ام کلثوم در کربلا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در منابع از دختر کوچک امیرمؤمنان (علیه السّلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با نام زینب صغری و کنیه ام کلثوم یاد شده است، ام کلثوم از حاضران در عرصه کربلا و از شاهدان این واقعه تلخ به شمار می رود، در منابع از حضور ام کلثوم در کوفه در چند جا سخن به میان آمده است اما از حضور و سخنان ام کلثوم در شام خبر چندانی به دست ما نرسیده است.
در منابع از دختر کوچک امیرمؤمنان (علیه السّلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با نام زینب صغری و کنیه ام کلثوم یاد شده است. (از او با نام زینب وسطی نام برده و آورده این کنیه از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او اعطا شده است. علامه امین ام کلثوم را کنیه زینب کبری (سلام الله علیهم) دانسته و آورده است ام کلثومی که در منابع از او به عنوان فرزند حضرت علی (علیه السّلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیهم) یاد شده است در واقع کنیه زینب کبری (سلام الله علیهم)بوده است. از تاریخ دقیق تولد این بانو خبری به دست ما نرسیده است؛ اما آنچه که مسلم است این است که بنا بر نقل بسیاری از مورخان و سیره نگاران این اتفاق مبارک در اواخر ایام حیات شریف رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مدینه اتفاق افتاده است. ام کلثوم کودکی بیش نبود که جد بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) را از دست داد و اندکی بعد سیاه پوش مادر ارجمندش زهرای اطهر (سلام الله علیهم) گردید. روایت شده که چون مادرش وفات یافت ام کلثوم برقعی به صورت انداخته و عبایی به سر کشیده بود و در حالی که دامن عبا بر روی زمین کشیده می شد راه می رفت و با ناله های جانسوزی پی در پی می گفت: «یا ابتاه یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) امروز مصیبت پنهان شدن تو در نظر ما آشکار گردید و این فراقی است که هرگز لقایی بعد آن نخواهد بود.»
ام کلثوم در زمان خلافت امیرالمومنین
بیشترین اخباری که از ام کلثوم در این دوره زمانی در دست است مربوط به آخرین روزهای حیات شریف پدر گرانقدرشان است. او روایتگر اصلی آخرین روزهای حیات پدر است.نقل شده امام علی (علیه السّلام) سه روز قبل از ضربت خوردن، ام کلثوم را از این واقعه خبر داده بود. بنا بر نقل شیخ مفید امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در آن شبی که صبحش به دست ابن ملجم ضربت خورد در منزل ام کلثوم به سر می بردند. در این شب نیز امام (علیه السلام) ام کلثوم را از وقوع چنین حادثه ای خبر داده بود. سخنان ام کلثوم با ابن ملجم مرادی پس از ضربت خوردن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نیز از دیگر مواردی است که بسیاری از مورخان و سیره نگاران از آن در آثار خود سخن گفته اند.در این منابع نقل شده: «هنگامی که ابن ملجم بر فرق مبارک امیرالمومنین (علیه السّلام) ضربت زد ام کلثوم نزد ابن ملجم ملعون رفت و فرمود: «ای دشمن خدا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را کشتی؟» ابن ملجم گفت: «من امیرالمومنین (علیه السّلام) را نکشتم بلکه پدر تو را کشتم.» ام کلثوم گفت: «امیدوارم که این ضربت به پدرم ضرری نرساند.» ابن ملجم گفت: «گویا می بینم که بر مرگ پدرت شیون و زاری می کنی زیرا به خدا قسم ضربتی بر او زدم که اگر این ضربت بر همه اهل زمین فرود آمده بود هیچ یک از آنان را زنده نمی گذاشت.» (با اندکی اختلاف در انساب الاشراف ، الطبقات و شرح الاخبار )
ام کلثوم و حضور در کربلا
ام کلثوم از حاضران در عرصه کربلا و از شاهدان این واقعه تلخ به شمار می رود. در آثار مورخان و وقایع نگاران به مواردی از حضور ام کلثوم در صحرای کربلا اشاره شده است که از جمله این موارد می توان به وداع ایشان با اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) در عصر عاشورا اشاره کرد. نقل شده «در عصر عاشورا و به هنگام وداع با برادر ارجمندشان ام کلثوم صدا به شیون و زاری بلند کرده بود و می گفت: «وا محمداه وا علیاه وا اماه وا اخاه وا حسیناه...» امام (علیه السّلام) او را تسلی دادند و فرمودند: «خواهرم در راه خدا صبر پیشه کن ساکنان آسمان همه فانی می شوند و اهل زمین همه می میرند و همه ی انسانها هلاک می شوند» سپس حضرت (علیه السّلام) به یکایک زنان از جمله ام کلثوم سفارش فرمودند که «بعد از شهادت من، پیراهن چاک نزنید و صورت خود را نخراشید و سخنان بیهوده بر زبان جاری نسازید.» همچنین در روایتی دیگر آمده: «زمانی که امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید اسب امام (علیه السّلام) به سوی خیمه گاه آمد ام کلثوم از خیام بیرون آمد و در حالی که دست بر سر اسب می کشید با گریه می گفت: «ای محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم)، ای جد بزرگوار، ای ابوالقاسم، ای علی (علیه السلام)، ای جعفر، ای حمزه، ای حسن (علیه السلام)، این حسین (علیه السّلام) است که عریان به خاک افتاده است سر از پشت جدا و عمامه و ردایش از تن خارج کرده اند سپس با اسب بر او تاخته اند.» »
ام کلثوم و ایام اسارت
...

پیشنهاد کاربران