انرژی
/~enerZi/
مترادف انرژی: توان، کارمایه، حال، قدرت
برابر پارسی: کاربری، نیرو، پرکاری، کارمایه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- باانرژی ؛ باقوت. نیرومند. ( از یادداشتهای لغت نامه ).
- بی انرژی ؛ بی قوت. ناتوان. ( از یادداشتهای لغت نامه ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نیرو قوه قدرت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. هریک از منابع نیرو مانند، نفت، زغال سنگ، خورشید، و مانند این ها.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
در فیزیک، انرژی ( به فرانسوی: Énergie ) ( از واژه یونانی ἐνεργός، به معنی فعالیت، عملیات ) یا کارمایه، خاصیت کمیتی است که به شکل انجام کار یا حرارت یا نور در یک شیء یا سامانه فیزیکی دیده می شود. انرژی، کمیتی بنیادین است که برای توصیف وضعیت یک ذره، شیء یا سامانه به آن نسبت داده می شود. در کتاب های مرجع فیزیک انرژی را به صورت توانایی انجام کار تعریف می کنند. در سیستم استاندارد بین المللی واحدها واحد انرژی ژول است که برابر است با مقدار کاری که نیروی ۱ نیوتون در جابجا کردن یک جسم به مقدار یک متر انجام می دهد. ِ تا به امروز گونه های متفاوتی از انرژی شناخته شده که با توجه به نحوهٔ آزادسازی و اثرگذاری به دسته های متفاوتی طبقه بندی می شوند که از آن ها می توان انرژی جنبشی، انرژی پتانسیل ( گرانشی، الکتریکی، مغناطیسی ) ، انرژی گرمایی، انرژی شیمیایی، انرژی هسته ای و انرژی نورانی را نام برد. در علم فیزیک انرژی را به دو بخش تفسیم می کنند:
• اکسرژی ( بخش مفید انرژی )
• انرژی ( بخش قابل تبدیل انرژی ( انرژی در واقع به نوعی از انرژی تبدیل می شود که در آن شرایط برای ما ممکن است مفید یا غیر مفید باشد ) ) .
عامل، حامل و منبع همه گونه انرژی هایی که بشر از آن استفاده می کند ( انرژی مواد فسیل، انرژی آبی و غیره ) خورشید است، به جز انرژی هسته ای.
طبق نظریهٔ نسبیت مجموع «جرم و انرژی» پایدار و تغییرناپذیر است ( و آن را قانون پایستگی انرژی می نامند ) ؛ بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر یا به جرم تبدیل شود ولی هرگز تولید یا نابود نمی شود. بر طبق تئوری نور بقای جرم و انرژی پیامدی از این اصل است که قوانین فیزیکی در طول زمان بدون تغییر باقی می مانند. انرژی هر جسم ( طبق نسبیت خاص ) جنبش ذرات بنیادی آن جسم است و مقدار آن از معادلهٔ معروف آلبرت اینشتین به دست می آید: E = m c 2 ( باید توجه کرد که این معادله تنها انرژی موجود ذرات را نشان می دهد و نه دیگر گونه های انرژی ( مانند جنبشی یا پتانسیل ) . انرژی توانایی انجام کار است یعنی ما برای اینکه بتوانیم کارهای خود را انجام دهیم یا حتی حرکت کنیم به انرژی نیاز داریم.
اصل بقای انرژی در حدود سال ۱۸۵۰ پایه گذاری شد. منشأ این اصل همانگونه که در مکانیک بکار می رود توسط کار گالیله و آیزاک نیوتن فهمانیده شد. در واقع هنگامیکه کار به عنوان حاصلضرب نیرو و تغییر مکان تعریف می شود، این تعریف تقریباً به طور خود کار از قانون دوم حرکت نیوتن تبعیت می کند. چنین مفهومی تا سال ۱۸۲۶ یعنی زمانی که ریاضی دان معروف فرانسوی معرفی شد، وجود نداشت. لغت نیرو ( از نظر لاتین ) نه تنها از دیدگاه مفهوم آن توسط نیوتن در قوانین حرکتش توصیف شد، بلکه در کمیت هایی که اکنون به عنوان کار و انرژی سینتیک ( جنبشی ) و پتانسیل ( نهفته ) تعریف می شوند بکار می روند. این ابهام برای مدت زمانی توسعه هر اصل کلی را در مکانیک در ورای قوانین حرکت نیوتنی مسدود نموده بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف• اکسرژی ( بخش مفید انرژی )
• انرژی ( بخش قابل تبدیل انرژی ( انرژی در واقع به نوعی از انرژی تبدیل می شود که در آن شرایط برای ما ممکن است مفید یا غیر مفید باشد ) ) .
عامل، حامل و منبع همه گونه انرژی هایی که بشر از آن استفاده می کند ( انرژی مواد فسیل، انرژی آبی و غیره ) خورشید است، به جز انرژی هسته ای.
طبق نظریهٔ نسبیت مجموع «جرم و انرژی» پایدار و تغییرناپذیر است ( و آن را قانون پایستگی انرژی می نامند ) ؛ بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر یا به جرم تبدیل شود ولی هرگز تولید یا نابود نمی شود. بر طبق تئوری نور بقای جرم و انرژی پیامدی از این اصل است که قوانین فیزیکی در طول زمان بدون تغییر باقی می مانند. انرژی هر جسم ( طبق نسبیت خاص ) جنبش ذرات بنیادی آن جسم است و مقدار آن از معادلهٔ معروف آلبرت اینشتین به دست می آید: E = m c 2 ( باید توجه کرد که این معادله تنها انرژی موجود ذرات را نشان می دهد و نه دیگر گونه های انرژی ( مانند جنبشی یا پتانسیل ) . انرژی توانایی انجام کار است یعنی ما برای اینکه بتوانیم کارهای خود را انجام دهیم یا حتی حرکت کنیم به انرژی نیاز داریم.
