[ویکی فقه] المثل السائر فی أدب الکاتب و الشاعر (کتاب). المثل السائر، مشهورترین اثر ابن اثیر جزری است و در بیش تر منابع از وی به عنوان «صاحب المثل السائر» یاد می کنند.
موضوع کتاب بیان اسرار الفاظ و معانی و تفصیل انواع آنهاست و مؤلف غالبا بخشهایی از رسائل خود را به عنوان الگوی منتخب کتابت می آورد. ابن خلکان درباره این کتاب می گوید: هر آنچه به فن کتابت مرتبط بوده است در آن جمع آوری شده است. این کتاب پیوسته مورد توجه بوده است. شهرت فوق العاده آن، شاید اولا به سبب تدریس آن توسط مؤلف در موصل و بغداد، ثانیا به جهت جنبه تعلیمی آن باشد. سبک خاص نگارش و بیان ابن اثیر را نیز نباید نادیده گرفت. این کتاب ابن ابی الحدید را چنان برانگیخت که در مدت ۱۳ یا ۱۵ روز، کتاب الفلک الدائر علی المثل السائر را در رد آن نوشت، و آن را بی آنکه بازخوانی کند، شتابزده تقدیم کتابخانه مستنصریه بغداد کرد. اما این اقدام ابن ابی الحدید، برخلاف آنچه وی با نامگذاری کنایت آمیز رویه اش آرزو کرده بود باعث گردید که از آن زمان تاکنون کتابهای متعددی در تایید و رد المثل السائر نوشته شود و موجب جاودانگی آن گردد.
موضوع کتاب بیان اسرار الفاظ و معانی و تفصیل انواع آنهاست و مؤلف غالبا بخشهایی از رسائل خود را به عنوان الگوی منتخب کتابت می آورد. ابن خلکان درباره این کتاب می گوید: هر آنچه به فن کتابت مرتبط بوده است در آن جمع آوری شده است. این کتاب پیوسته مورد توجه بوده است. شهرت فوق العاده آن، شاید اولا به سبب تدریس آن توسط مؤلف در موصل و بغداد، ثانیا به جهت جنبه تعلیمی آن باشد. سبک خاص نگارش و بیان ابن اثیر را نیز نباید نادیده گرفت. این کتاب ابن ابی الحدید را چنان برانگیخت که در مدت ۱۳ یا ۱۵ روز، کتاب الفلک الدائر علی المثل السائر را در رد آن نوشت، و آن را بی آنکه بازخوانی کند، شتابزده تقدیم کتابخانه مستنصریه بغداد کرد. اما این اقدام ابن ابی الحدید، برخلاف آنچه وی با نامگذاری کنایت آمیز رویه اش آرزو کرده بود باعث گردید که از آن زمان تاکنون کتابهای متعددی در تایید و رد المثل السائر نوشته شود و موجب جاودانگی آن گردد.
[ویکی نور] المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر (دار الکتب العلمیه). «تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام» کتابی قدیمی است به زبان فارسی دربارۀ ادیان و مذاهب.این کتاب به توضیح گفته ها و نظریات برای عامۀ مردم می پردازد.این کتاب دومین کتابی است که به زبان فارسی در موضوع ملل و نحل و شرح مقالات و آراء و دیانات از قبل از استیلای مغول برجای مانده است.
تبصرة العوام در 26 باب تنظیم شده است.در بابهای اول تا سوم به ذکر ادیان پرداخته و نظریات و گفته های فلاسفه،مجوس،جهودان،ترسایان و صابیان را نقل می کند.مؤلف دربارۀ مجوس بیشتر به اساطیر ایران نظر دارد.وی در بیان فرق اسلامی،بنابر حدیث افتراق،تعداد فرقه ها را 73 فرقه می داند اما معتقد است که در اصل همۀ فرقه ها شاخه های دو فرقۀ اهل سنت و شیعه اند که دشمنان هریک آنها را به ترتیب نواصب و روافض خوانده اند.
