[ویکی فقه] الهدایة فی شرح الکفایة (تستری کاظمینی). این کتاب (الهدایة فی شرح الکفایة) ، اثر عبد الحسین بن محمدتقی تستری کاظمینی ، یکی از شروح« کفایه» آخوند خراسانی است که با وجود اختصار، حاوی مطالب مفیدی است.
کتاب، در دو جزء تدوین شده که جزء اوّل آن، در باره مباحث الفاظ و جزء دوّم، در باره مباحث ادلّه عقلیه است. متأسفانه فقط جزء اوّل آن در دست رس است و شاید جزء دوّم آن اصلاً چاپ نشده است.شارح، در هر مبحث، پاره های کوتاهی از عبارات مرحوم آخوند را در ضمن کلام خود می آورد و به شرح و تفصیل آنها می پردازد، البته آنها را با قرار دادن در داخل پرانتز، از کلام خود متمایز می نماید.
کتاب، در دو جزء تدوین شده که جزء اوّل آن، در باره مباحث الفاظ و جزء دوّم، در باره مباحث ادلّه عقلیه است. متأسفانه فقط جزء اوّل آن در دست رس است و شاید جزء دوّم آن اصلاً چاپ نشده است.شارح، در هر مبحث، پاره های کوتاهی از عبارات مرحوم آخوند را در ضمن کلام خود می آورد و به شرح و تفصیل آنها می پردازد، البته آنها را با قرار دادن در داخل پرانتز، از کلام خود متمایز می نماید.
[ویکی فقه] الهدایة فی شرح الکفایة (محمدجعفر بن طاهر شیرازی). این کتاب( الهدایة فی شرح الکفایة) اثر محمدجعفر بن طاهر شیرازی از جمله شروح عربی کتاب کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی است.
شیوه شرح کتاب بدین گونه است که در ابتدا در یک سطر عبارتی از کتاب کفایه را آورده و در زیر آن به طور مفصل به شرح و توضیح مطالب کفایه می پردازد.
شیوه شرح کتاب بدین گونه است که در ابتدا در یک سطر عبارتی از کتاب کفایه را آورده و در زیر آن به طور مفصل به شرح و توضیح مطالب کفایه می پردازد.
[ویکی فقه] الهدایه فی شرح الکفایه (تستری کاظمینی). این کتاب (الهدایة فی شرح الکفایة) ، اثر عبد الحسین بن محمدتقی تستری کاظمینی ، یکی از شروح« کفایه» آخوند خراسانی است که با وجود اختصار، حاوی مطالب مفیدی است.
کتاب، در دو جزء تدوین شده که جزء اوّل آن، در باره مباحث الفاظ و جزء دوّم، در باره مباحث ادلّه عقلیه است. متأسفانه فقط جزء اوّل آن در دست رس است و شاید جزء دوّم آن اصلاً چاپ نشده است.شارح، در هر مبحث، پاره های کوتاهی از عبارات مرحوم آخوند را در ضمن کلام خود می آورد و به شرح و تفصیل آنها می پردازد، البته آنها را با قرار دادن در داخل پرانتز، از کلام خود متمایز می نماید.