اصل بقای انرژی در حدود سال ۱۸۵۰ پایه گذاری شد. منشأ این اصل همانگونه که در مکانیک بکار می رود توسط کار گالیله و آیزاک نیوتن فهمانیده شد. در واقع هنگامیکه کار به عنوان حاصلضرب نیرو و تغییر مکان تعریف می شود، این تعریف تقریباً به طور خود کار از قانون دوم حرکت نیوتن تبعیت می کند. چنین مفهومی تا سال ۱۸۲۶ یعنی زمانی که ریاضی دان معروف فرانسوی معرفی شد، وجود نداشت. لغت نیرو ( از نظر لاتین ) نه تنها از دیدگاه مفهوم آن توسط نیوتن در قوانین حرکتش توصیف شد، بلکه در کمیت هایی که اکنون به عنوان کار و انرژی سینتیک ( جنبشی ) و پتانسیل ( نهفته ) تعریف می شوند بکار می روند. این ابهام برای مدت زمانی توسعه هر اصل کلی را در مکانیک در ورای قوانین حرکت نیوتنی مسدود نموده بود.
wiki: انرژی
دانشنامه آزاد فارسی
اِنِرژی (energy)
اِنِرژی
اِنِرژی
قابلیّت انجام دادن کار. به اشکال بسیار گوناگون وجود دارد. به عنوان مثال انرژی پتانسیل ناشی از حالت یا موقعیتاست؛ بنابراین فنر کشیده شده دارای انرژی پتانسیل کشسانو جسمی که تا ارتفاعی بالاتر از سطح زمین برده شده است یا آب در مخزنی مرتفع، دارای انرژی پتانسیل گرانشی اند. اجسام متحرک انرژی جنبشی دارند. انرژی را می شود از یک شکل به شکل دیگر تبدیل کرد، اما مقدار کل انرژی در هر سیستم ثابت می ماند (اصل پایستگی انرژی). انرژی هرگز از بین نمی رود، اما بعد از چندین بار تبدیل شدن، در دماهای نسبتاً کم به انرژی جنبشیدر حرکت تصادفی مولکول ها، مثلاً مولکول های هوا، تبدیل می شود. این انرژی از نوع تجزیه شدهاست که تبدیل دوباره آن به اشکال دیگر دشوار است.انواع انرژی و انتقال آن. باتریِ خالی چراغ قوه را روشن نمی کند، امّا اگر باتری کاملاً پر شده باشد آن قدر انرژی شیمیایی دارد که لامپ چراغ قوه روشن شود. وقتی جسم الف روی جسم دیگری مثل ب کار انجام دهد، الف انرژی را به ب انتقال می دهد. انرژی انتقال یافته برابر با مقدار کاری است که الف روی ب انجام داده است. از این رو، انرژی را بر حسب (ژول) اندازه گیری می کنند. آهنگ انجام کار یا مصرف انرژی توان نامیده می شود و بر حسب وات(ژول بر ثانیه) اندازه گیری می شود. انرژی از هر شکل به شکل دیگر تبدیل می شود. توپی که روی سطح شیب داری ساکن نگهداشته شده است دارای انرژی پتانسیل است و وقتی از روی سطح به پایین بغلتد، به تدریج انرژی آن به انرژی جنبشی چرخشیو انرژی جنبشی انتقالیتغییر می یابد. وقتی آونگی نوسان می کند، انرژی پیوسته از شکل پتانسیل در بالاترین نقطۀ نوسان به انرژی جنبشی در پایین ترین نقطه و برعکس تبدیل می شود. در مکان های بین این دو حّدِ کرانه ای، سیستم هم دارای انرژی جنبشی و هم انرژی پتانسیل، با نسبت هایی متفاوت است. هر وزنه بردار وقتی وزنه ای را بلند می کند انرژی شیمیاییرا از ماهیچه هایش به انرژی پتانسیل وزنه تبدیل می کند. اگر وزنه بردار وزنه را از بالای سر رها کند، ضمن سقوط، انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی تبدیل می شود و این انرژی ضمن اصابت وزنه به کف اتاق به انرژی گرماییو انرژی صوتیتبدیل می شود. کلوخۀ زغال سنگ و تانک نفت، به همراه اکسیژنِ لازم برای سوختن ، حاوی انرژی شیمیایی اند. گونه های دیگر انرژی عبارت اند از انرژی الکتریکی، انرژی هسته ای، انرژی صوتی و انرژی نوری. با این حال، همۀ این انرژی های گوناگون نهایتاً یا به انرژی جنبشی یا انرژی پتانسیل طبقه بندی می شود.
منابع. منابع انرژی ذخایر انرژی تبدیل شدنی اند. منابع تجدیدناپذیرعبارت اند از سوخت های فسیلی، ازجمله زغال سنگ، نفت، و گاز، و سوخت های شکافت هسته ای، مثلاً اورانیوم ۲۳۵. واژه «سوخت» را برای هر ماده ای به کار می برند که بتوان از آن انرژی به دست آورد. آدمی ذخایر سوختی از قبیل زغال سنگ و نفت را مصرف، و انرژی آن ها را به سایر اشکالِ مفید تبدیل می کند. از انرژی شیمیایی، که بر اثر سوختن ماده سوختی آزاد می شود، برای انجام کار استفاده می کنند. از منابع تجدیدپذیری مثل انرژیِ باد، جزر و مد و نیروی زمین گرمایی که تاکنون کمتر بهره برداری شده است، اما طرح های هیدروالکتریک اکنون کاملاً متداول اند و توربین های بادی و سیستم های جزر و مدّی نیز توسعه یافته اند.
پایستگی انرژی و بازده. همۀ اشکال انرژی بر اثرِ فرآیند های مناسب به یکدیگر تبدیل می شوند. انرژی از یک شکل به شکل دیگر تبدیل می شود، اما جمع کل انرژیِ بعد از تبدیل همواره برابر انرژی اولیه است. به عبارت دیگر، مقدار انرژی در همۀ مراحل ثابت می ماند. این قاعده اصل پایستگی انرژی است. این اصل را می توان با استفاده از نمودارهای جریان انرژی، به نام نمودارهای سَنکِی، نمایش داد. این نمودارها تبدیلات انرژی را نشان می دهند. استفاده از موتور بنزینی برای ایجاد نیرو در خودرو حدود ۷۵ درصد از انرژی سوخت را هدر می دهد. با آن که کل انرژی ورودی برابر با کل انرژی خروجی است، اما مقدار زیادی انرژی به صورت گرما تلف می شود، به نحوی که موتور فقط در حدود ۲۵درصد بازده دارد. سوختنِ آمیزه ای از بنزین ـ هوا انرژی گرمایی و جنبشی تولید می کند. همۀ اشکال انرژی تمایل دارند به انرژی گرمایی تبدیل شوند، از این رو نمی توان آن را به راحتی به سایر اشکال مفید انرژی تبدیل کرد.
