( آلو ) آلو. ( ن مف مرخم / نف مرخم ) مخفف آلود، در کلمات مرکبه چون گِل آلو، خواب آلو، پشمالو، خشم آلو و نظایر آن ، معنی آلوده دهد : جمله اهل بیت خشم آلو شدند که همه در شیر بز طامع بدند.
مولوی.
پر سبک دارد ره بالا کند چون گل آلو شد گرانیها کند.
مولوی.
این کلمه را جز حضرت جلال الدین محمد بلخی سایرفصحا استعمال نکرده اند. آلو. ( اِ ) قسمی میوه که مترجمین قدیم آن را به اجاص و اجاس ترجمه می کنند، لکن آلو دارای اجناسی است و اجاس عرب ظاهراً قسمی از آن است. و اقسام آن آلوزرد، آلوسیاه ، آلوقیصی ، آلوبخارا، آلوی کوهی ، آلوی سفید است. رجوع به کلمات مزبوره شود. بعض میوه های دیگر نیز که از این قسم نیست باز آلو خوانده شده اند چون شفتالو، زردآلو، آلبالو، خرمالو : برفتم برز تا بیارم کنستو چو سیب و چو غوره چو امرود و آلو.
علی قرط اندکانی.
جز پند حکیم و علم کی راند صفرای جهالت از سرت آلو؟
ناصرخسرو.
- امثال : پیرزن را دست بدرخت آلو نرسید گفت مرا خود ترش نسازد. || داش خشت پذیر را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ).الو. [ اَ ] ( اِ ) نام میوه ای ، کذا فی شرفنامه. ( مؤید الفضلاء ).همان آلو است. رجوع به آلو و اجاص شود : الویی ز باغ رضا نزد طبعم به از میوه هایی که رضوان فرستد.
انوری.
الو. [ اَ ل َ / لُو ] ( اِ ) در تداول عامه ، بمعنی شعله آتش ، و مخفف الاو است. ( فرهنگ نظام ). آتش بزرگ باشعله. آتش بلندشعله. زبانه آتش و با کلمات زدن و کردن و گرفتن استعمال میشود. - امثال : الو الو به از پلو. در زمستان الو به از پلو است . الو. [ اَل ْوْ ] ( ع مص ) تقصیر کردن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مؤید الفضلاء ) ( ترجمان علامه تهذیب عادل ) ( آنندراج ). کوتاهی و درنگ کردن در کاری. اُلُوّ. اُلی . ( از اقرب الموارد ). || توانستن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مؤید الفضلاء ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) عطیه. نعمت و بخشش. || پشک گوسفند. ( از اقرب الموارد ). الو. [ اُ ل ُوو ] ( ع مص ) تقصیر کردن. کوتاهی و درنگ کردن در کاری. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || توانستن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اَلْو شود. || ( اِ ) چوب عود که بدان بخور کنند. ( از المنجد ) ( ناظم الاطباء ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( آلو ) در آغاز مکالم. تلفنی برای توجه مخاطب گویند .میوه آبدارشبیه گوجه باپوست نازک برنگ سیاه یازرد، این میوه برای لینت مزاج ودفع صفرانافع است، الاو، آلاو: شعله آتش، زبانه آ ( اسم ) شعل. آتش زبان. آتش .
فرهنگ معین
( آلو ) [ په . ] ( اِ. ) درختی از تیرة گل سرخیان از دستة بادامی ها و دارای انواع متعدد از قبیل : آلو زرد، آلو سیاه ، آلو قیصی و غیره .(اَ لُ ) (اِ. ) شعلة آتش ، زبانة آتش . ( ~. ) [ فر. ] (اِ. ) لفظی است که در شروع برقراری ارتباط تلفنی گفته می شود.
فرهنگ عمید
( آلو ) ۱. میوه ای گوشتی و آبدار با هسته ای بزرگ و پوست نازک به رنگ زرد یا سیاه: آلو بخارا، آلو زرد، آلو سیاه. ۲. درخت کوتاه این میوه با برگ های بیضی شکل که در انواع مختلف دیده می شود. آلوده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): پشمالو.شعلۀ آتش، زبانۀ آتش.
