اماله

/~emAle/

مترادف اماله: تزریق، تنقیه، حقنه، روبش

معنی انگلیسی:
enema, injection, clyster, evema

لغت نامه دهخدا

( امالة ) امالة. [ اِ ل َ ] ( ع مص ) مال دادن. ( از اقرب الموارد ). به این معنی واوی است و از «مول » می آید. || برگردانیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). خم دادن. ( ناظم الاطباء ). || چرانیدن شتر از گیاه شیرین. || سست گردانیدن افسار اسب برای اینکه راه برود یا راهش را ادامه بدهد. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || در قرائت میل دادن فتحه بسوی کسره و الف بسوی یاء است. رجوع به اماله شود.
اماله. [ اِ ل َ ] ( ع مص ) برگردانیدن. خم دادن. ( منتهی الارب ). میل دادن و برگردانیدن. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به امالةشود. || تنقیه کردن. داخل کردن مایعات درامعا و احشا از پایین برای پاک کردن روده انسان یاحیوان و رفع یبوست. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). احتقان. حُقنه. دستور. و شیشه اماله آلتی است بشکل قیف که دنباله آن دراز و نوکش کج است و در داخل کردن داروهای آبکی و مایعات بروده انسان یا حیوان بکار برده میشود. ( ناظم الاطباء ). و آب اماله مایعی است که بوسیله اماله داخل روده کنند. || میل دادن فتحه است بسوی کسره. ( از تعریفات جرجانی ). میل دادن فتحه بسوی کسره و الف بسوی یاءاست. ( از شرح ابن عقیل بر الفیه ابن مالک ). میل دادن صوت «آ» ( الف ) به «ی » ( در قدیم یای مجهول ٌ و اکنون یای معروف ). ( فرهنگ فارسی معین ). مانند: نهاب =نهیب ، خضاب = خضیب ، سلاح = سلیح ، آمن = ایمن ، رکاب = رکیب ، کتاب = کتیب ، حساب = حسیب ، حمار = حمیر، مرا = مری ، جهاز = جهیز، عتاب = عتیب ، حجاب = حجیب ، جراب ( انبان ) = جریب ، احتراز = احتریز، املا = املی ، استهزا = استهزی. بعض شاعران کلمات فارسی را هم بصورت ممال بکار برده اند، مانند رهی ( = رها ) در این بیت :
آن خلایق بر سر گورش مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی.
مولوی.
چون در قدیم یاء کلمات ممال مانند یاء مجهول تلفظ میشده است شاعران متقدم فقط یاء مجهول را با کلمات ممال قافیه میکرده اند. شمس قیس رازی نویسد: «میان مکسور معروف و مکسور مجهول در قوافی جمع نشاید کرد از بهر آنکه یاء در مکسور معروف اصلی است و در مکسور مجهول گویی منقلب است از الف ، و از این جهت آنرا با کلمات مماله عربی ایراد توان کرد چنانکه انوری گفته است :
بدین دوروزه توقف که بو که خود نبود
درین مقام فسوس و درین سرای فریب بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - میل دادن بر گردانیدن خم دادن ۲ - تنقیه کردن داخل کردن مایعات در امعا و احشا از پایین جهت پاک کردن معده و رفع یبوست. ۳ - میل دادن صوت ( آ ) (الف ) به (-ی ) : کتاب کتیب حجاز حجیز سلاح سلیح حساب حسیب .
مال دادن یا بر گردانیدن

فرهنگ معین

(اِ لِ ) [ ع . امالة ] (مص م . ) ۱ - مایل کردن ، خم دادن . ۲ - تنقیه کردن . ۳ - تبدیل حرف «آ» (الف ) به «ی ». مانند: رکاب = رکیب .