انتقال گرما. اختلاف دما بین دو جسم یا تماس گرمایی به انتقال انرژی به شکل گرمامی انجامد. گرما انرژی انتقال یافته به سبب اختلاف دماست و بر اثر حرکت ذراتی که انرژی جنبشی دارند، از طریق رسانایی، همرفتی، و تابشانتقال می یابد. رسانایی عبارت است از جابه جایی گرما از درون مادۀ جامد به سبب حرکت الکترون های آزاد. مثلاً، انرژی گرمایی در خانه از طریق رسانایی و از دیوارها و پنجره ها هدر می رود. انتقال انرژی از طریق همرفتی به سبب حرکت ذرات سیال است. همۀ اجسام به شکل تابشِ امواج الکترومغناطیسگرما ساطع می کنند. اجسام داغ تر انرژی بیشتری از اجسام سرد گسیل می کنند. روش های کاهش انتقال انرژی گرمایی با استفاده از عایق ها به این دلیل مهم است که ذخایر سوخت جهان محدود است و گرم کردن خانه مستلزم هزینۀ زیادی است. انتقال گرما از خانه ها و اتلاف آن را از راه های گوناگون کاهش می دهند. مثلاً، عایق کردن فضای زیرشیروانی، عایق کردن فضای خالی درون دیوارها، و به کار بردن شیشه های دوجداره راه های کاهش اتلاف گرمایند. بازدۀ مواد عایق کاری در ساختمان سازی، با توجه به اندازۀ خواص گرماـ رسانایی آن ها صورت می گیرد و با عدد u نمایش داده می شود. مقدار کم عدد u نشان دهندۀ برتری مواد عایق کاری است.
جرم و انرژی اکنون. معلوم شده است که جرم را می توان در شرایط معینی طبق نظریۀ نسبیت اینشتینبه انرژی تبدیل کرد. این گونه تبدیل جرم به انرژی اساس نیروی اتمی است. نظریۀ نسبیت خاص اینشتین(۱۹۰۵) هرگونه انرژی تبادل شده (E) را با رابطه E = mc۲به تبدیل جرم (m) ربط می دهد. در این رابطه، c سرعت نور است. تبدیل جرم به انرژی برمبنای این معادله، هرچند فقط برای واکنش های هسته ای با درصد تغییر جرم بزرگ و مشخص به کار می رود، کاربرد عام دارد.
اِنِرژی
اِنِرژی
قابلیّت انجام دادن کار. به اشکال بسیار گوناگون وجود دارد. به عنوان مثال انرژی پتانسیل ناشی از حالت یا موقعیتاست؛ بنابراین فنر کشیده شده دارای انرژی پتانسیل کشسانو جسمی که تا ارتفاعی بالاتر از سطح زمین برده شده است یا آب در مخزنی مرتفع، دارای انرژی پتانسیل گرانشی اند. اجسام متحرک انرژی جنبشی دارند. انرژی را می شود از یک شکل به شکل دیگر تبدیل کرد، اما مقدار کل انرژی در هر سیستم ثابت می ماند (اصل پایستگی انرژی). انرژی هرگز از بین نمی رود، اما بعد از چندین بار تبدیل شدن، در دماهای نسبتاً کم به انرژی جنبشیدر حرکت تصادفی مولکول ها، مثلاً مولکول های هوا، تبدیل می شود. این انرژی از نوع تجزیه شدهاست که تبدیل دوباره آن به اشکال دیگر دشوار است.انواع انرژی و انتقال آن. باتریِ خالی چراغ قوه را روشن نمی کند، امّا اگر باتری کاملاً پر شده باشد آن قدر انرژی شیمیایی دارد که لامپ چراغ قوه روشن شود. وقتی جسم الف روی جسم دیگری مثل ب کار انجام دهد، الف انرژی را به ب انتقال می دهد. انرژی انتقال یافته برابر با مقدار کاری است که الف روی ب انجام داده است. از این رو، انرژی را بر حسب (ژول) اندازه گیری می کنند. آهنگ انجام کار یا مصرف انرژی توان نامیده می شود و بر حسب وات(ژول بر ثانیه) اندازه گیری می شود. انرژی از هر شکل به شکل دیگر تبدیل می شود. توپی که روی سطح شیب داری ساکن نگهداشته شده است دارای انرژی پتانسیل است و وقتی از روی سطح به پایین بغلتد، به تدریج انرژی آن به انرژی جنبشی چرخشیو انرژی جنبشی انتقالیتغییر می یابد. وقتی آونگی نوسان می کند، انرژی پیوسته از شکل پتانسیل در بالاترین نقطۀ نوسان به انرژی جنبشی در پایین ترین نقطه و برعکس تبدیل می شود. در مکان های بین این دو حّدِ کرانه ای، سیستم هم دارای انرژی جنبشی و هم انرژی پتانسیل، با نسبت هایی متفاوت است. هر وزنه بردار وقتی وزنه ای را بلند می کند انرژی شیمیاییرا از ماهیچه هایش به انرژی پتانسیل وزنه تبدیل می کند. اگر وزنه بردار وزنه را از بالای سر رها کند، ضمن سقوط، انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی تبدیل می شود و این انرژی ضمن اصابت وزنه به کف اتاق به انرژی گرماییو انرژی صوتیتبدیل می شود. کلوخۀ زغال سنگ و تانک نفت، به همراه اکسیژنِ لازم برای سوختن ، حاوی انرژی شیمیایی اند. گونه های دیگر انرژی عبارت اند از انرژی الکتریکی، انرژی هسته ای، انرژی صوتی و انرژی نوری. با این حال، همۀ این انرژی های گوناگون نهایتاً یا به انرژی جنبشی یا انرژی پتانسیل طبقه بندی می شود.
منابع. منابع انرژی ذخایر انرژی تبدیل شدنی اند. منابع تجدیدناپذیرعبارت اند از سوخت های فسیلی، ازجمله زغال سنگ، نفت، و گاز، و سوخت های شکافت هسته ای، مثلاً اورانیوم ۲۳۵. واژه «سوخت» را برای هر ماده ای به کار می برند که بتوان از آن انرژی به دست آورد. آدمی ذخایر سوختی از قبیل زغال سنگ و نفت را مصرف، و انرژی آن ها را به سایر اشکالِ مفید تبدیل می کند. از انرژی شیمیایی، که بر اثر سوختن ماده سوختی آزاد می شود، برای انجام کار استفاده می کنند. از منابع تجدیدپذیری مثل انرژیِ باد، جزر و مد و نیروی زمین گرمایی که تاکنون کمتر بهره برداری شده است، اما طرح های هیدروالکتریک اکنون کاملاً متداول اند و توربین های بادی و سیستم های جزر و مدّی نیز توسعه یافته اند.