مؤلف پس از طرح مسأله جانشینی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و ردّ نظر اهل سنت در فصول بعدی به ذکر فرقه های خوارج،معتزله،مشبّهه و مجسّمه و اصحاب تناسخ می پردازد.مؤلف مذاهب فقهی اهل سنت را در فصل مشبهه طرح می کند و آنها را در تقسیم بندی نه چندان مرتبی هفت فرقه برمی شمارد.وی همچنین گزارشی نسبتا مفصل از عقاید اشعری ارائه می نماید. مؤلف در باب شانزدهم به فرقه های صوفیه نظر دارد و آنها را شش فرقه می داند و جالب آنکه حلاج را ساحر می خواند.در باب بعد به طعن،اقوال بزرگان تصوف را از رسالۀ قشیریه نقل می کند.به نظر وی،صوفیان همه از اهل سنت اند و این دلیل محکمی بر محکومیت آنهاست. در بابهای بعدی به قومی که مدعی اهل سنت و جماعت بوده اند تعریض دارد،از جمله به عبد القاهر بغدادی که در الفرق بین الفرق خود را ناجی می داند. در ادامه مؤلف به مسائل دیگری از جمله فرقه های شیعی،ناجی بودن اثناعشریه،احادیثی در شأن اهل بیت،عقاید اثناعشریه،حکایت فدک و فضایح بنی امیه پرداخته است. وی شیعه را به 4 فرقه تقسیم می کند که تا زمان وی باقی بوده اند:امامیان،زیدیان، اسماعیلیان،نصیریان و فرقۀ اخیر را نیز به هفده فرقۀ کوچکتر تقسیم می کند و می نویسد که این قوم را در هرجا با نامی می خوانند:در اصفهان خرّمیه،در قزوین و ری مزدکی و سنبادی، در ماهین محمّره،در آذربایجان قولیه و در ماوراء النهر مغان.
این اثر از آن جهت دارای اهمیت است که قدیمی ترین کتاب شیعی فارسی در موضوع ادیان و مذاهب است.در میان اهل سنت قبل از آن کتابی به نام «بیان الأدیان»در همین موضوع نگارش یافته بود.البته تبصرة العوام از جهت سلاست و فصاحت در حدّ بیان الادیان نیست،ولی به جهت تفصیل مطالب و گستردگی و جامعیت مهم تر از آن است.
از ویژگی های برجستۀ این اثر،اطلاعات گسترده و باریک بینی و دسترسی به منابع فراوان دست اول و سعۀ مشرب مؤلف است.مثلا مؤلف در وجه تسمیۀ فرقه ها،به معنای ممدوح و نیز معنای مذموم آنها-که بیشتر دستاویز دشمنان هر فرقه است-اشاره می کند و یا در ابتدای بحث از فرقه های منسوب به اسلام،به دقت معنای متفاوت دین و ایمان و اسلام را ذکر می کند و میان اسلام و استسلام تمایز قائل می شود.
تبصرة العوام در 26 باب تنظیم شده است.در بابهای اول تا سوم به ذکر ادیان پرداخته و نظریات و گفته های فلاسفه،مجوس،جهودان،ترسایان و صابیان را نقل می کند.مؤلف دربارۀ مجوس بیشتر به اساطیر ایران نظر دارد.وی در بیان فرق اسلامی،بنابر حدیث افتراق،تعداد فرقه ها را 73 فرقه می داند اما معتقد است که در اصل همۀ فرقه ها شاخه های دو فرقۀ اهل سنت و شیعه اند که دشمنان هریک آنها را به ترتیب نواصب و روافض خوانده اند.
مؤلف پس از طرح مسأله جانشینی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و ردّ نظر اهل سنت در فصول بعدی به ذکر فرقه های خوارج،معتزله،مشبّهه و مجسّمه و اصحاب تناسخ می پردازد.مؤلف مذاهب فقهی اهل سنت را در فصل مشبهه طرح می کند و آنها را در تقسیم بندی نه چندان مرتبی هفت فرقه برمی شمارد.وی همچنین گزارشی نسبتا مفصل از عقاید اشعری ارائه می نماید. مؤلف در باب شانزدهم به فرقه های صوفیه نظر دارد و آنها را شش فرقه می داند و جالب آنکه حلاج را ساحر می خواند.در باب بعد به طعن،اقوال بزرگان تصوف را از رسالۀ قشیریه نقل می کند.به نظر وی،صوفیان همه از اهل سنت اند و این دلیل محکمی بر محکومیت آنهاست. در بابهای بعدی به قومی که مدعی اهل سنت و جماعت بوده اند تعریض دارد،از جمله به عبد القاهر بغدادی که در الفرق بین الفرق خود را ناجی می داند. در ادامه مؤلف به مسائل دیگری از جمله فرقه های شیعی،ناجی بودن اثناعشریه،احادیثی در شأن اهل بیت،عقاید اثناعشریه،حکایت فدک و فضایح بنی امیه پرداخته است. وی شیعه را به 4 فرقه تقسیم می کند که تا زمان وی باقی بوده اند:امامیان،زیدیان، اسماعیلیان،نصیریان و فرقۀ اخیر را نیز به هفده فرقۀ کوچکتر تقسیم می کند و می نویسد که این قوم را در هرجا با نامی می خوانند:در اصفهان خرّمیه،در قزوین و ری مزدکی و سنبادی، در ماهین محمّره،در آذربایجان قولیه و در ماوراء النهر مغان.
