الوا

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( الوآ ) الوآ. [ اِ ] ( اِخ ) ( سن... ) ( در حدود 588-660 م. ) زرگر و خزانه دار کلوتر دوم و داگوبر که وزیر مخصوص بود و آنگاه اسقف نواین شد.
الوا. [ اُل ْ ] ( اِ ) ستاره ، و آنرا به تازی کوکب گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( از فرهنگ رشیدی ). ستاره و کوکب و کوکب سیار و برج فلکی. ( ناظم الاطباء ). رشیدی آرد: مسعودسعد در صفت عمارت گفته است :
زبس بدایع چون بوستان پر از انوار
ز بس جواهر چون آسمان پر از الوا.
و در اینجا سهو کرده ، چه در این بیت «انوا» به نون باید خواند جمع نوء، بفتح نون که بعربی منازل قمر را گویند و عرب بدان استدلال بر باریدن باران کنند و بدان اهتمام دارند و در «قاموس » نوء بمعنی ستاره آمده است. ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ).

الوا. [ اَل ْ / اِل ْ ] ( اِ ) نام رستنیی است بغایت تلخ که در دواها بکار برند و آن مسهل بودو آنچه در سقوطره شود بهتر باشد. ( فرهنگ جهانگیری ).صمغی دوایی است بسیار تلخ و نام دیگر آن بفارسی چدرو است. ( از فرهنگ نظام ). درختی است معروف که عصاره آن صبر است و در هند بسیار بلند و بهترینش سقوطری است که در جزیره سقوطره میشود و گاهی آن عصاره را نیزگویند که عبارت از صَبِر باشد چنانکه در «سامی » آورده و مشهور نیز همین است. ( فرهنگ رشیدی ). صمغی باشد بسیار تلخ و آنرا بعربی صَبِر گویند. ( هفت قلزم ) ( ازفرهنگ سروری ) ( شرفنامه منیری ) ( از برهان قاطع ). علوا. صبر. ( ذخیره خوارزمشاهی ). قسمی از گیاهان یاس بنفش که دارای برگهای کلفت است و از آن صمغی تلخ بدست می آید که مسهل است. این گیاه در افریقا و آسیا و آمریکا کاشته میشود و شیره آن مصلح معده است و در رنگرزی نیز بکار می رود. معروفترین الوا الوای سکترین ( سقوطری ) از ناحیه سکوترا است. ( لاروس ) :
ز خشمش تلخ تر چیزی نباشد در جهان هرگز
ز تلخی خشم او نشگفت اگر الوا شود حلوا.
فرخی.
رسول صلوات اﷲ علیه گفت : خشم ایمان را همچنان تباه کند که الوا انگبین را. ( کیمیای سعادت ).
چون ز دست دوست خوردی بایدت در خوان جان
لقمه حلوا و الوا هر دو یکسان داشتن.
سنایی ( از جهانگیری ).
ز کین و مهر او گردون نماید رنج وراحت را
ز قهر و لطف او دوران دهدحلوا و الوا را.
شمس الدین شرفشاه ( از انجمن آرا ).
زحل باقدر او دون و اجل با تیغ او بیکس بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آلوا: صبرزرد، صمغی است بسیارتلخ
( اسم ) صمغی است بسیار تلخ صبر زرد .

فرهنگ معین

(اَ ) (اِ. ) صمغی است بسیار تلخ ، صبر زرد.

فرهنگ عمید

صبر زرد، صمغی بسیار تلخ.

دانشنامه عمومی

آلوا. الوا، جمهوری دموکراتیک کنگو ( به لاتین: Aloi, Democratic Republic of the Congo ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری دموکراتیک کنگو است که در North Kivu واقع شده است. [ ۱]
عکس آلوا

الوآ. 1 = An alternative interpreta. . . الوآ2 = reference الوآgaelic_name ( modern interp. . . الوآlatitudeالوآlongitudeالوآ
الوآ ( به انگلیسی: Alloa ) یک منطقهٔ مسکونی در اسکاتلند است که در کلاکماننشر واقع شده است. [ ۱]
الوآ ۱۸٬۹۸۹ نفر جمعیت دارد.
عکس الوآ

الوا (کومونه). الوا ( به ایتالیایی: Elva ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کونیو واقع شده است. [ ۲] الوا ۲۶٫۵ کیلومتر مربع مساحت و ۱۰۲ نفر جمعیت دارد و ۱٬۶۳۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
شهر بخش کریستینه هامن خواهرخواندهٔ الوا هست.
عکس الوا (کومونه)عکس الوا (کومونه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

صبر زرد

پیشنهاد کاربران

دوستان کوکب نمیشه ستاره. کوکب یعنی سیاره. برای ستاره در عربی از نجم و نجمة استفاده میکنند . ( خورشید را در عربی میگن الشمس ) . پس اگر اُلوا برابر باشد با کوکب، پس به معنی سیاره است.
الوا = هَرباسپ = سیاره = Planet
ستاره = نجم = Star
الوا : ستاره
اِلوا: ستاره ، و آنرا به تازی کوکب گویند. ستاره و کوکب و کوکب سیار و برج فلکی. رشیدی آرد: مسعودسعد در صفت عمارت گفته است :
زبس بدایع چون بوستان پر از انوار
ز بس جواهر چون آسمان پر از الوا.
اِلوا : ستاره
کی گفته اِلوا پسرونس یا واقعا اسم در حدی نیست که درگیر کلیشه های جنسیتی بشه ، بهتره ادیت بزنین و متن تون رو ویرایش کنین.
معنای دیگه اِلوا : ستاره ؛ و صُوَرِ فلکی و کهکشان است

بپرس