پایستگی انرژی و بازده. همۀ اشکال انرژی بر اثرِ فرآیند های مناسب به یکدیگر تبدیل می شوند. انرژی از یک شکل به شکل دیگر تبدیل می شود، اما جمع کل انرژیِ بعد از تبدیل همواره برابر انرژی اولیه است. به عبارت دیگر، مقدار انرژی در همۀ مراحل ثابت می ماند. این قاعده اصل پایستگی انرژی است. این اصل را می توان با استفاده از نمودارهای جریان انرژی، به نام نمودارهای سَنکِی، نمایش داد. این نمودارها تبدیلات انرژی را نشان می دهند. استفاده از موتور بنزینی برای ایجاد نیرو در خودرو حدود ۷۵ درصد از انرژی سوخت را هدر می دهد. با آن که کل انرژی ورودی برابر با کل انرژی خروجی است، اما مقدار زیادی انرژی به صورت گرما تلف می شود، به نحوی که موتور فقط در حدود ۲۵درصد بازده دارد. سوختنِ آمیزه ای از بنزین ـ هوا انرژی گرمایی و جنبشی تولید می کند. همۀ اشکال انرژی تمایل دارند به انرژی گرمایی تبدیل شوند، از این رو نمی توان آن را به راحتی به سایر اشکال مفید انرژی تبدیل کرد.
انتقال گرما. اختلاف دما بین دو جسم یا تماس گرمایی به انتقال انرژی به شکل گرمامی انجامد. گرما انرژی انتقال یافته به سبب اختلاف دماست و بر اثر حرکت ذراتی که انرژی جنبشی دارند، از طریق رسانایی، همرفتی، و تابشانتقال می یابد. رسانایی عبارت است از جابه جایی گرما از درون مادۀ جامد به سبب حرکت الکترون های آزاد. مثلاً، انرژی گرمایی در خانه از طریق رسانایی و از دیوارها و پنجره ها هدر می رود. انتقال انرژی از طریق همرفتی به سبب حرکت ذرات سیال است. همۀ اجسام به شکل تابشِ امواج الکترومغناطیسگرما ساطع می کنند. اجسام داغ تر انرژی بیشتری از اجسام سرد گسیل می کنند. روش های کاهش انتقال انرژی گرمایی با استفاده از عایق ها به این دلیل مهم است که ذخایر سوخت جهان محدود است و گرم کردن خانه مستلزم هزینۀ زیادی است. انتقال گرما از خانه ها و اتلاف آن را از راه های گوناگون کاهش می دهند. مثلاً، عایق کردن فضای زیرشیروانی، عایق کردن فضای خالی درون دیوارها، و به کار بردن شیشه های دوجداره راه های کاهش اتلاف گرمایند. بازدۀ مواد عایق کاری در ساختمان سازی، با توجه به اندازۀ خواص گرماـ رسانایی آن ها صورت می گیرد و با عدد u نمایش داده می شود. مقدار کم عدد u نشان دهندۀ برتری مواد عایق کاری است.
جرم و انرژی اکنون. معلوم شده است که جرم را می توان در شرایط معینی طبق نظریۀ نسبیت اینشتینبه انرژی تبدیل کرد. این گونه تبدیل جرم به انرژی اساس نیروی اتمی است. نظریۀ نسبیت خاص اینشتین(۱۹۰۵) هرگونه انرژی تبادل شده (E) را با رابطه E = mc۲به تبدیل جرم (m) ربط می دهد. در این رابطه، c سرعت نور است. تبدیل جرم به انرژی برمبنای این معادله، هرچند فقط برای واکنش های هسته ای با درصد تغییر جرم بزرگ و مشخص به کار می رود، کاربرد عام دارد.
wikijoo: انرژی
انرژی (زیست شناسی). اِنِرژی (زیست شناسی)(energy)
در زیست شناسی، عامل اساسی فرآیندهای زیستی. بخش اعظم فرآیندهای حیاتی در گرو انتقال انرژی است. انرژی از محیط پیرامون موجود زنده وارد پیکر آن شده و در بدنش نیز جابه جا می شود. موجودات زنده از انرژی برای اعمالی مانند رشد و حرکت استفاده می کنند. با این اعمال، انرژی از ماده ای به مادۀ دیگر یا از جایی به جای دیگر منتقل می شود. تقریباً همۀ شکل های حیات روی زمین به انرژی نورانی خورشید وابسته اند. در گیاهان سبز، فتوسنتز به واسطۀ انرژی نورانی ممکن می شود. در این فرآیند، مادۀ شیمیایی سبزرنگی، با نام سبزینه (کلروفیل)، انرژی نورانی خورشید را جذب و انرژی را به گیاه منتقل می کند. گیاهان از این انرژی برای ساخت گلوکز استفاده می کنند که در واقع بخشی از انرژی نورانی خورشید را به صورت انرژی شیمیایی در خود ذخیره می کند. طی تنفس سلولی، گیاه از گلوکز به منزلۀ سوخت و برای رشد استفاده می کند. در واقع، گلوکز انرژی لازم همۀ فرآیندهای زیستی را فراهم می کند. جانوران با تغذیه از گیاهان انرژی را از گیاه به پیکر خود وارد می کنند. مواد شیمیایی گیاه جذب جانور می شود و سپس، براثر سوختن این مواد انرژی لازم برای جانور فراهم می شود. وقتی جانوری از جانور دیگر تغذیه می کند، مجدداً انتقال انرژی رخ می دهد. توانایی استفادۀ مؤثر از انرژی در ورزش، به منظور انقباض ماهیچه ها، به تناسب اندام بستگی دارد.
در زیست شناسی، عامل اساسی فرآیندهای زیستی. بخش اعظم فرآیندهای حیاتی در گرو انتقال انرژی است. انرژی از محیط پیرامون موجود زنده وارد پیکر آن شده و در بدنش نیز جابه جا می شود. موجودات زنده از انرژی برای اعمالی مانند رشد و حرکت استفاده می کنند. با این اعمال، انرژی از ماده ای به مادۀ دیگر یا از جایی به جای دیگر منتقل می شود. تقریباً همۀ شکل های حیات روی زمین به انرژی نورانی خورشید وابسته اند. در گیاهان سبز، فتوسنتز به واسطۀ انرژی نورانی ممکن می شود. در این فرآیند، مادۀ شیمیایی سبزرنگی، با نام سبزینه (کلروفیل)، انرژی نورانی خورشید را جذب و انرژی را به گیاه منتقل می کند. گیاهان از این انرژی برای ساخت گلوکز استفاده می کنند که در واقع بخشی از انرژی نورانی خورشید را به صورت انرژی شیمیایی در خود ذخیره می کند. طی تنفس سلولی، گیاه از گلوکز به منزلۀ سوخت و برای رشد استفاده می کند. در واقع، گلوکز انرژی لازم همۀ فرآیندهای زیستی را فراهم می کند. جانوران با تغذیه از گیاهان انرژی را از گیاه به پیکر خود وارد می کنند. مواد شیمیایی گیاه جذب جانور می شود و سپس، براثر سوختن این مواد انرژی لازم برای جانور فراهم می شود. وقتی جانوری از جانور دیگر تغذیه می کند، مجدداً انتقال انرژی رخ می دهد. توانایی استفادۀ مؤثر از انرژی در ورزش، به منظور انقباض ماهیچه ها، به تناسب اندام بستگی دارد.
