الوده

/~Alude/

مترادف الوده: ( آلوده ) پلید، جنب، چرکین، چرک آلود، چرک، کثیف، ملوث، ناپاک، ناشسته، نجس

متضاد الوده: ( آلوده ) پاک، پاکدامن، تمیز، مبرا

معنی انگلیسی:
contaminated, implicated, smeary, sordid, embarrassed, flyblown, grungy

لغت نامه دهخدا

( آلوده ) آلوده. [ دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) لوث ، دَرَن ، وسخ ، نجاست ، شوخ ، پلیدی گرفته. ملوّث. مدَرّن. متنجس :
...َر آلوده بیاری و نهی در...َس من
بوسه ای چند بتزویر دهی بر نس من.
رودکی ( از اوبهی در تحفةالاحباب ).
پیری و درازی و خشک شنجی
گوئی به گُه آلوده لتره غنجی.
منجیک.
زآب شود هر تن آلوده پاک
پاک نگردد زن بد جز بخاک.
ناصرخسرو.
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم.
حافظ.
دلق آلوده صوفی بمی ناب بشوی.
حافظ.
|| آغشته. ملطخ. مضمخ. آگشته. آگسته :
...نی دارد چو...ن خواجه ش لت لت
ریشی دارد چو ماله آلوده به بت.
عماره.
گر بلبل محنت زده عاشق بوده ست
باری دل غنچه از چه خون آلوده ست ؟
کمال اسماعیل.
|| ممزوج.مخلوط. آمیخته. آمیغی. مشوب. مضاف. غیرخالص. که ویژه و ناب نیست :
ناب است هر آن چیز که آلوده نباشد
زین روی ترا گویم کآزاده نابی.
فرخی.
یکی را میدهی صد گونه نعمت
یکی را نان جو آلوده با خون.
باباطاهر.
اشک آلوده ما گرچه روانست ولی
برسالت سوی او پاک نهادی طلبیم.
حافظ.
|| مغشوش. پربار، چنانکه زر :
زر آلوده کم عیار بود
زر پالوده پایدار بود.
سنائی.
|| تردامن. فاسق. فاجر. بدکار. تبه کار :
یکی آلوده ای باشد که شهری را بیالاید
چو از گاوان یکی باشد که گاوان را کند ریخن.
رودکی.
دوستی را امید میدارم
گرچه آلوده و گنه کارم.
سنائی.
چون نیست نمازمن آلوده نمازی
در میکده زآن کم نشود سوز و گدازم.
حافظ.
|| معتاد بشراب. آموخته بافیون و مانند آن :
چوآلوده ای بینی آلوده ای
ولیکن سوی شستگان شسته ای.
ناصرخسرو.
|| زشت. بد. ناپاک :
فعل آلوده گوهر آلاید
از خم سرکه سرکه پالاید.
عنصری.
|| مالیده شده :
ز کشته بهرسویکی توده بود
گیاهان بمغز سر آلوده بود.
فردوسی.
|| مجازاً، رهین. مرهون :
آلوده منت کسان کم شو
تا یکشبه در وثاق تو نانست.
انوری.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آلوده ) ( اسم ) ۱ - مالیده بچیزی آغشته . ۲ - ملوث کثیف .

فرهنگ معین

( آلوده ) (دِ ) (ص مف . ) ۱ - مالیده به چیزی ، آغشته . ۲ - آغشته شده ، کثیف .

فرهنگ عمید

( آلوده ) آن که یا آنچه به چیزی پاک یا ناپاک آغشته شده، آن که به وضعیتی بد دچار شده، آغشته، مالیده به چیزی، ناپاک.

واژه نامه بختیاریکا

( آلوده ) پنگالی؛ کِرّی؛ پَشخِه کِرّی
( آلوده ) پِلِهِستِه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آلوده. آلوده یا کثیف به شیئ پلیدى گرفته اطلاق می شود.
آلوده به شیئ کثیف و چیزی که به خود پلیدی گرفته است، گفته می شود.
اقسام اشیاء آلوده در فقه
مراد از آلوده، گاه چیزى است که با نجاسات برخورد کرده و نجس شده است و گاه چیزى است که با کثافات و آلودگى ها- که طبع آدمی از آن ها متنفر است- تماس پیدا کرده و کثیف شده است.
← محل بحث ما
از آلوده، به مناسبت در باب هاى طهارت، صلات و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
← احکام آلوده در باب طهارت
...

