النجه

لغت نامه دهخدا

( النجة ) النجة. [ اَ ل ُ ج َ ] ( ع اِ ) سنگی که از زیر آخرین طبقه معادن سنگ برمیدارند. ( دزی ج 1 ص 34 ). و رجوع به همین کتاب شود.
النجه. [ اَ ل َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان در 17 هزارگزی جنوب باختری قصبه اسدآباد و 2 هزارگزی باختر راه فرعی اسدآباد به آجین. در دامنه واقع و سردسیر است. سکنه آن 170 تن شیعه هستند و به کردی و فارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشودو محصول آن غلات ، و حبوبات ، لبنیات و قیسی و شغل مردم زراعت و گله داری ، و صنایع دستی زنان قالیبافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

النجه. [ اَ ل َ ج َ ] ( اِخ ) رجوع به النجق و النجک و تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 157 و اخبارالدولة السلجوقیة ص 197 شود.

گویش مازنی

/alenje/ نوعی پارچ خوراکی که در اطراف و بدنه درخت افرا روید

پیشنهاد کاربران

اَلنجه نامِ یکی از روستاهای بسیاری قدیمی در اسدآباد استانِ همدان است که در لغتنامه مرحوم دهخدا نیز آمده است
اما به نظر بنده معنی" اَلنجه" یعنی جای مقدس و اصیل و نجیب است
که در واقع این واژه آلَنجا بوده است،
...
[مشاهده متن کامل]

که مخفف دو واژهء "آلان جا"= "آلنجا" شده است
آلان صورتی دیگر از واژه آریا است
آلان = آریا یا اران
پسوندِ "جه"نیز مخفف جا است
جا : پسوند مکان است
در کتاب "پان ترکیسم، ایران و آذربایجان"
نویسنده: محمدرضا محسنی همین واژهء آلان = آریا آمده است
"جا " نیز به معنی مکان است
که در اثر تکرار " آلانجا" به النجه تبدیل شده است
پس النجه به معنی مکان آریایها می تواند باشد.
رضاضَحاکی راحت
دبیر و مدرس تاریخ
اسدآباد
۱۸ مهر ۱۴۰۰

آلنجه زایده استوانه ای در است که در پاشنه در می افتد و در را نگه میدارد

بپرس