wikijoo: انرژی_(زیست_شناسی)
جدول کلمات
مترادف ها
توانایی، قدرت، نیرو، توان، زور، انرژی، توش
توانایی، نیرو، زور، انرژی، کارمایه، قوه فعلیه، حس
روح، گرمی، قدرت، زور، انرژی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ
قدرت، نیرو، توان، زور، انرژی، نیرومندی
نیرو، زور، انرژی، زیپ
توانایی، قدرت، نیرو، توان، فشار، زور، انرژی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پر نیرویش و لبریز از نگرش ، به جای؛
پرانرژی و لبریز از ایده.
ایده:نگرش؛ادبی.
ایده ( ایده آل ) :آرمان.
ایده:نگره :فلسفی.
پرانرژی و لبریز از ایده.
ایده:نگرش؛ادبی.
ایده ( ایده آل ) :آرمان.
ایده:نگره :فلسفی.
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_energize به معنای نیرو بخشیدن به کسی؛ انرژی دار کردن؛ انرژیِ حرکتی یا برقی برای چیزی فراهم کردن؛ فعال و سرزنده کردنِ چیزی یا کسی؛ و جزین
ا↙️
#آژونیدن ( āzhūnidan ) 👈 آژ ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ - aug به معنای نیرومند بودن، توانا بودن ) - ُ - ون ( پسوندِ اسم ساز —� بسنجید با: هامون و ستون. ) - - یدن ( پسوندِ مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. )
▪️مثال:
۱ - این خورشید است که بسیاری از واکنش های شیمیایی در زمین را می آژونَد ( تامینِ انرژی می کند. )
۲ - جالب است بدانید که یک باورِ استوار در ما می تواند ما را بیاژوند ( سرزنده و فعال سازد. )
۳ - اوباما با سخنرانی هایش رای دهندگان را می آژونید ( به حرکت و فعالیت درمی آورد. )
🔺 توجه:
🔹 #energy نیروی کنش و فعالیتِ فیزیکی یا ذهنی
🔹 #آژون
یا: #آژونه
▪️مثال:
۱ - قرار بود امروز صبح بروم سرِ تمرین، ولی هیچ آژونه ای ( انرژی ای ) برای آن نداشتم.
۲ - آژونِِ ( انرژیِ ) تولید شده توسطِ آسیاب های بادی به مصرفِ هشتاد روستای پیرامونِ آن می رسد.
۳ - او سال ها زمان و آژونه ( انرژی ) گذاشت تا توانست هفت جلد کتابِ خود را نوشته، به چاپ برساند.
🔸 #energizer
🔸 #آژون گر
یا: #آژون زا
▪️مثال:
خنده یکی از بهترین آژون گرهای ( انرژی زاهای ) رایگانِ زندگی است. پس تا می توانید بخندید.
🔹 #energetic ( al ) پرانرژی، فعال
🔹 #آژومند
یا: #آژونی
یا: #آژون بر ( آژون بَر )
▪️مثال:
۱ - من دوست دارم ورزش های هوازی بکنم، ولی آن ها برای من بیش از حد آژون بَر ( پرانرژی، انرژی بَر ) هستند.
۲ - شصت ساله بود، ولی پرشور و آژومند ( پرانرژی، ) تو گویی هرگز قصدِ پیرشدن ندارد.
🔸 #energetically
🔸 #آژومندانه
یا: #آژونیانه
▪️مثال:
او یک تنه و آژومندانه ( فعالانه، پرانرژی ) ورزشِ زنان را در شهرِ خود گسترش داد تا توانست دو دختر را به مسابقاتِ انتخابیِ المپیک برساند.
🔹 #energetics انرژیِ تولیدی و مصرفی در یک فرایند؛ یا مطالعه ی آن ( دانش واژه )
🔹 #آژون بندی
یا: #آژون شناسی
▪️مثال:
۱ - او نیم ساعته توانست آژون شناسیِ ( انرژی شناسیِ ) هدایتِ یون ها در آن فراروندِ شیمیایی را توضیح دهد.
۲ - امروزه آژون بندیِ اعتصابِ غذا به خوبی شناخته شده است.
🔸 #energization
🔸 #آژونش ( آژونِش )
🔹 #bioenergetics شاخه ای از زیست شیمی که درباره ی انتقالِ انرژی در یاخته ها بحث می کند.
🔹 #زیست آژونش ( زیست آژونِش )
▪️مثال:
اَپران های ( پمپ های ) پروتونی نقشی بنیادی در زیست آژونِشِ سلول بازی می کنند.
🔸 #bioenergetic
🔸 #زیست آژونشی ( زیست آژونِشی )
یا: #زیست آژون
🔹 #hyperenergetic
🔹 #پرآژون ( پُرآژون )
🔸 #energeticism باور به اینکه آژون ( انرژی ) درونمایه ی بنیادیِ جهان است.