گزارش محتوا
رئوس مطالب و ترتیب آنها، همان گونه است که در« کفایه» مرحوم آخوند آمده و در کتاب شناسی کتاب مزبور ذکر شده، اما برای آشنایی با کار شارح، به نمونه ای از کار وی توجه نمایید:( الفصل الثانی:انه اذا تعدد الشرط، مثل اذا خفی الاذان فقصر، اذا خفی الجدران فقصر، فبناء علی ظهور الجملة الشرطیة فی المفهوم)، فلامحالة یتعارض منطوق کل منهما مع مفهوم الاخر؛ فان منطوق الاول، وجوب القصر عند خفاء الاذان و مفهوم الثانی، عدم وجوبه عند عدم خفاء الجدران و ان خفی الاذان و مثله العکس( فلابد من التصرف و رفع الید عن هذا الظهور)، باحد وجوه:( اما بتخصیص مفهوم کل منهما بمنطوق الاخر)، لما عرفت من عموم المفهوم و خصوصیة المنطوق،( فیقال بانتفاء وجوب القصر عند انتفاء الشرطین و اما برفع الید عن المفهوم فیهما، فلا دلالة لهما)، مع عدم المفهوم،( علی عدم مدخلیة شی ء آخر فی الجزاء)، بل هما ساکتان؛( بخلاف الوجه الاول) و هو التقیید الناشی عن ثبوت المفهوم،( فان فیهما الدلالة علی ذلک)؛ لان المفهوم یفید عدم مدخلیة شی ء آخر فیعارضه المنطوق الدال علی مدخلیته... ( فصل دوم:هنگامی که شرط متعدد باشد، مثل« اگر اذان پنهان شود، پس نماز را شکسته بخوان»،« اگر دیوارها پنهان شود، پس نماز را شکسته بخوان»، پس بنا بر ظهور جمله شرطیه در مفهوم)، ناگزیر منطوق هر یک از این دو جمله با مفهوم دیگری تعارض پیدا می کند؛ چون منطوق جمله اول، وجوب قصر در صورت پنهان شدن اذان و مفهوم جمله دوم، عدم وجوب قصر در صورت پنهان نشدن دیوارهاست، گر چه اذان پنهان شود و هم چنین است عکس مطلب،( پس چاره ای از تصرف و دست برداشتن از این ظهور نیست)، به کمک یکی از صور:( یا با تخصیص مفهوم هر یک از آن دو، به وسیله منطوق دیگری)؛ به خاطر عمومیت مفهوم و خصوصیت منطوق،( پس اعتقاد به انتفاء قصر در صورت انتفاء هر دو شرط حاصل می شود و یا با دست برداشتن از مفهوم در هر دو، پس برای هیچ کدام دلالتی نیست)، با نبودن مفهوم،( بر عدم مدخلیت چیزی دیگر در جزاء)، بلکه هر دو ساکتند؛( بر خلاف صورت اول) که عبارت بود از تقیید ناشی از ثبوت مفهوم،( پس قطعا دو جمله مزبور، دلالت بر مدخلیت چیز دیگر در جزاء دارند)؛ زیرا که مفهوم، عدم مدخلیت چیز دیگر را افاده می کند، پس منطوق که دال بر مدخلیت است، با آن معارضه می نماید...
منبع
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
کتاب، در دو جزء تدوین شده که جزء اوّل آن، در باره مباحث الفاظ و جزء دوّم، در باره مباحث ادلّه عقلیه است. متأسفانه فقط جزء اوّل آن در دست رس است و شاید جزء دوّم آن اصلاً چاپ نشده است.شارح، در هر مبحث، پاره های کوتاهی از عبارات مرحوم آخوند را در ضمن کلام خود می آورد و به شرح و تفصیل آنها می پردازد، البته آنها را با قرار دادن در داخل پرانتز، از کلام خود متمایز می نماید.
گزارش محتوا
رئوس مطالب و ترتیب آنها، همان گونه است که در« کفایه» مرحوم آخوند آمده و در کتاب شناسی کتاب مزبور ذکر شده، اما برای آشنایی با کار شارح، به نمونه ای از کار وی توجه نمایید:( الفصل الثانی:انه اذا تعدد الشرط، مثل اذا خفی الاذان فقصر، اذا خفی الجدران فقصر، فبناء علی ظهور الجملة الشرطیة فی المفهوم)، فلامحالة یتعارض منطوق کل منهما مع مفهوم الاخر؛ فان منطوق الاول، وجوب القصر عند خفاء الاذان و مفهوم الثانی، عدم وجوبه عند عدم خفاء الجدران و ان خفی الاذان و مثله العکس( فلابد من التصرف و رفع الید عن هذا الظهور)، باحد وجوه:( اما بتخصیص مفهوم کل منهما بمنطوق الاخر)، لما عرفت من عموم المفهوم و خصوصیة المنطوق،( فیقال بانتفاء وجوب القصر عند انتفاء الشرطین و اما برفع الید عن