انقیاد
/~enqiyAd/
مترادف انقیاد: اطاعت، پیروی، تابعیت، تبعیت، تسلیم، تمکین، طاعت، فرمانبرداری
برابر پارسی: گردن نهادن، پیروی
لغت نامه دهخدا
- انقیاد نمودن ؛ فرمانبرداری کردن : روی گفتار نیست انقیاد باید نمود. ( تاریخ بیهقی ). اصحاب اطراف حکم اصحاب را انقیاد نمودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || فروتنی و خضوع. ( ناظم الاطباء ). فروتنی. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) رام شدن مطیع شدن کسی را گردن نهادن . ۲ - ( اسم ) فرمانبرداری اطاعت رامی . ۳ - فروتنی . جمع : انقیادات.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فروتنی.
۳. [قدیمی] خوار و رام شدن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] انقیاد، امتثالِ حجت شرعی یا عقلیِ غیر مطابق با واقع است.
انقیاد، در مقابل تجری و به معنای موافقت اعتقادی با حجت شرعی یا عقلی است، هر چند در واقع موافقتی صورت نگرفته باشد، مانند آن که مکلف عملی را به اعتقاد وجوب آن به جا آورد، ولی در واقع واجب نباشد. به بیان دیگر، انقیاد عبارت است از موافقت اعتقادی، در صورتی که آن اعتقاد موافق با واقع نباشد.
فرق انقیاد با تجری
تجری و انقیاد، هنگامی پیش می آید که قطع انسان به تکلیف، مخالف واقع باشد. پیروی از چنین قطعی را انقیاد و مخالفت با آن را تجری می گویند.
نکته
منقاد، مستحق مدح و ثواب است، زیرا برای انجام خواسته مولا اقدام نموده ولی به خطا رفته است. در کتاب «دروس فی علم الاصول» آمده است: «و کما یستحق المتجری العقاب کالعاصی، کذلک یستحق المنقاد الثواب بالنحو الذی یفترض للممتثل، لان قیامهما بحق المولی علی نحو واحد...».
انقیاد، در مقابل تجری و به معنای موافقت اعتقادی با حجت شرعی یا عقلی است، هر چند در واقع موافقتی صورت نگرفته باشد، مانند آن که مکلف عملی را به اعتقاد وجوب آن به جا آورد، ولی در واقع واجب نباشد. به بیان دیگر، انقیاد عبارت است از موافقت اعتقادی، در صورتی که آن اعتقاد موافق با واقع نباشد.
فرق انقیاد با تجری
تجری و انقیاد، هنگامی پیش می آید که قطع انسان به تکلیف، مخالف واقع باشد. پیروی از چنین قطعی را انقیاد و مخالفت با آن را تجری می گویند.
نکته
منقاد، مستحق مدح و ثواب است، زیرا برای انجام خواسته مولا اقدام نموده ولی به خطا رفته است. در کتاب «دروس فی علم الاصول» آمده است: «و کما یستحق المتجری العقاب کالعاصی، کذلک یستحق المنقاد الثواب بالنحو الذی یفترض للممتثل، لان قیامهما بحق المولی علی نحو واحد...».
wikifeqh: انقیاد
مترادف ها
واگذاری، سرافکندگی، تابع، انقیاد، تسلیم، تفویض، اطاعت، فرمان برداری، اظهار اطاعت
استیلاء، انقیاد، پیروی
طاقت، انقیاد، شکیبایی، رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا
انقیاد، جلد، شیرازه، صاحفی
انقیاد، اطاعت، مطیع سازی، مقهور سازی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
انقیاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پیروی، تاراس، گردن نهی، فرمانبری ( دری )
پیروی، تاراس، گردن نهی، فرمانبری ( دری )
سرسپردگی
اطاعت، پیروی، تابعیت، تبعیت، تسلیم، تمکین، طاعت، فرمانبرداری
گردن نهادن، پیروی
گردن نهادن، پیروی
طوع و تنفیذ
گردن نهادن به امری از روی اجبار و مصلحت، تحمل تا چاره اندیشی. در این باره رجوع کنید به نامه مسعود غزنوی به خوارزمشاه آلتونتاش صفحه هشتادو هشت، سطرچهاردهم ار کتاب تاریخ بیهقی چاپ دکتر غنی و دکتر فیاض تهران
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
1324 شمسی:. . . و در نهان سوی ما پیغام فرستاد که "امروز البته روی گفتار نیست، انقیاد باید نمود به هرچه خداوند بیند و فرماید"