🔸 #آژون گرایی
🔹 #energeticist
🔹 #آژون گرا
🔸 هم ریشه های دیگرِ #آژونیدن ، #آژون و #آژونش در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 رویاندن، رشد کردن ➖ - vaxš
اوستایی 👈 زور، توان ➖ - aojah
فارسی میانه 👈 رویاندن، درخشیدن ➖ - whš
فارسی میانه 👈 توان، نیرو ➖ ōz
فارسی میانه ترفانی 👈 پیروز ➖ pyrwz
پارتی 👈 رویاندن ، افروختن ➖ - vxš
سغدی 👈 پیروز بودن ➖ prywj
ختنی 👈 رویاندن ➖ huș
سغدی 👈 رویاندن، بزرگ شدن ➖ - xwš
بلخی 👈 افزایش یافتن ➖ - oaχ
فارسی 👈 پیروز ( جزءِ دومِ واژه )
لُری ( ؟ ) 👈 زور، توان ➖ heyz
یدغه 👈 بزرگ شدن، رویاندن ➖ - waxš
یزغلامی 👈 رویاندن ➖ wėsůd
سانسکریت 👈 رویاندن، بزرگ شدن ➖ vakş
سانسکریت 👈 انرژی، نیرو ➖ - ojas
یونانی 👈 می رویم، افزایش می یابم ➖ αύξω
گوتی 👈 رشد کردن ➖ aukan
لاتینی 👈 رشد، افزایش ➖ augmentum
پورواهندواروپایی 👈 روییدن، افزایش یافتن ➖ - aug
🔺 نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر از همین ریشه بروید به: #to_authorize .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصص
نوواژه برای جایگزینیِ #to_energize به معنای نیرو بخشیدن به کسی؛ انرژی دار کردن؛ انرژیِ حرکتی یا برقی برای چیزی فراهم کردن؛ فعال و سرزنده کردنِ چیزی یا کسی؛ و جزین
ا↙️
#آژونیدن ( āzhūnidan ) 👈 آژ ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ - aug به معنای نیرومند بودن، توانا بودن ) - ُ - ون ( پسوندِ اسم ساز —� بسنجید با: هامون و ستون. ) - - یدن ( پسوندِ مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. )
▪️مثال:
۱ - این خورشید است که بسیاری از واکنش های شیمیایی در زمین را می آژونَد ( تامینِ انرژی می کند. )
۲ - جالب است بدانید که یک باورِ استوار در ما می تواند ما را بیاژوند ( سرزنده و فعال سازد. )
۳ - اوباما با سخنرانی هایش رای دهندگان را می آژونید ( به حرکت و فعالیت درمی آورد. )
🔺 توجه:
🔹 #energy نیروی کنش و فعالیتِ فیزیکی یا ذهنی
🔹 #آژون
یا: #آژونه
▪️مثال:
۱ - قرار بود امروز صبح بروم سرِ تمرین، ولی هیچ آژونه ای ( انرژی ای ) برای آن نداشتم.
۲ - آژونِِ ( انرژیِ ) تولید شده توسطِ آسیاب های بادی به مصرفِ هشتاد روستای پیرامونِ آن می رسد.
۳ - او سال ها زمان و آژونه ( انرژی ) گذاشت تا توانست هفت جلد کتابِ خود را نوشته، به چاپ برساند.
🔸 #آژون گر
یا: #آژون زا
▪️مثال:
خنده یکی از بهترین آژون گرهای ( انرژی زاهای ) رایگانِ زندگی است. پس تا می توانید بخندید.
🔹 #energetic ( al ) پرانرژی، فعال
🔹 #آژومند
یا: #آژونی
یا: #آژون بر ( آژون بَر )
▪️مثال:
۱ - من دوست دارم ورزش های هوازی بکنم، ولی آن ها برای من بیش از حد آژون بَر ( پرانرژی، انرژی بَر ) هستند.
۲ - شصت ساله بود، ولی پرشور و آژومند ( پرانرژی، ) تو گویی هرگز قصدِ پیرشدن ندارد.
🔸 #آژومندانه
یا: #آژونیانه
▪️مثال:
او یک تنه و آژومندانه ( فعالانه، پرانرژی ) ورزشِ زنان را در شهرِ خود گسترش داد تا توانست دو دختر را به مسابقاتِ انتخابیِ المپیک برساند.
🔹 #energetics انرژیِ تولیدی و مصرفی در یک فرایند؛ یا مطالعه ی آن ( دانش واژه )
🔹 #آژون بندی
یا: #آژون شناسی
▪️مثال:
۱ - او نیم ساعته توانست آژون شناسیِ ( انرژی شناسیِ ) هدایتِ یون ها در آن فراروندِ شیمیایی را توضیح دهد.
۲ - امروزه آژون بندیِ اعتصابِ غذا به خوبی شناخته شده است.
🔸 #آژونش ( آژونِش )
🔹 #bioenergetics شاخه ای از زیست شیمی که درباره ی انتقالِ انرژی در یاخته ها بحث می کند.
🔹 #زیست آژونش ( زیست آژونِش )
▪️مثال:
اَپران های ( پمپ های ) پروتونی نقشی بنیادی در زیست آژونِشِ سلول بازی می کنند.
🔸 #زیست آژونشی ( زیست آژونِشی )
یا: #زیست آژون
🔹 #پرآژون ( پُرآژون )
🔸 #energeticism باور به اینکه آژون ( انرژی ) درونمایه ی بنیادیِ جهان است.
🔸 #آژون گرایی
🔹 #آژون گرا
🔸 هم ریشه های دیگرِ #آژونیدن ، #آژون و #آژونش در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 رویاندن، رشد کردن ➖ - vaxš
اوستایی 👈 زور، توان ➖ - aojah
فارسی میانه 👈 رویاندن، درخشیدن ➖ - whš
فارسی میانه 👈 توان، نیرو ➖ ōz
فارسی میانه ترفانی 👈 پیروز ➖ pyrwz
پارتی 👈 رویاندن ، افروختن ➖ - vxš
سغدی 👈 پیروز بودن ➖ prywj
ختنی 👈 رویاندن ➖ huș
سغدی 👈 رویاندن، بزرگ شدن ➖ - xwš
بلخی 👈 افزایش یافتن ➖ - oaχ
فارسی 👈 پیروز ( جزءِ دومِ واژه )
لُری ( ؟ ) 👈 زور، توان ➖ heyz
یدغه 👈 بزرگ شدن، رویاندن ➖ - waxš
یزغلامی 👈 رویاندن ➖ wėsůd
سانسکریت 👈 رویاندن، بزرگ شدن ➖ vakş
سانسکریت 👈 انرژی، نیرو ➖ - ojas
یونانی 👈 می رویم، افزایش می یابم ➖ αύξω
گوتی 👈 رشد کردن ➖ aukan
لاتینی 👈 رشد، افزایش ➖ augmentum
پورواهندواروپایی 👈 روییدن، افزایش یافتن ➖ - aug
🔺 نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر از همین ریشه بروید به: #to_authorize .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصص
نیرویش
پیشنهاد واژگان "درکِرد/هَنکار/هَنکِرد" به جای واژه "انرژی":
برای واژه سازی برای "انرژی" نیاز است که ساختار و ریشه این واژه را بشناسیم.
این واژه در گذشته به ریختِ "انِرژون" بوده است که از دو بخش ساخته شده است:
... [مشاهده متن کامل]
1 - اِن:پیشوند است که برابر همان "in" در انگلیسی است. ما در پارسی پیشوند های "دَر، هَن" را داریم که برابر این پیشوند هستند.
2 - اِرژون:برابر واژه "کار، کِرد" در پارسی است.
ما 2 پیشوند داریم و 2 تا واژه. پس میتوانیم 4 واژه برای واژه "انرژی" پیشنهاد دهیم.