گویش مازنی
( آلو ) /aaloo/ آلوترش & جفت زایمان /aloo/ جفت رحم پس از زایمان & روستایی از دهستاندابوی جنوبیآمل & شعله ی آتش & آلو
واژه نامه بختیاریکا
( اَلو ) از رنگها به معنی قهوه ای؛ سفید مایل به قهوه ای ( اَلو ) دال؛ کرکس ( اَلو ) شعله آتش ( آلو (آلی) ) آلود؛ ین. پسوند نسبت. مثلاً چرکالو یعنی چرکالود؛ چرکین یا خَووالی یعنیخواب آلود
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَلَّوِ: که اگر(در جمله "أَلَّوِ ﭐسْتَقَامُواْ ") تکرار در قرآن: ۳۷(بار) (بر وزن فلس) تقصیر. کوتاهی (مفردات). ، یعنی از غیر خودتان همراز مگیرید که در تباهی شما کوتاهی نمیکنند ، صاحبان فضل و وسعت کوتاهی نکنند از این که به نزدیکان و مساکین چیزی بدهند، کلمه «یأتل» را در آیه، قسم خوردن معنی کردهاند ولی معنای اوّلی بهتر است، گر چه «اَئتلی» به معنی قسم خوردن آمده است، زیرا حفظ وحدت معنی بهتر است و اثبات اشتراک دشوار میباشد. نا گفته نماند: ماده اَلْو را از نظر باب نصر ینصر و افتعال و تفعیل به معنی تقصیر و کوتاهی گرفتهاند، و از باب افعال و تفعل و افتعال قسم خوردن0 قسم خوردن معنی کردهاند (اقرب الوارد) در مفردات گوید: «لا یَأْتَلِ اولوالْفَضْلِ» میشود از آلَیتُ باشد به معنی قسم خوردن. در المیزان ذیل آیه مذکور گفته: اِبتلاء به معنی تقصیر، ترک، و قسم خوردن است و هر سه معنی در آیه خالی از تناسب نیست، و معنی آیه این است صاحبان فضل و وسعت از دادن، تقصیر و کوتاهی نکنند، یا عطا کردن را ترک نکنند و یا قسم نخورند که چیزی ندهند.
آلو. آلو ( نام علمی: Prunus subg. Prunus ) نام یکی از زیرسرده های ششگانه از سردهٔپرونوس است. این زیرسرده در ایران ۴ گونه گیاه درختی یا درختچه ای خودرو دارد. انواع اصلاح شده زیادی در سال های اخیر در ایران رایج شده است که میوهٔ خوراکی آن ها به مصرف تغذیه می رسد در ضمن گروه های زیادی از سایر مناطق جهان به ایران وارد شده که به صورت زینتی کاشته گردیده اند و میوه آن ها نیز گاهی به مصرف تغذیه می رسند. [ ۲] آلو، یک میوه تک هسته ای که از لحاظ رنگ، شکل و اندازه دارای گونه های متفاوتی است. آلو ارزش تغذیه ای فراوانی دارد. این میوه را هم به صورت خام می توان خورد و هم درون انواع خوراک از آن استفاده کرد. آلو سرشار از مواد معدنی مانند فسفر، منگنز، منیزیم، مس و پتاسیم است. این ماده غذایی همچنین دارای روی و آهن و مقدار کمی کلسیم است. آلوها سرشار از ویتامین A, K و ویتامین C هستند. این میوه دارای مقادیر فراوانی از نیاسین، ریبوفلاوین و تیامین است. [ ۴] آلو ظاهر جذابی دارد. چربی آن کم است و سرشار از ویتامین A و C است. آلو به صورت خام، مربا، ترشی، لواشک و حالات دیگر استفاده می شود؛ اما هسته آن برای سلامتی مقداری خطر دارد؛ بالأخص وقتی برای تهیه آلوچه و لواشک از آن استفاده می شود، ممکن است هسته آن در ماده غذایی وارد شده و