ام وهب در کربلا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از زنان حاضر در کربلا، ام وهب، همسر عبدالله بن عمیر بود.
ام وهب دختر عبد و از قبیله نمر بن قاسط بود. او از حاضران در عرصه کربلا و از معدود زنان غیر وابسته به بنی هاشم بود که به همراه همسر خویش ـ عبدالله بن عمیر کلبی ـ قدم در راه کربلا نهاد و سرانجام در کنار همسر باوفای خود در رکاب سید و سالار شهیدان (علیه السلام) به فیض عظمای شهادت رسید.
پیوستن به سپاه امام
در چگونگی پیوستن او و همسرش ـ عبدالله بن عمیر ـ به سپاه امام حسین (علیه السلام) از سوی برخی مورخان روایتی نقل شده که در آن آمده: «عبدالله بن عمیر در نزدیکی کوفه و در اطراف چاهی به نام "بئر الجعد" که متعلق به قبیله همدان بود، منزلی را تهیه دیده بود و به همراه همسرش ـ ام وهب ـ در آن سکنی گزیده بود. روزی عبدالله بن عمیر متوجه گروهی از کوفیان شد که به سوی اردوگاه نخلیه در حرکت اند. پیش رفت و از آنها پرسید که قصد چه کاری را دارید؟ به او گفتند: «که جهت جنگ با حسین (علیه السلام) فرزند فاطمه (سلام الله علیها) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) آماده می شویم». عبدالله با شنیدن این سخن، عزم خود را برای پیوستن به سپاه امام (علیه السلام) جزم کرد و تصمیم گرفت تا هرچه زودتر به یاری فرزند پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بشتابد. پس گفت: «به خدا قسم برای جهاد با اهل شرک بسیار حریص هستم و من امیدوارم که ثواب جهاد با کسانی که جنگ با پسر دختر پیامبرشان را قصد کرده اند، از جهاد با مشرکان کمتر نباشد.» سپس نزد همسرش ـ ام وهب ـ رفت و او را از این ماجرا آگاه و تصمیمش را با او در میان گذاشت. همسرش گفت: «درست اندیشیده ای، خداوند تو را به بهترین راه ها و درست ترین اندیشه ها راه نمایی کند، همین کار را بکن و مرا نیز با خود ببر». او به همراه همسرش شبانه از شهر خارج شد و خود را به اردوگاه سپاه امام حسین (علیه السلام) رساند».
ام وهب و روز عاشورا
در صبح عاشورا و پس از هم آورد طلبیدن یسار ـ غلام زیاد بن ابیه ـ و سالم ـ غلام عبیدالله بن زیاد ـ عبدالله بن عمیر با کسب اجازه از امام (علیه السلام) وارد میدان شد و با مهارت رزمی اش توانست هر دوی آنان را به هلاکت برساند. اندکی بعد عبدالله در حالی که هر دو غلام را کشته بود و رجز می خواند که:ان تنکرونی فانا ابن کلب حسبی ببیتی فی علیم حسبیانی امرء ذو مرة و عصب و لست بالخوار عند الحربانی زعیم لک ام وهب بالطعن فهم مقدما و الضرب«اگر مرا نمی شناسید من فرزند قبیله کلب هستم، کفایت می کند که بیت من در قبیله بنی علیم است. مردی هستم نیرومند و متعصب و در جنگ ها ضعف و خواری در من راه ندارد. ای ام وهب من تعهد می کنم که با نیزه و شمشیر زدن با دشمن رو در رو گردم». نزد امام (علیه السلام) بازگشت. در این هنگام ام وهب عمود خیمه ای را برداشت و به طرف همسر خود حرکت کرد و چون به نزد عبدالله رسید، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «پدر و مادرم به فدایت! در راه پاکان نسل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) نبرد کن». عبدالله بن عمیر سعی کرد تا او را به خیمه برگرداند، اما ام وهب نمی پذیرفت. ام وهب لباس همسر خود را گرفته و می گفت: «انی لن ادعک دون ان الموت معک؛ تو را رها نمی کنم تا با تو کشته شوم». امام حسین (علیه السلام) به سوی ام وهب رفت و او را خطاب قرار داد و فرمود: «از خاندان پیامبرتان جزای خیر نصیبتان گردد به خیمه برگرد؛ چراکه جهاد از زنان برداشته شده است». ام وهب پذیرفت و به خیمه بازگشت.
شهادت ام وهب
...

پیشنهاد کاربران