المفهوم فیهما، فلا دلالة لهما)، مع عدم المفهوم،( علی عدم مدخلیة شی ء آخر فی الجزاء)، بل هما ساکتان؛( بخلاف الوجه الاول) و هو التقیید الناشی عن ثبوت المفهوم،( فان فیهما الدلالة علی ذلک)؛ لان المفهوم یفید عدم مدخلیة شی ء آخر فیعارضه المنطوق الدال علی مدخلیته... ( فصل دوم:هنگامی که شرط متعدد باشد، مثل« اگر اذان پنهان شود، پس نماز را شکسته بخوان»،« اگر دیوارها پنهان شود، پس نماز را شکسته بخوان»، پس بنا بر ظهور جمله شرطیه در مفهوم)، ناگزیر منطوق هر یک از این دو جمله با مفهوم دیگری تعارض پیدا می کند؛ چون منطوق جمله اول، وجوب قصر در صورت پنهان شدن اذان و مفهوم جمله دوم، عدم وجوب قصر در صورت پنهان نشدن دیوارهاست، گر چه اذان پنهان شود و هم چنین است عکس مطلب،( پس چاره ای از تصرف و دست برداشتن از این ظهور نیست)، به کمک یکی از صور:( یا با تخصیص مفهوم هر یک از آن دو، به وسیله منطوق دیگری)؛ به خاطر عمومیت مفهوم و خصوصیت منطوق،( پس اعتقاد به انتفاء قصر در صورت انتفاء هر دو شرط حاصل می شود و یا با دست برداشتن از مفهوم در هر دو، پس برای هیچ کدام دلالتی نیست)، با نبودن مفهوم،( بر عدم مدخلیت چیزی دیگر در جزاء)، بلکه هر دو ساکتند؛( بر خلاف صورت اول) که عبارت بود از تقیید ناشی از ثبوت مفهوم،( پس قطعا دو جمله مزبور، دلالت بر مدخلیت چیز دیگر در جزاء دارند)؛ زیرا که مفهوم، عدم مدخلیت چیز دیگر را افاده می کند، پس منطوق که دال بر مدخلیت است، با آن معارضه می نماید...
منبع
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
wikifeqh: الهدایة_فی_شرح_الکفایة_(تستری_کاظمینی)
[ویکی نور] الهدایه فی شرح الکفایه (تستری کاظمینی). کتاب«الهدایة فی شرح الکفایة»، اثر عبد الحسین بن محمدتقی تستری کاظمینی، یکی از شروح«کفایه» آخوند خراسانی است که با وجود اختصار، حاوی مطالب مفیدی است.
کتاب، در دو جزء تدوین شده که جزء اوّل آن، در باره مباحث الفاظ و جزء دوّم، در باره مباحث ادلّه عقلیه است. متأسفانه فقط جزء اوّل آن در دست رس است و شاید جزء دوّم آن اصلاً چاپ نشده است.
شارح، در هر مبحث، پاره های کوتاهی از عبارات مرحوم آخوند را در ضمن کلام خود می آورد و به شرح و تفصیل آنها می پردازد، البته آنها را با قرار دادن در داخل پرانتز، از کلام خود متمایز می نماید.
رئوس مطالب و ترتیب آنها، همان گونه است که در«کفایه» مرحوم آخوند آمده و در کتاب شناسی کتاب مزبور ذکر شده، اما برای آشنایی با کار شارح، به نمونه ای از کار وی توجه نمایید:
(الفصل الثانی: انه اذا تعدد الشرط، مثل اذا خفی الاذان فقصر، اذا خفی الجدران فقصر، فبناء علی ظهور الجملة الشرطیة فی المفهوم)، فلامحالة یتعارض منطوق کل منهما مع مفهوم الاخر؛ فان منطوق الاول، وجوب القصر عند خفاء الاذان و مفهوم الثانی، عدم وجوبه عند عدم خفاء الجدران و ان خفی الاذان و مثله العکس(فلابد من التصرف و رفع الید عن هذا الظهور)، باحد وجوه: (اما بتخصیص مفهوم کل منهما بمنطوق الاخر)، لما عرفت من عموم المفهوم و خصوصیة المنطوق، (فیقال بانتفاء وجوب القصر عند انتفاء الشرطین و اما برفع الید عن المفهوم فیهما، فلا دلالة لهما)، مع عدم المفهوم، (علی عدم مدخلیة شیء آخر فی الجزاء)، بل هما ساکتان؛ (بخلاف الوجه الاول) و هو التقیید الناشی عن ثبوت المفهوم، (فان فیهما الدلالة علی ذلک)؛ لان المفهوم یفید عدم مدخلیة شیء آخر فیعارضه المنطوق الدال علی مدخلیته...
کتاب، در دو جزء تدوین شده که جزء اوّل آن، در باره مباحث الفاظ و جزء دوّم، در باره مباحث ادلّه عقلیه است. متأسفانه فقط جزء اوّل آن در دست رس است و شاید جزء دوّم آن اصلاً چاپ نشده است.
