[ویکی فقه] انسان آرمانی. هدف و رسالت قرآن، تعالی بخشیدن به انسان است و شکوهمندترین ترسیمی که از حیات طیبه انسان دارد، جایگاهی است که سراسر امنیت و سلامت است.
نگاهمان را به قرآن با سخن امام سجاد (علیه السّلام) آغاز می کنیم که می فرماید: (واجعل القرآن وسیلة لنا الی اشرف منازل الکرامة، و سلما نعرج فیه الی محل السلامة…) پروردگارا! قرآن را برای ما وسیله ای قرارده، به سوی شریف ترین جایگاه کرامت، و نردبانی قرارده تا در پرتو معارف آن به فراسوی (سلامت) عروج کنیم! زبان لطیف نیایش، از واقعیت ملموس، آرمانی شوق انگیز پدید آورده است و امام سجاد (علیه السّلام) با این عبارات، ماهیت و رسالت و نقش آفرینی قرآن را در زندگی انسان به او یادآور شده است، چرا که اگر در ماهیت قرآن، تکریم و بزرگداشت انسان و سلامت مادی و معنوی او نهادینه نشده بود، تمنا داشتن کرامت و سلامت از ساحت آن، دور از حکمت و درایت می نمود. مطالعه در آیات قرآن، به روشنی می نمایاند که هدف و رسالت قرآن، تعالی بخشیدن به انسان است و شکوهمندترین ترسیمی که از حیات طیبه انسان دارد، جایگاهی است که سراسر امنیت و سلامت است. ولی در همین آغاز راه، پرسشی جدی مطرح می شود و آن این است که آیا قرآن، همانند روان شناسان تنها به سلامت شخصیت انسان می اندیشد، یا هدف قرآن چیزی فراتر از سلامت شخصیت انسان است و سلامت را گذرگاهی به سوی رستگاری می داند؟ این نکته ای است که حتی ذهن روان شناسی چون فرانکل را به خود معطوف داشته است، چه این که او اظهار داشته است: (هدف مذهب و روان کاوی متفاوت است، با این که مذهب بسیار بیش تر از آنچه که روان درمانی می تواند به انسان بدهد، به او می دهد، ولی بسیار بیش تر از آن نیز می خواهد. مذهب خواستار رستگاری انسان، و روان درمانی خواستار سلامتی انسان است.) البته رستگاری، در نگاه وحی قابل تفکیک از سلامت در زندگی دنیا و آخرت نیست، چه این که در آیات قرآن، بشارت و نیکبختی هر دو جهان، مورد اهتمام دین معرفی شده است. «لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة؛ اهل ایمان و تقوا که در زمره اولیای خداوند قرار دارند، از بشارت در زندگی دنیا و آخرت برخوردارند.» «وابتغ فیما آتاک الله الدار الآخرة ولا تنس نصیبک من الدنیا؛ در آنچه خداوند عطایت کرده است، زندگی آخرت را جویا باش و با این حال، بهره خویش از زندگی دنیا را از یاد نبر.»
شخصیت انسان در زندگی عملی
هر نوع مطالعه درباره روان انسان تکیه بر این نکته دارد که ساختار وجودی انسان را چه بدانیم و چه نقشی برای ساختار وجودی او (که همان شخصیت او را شکل می دهد) در زندگی وی قائل باشیم. قرآن در تعبیری بسیار کوتاه و در عین حال عمیق بر اهمیت و نقش شخصیت و شاکله وجودی انسان در زندگی او، تاکید کرده است: «قل کل یعمل علی شاکلته؛ ای پیامبر بگو! هر انسانی بر اساس ساختار وجودی خود، عمل می کند.» این عبارت کوتاه با همه صراحت و قاطعیت و تعیین نقش شخصیت درونی انسان در رفتار و هنجارهای فردی ـ اجتماعی وی، پرسش های چندی را فرا روی پژوهش گر می گذارد. از آن جمله این که اگر کردار آدمی، بر الگوی شخصیت درونی وی استوار است، پس چه عواملی شخصیت انسان را می سازد؟ آیا انسان ها همه در شخصیت و الگوی درونی مشترکند یا متفاوتند؟ تفاوت شخصیت و الگوی ساختار روانی انسان ها معلول چه عواملی است؟ تا چه اندازه شخصیت انسان تحت تاثیر عوامل جبری است و تا چه اندازه اختیاری او است؟ کدام شخصیت و با چه ویژگی هایی، شخصیت بهنجار و سالم شناخته می شود، و کدام شخصیت نابهنجار و پریش به شمار می آید؟ آیا شاکله و ساختار شخصیت انسان در پرتو خرد او شکل می گیرد یا امری است فطری و ذاتی او؟ بدیهی است که هرگونه تلاش علمی در این زمینه ها، بسته به تعریفی است که ما از (شخصیت) داشته باشیم.