ولی واژه "دَرکار" یک واژه است که از نِگاه من میتواند با واژگان دیگر نادرست گرفته شود و زیبا نیست.
پس روی همه رفته، 1 - 4=3 تا واژه ساخته میشود که به شما دوستان گرامی در نخست پیشنهاد دادم.
بِدرود!
برای واژه سازی برای "انرژی" نیاز است که ساختار و ریشه این واژه را بشناسیم.
این واژه در گذشته به ریختِ "انِرژون" بوده است که از دو بخش ساخته شده است:
... [مشاهده متن کامل]
1 - اِن:پیشوند است که برابر همان "in" در انگلیسی است. ما در پارسی پیشوند های "دَر، هَن" را داریم که برابر این پیشوند هستند.
2 - اِرژون:برابر واژه "کار، کِرد" در پارسی است.
ما 2 پیشوند داریم و 2 تا واژه. پس میتوانیم 4 واژه برای واژه "انرژی" پیشنهاد دهیم.
ولی واژه "دَرکار" یک واژه است که از نِگاه من میتواند با واژگان دیگر نادرست گرفته شود و زیبا نیست.
پس روی همه رفته، 1 - 4=3 تا واژه ساخته میشود که به شما دوستان گرامی در نخست پیشنهاد دادم.
بِدرود!
کنشمایه ، کارمایه، اُژ
انرژی از واژه لاتین انرگیا سرچشمه میگیرد که به معنی کنش یا فعالیت یا کار کردن است،
از این رو می توان واژه ی کنشمایه یا کارمایه را پیشنهاد داد
همچنین واژه تاریخی اُژ را نیز داریم.
انرژی از واژه لاتین انرگیا سرچشمه میگیرد که به معنی کنش یا فعالیت یا کار کردن است،
از این رو می توان واژه ی کنشمایه یا کارمایه را پیشنهاد داد
همچنین واژه تاریخی اُژ را نیز داریم.
اگر بخواهیم از زاویه ی مفهوم باطنی این کلمه به این کلمه نگاه کنیم و ببینیم این کلمه چه حرفی برای گفتن به ما دارد، اینطور می شود گفت که
فلسفه پیدایش کلمه انرژی از ترکیب هفت کلمه ی این، آر، نور، نیرو یا ژور، شار، ژول، و ژن می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه ( این ) که بُعد داخلی بودن چیزی را به ما می گوید
کلمه ( آر ) یعنی حرارت هُرم حرکت آرامش
کلمه ( نور ) یعنی رونق و نورون و روان بودن نور
کلمه ( شار ) که از زاویه قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمه تغییر یافته ژار ژور و زور می باشد و ارتباط معنایی دارد.
کلمه ( ژور ) نیز که خودش را به کلمه زور تغییر داده و به این سمت از ایجاد مفهوم خیز برداشته است.
کلمه ( ژول ) نیز که در دل این کلمه پنهان می باشد جهت ایجاد اندازه و میزان در کلمه انرژی قابل روئیت هست. که حرف ر در این کلمه به سمت حرف ل خیز برداشته و ایجاد مفهومی دیگر صورت گرفته است.
و کلمه ( ژن ) که با کلماتی از قبیل ژنراتور ژنرال ارژن ژنتیک جن و جان و جنین و غیره هم خانواده می باشد بُعد پنهان بودن و مخفی بودن و نامرئی بودن و درونی بودن آن سه مقوله را بیان می کند.
از زاویه جهان بینی کلمات انرژی با کلمه ژنراتور یا جنریت رابطه معنایی دارند و حرف ژ و ش در قانون تبدیل حروف در کلمات در کلمه انرژی و شارش خودنمایی کرده است. و این داره به ما می گه که انرژی باعث شارش و شریان می شود. و میزان جابجایی یا شارش یک الکترون در یک مسافت مشخص کار تعریف می شود که با نام ژول خودش رو تعریف می کند.
فلسفه پیدایش کلمه انرژی از ترکیب هفت کلمه ی این، آر، نور، نیرو یا ژور، شار، ژول، و ژن می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه ( این ) که بُعد داخلی بودن چیزی را به ما می گوید
کلمه ( آر ) یعنی حرارت هُرم حرکت آرامش
کلمه ( نور ) یعنی رونق و نورون و روان بودن نور
کلمه ( شار ) که از زاویه قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمه تغییر یافته ژار ژور و زور می باشد و ارتباط معنایی دارد.
کلمه ( ژور ) نیز که خودش را به کلمه زور تغییر داده و به این سمت از ایجاد مفهوم خیز برداشته است.
کلمه ( ژول ) نیز که در دل این کلمه پنهان می باشد جهت ایجاد اندازه و میزان در کلمه انرژی قابل روئیت هست. که حرف ر در این کلمه به سمت حرف ل خیز برداشته و ایجاد مفهومی دیگر صورت گرفته است.
و کلمه ( ژن ) که با کلماتی از قبیل ژنراتور ژنرال ارژن ژنتیک جن و جان و جنین و غیره هم خانواده می باشد بُعد پنهان بودن و مخفی بودن و نامرئی بودن و درونی بودن آن سه مقوله را بیان می کند.
از زاویه جهان بینی کلمات انرژی با کلمه ژنراتور یا جنریت رابطه معنایی دارند و حرف ژ و ش در قانون تبدیل حروف در کلمات در کلمه انرژی و شارش خودنمایی کرده است. و این داره به ما می گه که انرژی باعث شارش و شریان می شود. و میزان جابجایی یا شارش یک الکترون در یک مسافت مشخص کار تعریف می شود که با نام ژول خودش رو تعریف می کند.
محل انرژی کجاست؟
داخل ماده؟
خارج از ماده؟
میشه نابودش کرد؟
اسم جدید دارد"انرژی تاریک" که شامل حد اقل 95% کلّ جهان فیزیک؟
مجهول الهویه؟
معلوم الحال؟
میتوان حصرش ومحدود کرد؟
وقتیکه نمیتوانی به دقت وصفش وبیان کرد پس چطور میخوی "الله" وصفش کرد!
... [مشاهده متن کامل]
نکنه فکر میکنی الله= انرژی؟!
. . .
بحث فلسفی.
داخل ماده؟
خارج از ماده؟
میشه نابودش کرد؟
اسم جدید دارد"انرژی تاریک" که شامل حد اقل 95% کلّ جهان فیزیک؟
مجهول الهویه؟
معلوم الحال؟
میتوان حصرش ومحدود کرد؟
وقتیکه نمیتوانی به دقت وصفش وبیان کرد پس چطور میخوی "الله" وصفش کرد!
... [مشاهده متن کامل]
نکنه فکر میکنی الله= انرژی؟!