حالت سمی ایجاد کند. هسته آلو دارای گلیکوزیدهای سیانوژنیک است که در بدن به مواد سمی و خطرناکی تبدیل می شود. بدن مقادیر اندکی از سیانید را می تواند پاکسازی کند، اما مقادیر فراوان آن خطرناک است و بدن توانایی از بین بردن آن را ندارد. مخصوصاً در کودکان بسیار مواظب باشید که هستهٔ این میوه را در دهانشان نگه ندارند. ↑ Prunus domestica ↑ Prunus divaricata ↑ Prunus spinosa ↑ Prunus nigra
آلو (درخت). آلو، آلوی اروپایی، آلوزرد، آلوچه، گوجه ( نام علمی: Prunus domestica ) یک گونه از درختان زیرسردهٔ آلو و همچنین میوهٔ حاصل از این گونه درخت است. [ ۲]
الو (شبکه اجتماعی). اِلو ( Ello ) یک شبکه اجتماعی است که ابتدا توسط گروهی از متخصصان برای ارتباطات و تماس های شخصی ایجاد شد اما آنها بعد از یک سال به این نتیجه رسیدند که می توان این شبکه اجتماعی را گسترش داد. الو یک شبکه اجتماعی بدون آگهی است و این مسئله باعث شده تا گروه های زیادی از کاربران به سمت این شبکه اجتماعی تمایل پیدا کنند. در انتهای سال ۲۰۱۴ ادعا شد که Ello در ساعات شلوغ ساعتی ۳۰ هزار درخواست عضویت دریافت می کند. [ ۱] یکی از مؤسسان این شبکه اجتماعی، پل بادنیتز است او مدعی شده که شبکه هایی نظیر فیسبوک با آن حجم تبلیغات و شاید محدودیت ها برایش ناراحت کننده و کسالت آور بوده است و تصمیم می گیرد، با کمک دوستانش، برای خودشان یک شبکه اجتماعی بسازند[ ۲] . اطلاعات دریافتی این شبکه اجتماعی، بر خلاف رقبائی نظیر فیسبوک و . . . بسیار ناچیز است و لذا احتمال به سرقت رفتن اطلاعات و . . . . در آن خطری را متوجه کاربر نخواهد کرد. برخلاف فیسبوک، اینستاگرام و . . . در حقیقت به مانند اجتماع واقعی رفتار می کند و تصاویر پورنوگرافیک در آن مجاز است. به عنوان یک شرکت عام المنفعه ثبت شده است و تبلیغات نمی فروشد هرچند کاربران مجاز هستند تبلیغ بکنند[ ۲] .
الو (والیس و فاتونا). الو ( والیز و فاتونا ) ( به فرانسوی: Alo ( Wallis and Futuna ) ) یک منطقهٔ مسکونی در فرانسه است که در والیس و فوتونا واقع شده است. [ ۱] الو ۵۳ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۹۹۳ نفر جمعیت دارد.
الو (کمون). الو ( به فرانسوی: Alloue ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Champagne - Mouton واقع شده است. [ ۱] الو ۴۶٫۵۴ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۱۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
آلو. آلو (plum) میوۀ خوراکی درخت آلو۱، متعلق به پرونوس (جنس آلو)۲، از خانوادۀ گل سرخ۳. با پوست صاف، شکل بیضوی و رنگ های متنوع. انواع آن عبارت اند از آلوچه، آلو، گالو، شبرنگ، قطره طلا، شال هلو، هلاله، گوجه پرپر، آلو زرد (آلو تخم مرغی)، آلو (گوجه) سبز و آلوسیاه. میوۀ آلو علاوه بر ارزش غذایی، از قدیم الایام برای تنظیم عملکرد کبد و صفرا به کار رفته است.