← تعریف شخصیت
چنانکه گفتیم، هر فرد علاوه بر شخصیت نوعی که مشترک میان همه افراد نوع انسان است، دارای مشخصات روحی و استعدادها و توانمندی ها، ضعف ها و قوت های فردی است که آن مشخصات، شخصیت فردی او را تشکیل می دهد و تفاوت انسان ها در بعد ادراکی، رفتاری و روحی و اخلاقی به همین شخصیت فردی آنها باز می گردد. نسبت میان شخصیت فردی و شخصیت نوعی انسان، نسبت تباین نیست، چنانکه تساوی هم نیست، بلکه می توان شخصیت فردی انسان را چونان درختی دانست که ریشه در شخصیت و صفات و استعدادها و توانمندی های نوعی انسان دارد. اما میوه ای که از درخت به دست می آید، از نظر طعم، رنگ، خاصیت و… تحت تاثیر عوامل چندی مانند میزان نور، گرما، هوا، آب و… می باشد. بنابراین اگر درخت، ریشه در خاک نداشته باشد، هیچ کدام از عوامل دیگر هم تاثیری در میوه درخت و دستاورد نهایی نخواهند داشت، پس درخت از یک سو باید ریشه در خاک داشته باشد و از سوی دیگر از عوامل دیگر سود ببرد تا به بار نشیند. آنچه در روان شناسی، نخست نظر روان شناسان و محققان را به خود جلب کرده و می کند، ثمره نهایی شخصیت انسان، یعنی عقاید و رفتار جاذب یا نفرت انگیز است، ولی محققان در ریشه یابی این عقاید و هنجارها، ناگزیر به ریشه ها رسیده و شخصیت نوعی انسان را نیز مورد مطالعه قرار داده اند.
عوامل تاثیر گذار بر شخصیت فردی انسان
...
نگاهمان را به قرآن با سخن امام سجاد (علیه السّلام) آغاز می کنیم که می فرماید: (واجعل القرآن وسیلة لنا الی اشرف منازل الکرامة، و سلما نعرج فیه الی محل السلامة…) پروردگارا! قرآن را برای ما وسیله ای قرارده، به سوی شریف ترین جایگاه کرامت، و نردبانی قرارده تا در پرتو معارف آن به فراسوی (سلامت) عروج کنیم! زبان لطیف نیایش، از واقعیت ملموس، آرمانی شوق انگیز پدید آورده است و امام سجاد (علیه السّلام) با این عبارات، ماهیت و رسالت و نقش آفرینی قرآن را در زندگی انسان به او یادآور شده است، چرا که اگر در ماهیت قرآن، تکریم و بزرگداشت انسان و سلامت مادی و معنوی او نهادینه نشده بود، تمنا داشتن کرامت و سلامت از ساحت آن، دور از حکمت و درایت می نمود. مطالعه در آیات قرآن، به روشنی می نمایاند که هدف و رسالت قرآن، تعالی بخشیدن به انسان است و شکوهمندترین ترسیمی که از حیات طیبه انسان دارد، جایگاهی است که سراسر امنیت و سلامت است. ولی در همین آغاز راه، پرسشی جدی مطرح می شود و آن این است که آیا قرآن، همانند روان شناسان تنها به سلامت شخصیت انسان می اندیشد، یا هدف قرآن چیزی فراتر از سلامت شخصیت انسان است و سلامت را گذرگاهی به سوی رستگاری می داند؟ این نکته ای است که حتی ذهن روان شناسی چون فرانکل را به خود معطوف داشته است، چه این که او اظهار داشته است: (هدف مذهب و روان کاوی متفاوت است، با این که مذهب بسیار بیش تر از آنچه که روان درمانی می تواند به انسان بدهد، به او می دهد، ولی بسیار بیش تر از آن نیز می خواهد. مذهب خواستار رستگاری انسان، و روان درمانی خواستار سلامتی انسان است.) البته رستگاری، در نگاه وحی قابل تفکیک از سلامت در زندگی دنیا و آخرت نیست، چه این که در آیات قرآن، بشارت و نیکبختی هر دو جهان، مورد اهتمام دین معرفی شده است. «لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة؛ اهل ایمان و تقوا که در زمره اولیای خداوند قرار دارند، از بشارت در زندگی دنیا و آخرت برخوردارند.» «وابتغ فیما آتاک الله الدار الآخرة ولا تنس نصیبک من الدنیا؛ در آنچه خداوند عطایت کرده است، زندگی آخرت را جویا باش و با این حال، بهره خویش از زندگی دنیا را از یاد نبر.»
