انزجار
/~enzejAr/
مترادف انزجار: اشمئزاز، اکراه، بیزاری، تنافر، تنفر، نفرت، وازدگی
برابر پارسی: بیزاری، دلزدگی، وازدگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- انزجار خاطر ؛ کراهت خاطر و عدم میل آن. ( ناظم الاطباء ).
- انزجار داشتن ؛ نفرت و کراهت داشتن و بی میل بودن و بی رغبت شدن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) باز ایستادن وازده شدن . ۲ - بیزار بودن متنفر بودن. ۳ - ( اسم ) رمیدگی نفرت بیزاری . توضیح درباب املای این کلمه اختلاف است. بعضی انضجار را صحیح دانسته اند مائ خوذ از ضجرت و ضجر بمعنی قلق و اضطراب و اندوهناکی . عدهای دیگر گویند (انضجار ) در عربی نیامده و انزجار در لغت عرب بمعنی باز ایستادن و قبول نهی کردن است مطاوع (زجر ) بمعنی منع و نهی و باز داشتن . بکار بردن و استعمال زجر بمعنی اذیت و آزار و انزجار بمعنی کراهت و تنفر برسبیل تسامح است.قول دوم ارجح است
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بیزاری جستن و باز ایستادن راانزجار می گویند که از آن به معنای اول در باب امر به معروف و نهی از منکر سخن رفته است.
انزجار قلبی مؤمن از معصیت و مُنکَر، واجب و لازمه ایمان به خداوند می باشد و اقلّ مراتبِ انکار منکر است.
انزجار به معنای دوم
از آن به معنای دوم در بابهای امر به معروف و نهی از منکر، نذر، صید و ذباحه و حدود سخن رفته است.
امر به معروف و نهی از منکر
هدف از نهی از منکر، انزجار انجام دهنده منکر است. بنابراین، اگر انزجار او با اقلّ مراتب نهی از منکر، یعنی اظهار انکار با زبان حاصل شود، در همان حدّ واجب است.
نذر
...
انزجار قلبی مؤمن از معصیت و مُنکَر، واجب و لازمه ایمان به خداوند می باشد و اقلّ مراتبِ انکار منکر است.
انزجار به معنای دوم
از آن به معنای دوم در بابهای امر به معروف و نهی از منکر، نذر، صید و ذباحه و حدود سخن رفته است.
امر به معروف و نهی از منکر
هدف از نهی از منکر، انزجار انجام دهنده منکر است. بنابراین، اگر انزجار او با اقلّ مراتب نهی از منکر، یعنی اظهار انکار با زبان حاصل شود، در همان حدّ واجب است.
نذر
...
wikifeqh: نفرت
دانشنامه عمومی
انزجار یا دوری کردن[ ۱] پاسخی هیجانی از جنس پس زدن یا تنفر نسبت به چیزی توهین آمیز، نفرت انگیز یا ناخوش آیند است. [ ۲]
چارلز داروین در کتاب بروز هیجان ها در انسان و جانوران می نویسد که انزجار احساسی است که نسبت به امری چندش آور بروز می کند. انزجار عموماً در ارتباط با حس چشایی تجربه می شود و در درجهٔ دوم نسبت به هر چیزی که با بو، لمس یا دیدن احساسی مشابه برانگیزد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفچارلز داروین در کتاب بروز هیجان ها در انسان و جانوران می نویسد که انزجار احساسی است که نسبت به امری چندش آور بروز می کند. انزجار عموماً در ارتباط با حس چشایی تجربه می شود و در درجهٔ دوم نسبت به هر چیزی که با بو، لمس یا دیدن احساسی مشابه برانگیزد.
wiki: انزجار
مترادف ها
انزجار، تنفر، بیزاری، وحشت
انزجار، تنفر، بیزاری، نفرت، بی میلی
انزجار، احساس مخالف، نا سازگاری
انزجار، تهوع، حالت تهوع، دل اشوب، حالت استفراغ
انزجار، نفرت، تشویش، خوف، بیم، ترس بیخود
انزجار، رنجش، پیکه، پارچهء راهراهنخی
انزجار، مایه نفرت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
انزجار نوعی قوه دافعه است
ناخوشایندی کم یا زیاد از چیزی یا از چهره، رفتار و یا گفتار کسی با یا بی علت که می تواند همیشگی یا گذرا باشد و رویگردانی از آن چیز یا کس را به دنبال دارد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/aversion )
... [مشاهده متن کامل]
( https://www. cnrtl. fr/definition/repugnance )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بیزاری ( دری )
آسیس ( بلوچی )
نوریژ nuriž ( سغدی: nurež )
کرک kerk ( خراسانی )
زیشتایو ziŝtāyu ( سغدی: ziŝtāyuc )
خیچا xeycā ( خراسانی: xeyca )
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بیزاری ( دری )
آسیس ( بلوچی )
نوریژ nuriž ( سغدی: nurež )
کرک kerk ( خراسانی )
زیشتایو ziŝtāyu ( سغدی: ziŝtāyuc )
خیچا xeycā ( خراسانی: xeyca )
انزجار: ناخوشایندی کم یا زیاد از چیزی یا از چهره، رفتار و یا گفتار کسی با یا بی علت که می تواند همیشگی یا گذرا باشد و رویگردانی از آن چیز یا کس را به دنبال دارد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/aversion )
... [مشاهده متن کامل]
( https://www. cnrtl. fr/definition/repugnance )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نوریژه nuriže ( سغدی: nureže )
زیشتایو ziŝāyu ( سغدی: ziŝtāyuc )
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نوریژه nuriže ( سغدی: nureže )
زیشتایو ziŝāyu ( سغدی: ziŝtāyuc )
انزجار چندش کیزی ک باعث بهم خوردن حال میشود
تنفر و سیری
نفرت
انزجار: املای این کلمه به همین صورت صحیح است. گاهی آن را به صورت انضجار می نویسند و غلط است. اسم مفعول آن نیز منزجر است و نه منضجر. ( انضجار و منضجر در لغت عرب و متون معتبر فارسی نیامده است ) انزجاردر عربی به معنای "پذیرفتن منع و نهی و دست باز داشتن" است اما در فارسی به معنای" بیزاری و تنفر" به کار میرود.
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۷. )
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۷. )
بری، بی میل، روگردان، دلزده، سیر، ضجور، گریزان، متنفر، مشمئز، منزجر، نافر، نفور، وازده
همتای انزجار= تنفر ، که لغت پارسی آریایی تنفر را ارب بر وزن تفعل گرفته و واژگان نفرت، منفور و. . . را جعل کرده
تایید 👆👆👆
چندش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)