شارح، در هر مبحث، پاره های کوتاهی از عبارات مرحوم آخوند را در ضمن کلام خود می آورد و به شرح و تفصیل آنها می پردازد، البته آنها را با قرار دادن در داخل پرانتز، از کلام خود متمایز می نماید.
رئوس مطالب و ترتیب آنها، همان گونه است که در«کفایه» مرحوم آخوند آمده و در کتاب شناسی کتاب مزبور ذکر شده، اما برای آشنایی با کار شارح، به نمونه ای از کار وی توجه نمایید:
(الفصل الثانی: انه اذا تعدد الشرط، مثل اذا خفی الاذان فقصر، اذا خفی الجدران فقصر، فبناء علی ظهور الجملة الشرطیة فی المفهوم)، فلامحالة یتعارض منطوق کل منهما مع مفهوم الاخر؛ فان منطوق الاول، وجوب القصر عند خفاء الاذان و مفهوم الثانی، عدم وجوبه عند عدم خفاء الجدران و ان خفی الاذان و مثله العکس(فلابد من التصرف و رفع الید عن هذا الظهور)، باحد وجوه: (اما بتخصیص مفهوم کل منهما بمنطوق الاخر)، لما عرفت من عموم المفهوم و خصوصیة المنطوق، (فیقال بانتفاء وجوب القصر عند انتفاء الشرطین و اما برفع الید عن المفهوم فیهما، فلا دلالة لهما)، مع عدم المفهوم، (علی عدم مدخلیة شیء آخر فی الجزاء)، بل هما ساکتان؛ (بخلاف الوجه الاول) و هو التقیید الناشی عن ثبوت المفهوم، (فان فیهما الدلالة علی ذلک)؛ لان المفهوم یفید عدم مدخلیة شیء آخر فیعارضه المنطوق الدال علی مدخلیته...
wikinoor: الهدایة_فی_شرح_الکفایة_(تستری_کاظمینی)
[ویکی نور] الهدایه فی شرح الکفایه (شیرازی محمدجعفر). الهدایة فی شرح الکفایة اثر محمدجعفر بن طاهر شیرازی از جمله شروح عربی کتاب کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی است.
شیوه شرح کتاب بدین گونه است که در ابتدا در یک سطر عبارتی از کتاب کفایه را آورده و در زیر آن به طور مفصل به شرح و توضیح مطالب کفایه می پردازد.
هدف شارح از نوشتن این شرح این بوده است که شرحی مختصر و نافع که مشتمل بر مطالب دقیق و عالی حسب نظر خویش و آنچه که از اساتید خود آموخته بر کفایه بنویسد تا ذخیره الهی برای او گردد.
البته برخلاف نیت شارح، این شرح مفصل است و از حد اختصار خارج شده است. جلد اول این شرح تا بحث آخر بحث سوم از مقصد اول که درباره اجزاء است ادامه پیدا کرده است.
هدف شارح این بوده است که پیچیدگی ها و سختی هایی که در کلام مرحوم آخوند خراسانی در کفایه هست را برطرف نماید و برای مخاطبین آن واضح و روشن بگرداند.
شیوه شرح کتاب بدین گونه است که در ابتدا در یک سطر عبارتی از کتاب کفایه را آورده و در زیر آن به طور مفصل به شرح و توضیح مطالب کفایه می پردازد.
هدف شارح از نوشتن این شرح این بوده است که شرحی مختصر و نافع که مشتمل بر مطالب دقیق و عالی حسب نظر خویش و آنچه که از اساتید خود آموخته بر کفایه بنویسد تا ذخیره الهی برای او گردد.
البته برخلاف نیت شارح، این شرح مفصل است و از حد اختصار خارج شده است. جلد اول این شرح تا بحث آخر بحث سوم از مقصد اول که درباره اجزاء است ادامه پیدا کرده است.
هدف شارح این بوده است که پیچیدگی ها و سختی هایی که در کلام مرحوم آخوند خراسانی در کفایه هست را برطرف نماید و برای مخاطبین آن واضح و روشن بگرداند.
[ویکی فقه] الهدایه فی شرح الکفایه (محمدجعفر بن طاهر شیرازی). این کتاب( الهدایة فی شرح الکفایة) اثر محمدجعفر بن طاهر شیرازی از جمله شروح عربی کتاب کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی است.
