انواء

لغت نامه دهخدا

انواء. [ اَن ْ ] ( ع اِ ) ج ِنَوء، منزل های ماه. ( مهذب الاسماء ). ستاره مایل بغروب یا آن طالع است و آن منزلی است قمر را از منازل بیست وهشت. ( آنندراج ). مجادیح السماء، انواء آسمان و نوء غروب کردن منزلی از منازل ماه و طلوع کردن منزلی دیگر مقابل آن. ( منتهی الارب ): و توالت الانواء فیها [فی مرسی جزیرة خالطة ] و نحن ننتظر فرجاً من اﷲ تعالی. ( ابن جبیر ). منازل را انوائی است که علماء درآن اختلاف دارند و ما در اینجا ملخص آنچه را که ابوالقاسم عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی در کتاب خود درباره انواء آورده است ذکر میکنیم : سال را چهار جزء است و هر جزء آنرا هفت نوء بود و هر نوء را سیزده روز است مگر نوء جبهه که چهارده روز است ( در آن یک روز زیاد شده تا سال سیصدوشصت وپنج روز کامل گردد ) و آن مقداری است که خورشید در آن بروج دوازده گانه فلک را می پیماید. برای هر برجی دو منزله و یک سوم منزله است و هرگاه که آفتاب بمنزلی از این منازل فرود آید برج را بپوشاندچه آفتاب سی درجه را میپوشاند 15 درجه از پس آن و مانند آن از پیش آن و هرگاه از آن منزل منتقل شود آشکار گردد. پس اگر اتفاق افتد که طلوع کند منزلی از این منازل به صبحگاهان و غروب کند رقیب آن پس آن نوء بود و این جز یک بار در سال برای هیچ منزلی از منازل آفتاب اتفاق نیفتد و نوء مأخوذ است از ناء ینوء به معنی سنگین بار برخاستن. رجوع به التفهیم و بلوغ الارب ص 228 و تاریخ تمدن جرجی زیدان شود. || ج ِ نَواة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هسته های خرما.

انواء. [ اِن ْ ] ( ع مص ) افکندن هسته خرما از دهان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دانه های خرما انداختن از دهان. ( آنندراج ). هسته بیوکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). || دور شدن. || بسیارسفر گردیدن. || روا کردن حاجت را. || کلان گردانیدن فربهی شتر را. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || دانه بستن غوره خرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ. نوء، سقوط ستارة یکی از منازل بیست و هشت گانه و طلوع رقیب آن از مشرق . تازیان می پنداشتند که هرگاه ستاره ای از منزلی ساقط شود و ستارة دیگر در مقابل آن طلوع کند، ناچار باران و باد و گرما و یا سرما خواهد آمد. ،علمِ ~: یکی از علوم عهد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «انواء» جمع «نوء» بر وزن نوع در لغت به معنای طلوع یا غروب ستارگان است؛ ولی غالباً آن را به معنای طلوع ستاره ذکر کرده اند، هر چند بعضی غروب را نیز به آن افزوده و آن را از لغات اضداد دانسته اند.
اَنْواء، جمع نوء می باشد که این واژه از اضداد است و هم به معنی برخاستن به دشواری و هم به معنی خم شدن و فرو افتادن به سبب همراه داشتن بار سنگین یا هر علت دیگر است و در قرآن کریم نیز آمده است .
قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.
این کلمه اصطلاحی در نجوم قدیم نزد عرب ها، به معنی غروب هر یک از منازل قمر در باختر ، و (یا) طلوع منزل مقابل آن در خاور ، به هنگام سحرگاه پیش از سپیده دم ، یعنی پیش از آنکه ستارگان در روشنایی خورشید از دیده محو شوند بوده است.
ابن قتیبه، عبدالله ، الانواء، ج۱، ص۶-۷، حیدرآباد دکن ، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م .
عرب های باستان هر یک از این رویدادها را عامل یا نشانه یک پدیده جوی مانند باد ، باران ، گرما یا سرما می شمردند و از آن ها برای تعیین آغاز و پایان فصول سال ، ترتیب و تنظیم کارهای مربوط به کشاورزی بهره می گرفتند. در منابع دوره اسلامی درباره این مسأله که نوء به طلوع یا غروب ستارگان مربوط می شود، اختلاف نظرهایی دیده می شود. گروهی نیز برخی پدیده ها مانند باد را به طلوع ستارگان ، و برخی دیگر مانند باران و سرما را به غروب آن ها مربوط می شمرده اند.
ابن قتیبه، عبدالله ، الانواء، ج۱، ص۷-۸، حیدرآباد دکن ، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م .
...

پیشنهاد کاربران

بپرس