انگیزش

/~angizeS/

مترادف انگیزش: اغوا، تحریض، تحریک، ترغیب، تشجیع، تشویق، تهییج، وسوسه

معنی انگلیسی:
arousal, elicitation, evocation, excitation, fillip, innervation, instigation, motivation, prod, provocation, stimulation, stir, temptation, exciting

لغت نامه دهخدا

انگیزش. [ اَ زِ ] ( اِمص از انگیزیدن و انگیختن ) تحریک. ترغیب. تحریض. || هیجان. ( ناظم الاطباء ). || بعث. نشور. قیامت. حشر. نشر. رستاخیز. ( یادداشت مؤلف ) :
ره دینش آنست کز هر گناه
بتابی و فرمانش داری نگاه...
بدانی که انگیزش است وشمار
همیدون بپول صراطت گذار.
( گرشاسب نامه ص 302 ).
|| طبع. طبیعت. ( یادداشت مؤلف ) :
ز انگیزش و ساخت فرق است چند
که این نخل کار است و آن نخلبند.
ناصرخسرو.
|| تاخت و تاز. ( از حاشیه شرفنامه چ وحید ص 412 ) :
به انگیزش از آسمان کم نبود
صبا مرد میدان او هم نبود.
نظامی ( شرفنامه ص 412 ).
|| برپا داشتن. برپا ساختن :
به انگیزش فتنه آغاز کرد
بدی گفت و نیکی همه راز کرد.
؟ ( از یادداشت مؤلف ).
- انگیزش کردن ؛ تحریک کردن. وادار کردن : ابویزید خالدبن محمدبن یحیی بندار کرمان بود و نامه همی نبشت سوی مقتدر اندر حدیث سیستان و او را اندرآن باب انگیزش محمدبن حمدان برنده ( ؟ ) همی کرد. ( تاریخ سیستان صص 302-303 ).
- انگیزش گر ؛ محرک. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

تحریک
( اسم ) تحریک ترغیب تحریض .

فرهنگ معین

(اَ زِ ) (اِمص . ) تحریک ، ترغیب ، تحریض .

فرهنگ عمید

۱. تحریک.
۲. (اسم ) [قدیمی، مجاز] قیامت.

دانشنامه عمومی

انگیزش به فرآیندهایی مانند نیاز، شناخت، هیجان، و رویدادهای بیرونی گفته می شود که به رفتار، نیرو و جهت می دهند. [ ۱] نیازها با شرایط درونی فرد که برای ادامهٔ زندگی و رشد و سلامتی ضروری است، مرتبط هستند. شناخت، عقاید، باورها، و رویدادهای ذهنی، انتظارات و خودپنداره را شامل می شود که شیوه اندیشه را بیشتر نشان می دهد. هیجان، به صورت پدیده های ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی و چند بعدی هستند ( ایزارد، ۱۹۹۳ ) . رویداد بیرونی، مشوّق هایی است که رفتار فرد را نیرومند می سازد و به سمت رویدادهایی هدایت می کند گرچه ممکن است این رویدادها از پیامدهای مثبت یا آزاردهنده خبر دهند.
انگیزش را معمولاً به سه شیوه رفتار، فیزیولوژی، و گزارش شخصی نشان می دهند. رفتارهای باانگیزه شامل: تلاش، نهفتگی، پایداری، انتخاب، احتمال پاسخ، جلوه های صورت و حالت های بدن را شامل می شود. فعّالیّت دستگاه عصبی مرکزی و هورمونی که برای درک شالودهٔ زیستی انگیزش و هیجان ( که اطّلاعات بیشتری را در اختیار ما می گذارند ) ، فیزیولوژی انگیزش را بیان می کند. در نهایت، گزارش شخصی از طریق مصاحبه و پرسش نامه، اندازه گیری می شود.
کارکرد یک فرد، تابع توانایی ها و انگیزش او است. تمایل به انجام کار در گروی توانایی فرد است تا نیاز او تأمین شود. می توان انگیزش را بر حسب رفتار عملی تعریف کرد. کسانی که تحریک شوند نسبت به کسانی که تحریک نشوند تلاش بیشتری می نمایند. [ ۲] انگیزش علّت رفتار است. انگیزش به عوامل موجود در یک فرد اشاره دارد که رفتار را در جهت یک هدف فعال می سازند. پژوهش های انجام شده در زمینهٔ انگیزش در صدد پاسخ دادن به پرسش هایی دربارهٔ رفتار انسان ها هستند که با کلمه های سوالیِ "چراً و "به چه عللی" آغاز می شود؛ مثلاً: چرا شما ساعت های متمادی از وقت خود را صرف اینترنت می کنید؟[ ۳]
تلاش برای درک علل رفتارهای ویژه انسان ها در کار موجب ارائهٔ نظریه ای تحت عنوان انگیزش شد. از دید آلبرت اینشتین، ۱۰٪ نبوغ را الهام تشکیل می دهد و ۹۰٪ آن سخت کوشی است. [ ۴]
بررسی انگیزش، برای دادن بهترین پاسخ، بر دو سؤال پایه ای استوار است:
• چه چیزی موجب رفتار می شود؟
• چرا شدّت رفتار تغییر می کند؟
برای توضیح اینکه «چه چیزی موجب رفتار می شود؟»، باید این پرسش را به بخش های جزئی تر تقسیم کنیم:
• چرا رفتار شروع می شود؟
• پس از این که رفتار شروع شد چرا ادامه می یابد؟
• چرا رفتار به سمت برخی هدف ها و به دور از هدف های دیگر گرایش دارد؟
• چرا رفتار جهت خود را تغییر می دهد؟
• چرا رفتار متوقّف می شود؟
عکس انگیزش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

incitement (اسم)
فتنه انگیزی، تحریک، انگیزش، تهییج

provocation (اسم)
فتنه انگیزی، انگیزش، انگیختگی

stimulation (اسم)
تحریک، انگیزش، برانگیختن

animation (اسم)
تحریک، جان بخشی، انگیزش

motivation (اسم)
محرک، انگیزش، انگیزه، انگیختگی

urge (اسم)
انگیزش، مناسبت

inanition (اسم)
جنبش، تحریک، انگیزش، بی روحی، بی جانی، جمود

fillip (اسم)
انگیزش، چیز بیهوده، تلنگر، وسیله تحریک

incitation (اسم)
محرک، تحریک، اغوا، انگیزش، انگیزه، تهییج، وادارسازی

فارسی به عربی

حافز , صور متحرکة

پیشنهاد کاربران

انگیزش یعنی واداشتن و تحریک کردن کسی یا گروهی به دشمنی و عصیان و نافرمانی.
شاهد نوشتاری از ( تاریخ سیستان ) :
و نامه همی نبشت ( ابو یزید خالد ) سوی مقتدر اندر حدیث سیستان و او را اندر آن باب انگیزش محمد بن حمدان همی کرد.
پیرایه یغمایی
جدای از تحریک و ترغیب، گاه به معنای انگیزه و علت هم آمده:
گفتند: یا رسول الله چون است که این کلمات را فراوان قرائت می فرمایی؟
فرمود: همانا مرا به سوی آن جهان دعوت کرده اند، و سخت بگریست.
عرض کردند: ای رسول خدای کریم بی گمان تورا در حضرت الله هیچ گناه نیست، پس انگیزش این گریه از بهر چیست؟. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

( ناسخ التواریخ_جلد چهارم_وقایع سال یازدهم هجری )

انگیزه های تلاش ما = اهداف
اغوا، تحریض، تحریک، ترغیب، تشجیع، تشویق، تهییج، وسوسه، هیجان

بپرس