شخصیت انسان در زندگی عملی
هر نوع مطالعه درباره روان انسان تکیه بر این نکته دارد که ساختار وجودی انسان را چه بدانیم و چه نقشی برای ساختار وجودی او (که همان شخصیت او را شکل می دهد) در زندگی وی قائل باشیم. قرآن در تعبیری بسیار کوتاه و در عین حال عمیق بر اهمیت و نقش شخصیت و شاکله وجودی انسان در زندگی او، تاکید کرده است: «قل کل یعمل علی شاکلته؛ ای پیامبر بگو! هر انسانی بر اساس ساختار وجودی خود، عمل می کند.» این عبارت کوتاه با همه صراحت و قاطعیت و تعیین نقش شخصیت درونی انسان در رفتار و هنجارهای فردی ـ اجتماعی وی، پرسش های چندی را فرا روی پژوهش گر می گذارد. از آن جمله این که اگر کردار آدمی، بر الگوی شخصیت درونی وی استوار است، پس چه عواملی شخصیت انسان را می سازد؟ آیا انسان ها همه در شخصیت و الگوی درونی مشترکند یا متفاوتند؟ تفاوت شخصیت و الگوی ساختار روانی انسان ها معلول چه عواملی است؟ تا چه اندازه شخصیت انسان تحت تاثیر عوامل جبری است و تا چه اندازه اختیاری او است؟ کدام شخصیت و با چه ویژگی هایی، شخصیت بهنجار و سالم شناخته می شود، و کدام شخصیت نابهنجار و پریش به شمار می آید؟ آیا شاکله و ساختار شخصیت انسان در پرتو خرد او شکل می گیرد یا امری است فطری و ذاتی او؟ بدیهی است که هرگونه تلاش علمی در این زمینه ها، بسته به تعریفی است که ما از (شخصیت) داشته باشیم.
← تعریف شخصیت
چنانکه گفتیم، هر فرد علاوه بر شخصیت نوعی که مشترک میان همه افراد نوع انسان است، دارای مشخصات روحی و استعدادها و توانمندی ها، ضعف ها و قوت های فردی است که آن مشخصات، شخصیت فردی او را تشکیل می دهد و تفاوت انسان ها در بعد ادراکی، رفتاری و روحی و اخلاقی به همین شخصیت فردی آنها باز می گردد. نسبت میان شخصیت فردی و شخصیت نوعی انسان، نسبت تباین نیست، چنانکه تساوی هم نیست، بلکه می توان شخصیت فردی انسان را چونان درختی دانست که ریشه در شخصیت و صفات و استعدادها و توانمندی های نوعی انسان دارد. اما میوه ای که از درخت به دست می آید، از نظر طعم، رنگ، خاصیت و… تحت تاثیر عوامل چندی مانند میزان نور، گرما، هوا، آب و… می باشد. بنابراین اگر درخت، ریشه در خاک نداشته باشد، هیچ کدام از عوامل دیگر هم تاثیری در میوه درخت و دستاورد نهایی نخواهند داشت، پس درخت از یک سو باید ریشه در خاک داشته باشد و از سوی دیگر از عوامل دیگر سود ببرد تا به بار نشیند. آنچه در روان شناسی، نخست نظر روان شناسان و محققان را به خود جلب کرده و می کند، ثمره نهایی شخصیت انسان، یعنی عقاید و رفتار جاذب یا نفرت انگیز است، ولی محققان در ریشه یابی این عقاید و هنجارها، ناگزیر به ریشه ها رسیده و شخصیت نوعی انسان را نیز مورد مطالعه قرار داده اند.
عوامل تاثیر گذار بر شخصیت فردی انسان
...
wikifeqh: انسان_آرمانی