از کره تا هونگری همه ترکن آره ۹۹درصد جمعیت جهان مغولن واژه پارس ۲۵۰۰سال پیش در کتیبه های هخامنشی به همین صراحت و بدون تغییر اومده دقیقا همینجوری ترکا تازه ۱۲۰۰سال بعد از این تو مغولستان کم کم سروکله شون پیدا و کتیبه هایی به خط ژرمنی ( اورخون ) نوشتن ... [مشاهده متن کامل]
آره مغولستان نه تورکیه و باکو! دری لقب این زبانه چون درباری بوده وگرنه فردوسی، مولوی، حافظ و منابع کهن و نو همه اینو پارسی خوندن این شعرم از مولوی تقدیم به پانترکهای دزد مسلمانان مسلمان زبان پارسی گویم که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی دیگه هم هیچ سندی لازم نیست ۵عنوان کتاب سراسر فارسی یا عربی مولوی خودش گویای همه چیزه کتاب هایی که مجموع ابیات ترکیشون به ۲۰تام نمیرسه دلقکا
الو، اولو، اله =عقاب ، شاهین ، هما، شراره ی آتش. اله موت، الموت= خانه ی عقاب. واژه لری می باشد.
الو، اولو، اله، به معنی عقاب وشاهین ویا هماوکرکس است ، درزبان لری بکار میرود، الموت به معنی خانه ی عقاب است. ، ( اله موت ) الۉ =شراره ی آتش. عقاب
دوستی اشاره به استفاده تورکان از فارسی در دربار نموده . . دوست عزیز تورکان زبان ساخت خود رو طی حکومت خود بکار گرفتند و بخاطر همین اسمش دری است . فارس اسم منطقه است و عربی است . در مورد آلو که شکل آلو یا شعله آتش در خودش داره . . ... [مشاهده متن کامل]
وقتی آلو یک استفاده نزدیک در تورکی داره و در میوه جان مثل آلبالو ترکیب کاملا تورکی میبینیم نتیجه میگیریم که این کلمه تورکی است به شکل منطقی . . آل آلا بولا قیزیل آلا … قیرمیز از قیزارماق . . که در تمام لهجه های تورک از کره تا هونگری مورد استفاده است .
اَلو - یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته شده است که آلمانی باستانی، ریشه هند و اروپایی دارد ( هندو ژرمنی ) ! ... [مشاهده متن کامل]
پس از واژه "اَهلَو، اَهلا" وام گرفته است! . چندی درباره واژه الو و روشنگری درباره آن: بسیار این داستان را شنیده ایم بی آنکه واکاوی ( آنالیز ) و پُرسمان ( کنکاش ) کنیم: گراهام بِل، نخستین خط تلفن را به خانه معشوقه اش “آلساندرا لولیتا اوسوالدو “وصل کرد و برای همین الو می گیم ( ( همسر گراهام بِل ( میبِل گاردینِر هوبارد ) از تاجران سرشناس و پس از ازدواج با بِل، از سهامداران بزرگ تلفن و تلگراف آمریکایی و جهان ( AT&T ) شد و داستان معشوقه بِل، یک "داستان من درآوردی و خیالی است!" ) ) . روشنگری و درست آن: واژه های سلام ( hello ) در سال 1860 میلادی بکار می رفته است! واژه هِی، آهای ( ahoy، hi ) هم از سلام گرفته شده است و در تلگراف کشتی رانی استفاده می شده است! . شگفت اینجاست این واژه را "گراهام بِل" جا انداخت! گراهام بِل برای شرکت پیتِسبورگ که رییس آن توماس ادیسون بود کار می کرد! هنگام نخستین آزمایش تلفن، توماس ادیسون وقتی گوشی را برداشت، به طور معمول و درست، از آهای ( ahoy ) بهره گرفت ولی گراهام بِل پس از شنیدن نخستین صدا ( سَدا ) ، دستپاچه ( هول ) شد و هنگامی که می خواست hello بگوید یک واژه دیگر از آن ساخت و گفت: اَلو ( aloha ) . امیدوارم همیشه هنگام پایستن یا اُستانِش ( اثبات ) نوشته هایمان از بُن مایه های ( منبع های ) به نام و روادار ( معتبر ) بهره بگیریم، سپاس!
