انحطاط اخلاقی جهان معاصر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امروز باریک بینان جهان به این نکته توجه دارند که بزرگترین بحرانی که الان بر جامعه بشریت خصوصا بر جامعه های به اصطلاح پیشرفته و صنعتی حکومت می کند، بحران معنوی است نه مثلا بحران سیاسی یا بحران اقتصادی.
«فامّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض؛ نیز کفهائی مانند آن به وجود می آید، اما کفها به بیرون پرتاب می شوند ولی آنچه به مردم سود میرساند (آب یا فلز خالص) در زمین میماند...». ارزش هر عقیده ای دو گونه است:یکی ارزش نظری و دیگر ارزش عملی.
← ارزش نظری
به طور کلی درباره دین از دو جهت باید بحث بشود و بحث می شود: یکی از جهت ارزش نظری دین، یعنی همان حقیقت بودن و واقعی بودن آن. علم کلام عهده دار این مطلب است. علم کلام ـ خصوصا کلام قدیم ـ به ارزش عملی کاری ندارد، فقط دنبال ارزش نظری است؛ دنبال راهها و استدلالهایی است مثلا بر یگانگی خدا، نبوت، عدل، امامت و معاد؛ ادلّه ای ذکر می کند بر اینکه اینها حقیقت است. ولی ارزش عملی این است که حالا اعمّ از اینکه ما حقیقت بودن را به دست آورده ایم یا به دست نیاورده ایم، برویم دنبال این جهت که این فکر و عقیده، این ایمان به انسان چه می دهد، یعنی در زندگی انسان چه اثری می گذارد؟دوم از این جهت که آیا باقی ماندن یک فکر و عقیده تابع ارزش نظری آن است یا ارزش عملی و یا هر دو؟ اگر یک عقیده بخواهد در میان بشر باقی بماند، آیا تابع این است که هر دو ارزش را داشته باشد یا یکی از این دو ارزش را هم داشته باشد کافی است برای باقی ماندن و یا هیچ کدام را هم نداشته باشد می تواند باقی بماند و باقی ماندن دایر مدار هیچ یک از این دو ارزش نیست؛ یعنی ممکن است یک فکری، یک عقیده ای حقیقت نباشد، به سود بشر نباشد، مع ذلک برای همیشه هم باقی بماند. جواب این سؤال را بعد می دهیم.
آثار اعتقاد حق و باطل
سؤال دیگر این است که آیا می شود میان اینها تفکیک کرد؟ یعنی آیا می شود یک عقیده و ایمانی حقیقت باشد ولی به زیان بشر باشد، و عقیده و ایمان دیگری پوچ باشد ولی به سود بشر باشد؟نظر قرآن در پاسخ به سؤال مزبور این است که حقیقت بودن یا ارزش نظری با خیر بودن یعنی ارزش عملی مساوی است. بدین معنی که هر چه حقیقت باشد، هر عقیده و ایمانی که بر حقیقت استوار باشد، به زیان بشر نیست. این گونه نیست که یک عقیده و ایمان، در عین آن که درست است، حقیقت است، و واقعیت هم مطابق با آن است ولی بهتر است که انسان به آن اعتقاد نداشته باشد بلکه به خلافش که پوچ است اعتقاد داشته باشد، و خیر بشر در خلاف آن باشد. عکس قضیه: یک عقیده ای، یک ایمانی بی پایه و پوچ است ولی در عین اینکه پوچ است برای بشر خوب است و اگر به آن اعتقاد داشته باشد این اعتقاد به سود اوست. نه، این طور نیست. ممکن است یک سخن پوچی، یک حرف باطلی، در یک مدت موقت به سود برخی افراد ـ نه همه افراد ـ باشد، اما این همان است که قرآن اسمش را باطل می گذارد و می گوید به سود انسان نیست، دوام هم پیدا نمی کند. وقتی که فهمیدیم حق (یعنی حقیقت و واقعی بودن) با خیر (یعنی مفید بودن) مساوی است، جواب سؤال دوم هم روشن می شود و کسی نمی تواند بگوید اگر چیزی واقعی بود ولی زیانمند چطور؟ یا اگر چیزی سودمند بود و غیر واقعی چطور؟ نه، ما دو شق بیشتر نداریم: یا یک عقیده و ایمان حقیقت است و خیر هم هست، یا پوچ است و برای بشریت زیانمند.
جنگ حق و باطل
...

پیشنهاد کاربران

بپرس