النجق
لغت نامه دهخدا
النجق. [ اَ ل َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیزج رود بخش عجب شیر شهرستان مراغه ، در 5 هزارگزی شمال خاوری عجب شیر، و 2 هزارگزی خاور شوسه مراغه به آذرشهر ( دهخوارقان ). جلگه و معتدل است. سکنه آن 461 تن شیعه ترکی زبانند. آب آن از چشمه ، و محصول آن غلات ، کشمش ، بادام و زردالو، و شغل مردم زراعت است. وراه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
النجق. [ اَ ل َ ج َ ] ( اِخ ) قلعه ای است در آذربایجان. ( مرآت البلدان ج 1 ص 95 ). قلعه استواری است از توابع نخچوان. ( نزهةالقلوب چ لیدن ص 89 ). در تاریخ مغول این قلعه بصورت النجک و در جهانگشای جوینی ( چ لیدن ج 2 ص 157 ) بصورت النجه ضبط شده است و رجوع به فهرست حبیب السیر چ خیام ج 2 و 3 و 4 و تاریخ گزیده چ لندن ص 478 و تاریخ مغول ص 118 و جهانگشای جوینی صفحه مذکور و هم «النجک » و «النجه » شود.
پیشنهاد کاربران
النجق، معرب، و تلفظ صحیح آلینجاق، گهم به معنای عرق پیشانی ، و هم به معنای قلعه نفوذ ناپذیر است
قبل از معنی، شکل نوشتاری این واژه باید مشخص شود، مردمان آذربایجان های شرقی و غربی، اردبیل ، زنجان و بومیان محلی این چهار محل ( جایگاه ) این اسم را بصورت های :"الینجه، النجه، آلنجه و آلنجا" - بدلیل تفاوت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
لهجه - تلفّظ میکنند. لابد اگرپرسیده شود:با استناد به کدام سند یا اسنادی به قسمت آخر این واژه حرف"ق" را اضافه نموده و بصورت "النجق "معرفی می کنید؟ خواهید گفت : با استناد به منابع مکتوب . خواهم گفت، پس چرا "گرکان"را "جرجان"و "گلپایگان"را "جرجان" و. . . - با استناد به همان مکتوب - معرفی نمی کنید ؟منابع مورد استنادشما اشکال دارد، خودِ شما ؟