اَلو ( در گویش گوغربا کسر الف به کار می رود ) :شعله آتش. زبانه آتش. نمونه:از گونه ها ولاله های گوشش گویی الو بیرون می زد. ( کلیدر ج۷ص۲۰۱۸ ) محمدجعفر نقوی
اسامی میوه های مختلف به انگلیسی: apple = سیب 🍏 🍎 seed ( American ) / pip ( British ) = تخم سیب pear = گلابی 🍐 banana = موز 🍌 grape = انگور 🍇 watermelon = هندوانه 🍉 ... [مشاهده متن کامل]
melon = خربزه، ملون cantaloupe = طالبی honeydew melon = طالبی ❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو طالبی، عکس های هر کدام را در گوگل سرچ و مشاهده کنید plum = آلو greengage = آلو سبز apricot = زردآلو peach = هلو 🍑 nectarine = شلیل cherry = گیلاس 🍒 sour cherry = آلبالو fig = انجیر persimmon = خرمالو mango = انبه 🥭 pineapple = آناناس 🍍 avocado / avocado pear = آووکادو 🥑 strawberry = توت فرنگی 🍓 blueberry = بلوبری blackberry / bramble ( British ) = توت سیاه raspberry = تمشک ❗️بعضی جا ها هر دو کلمه رو تمشک معنا کردند. برای مشاهده تفاوت این دو، لطفا هم blackberry و هم raspberry رو در گوگل سرچ کنید و تصاویر هر کدام رو مشاهده کنید orange = پرتقال tangerine = نارنگی 🍊 clementine = نارنگی یافا lemon = لیمو 🍋 lime = لیمو ترش pomegranate = انار kiwi / kiwi fruit = کیوی 🥝 quince = به stone ( British ) / pit ( American ) = هسته میوه
میوه
الو به معنی آتش و با آل و آلا در لاله به معنی سرخ همریشه هست
با جعل کسی راه به جایی نبرده شما هم نخواهید برد اینکه زیر تمام واژگان پارسی یه پست میزارید و ریشه تراشی واسش میکنید تنها و تنها نشانه حقارت شما هست آخه زبان شما اگر کامل بود زمان حکمرانی ترکها زبان درباری فارسی نبود
انکه برابر با اتش است آلاو است و آلاو زبانه آتش است به پارسی - آنکه سرخ و چهری است آل و آلل است و الاله و لعل و لاله با ان هم خانواده است ال قرمز سرخ سور همگی بچم سرخ و همگی پارسیند قرمز کرمست بود چرا که رنگ سرخ را از گونه ای کرم درخت میساختند - ... [مشاهده متن کامل]
الوه= پارسی ر عقاب است و الموت = عقاب اموز نمونه ان است الو که میوه است انرا آرو - هلو - آلو - خولی - آرودنیز گویند و در زبان پشه ای انرا آری گویند خوبان دیلم گویند خولی خاران بشکسته بهاری غنچه شاخ الوها شکسته از بهاری غنچه ها - در پارسی ل - ر جای هم نشینند برای همین بسیاری خوبان هورآمانی پاسخ آری و آره را آله نیز میگویند من بژم کُردی؟ بژه آله سر سر چاو مه گویمش کاکا چهانی گویدم تو بختری من بگویم تو کُردی؟ بگوید آری ای بر سر چشم من گویمش کاکا تو چونی ؟ گویدم تو بهتری -
اسم یک میوه
لفظی واس ارتباط تلفنی
Alev شعله آتش به ترکی
الو :Date
در پارسی میانه�پارسی دوران ساسانی�آلوگ می گفتند.
اجاص
اَلوُییدن = اَلو گفتن.
آلو به ترکی: آلی ، اَلی ، اَلو ، اَلوو
اَلو به معنی اتش در خراسان است
به زبان ترکی یعنی جیلانار
الو ازنظر نوشتاری به شکل علو بوده ودرزبان سانسکریت به معنی زمین بلند میباشد همچنین به معنی بلند نظری وبلند همتی می باشد
الودرمعنای آتش هم خانواده است باال درواژه البرز. زیرا "ال"به معنای نوروروشنایی است وبرزبه معنای کوه. پس البرزیعنی کوه روشن وکوه نور
در زبان روستایی لری به معنی آتش است ، کودک زرنگ وفضول راهم گویند ، الو - اولو - اوله هم گفته می شود . معنی ردیگر الو عقاب یا شاهین است - - اله موت یاالموت به معنی آشیانه ی عقاب است .
آلو در تورکی به رنگهای گرم مانند قرمز وصورتی گفته میشود وکاربرد فراوانی دارد