دانشنامه عمومی

آلوده (آخرین بازمانده از ما). آلوده ( به انگلیسی: Infected ) دومین قسمت از مجموعه تلویزیونی درام پسا آخرالزمانی آمریکاییه آخرین بازمانده از ما است. این اپیزود توسط یکی از خالقان سریال، کریگ مازن نوشته شده و توسط نیل دراکمن، نویسنده و کارگردان خلاق بازی ویدیویی سال ۲۰۱۳ این اثر که سریال بر اساس آن ساخته شده است کارگردانی شده. و در ۲۲ ژانویه ۲۰۲۳ از اچ بی او پخش شد. در این قسمت، جوئل ( پدرو پاسکال ) و شریکش تس ( آنا تورو ) الی جوان ( بلا رمزی ) را از طریق یک منطقه آلوده بیولوژیکی در بوستون برای رسیدن به خانه ایالتی ماساچوست اسکورت می کنند.
دو روز پیش از شیوع، در جاکارتا، یک قارچ شناس از همه گیری آتی آگاه می شود و به منظور جلوگیری از گسترش توصیه می کند که حکومت شهر را بمب باران کند. در زمان حال، الی به جوئل و تس توضیح می دهد که او را به غرب منتقل می کنند به این امید که از او برای یافتن درمانی استفاده شود. در حالی که آن ها مسیر کاخ ایالتی را مملو از افراد آلوده می یابند، هر سه از موزه ای عبور می کنند که در آن جا به وسیلهٔ آلوده ها مورد حمله قرار می گیرند و الی نیز گزیده شد. آن ها به کاخ ایالتی می رسند غافل از اینکه افراد فایرفلایز را مرده می بینند. تس نشان می دهد که گزیده شده است در حالی که نیش الی شروع به بهبودی می کند و مصونیت او را ثابت می کند. جوئل به یک آلوده شلیک می کند که باعث آگاه شدن انبوهی از آلوده ها می شود. تس او را متقاعد می کند تا با الی فرار کند در حالی که او پشت سر می ماند، ساختمان را منفجر می کند و خود را به همراه گروهی از آلوده ها می کشد.
• «آلوده» در IMDb
• خود - دیگرکشی در تلویزیون
مقاله های دارای واژگان به زبان انگلیسی
عکس آلوده (آخرین بازمانده از ما)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آلوده
پلشت

مترادف ها

septic (صفت)
چرکی، گندیده، الوده، وابسته به گندیدگی، جسم عفونی

bedraggled (صفت)
کثیف، گل الود، الوده، خیس

miry (صفت)
الوده، لجنی

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

spotty (صفت)
الوده، ابری، پر از لکه، ابرش، چند در میان

unclean (صفت)
الوده، پلید، غیر سالم، ناپاک، نجس

فارسی به عربی

قذر , نتن

پیشنهاد کاربران

ریمَن: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
اوستایی: رَئِوَ ( raēva )
پهلوی: ریمَن ( rēman )
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
...
[مشاهده متن کامل]

.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: اهریمن ( اهه: خدا، هستی بخش -
خدای زشتی ها و پلشتی ها، فرد پلید، خبیث و نا امید کننده، شیطان، ابلیس و. . . ) -
بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
.
معنی: گَند، بد، پلید، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، ناپاک، آلوده -
گُجَستَک!، پَتیاره، ملعون، لَکاته، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند15:
ka abar sang - ē be mīrēd
ud sang abāg zamīg ē ( w ) - kardag
sang pad sāl drahnāy abāg zamīg pāk be bawēd; ud ka ān sang be kanēnd,
sang "rēman" ud andar zamān ōh šōyišn
معنی: چون بر سنگی [کسی] بمیرد،
و سنگ با زمین یکساخت ( هم تراز ) [باشد]،
سنگ در هنگام یک سال، با زمین پاک بشود؛ اگر آن سنگ را بکنند،
سنگ "ریمن یا ناپاک" [است]، و در زمان ( بی درنگ، فورا ) همانا باید [آن را] شست
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند27:
ud hāmōyēn āb ī ō nasā ud daštān ud abārīg hixr ud "rēmanīh" wārēd ka ō xar ī sē - pāy rasēd hāmōyēn pad wēnišn pāk ud yōǰdahr kunēd
معنی: و هر آب [آلوده] به نَسا ( لاشه یا مُردار ) و دشتان ( پریود، حیض ) و دیگر "پلشتی ها ( کثیفی ها ) " ببارد، چون به خر سه پا رسد، همه را با نگاه پاک و پاکیزه کند
.
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
خر سه پا:
نگهبان درخت گاوکَرِن"گَئوکَرِن: گاو کرانه یا گاو شاخ دار - درختی شفا بخش که شیره گیاه هوم ( یونانی: آمبروزیا! ) آن دارای اِکسیر جاودانگی است"
و همچنین هنگامی که خر سه پا در دریا پیشاب می ریزد >>> دریا پاکیزه می شود و جانوران اهریمنی را نابود می کند ) )

منابع• https://abadis.ir/fatofa/تیشتر/• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
polluted :الوده
آغشته شده
محتلم
مملکت آلوده:آلوده ی مملکت ، عاشق و طالب کشور و کشور داری . ( در زبان آذری به عاشق شدن آلوده شدن هم گفته می شود . )
( ( داشت سلیمان ادب خود نگاه
مملکت آلوده نجست آین کلاه ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 210 . )
...
[مشاهده متن کامل]

آخشاملار چراغ یانار آلوده لر دولانار
بیلمیرم ندن دی آخی آلا گوزلر سولانار.
مـعنی: هنگام غروب که چراغ های خانه ها روشن می شود. انسان های عاشق در کوچه ها دنبال کمشده ی خود می گردند
نمی دانم چه حکمتی دارد که چشمهای عاشقشان لبریز از اشک می شود.

spotty
polluted
پلشت
ناپاک
وسن
وشن

بپرس