این اثر از آن جهت دارای اهمیت است که قدیمی ترین کتاب شیعی فارسی در موضوع ادیان و مذاهب است.در میان اهل سنت قبل از آن کتابی به نام «بیان الأدیان»در همین موضوع نگارش یافته بود.البته تبصرة العوام از جهت سلاست و فصاحت در حدّ بیان الادیان نیست،ولی به جهت تفصیل مطالب و گستردگی و جامعیت مهم تر از آن است.
از ویژگی های برجستۀ این اثر،اطلاعات گسترده و باریک بینی و دسترسی به منابع فراوان دست اول و سعۀ مشرب مؤلف است.مثلا مؤلف در وجه تسمیۀ فرقه ها،به معنای ممدوح و نیز معنای مذموم آنها-که بیشتر دستاویز دشمنان هر فرقه است-اشاره می کند و یا در ابتدای بحث از فرقه های منسوب به اسلام،به دقت معنای متفاوت دین و ایمان و اسلام را ذکر می کند و میان اسلام و استسلام تمایز قائل می شود.
[ویکی فقه] المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر (کتاب). المثل السائر، مشهورترین اثر ابن اثیر جزری است و در بیش تر منابع از وی به عنوان «صاحب المثل السائر» یاد می کنند.
موضوع کتاب بیان اسرار الفاظ و معانی و تفصیل انواع آنهاست و مؤلف غالبا بخشهایی از رسائل خود را به عنوان الگوی منتخب کتابت می آورد. ابن خلکان درباره این کتاب می گوید: هر آنچه به فن کتابت مرتبط بوده است در آن جمع آوری شده است. این کتاب پیوسته مورد توجه بوده است. شهرت فوق العاده آن، شاید اولا به سبب تدریس آن توسط مؤلف در موصل و بغداد، ثانیا به جهت جنبه تعلیمی آن باشد. سبک خاص نگارش و بیان ابن اثیر را نیز نباید نادیده گرفت. این کتاب ابن ابی الحدید را چنان برانگیخت که در مدت ۱۳ یا ۱۵ روز، کتاب الفلک الدائر علی المثل السائر را در رد آن نوشت، و آن را بی آنکه بازخوانی کند، شتابزده تقدیم کتابخانه مستنصریه بغداد کرد. اما این اقدام ابن ابی الحدید، برخلاف آنچه وی با نامگذاری کنایت آمیز رویه اش آرزو کرده بود باعث گردید که از آن زمان تاکنون کتابهای متعددی در تایید و رد المثل السائر نوشته شود و موجب جاودانگی آن گردد.
جایگاه کتاب
جایگاه این کتاب برای نظم و نثر به منزله اصول فقه برای استنباط ادله احکام است و مصنف در این کتاب به جوینده روشی را که به وسیله آن هنر نویسندگی و شاعری اتقان می یابد، آموزش می دهد. کتاب بر یک مقدمه و در مقاله استوار گشته است. مقدمه مشتمل بر اصول علم بیان است و در ده فصل نگارش یافته است. مقاله اولی در صناعت لفظی است که در دو بخش الفاظ مفرده و مرکبه تنظیم گشته و مقاله دوم در صناعت معنوی است و مشتمل بر انواع استعاره و تشبیه و تجرید می باشد.
معایب
این کتاب از جانب کسانی چون ابن ابی الحدید مورد نقد و ایراد قرار گرفته است. ابن ابی الحدید چون اقبال مردم به کتاب ابن اثیر را مشاهده کرد بر آن شد که ردی بر آن بنویسد و مؤلف را مؤاخذه کند. از این رو تمام ایرادات و مؤاخذات خود را در کتابی به نام «الفلک الدائر علی المثل السائر» جمع آوری کرد. وی در مقدمه این کتاب به بیان برخی ایرادات این کتاب می پردازد و می گوید: در این کتاب پسندیده و مقبول و ناپسند و مردود را یافتم، اما آنچه پسندید بود انشاء و هنر مؤلف بود، که هیچ ایرادی ندارد، جز در موارد اندک، اما مواردی که ناپسند و غیر قابل قبول است جدلیات و نظریه ها و احتجاجاتی است که مؤلف بیان می کند، چرا که مؤلف در اکثر موارد چیز درخور توجهی بیان نکرده که قابل اعتماد باشد. از جمله عیوبی که در این کتاب می توان دید یکی عیب جویی و طعن مؤلف نسبت به فضلاء است که این امر باعث می شود شخص منصف نسبت به ایشان غیرت ورزیده و در مقام دفاع از آنان برآید. از جمله عیوب دیگر می توان به خودستایی مؤلف اشاره کرد، عیبی که عمل انسان را از بین می برد و باعث خشم خداوند و بندگان می شود.دیگر اینکه در موارد زیادی از کتاب خود به سرزنش روزگار می پردازد چرا که روزگار در حد استحقاقش امکانات در اختیارش قرار نداده است و حال آنکه روزی بین بندگان قسمت شده است که فضل آنرا جلب و نه نقص آنرا رد می کند.
