونیزی و روبنس، هنرشناسان را به شگفتی وامی داشت. [ پانویس ۱] دلاکروا، که انگر از او به عنوان مخرب هنر می هراسید، ادبیات و تاریخ را برای موضوعاتی می کاوید که بتوانند، با اسلوب جذاب و احساس برانگیز وی، بیانگر غایات شخصی اش باشند. [ پانویس ۲]
اوژن دلاکروا از دانش آموختگان دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس بود. وی از موضوعات فاضلانه ای که آکادمی به تصویر در آوردنشان را از نقاشان می خواست خسته بود، و در سال ۱۸۳۲ به شمال آفریقا سفر کرد تا دربارهٔ رنگ های تابناک و آرایه های رومانتیک جهان عرب پژوهش کند. [ پانویس ۳]
ژان فرانسوا اوبن، کابینت ساز برجسته فرانسوی، پدربزرگ مادری اوژن دلاکروا بود.
در سال ۱۸۲۲، اوژن دلاکروا به عنوان نقاشی مطرح شد که نقاشی هایش دارای معیارهای نقاشانهٔ رومانتیکی هستند؛ جایگاهی که ژریکو سخت به دنبال آن بود. دلاکروا هفت سال از ژریکو جوان تر بود و زمینه ای مشابه با او داشت - پاریسی و ثروتمند. مانند ژریکو، او اساساً خودآموخته و مستقل بود و شاهکارهای بزرگ را به ویژه آثار روبنس، تایتن و ورونسه در لوور مطالعه کرد. او با دیدن آتلیه های گرو و ژریکو شگفت زده شد. در ۱۸۱۸ با ژریکو دوست شد و برای یکی از شخصیت های کلک مدوز مدل شد. [ ۲]
دلاکروا صحنه هایی از قتل عام در خیوس را در نمایشگاه سال ۱۸۲۴ عرضه کرد که در پیش زمینهٔ آن تصویر فشرده ای از مصیبت و رنج نشان داده شده است که آشکارا از گروه مردگان یا در حال مرگ های بیمارستان در حیفای گرو و کلک مدوز ژریکو الهام گرفته شده است. در سال ۱۸۲۰، یونانی ها علیه امپراتوری عثمانی حاکم شورش کردند و در سال بعد ترک ها به جزیرهٔ یونانی خیوس حمله کردند، روستاها را ویران کردند و جمعیتی عظیم معادل ۲۰ هزار نفر را قتل عام کردند. نقاشی دلاکروا بر اساس این حادثه است و تا حدودی برای حمایت از استقلال یونان و همچنین بیان احساسات رومانتیک به آزادی فردی و دموکراسی کشیده شد. در نقاشی دلاکروا، آتش سوزی و آدم کشی در تصویر ماتی از دود و آشفتگی در مرکز و پس زمینه به تصویر کشیده شده اند، در حالی که در پس زمینه تعدادی از یونانیان دیده می شوند که برای اعدام یا به بردگی بردن جمع شده اند که به طرز چشمگیری عاری از خشونت است. در عوض، تسلیم و درماندگی در از دست دادن قریب الوقوع کسی که دوستش داری و ناامیدی بر تصویر حاکم است. این بدبینی به واسطهٔ تصویر سایه نما و پیشگویانهٔ نگهبان مسلح عثمانی نمادگرایی شده است. دلاکروا هرج و مرج ناشی از خشونت را در پس زمینه از طریق پیچاندن و چرخاندن شخصیت های پیش زمینه و نمادهای کرانی مواج آن ها و همچنین تودهٔ بدن های درهم و برهم تقویت کرده است. رنگ های شدید نقاشی به مرور زمان به طرز قابل توجهی تیره تر شده اند، به ویژه آبی هاو قرمزها که در اصل بخشی بصری را ایجاد می کردند که از طریق قلم کاری های پرآب و تاب و تمایزهای ارزشی تند تقویت می شدند. آشکارا، پشت این کیفیت ها و دو هرم ترکیبی نامتقارن روبنس قرار دارد. این دو هرم گروه را در پس زمینه و پس روی اریب در عمق فضا را سازماندهی می کنند. ( هرچند دولاکروا، ابزار سنتی قرار دادن قهرمان در اوج هرم را با قرار دادن شخصیت های شرور در اوج، نگهبانان ترک، فروپاشیده است ) همچنین، دولاکروا تحت تأثیر رنگ و قلم کاری کانستبل است که در نمایشگاهی یکسان سه منظره، از جمله هی وین را به نمایش گذاشت. دولاکروا، با دیدن آن ها در آخرین لحظه آسمان را دوباره نقاشی کرد و به آن درخشندگی خیره کننده داد و همچنین در لباس های رنگ های پرشور کار کرد. [ ۳]
wiki: اوژن دولاکروا