شیوه شرح کتاب بدین گونه است که در ابتدا در یک سطر عبارتی از کتاب کفایه را آورده و در زیر آن به طور مفصل به شرح و توضیح مطالب کفایه می پردازد.
انگیزه نگارش
هدف شارح از نوشتن این شرح این بوده است که شرحی مختصر و نافع که مشتمل بر مطالب دقیق و عالی حسب نظر خویش و آنچه که از اساتید خود آموخته بر کفایه بنویسد تا ذخیره الهی برای او گردد. البته برخلاف نیت شارح، این شرح مفصل است و از حد اختصار خارج شده است. جلد اول این شرح تا بحث آخر بحث سوم از مقصد اول که درباره اجزاء است ادامه پیدا کرده است.هدف شارح این بوده است که پیچیدگی ها و سختی هایی که در کلام مرحوم آخوند خراسانی در کفایه هست را برطرف نماید و برای مخاطبین آن واضح و روشن بگرداند.از آنجایی که عبارات صاحب کفایه دارای معانی بلندی است، و در یک جمله کوتاه، مفاهیم مغلق و فراوانی خوابیده است لذا گره گشایی از مطالب آن، نیاز به سطور فراوانی دارد. از این رو جلد اول این کتاب فقط تا مبحث اجزاء از مباحث ماده امر ادامه پیدا کرده است.
نمونه ای از مطالب
نثر عربی این کتاب، ساده و روان است و برای محصلینی که به این شرح عربی رجوع می کنند بسیار قابل استفاده و شامل نکات خوبی جهت سهولت یادگیری مطالب کفایه می باشد؛ مثلاً وقتی صاحب کفایه می فرماید که برای صیغه امر معانی متفاوتی وجود دارد، شارح برای توضیح این عبارت معانی مختلفی که به نظر می رسد را بیان کرده و اشاره می کند که معانی این صیغه شامل: ترجی، تمنی، تهدید، انذار، اهانت، احتقار، تعجیز، تسخیر و غیره می باشد. و یا در مواردی دیگر وقتی سخن از جمله خبریه می شود، شارح در توضیح این موضوع به چند نمونه از این جمله ها اشاره می کند.
وضعیت کتاب
...
شیوه شرح کتاب بدین گونه است که در ابتدا در یک سطر عبارتی از کتاب کفایه را آورده و در زیر آن به طور مفصل به شرح و توضیح مطالب کفایه می پردازد.
انگیزه نگارش
هدف شارح از نوشتن این شرح این بوده است که شرحی مختصر و نافع که مشتمل بر مطالب دقیق و عالی حسب نظر خویش و آنچه که از اساتید خود آموخته بر کفایه بنویسد تا ذخیره الهی برای او گردد. البته برخلاف نیت شارح، این شرح مفصل است و از حد اختصار خارج شده است. جلد اول این شرح تا بحث آخر بحث سوم از مقصد اول که درباره اجزاء است ادامه پیدا کرده است.هدف شارح این بوده است که پیچیدگی ها و سختی هایی که در کلام مرحوم آخوند خراسانی در کفایه هست را برطرف نماید و برای مخاطبین آن واضح و روشن بگرداند.از آنجایی که عبارات صاحب کفایه دارای معانی بلندی است، و در یک جمله کوتاه، مفاهیم مغلق و فراوانی خوابیده است لذا گره گشایی از مطالب آن، نیاز به سطور فراوانی دارد. از این رو جلد اول این کتاب فقط تا مبحث اجزاء از مباحث ماده امر ادامه پیدا کرده است.
نمونه ای از مطالب
نثر عربی این کتاب، ساده و روان است و برای محصلینی که به این شرح عربی رجوع می کنند بسیار قابل استفاده و شامل نکات خوبی جهت سهولت یادگیری مطالب کفایه می باشد؛ مثلاً وقتی صاحب کفایه می فرماید که برای صیغه امر معانی متفاوتی وجود دارد، شارح برای توضیح این عبارت معانی مختلفی که به نظر می رسد را بیان کرده و اشاره می کند که معانی این صیغه شامل: ترجی، تمنی، تهدید، انذار، اهانت، احتقار، تعجیز، تسخیر و غیره می باشد. و یا در مواردی دیگر وقتی سخن از جمله خبریه می شود، شارح در توضیح این موضوع به چند نمونه از این جمله ها اشاره می کند.
وضعیت کتاب
...