اوازه
/~AvAze/
مترادف اوازه: ( آوازه ) اشتهار، شهرت، صیت، معروفیت، نام، آواز، آوا، صوت، اطلاع، خبر، شایعه، غوغا، ترانه، نغمه، نوا
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: نغمه، ترانه، نوا، آگاهی، شهرت نیک، نام آوری، ( در موسیقی ایرانی ) ( در قدیم ) دستگاه
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
دل چو خم چند برآوازه نهی
ناید آواز جز از خم تهی.
جامی.
مشو غافل ز گردیدن که روزی در قدم باشدهمین آوازه می آید ز سنگ آسیا بیرون.
صائب.
|| خبر. آگاهی. اطلاع : بدین آوازه هرجائی که شاهیست
بغایت ناشکیب و بی قرار است.
مسعودسعد.
ناگه یارم بی خبر و آوازه آمد بر من بلطف بی اندازه
گفتم که چو ناگه آمدی عیب مکن
چشم تر و نان خشک و روی تازه.
محمدبن یحیی ̍.
|| صیت و شهرت مطلق. ذکر. چاو. ( زمخشری ). چَو : بر اینگونه بر نام وآوازه رفت
ازیرا که او را پسر بود هفت.
فردوسی.
و نام و آوازه عهد همایون... بر امتداد ایام و مخلد گردانید. ( کلیله و دمنه ).آوازه فراخ شد بعالم
درگاه تو را به تنگ باری.
خاقانی.
در آن سال آوازه بود. ( تاریخ طبرستان ). و هم در آن مدت آوازه افتاد که خوارزمشاه... فرمان یافت. ( تاریخ طبرستان ).چو بهمن بزابلستان خواست شد
چپ افکند آوازه وز راست شد.
سعدی.
بنیکی و بدی آوازه در بسیط جهان سه کس برند، غریب و رسول و بازرگان.
سعدی.
|| شهرت نیک. صیت و ذکر جمیل. نام نیک.نام آوری. نام : مر او را سزد گر گواهی دهند
که معنی و آوازه اش همرهند.
سعدی.
که حاتم بدان نام و آوازه خواست ترا سعی و جهد ازبرای خداست.
سعدی.
ور آوازه خواهی در اقلیم فاش برون حله کن گو درون حشو باش.
سعدی.
فضل باید برای آوازه اصل ناید برون ز دروازه.
مکتبی.
|| شهرت بد. بدنامی : زنامهربانی که در دورتست
همه عالم آوازه جور تست.
سعدی.
کی آنجا دگر هوشمندان روندچو آوازه رسم بد بشنوند؟
سعدی.
|| غناء. نوا. سرود. صوت حسن. || زمزمه. || نغمه. آهنگ. لحن. آواز.- آوازه خوان ؛ مغنی. مغنیه.
- آوازه شدن ؛ مشهور گشتن. مایه عبرت گشتن : فان گفت هرگز مباد که من بر ملک برتری جویم و ترا چون بنده ام ایستاده بفرمان و اگر ملک چنین سخن گوید و فرماید خویشتن بسوزم تا در جهان آوازه شوم. ( مجمل التواریخ ).
- آوازه گشتن ؛ آواز گشتن. شهرت یافتن. مشهور شدن. سَمَر گشتن.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
آواز: بانگ، صوت، نغمه، صیت، شهرت
فرهنگ معین
افگندن ( ~. اَ گَ دَ ) (مص م . ) ۱ - شهرت دادن . ۲ - شایعه کردن .
فرهنگ عمید
۲. بانگ، صوت.
۳. نغمه.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
آوازه. آوازه ( ترکمنی: Awaza milli syýahatçylyk zolagy ) منطقه بین المللی گردشگری ترکمنستان در استان بلخان و در ساحل شرقی دریای خزر می باشد. [ ۱]
این منطقه در ۱۰ کیلومتری غرب شهر ترکمن باشی قرار دارد و هتل های متعدد پنج ستاره و مناطق مختلف شنا در طول ساحل در این منطقه ساخته شده اند. از هتل های معروف این منطقهٔ گردشگری می توان به هتل باشگاه قایق سواری تولقون، شاه مکان، یۆپک یولی ( راه ابریشم ) ، برقرار، حاصل، نفتچی، قووات و لب آب اشاره نمود.
این منطقه تاکنون میزبان چندین کنفرانس منطقه ای و بین المللی همچون کنفرانس همکاری های اقتصادی کشورهای حاشیه دریای خزر بوده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین منطقه در ۱۰ کیلومتری غرب شهر ترکمن باشی قرار دارد و هتل های متعدد پنج ستاره و مناطق مختلف شنا در طول ساحل در این منطقه ساخته شده اند. از هتل های معروف این منطقهٔ گردشگری می توان به هتل باشگاه قایق سواری تولقون، شاه مکان، یۆپک یولی ( راه ابریشم ) ، برقرار، حاصل، نفتچی، قووات و لب آب اشاره نمود.
این منطقه تاکنون میزبان چندین کنفرانس منطقه ای و بین المللی همچون کنفرانس همکاری های اقتصادی کشورهای حاشیه دریای خزر بوده است.
wiki: آوازه
دانشنامه آزاد فارسی
آوازه. در موسیقی لحنی فرعی است و شش نوع دارد که صفی الدین اُرْمَوی آن ها را به شرح زیر نام برده است: گردانیه مشتق از راست و عشاقِ نغمۀ نهم، گَوِشت مشتق از نوا و حجاز نغمۀ نهم، مایه مشتق از کوچک و عراق نغمۀ پنجم، نوروز مشتق از ابواسلیک و حسینی نغمه چهارم، سلمک مشتق از زنگوله و اصفهان نغمه یازدهم، شهناز مشتق از رهاوی و بزرگ نغمۀ ششم. گاهی آوازه در معنای مقام نیز به کار رفته است.
wikijoo: آوازه
جدول کلمات
شهرت
مترادف ها
گزارش، اوازه، سر و صدا، صدا
خبر، اوازه، اخبار
هوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما
اوازه، سابقه، شهرت، اعتبار، خوشنامی، اب رو، اشتهار، نیکنامی
اوازه، همهمه، شایعه، ورور
اوازه، سابقه، نام، شهرت، سر بلندی، معروفیت
اوازه، شایعه، مسموعات، چیز شنیده
اوازه، نام، شهرت، اشتهار، صیت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نامداری
آوازه1 - آگاهی؛ 2 - شهرت نیک، نام آوری؛ 3 - نغمه، ترانه، نوا؛ 4 - ( در موسیقی ایرانی ) ( در قدیم ) دستگاه .
اسم آوازه باهمین معنی مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.
اسم آوازه باهمین معنی مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.
شدت 🤦🏻♂️🤦🏻♂️