فرهنگ عمید

۱. (زبان شناسی ) در اصطلاح میل دادن فتحه به کسره به طوری که «الف» صورت «ی» پیدا کند، مثل کتیب (امالۀ کتاب )، رکیب (امالۀ رکاب )، و سلیح (امالۀ سلاح ).
۲. (پزشکی ) داخل کردن داروی مایع به وسیلۀ آلت مخصوص در رودۀ بزرگ از راه مقعد.
۳. [قدیمی] میل دادن، برگردانیدن، مایل گردانیدن، خم دادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اماله (ابهام زدایی). اماله در دو معنای کلی به کار رفته است:اماله (فقه) به معنای وارد کردن دارو به روده بزرگ از راه مقعد ؛اماله (تجوید) به معنای میل دادن صدای فتحه به کسره یا «الف» به «یا» ؛
...

[ویکی فقه] اماله (تجوید). اِماله ، اصطلاحی در صرف عربی ، تجوید و قرائات ، به معنای میل دادن فتحه به کسره و الف به یاء، برای آسانی تلفظ کلمات می باشد که به مناسبت در باب صلات آمده است.
اِماله از دیدگاه زبان شناسی ، پدیده ای است از نوع فرآیندهای واجی ، و آن همگون سازی مصوّت یک هجا با مصوت هجای دیگر است ، برای پیاپی آمدن یا نزدیکی آن دو به یکدیگر. از دیرباز اهل فن با تعبیراتی چون «تجانس اصوات »، «تجانس صوت »، و «تناسب دو صوت » یا «مشاکلت اصوات »، از آن یاد می کرده اند. حوزه اصلی اینگونه تغییرات آوایی ، لهجه ها و گویشهاست ، اما در زبان فصیح و معیار نیز جایی دارند؛ چنانکه زبان شناسان کهن «فتح » (ترک اماله ) را به عنوان گویش اهل حجاز ، و اماله را به عنوان گویش اهل نجد (تمیم ، اسد و قیس ) می شناخته اند. «فتح » را اصطلاحاً «نصب » و «تفخیم »، و «اماله » را «کسر» نیز می نامند.
انواع اماله
اماله هرگاه به طور مطلق مطرح شود، منظور «اماله کبری »، یا به تعبیر دیگر «اماله محضه » و «اماله شدیده » است ، به معنای میل دادن و نزدیک گردانیدن مصوت بلند الف (آ) و کشاندن آن به سوی مصوت بلند یاء (ای ) که آن را اصطلاحاً «کَسر»، «بَطح » و «اِضجاع » نیز می گویند. «اماله صغری » یا «اماله متوسطه » عبارت از تبدیل صدای الف به یک مصوت مرکب تلفیق شده از دو صدای «آ» و «ای » است که آن را «تقلیل » یا «بین اللفظین » (بین بین ) یا «ترقیق » نیز می گویند. نوع دیگر اماله ، نزدیک گردانیدن صدای فتحه است به کسره ، در ادای کلماتی که مقتضیات اماله در آن ها موجود، و موانع اماله در آن ها مفقود باشد. بیشتر صرف شناسان این نوع اماله را فرع بر اماله الفها می دانند. از نحوه بیان برخی دیگر از علمای صرف و نحو عربی چنین برمی آید که به عکس ، اماله فتحه به کسره را اصل دانسته ، و اماله الف به یاء را فرع بر آن قلمداد کرده اند.
دیدگاه سیبویه
سیبویه اماله را همانند «ادغام » (ه م ) پدیده ای می داند که به وسیله آن حرفی را به حرف دیگر نزدیک می گردانند، تا آسان تر بر زبان جاری شود.
مقتضیات اماله
...