نسخه شناسی
...
موضوع کتاب بیان اسرار الفاظ و معانی و تفصیل انواع آنهاست و مؤلف غالبا بخشهایی از رسائل خود را به عنوان الگوی منتخب کتابت می آورد. ابن خلکان درباره این کتاب می گوید: هر آنچه به فن کتابت مرتبط بوده است در آن جمع آوری شده است. این کتاب پیوسته مورد توجه بوده است. شهرت فوق العاده آن، شاید اولا به سبب تدریس آن توسط مؤلف در موصل و بغداد، ثانیا به جهت جنبه تعلیمی آن باشد. سبک خاص نگارش و بیان ابن اثیر را نیز نباید نادیده گرفت. این کتاب ابن ابی الحدید را چنان برانگیخت که در مدت ۱۳ یا ۱۵ روز، کتاب الفلک الدائر علی المثل السائر را در رد آن نوشت، و آن را بی آنکه بازخوانی کند، شتابزده تقدیم کتابخانه مستنصریه بغداد کرد. اما این اقدام ابن ابی الحدید، برخلاف آنچه وی با نامگذاری کنایت آمیز رویه اش آرزو کرده بود باعث گردید که از آن زمان تاکنون کتابهای متعددی در تایید و رد المثل السائر نوشته شود و موجب جاودانگی آن گردد.
جایگاه کتاب
جایگاه این کتاب برای نظم و نثر به منزله اصول فقه برای استنباط ادله احکام است و مصنف در این کتاب به جوینده روشی را که به وسیله آن هنر نویسندگی و شاعری اتقان می یابد، آموزش می دهد. کتاب بر یک مقدمه و در مقاله استوار گشته است. مقدمه مشتمل بر اصول علم بیان است و در ده فصل نگارش یافته است. مقاله اولی در صناعت لفظی است که در دو بخش الفاظ مفرده و مرکبه تنظیم گشته و مقاله دوم در صناعت معنوی است و مشتمل بر انواع استعاره و تشبیه و تجرید می باشد.
معایب
این کتاب از جانب کسانی چون ابن ابی الحدید مورد نقد و ایراد قرار گرفته است. ابن ابی الحدید چون اقبال مردم به کتاب ابن اثیر را مشاهده کرد بر آن شد که ردی بر آن بنویسد و مؤلف را مؤاخذه کند. از این رو تمام ایرادات و مؤاخذات خود را در کتابی به نام «الفلک الدائر علی المثل السائر» جمع آوری کرد. وی در مقدمه این کتاب به بیان برخی ایرادات این کتاب می پردازد و می گوید: در این کتاب پسندیده و مقبول و ناپسند و مردود را یافتم، اما آنچه پسندید بود انشاء و هنر مؤلف بود، که هیچ ایرادی ندارد، جز در موارد اندک، اما مواردی که ناپسند و غیر قابل قبول است جدلیات و نظریه ها و احتجاجاتی است که مؤلف بیان می کند، چرا که مؤلف در اکثر موارد چیز درخور توجهی بیان نکرده که قابل اعتماد باشد. از جمله عیوبی که در این کتاب می توان دید یکی عیب جویی و طعن مؤلف نسبت به فضلاء است که این امر باعث می شود شخص منصف نسبت به ایشان غیرت ورزیده و در مقام دفاع از آنان برآید. از جمله عیوب دیگر می توان به خودستایی مؤلف اشاره کرد، عیبی که عمل انسان را از بین می برد و باعث خشم خداوند و بندگان می شود.دیگر اینکه در موارد زیادی از کتاب خود به سرزنش روزگار می پردازد چرا که روزگار در حد استحقاقش امکانات در اختیارش قرار نداده است و حال آنکه روزی بین بندگان قسمت شده است که فضل آنرا جلب و نه نقص آنرا رد می کند.
نسخه شناسی
...