. . .
بحث فلسفی.
کارانه
واژه انرژی
معادل ابجد 268
تعداد حروف 5
تلفظ 'enerži
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: �nergie] ( فیزیک )
مختصات ( فره )
آواشناسی 'enerZi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 268
تعداد حروف 5
تلفظ 'enerži
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: �nergie] ( فیزیک )
مختصات ( فره )
آواشناسی 'enerZi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
ضربه ، نیرو ، فشار
انرژی: شیمه.
۱ - شیمه ندارم: انرژی ندارم
۲ - کم شیمه استم: کم انرژی استم.
۳ - بی شیمه استم: بی انرژی استم.
۴ - نان خوردن کمی با شیمه شدم: با انرژی شدم.
این واژه ای شیمه فقط برای وجود انسان بکار می رود.
۱ - شیمه ندارم: انرژی ندارم
۲ - کم شیمه استم: کم انرژی استم.
۳ - بی شیمه استم: بی انرژی استم.
۴ - نان خوردن کمی با شیمه شدم: با انرژی شدم.
این واژه ای شیمه فقط برای وجود انسان بکار می رود.
❶ اُژ ( ōʒ )
❷ تاو ( tav )
❸ ورز ( vərz )
گرفته از واژه یاب و 20هزار واژه
❷ تاو ( tav )
❸ ورز ( vərz )
گرفته از واژه یاب و 20هزار واژه
" توانایی ایجاد نیروی کار " را گویند که به اختصار به آن " تانک" نیز می گویند. برابر لاتین آن را با نام " انرژی " می شناسند. یکی از چالش های اساسی مربیان و ورزشکاران بحران کاهش میزان تانک یا انرژی است. مراقب کاهش " تانک " خود باشیم. ارادتمند سید محمد رضا موسوی. . .
فرق مادّه با انرژی در آن است که ( مادّه ) هم دارای جِرم است و هم دارای حجم می باشد ولی ( انرژی ) هر چند حجم دارد ولی فاقد جِرم می باشد.
نیرو: ۱. پتانسیل ( نهفته - بالقوّه ) = توان، انرژی
۲. سینتیک ( جنبشی - بالفعل ) = کار
۲. سینتیک ( جنبشی - بالفعل ) = کار
نیرو
زور، جنبندگی، کنش آوری
انرژی
نیرزی= نیرویِ زِندِگی ( بَخش )
نیرزی= نیرویِ زِندِگی ( بَخش )
انرژی
نَرزی/ نِرزی : نَر - زی
نَر = کوتاه شده ی نیرو
زی = کوتاه شده زندگی
نَرزی/ نِرزی : نَر - زی
نَر = کوتاه شده ی نیرو
زی = کوتاه شده زندگی
از نظر علمی انرژی کاملا با نیرو فرق داره.
انرژی =توانایی انجام یک کار
انرژی بعنی توانایی انجام یک کار
به انگلیسی:energy or pep
به انگلیسی:energy or pep
توان روی، کارمایه، نیرو
انرژی
تَوانیر : تَوا - نیر
تَوا : کوتاه شدهء تَوان
نیر : کوتاه شدهء نیرو
دیگر پیش نهادها :
وانیر ، نیره ، نیر ، نیری ، نیرا ، آنیر
تَوانیر : تَوا - نیر
تَوا : کوتاه شدهء تَوان
نیر : کوتاه شدهء نیرو
دیگر پیش نهادها :
وانیر ، نیره ، نیر ، نیری ، نیرا ، آنیر
انرژی
تَوَنجام ( توانایی انجام )
آوَرزه
نیرا ، نیرزا ، آنیرزی ( آ - نیر - زی )
آ - = پیشوند اَفشارندگی
نیر = توانایی انجام
- زی = مایه ی زندگی و زیست
تَوَنجام ( توانایی انجام )
آوَرزه
نیرا ، نیرزا ، آنیرزی ( آ - نیر - زی )
آ - = پیشوند اَفشارندگی
نیر = توانایی انجام
- زی = مایه ی زندگی و زیست
انرژی
انرژی از نگر ساختار واژه ای ایرانوویچی ( هندواروپایی ) به شمار می آید :
اِنِرژی : اِن - اِرژ - ای
ستاک این واژه اِرژ است که همان واژه ی " وَرز" پارسی است که وات " و" افتاده است که ورز مینه ی کاری را پیوسته انجام دادن و به گفته ای نیرو است .
... [مشاهده متن کامل]
اِن : پیشوند است و همان پیشوند اَن - برای نمونه در اَنجُمَن میباشد که مینه ی از درون به بیرون را می دهد
- ای : پسوند نام ساز
با پِی نگری به ستودهای ( تعاریف ) بالا میتوان این گونه گرته برداری کرد :
اَنوَرزی ، اَنَرزی
دیگر پیش نهاد ها :
وَرزه ، نیر ، نیرزی ، نیرزه
انرژی از نگر ساختار واژه ای ایرانوویچی ( هندواروپایی ) به شمار می آید :
اِنِرژی : اِن - اِرژ - ای
ستاک این واژه اِرژ است که همان واژه ی " وَرز" پارسی است که وات " و" افتاده است که ورز مینه ی کاری را پیوسته انجام دادن و به گفته ای نیرو است .
... [مشاهده متن کامل]
اِن : پیشوند است و همان پیشوند اَن - برای نمونه در اَنجُمَن میباشد که مینه ی از درون به بیرون را می دهد
- ای : پسوند نام ساز
با پِی نگری به ستودهای ( تعاریف ) بالا میتوان این گونه گرته برداری کرد :
اَنوَرزی ، اَنَرزی
دیگر پیش نهاد ها :
وَرزه ، نیر ، نیرزی ، نیرزه
در پهلوی " اژ ozh " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو "
با اژ = با انرژی
اژزا = انرژی زا
با اژ = با انرژی
اژزا = انرژی زا
انرژی =توان روی ( توان رفتن بودن و شدن ) .
یا کارمایه، توانایی انجام کار است. خصوصیتی از جسم است که قابل انتقال به اشیای دیگر بوده و همراه با انجام کار فرآیند انتقال ( تبدیل ) صورت می گیرد. انرژی قابلیت تبدیل شدن به حالت ها و اشکال مختلف را دارد. انرژی می تواند از صورتی به صورت دیگر تبدیل شود ولی هرگز خلق و یا نابود نمی شود ( قانون بقای انرژی ) . انرژی دو فرم اصلی و پایه دارد:
... [مشاهده متن کامل]
1. جنبشی
2. پتانسیل
... [مشاهده متن کامل]
1. جنبشی
2. پتانسیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)