[ویکی فقه] اماله (علوم قرآنی). اماله، خارج کردن حرف از حالت فتح به سوی کسره و «یا» را می گویند.
یکی از مباحث در علم قرائت ، بحث اماله و فتح است. «اماله» مصدر باب افعال است و در اصل «امیال» بوده و به معنای میل دادن است. در علم تجوید ، میل دادن فتحه به جانب کسره و «الف» به طرف «یاء» را اماله می نامند؛ به عبارت دیگر، خارج کردن حرف از حالت فتح و میل دادن آن به سوی کسره و «یاء» را اماله گویند.
اقسام
اماله بر دو قسم است: ۱. اماله صغرا ، یا بین بین و متوسط؛ ۲. اماله کبرا یا تام.
اسباب
سبب عمده اماله دو چیز است: ۱. کسره؛ ۲. یاء. اگر کلمه ای دارای کسره یا حرف «ی» باشد، فتحه یا الف ماقبل یا مابعد آن ها اماله می شود؛ مانند: «ایاک» که فتحه پس از کسره اماله می گردد. و نیز مانند: «مجریها» که در اصل «مجریها» بود که فتحه اماله و به کسره تبدیل شده است.علت عمده اماله را سهولت تلفظ گفته اند؛ چون کسره ساده تر از فتحه است؛ در نتیجه، الف و فتحه را به جانب کسره میل می دهند.معنای دیگر اماله، میل دادن کسره به «یا» است؛ مانند: «بسم الله»، و اماله مشهور همان اولی است.برای فراگیری تلفظ اماله به اهل فن و استاد نیاز است.و اما «فتح»، که گاهی به آن «تفخیم» هم گفته می شود، به این معنا است که قاری دهان خود را برای تلفظ حرف، بگشاید. فتح بر دو قسم است: فتح شدید، فتح متوسط. فتح شدید، گشودن دهان تا حد امکان برای تلفظ لفظ است، که در قرائت قرآن جایز نیست و بلکه در لغت عرب هم جاری نیست. و فتح متوسط، گشودن دهان است به مقدار متوسط بین فتح شدید و اماله صغرا.یکی از موارد اختلاف در بحث فتح و اماله این است که اماله فرع برای فتح است یا هر کدام، اصل مستقلی است؟ وجه قول اول این است که اماله جایز نیست مگر سببی برای آن پیدا شود، و در صورت فقدان سبب، «فتح» لازم است و در صورت وجود سبب اماله هم، فتح و اماله هر دو جایز است، و هر کلمه ای که به اماله تلفظ شده، در میان عرب، کسانی هستند که آن را به «فتح» تلفظ می کنند، و اطراد و شیوع «فتح» دلالت بر اصلیت آن و فرعیت اماله می کند.برخی، با توجه به حدیث نبوی : «نزل القرآن بالتفخیم» اماله در قرآن را ناپسند دانسته اند، اما دیگران در تفسیر آن، به گونه ای که با اعمال اماله سازگار باشد، وجوهی را ذکر کرده اند.
عناوین مرتبط
...

[ویکی فقه] اماله (فقه). وارد کردن دارو به روده بزرگ از راه مقعد را اماله می گویند که از آن به مناسبت در باب طهارت و صوم سخن رفته است.
تماس داشتن چیزی با عین نجس مانند خون در داخل بدن، موجب نجاست آن نمی شود. از این رو، اگر ابزار یا داروی اماله در داخل بدن با مدفوع تماس یابد و پس از بیرون آمدن، به نجاست آلوده نباشد، پاک است؛ امّا برخی در صورت علم به ملاقات آن با نجاست در داخل بدن، احتیاط را در اجتناب از آن دانسته اند. همچنین خروج داروی اماله، در صورتی که به نجاست آلوده نباشد، موجب بطلان وضو نیست.
اماله و صوم
بنابر قول گروهی، اماله با مایعات، روزه را باطل می کند؛ لیکن در روزه واجب معین، مانند روزه ماه رمضان در این که تنها قضای آن واجب می شود یا علاوه بر آن کفاره نیز بر عهده مکلف می آید، اختلاف است.
← اماله ضروری در رزوه
۱. ↑ طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۱۲۲.
...

مترادف ها

clyster (اسم)
تنقیه، اماله

enema (اسم)
تنقیه، اماله

injection (اسم)
تنقیه، اماله، تزریق، داروی تزریق کردنی

فارسی به عربی

حقن , حقنة شرجیة

پیشنهاد کاربران

گاد پوری تزریق کرد مایعی در میم ملتفت
در نامه های صادق هدایت به حسن شهیدنورائی این جمله آمده:�نویسنده نعوظ مذهبی اش گل کرده بود و همه جا عقیده شخصی خود را به خواننده اماله می کند. � اماله به معنی "تزریق مقعدی" است و در اینجا از آن به عنوان استعاره استفاده شده.
اِمالَه در گویش یزدی یعنی تنقیه =تزریق دارو از راه مقعد

بپرس