التواء

لغت نامه دهخدا

التواء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) تافته و دوتاه شدن رسن. ( منتهی الارب ). پیچیده شدن. ( مصادر زوزنی ). || سستی و کاهلی کردن در کار. || کج گشتن ریگ. ( منتهی الارب ). لوی القدح و الرمل از باب فرح لوی بکسر اول فهو لو بر وزن کتف ، یعنی کژ شد تیر و ریگ مثل التوی. || خمیدن. || روی برگردانیدن. ( منتهی الارب ) : همه از این تحکم سر بپیچیدند و ابا و التواء و نفار و استکبار پیش گرفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).|| بر خود پیچیدن مار. ( منتهی الارب ). || ( در اصطلاح پزشکی ) انحراف و پیچیدگی مهره های پشت است بسوی راست یا چپ. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). مهره که از جای خویش بجانب دیگر شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). زوال فقرات بیکی از دو سوی. ( بحر الجواهر ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) پیچ خوردن ، پیچیده شدن . ۲ - (اِمص . ) پیچیدگی ، پیچش ، خمیدگی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سستی و کوتاهی در پرداخت بدهی و همچنین کژی و انحراف را اِلتِواء می گویند و التواء به معنای نخست در باب قرض و دین به کار رفته است.التواء به معنای دوم در باب صلات، بحث انحراف از قبله به کار رفته است.
اگر زمان پرداخت دین رسیده باشد، بر مدیون واجب است تمام سعی خود را در پرداخت آن به کار گیرد و اگر طلبکار دین را مطالبه کند و مدیون امکان پرداخت داشته باشد، امّا سستی ورزد و پرداخت را به تأخیر اندازد، معصیت کرده است.


پیشنهاد کاربران

اِلتِواء: زوال و برآمدن فقرات به طرف راست و یا چپ است.

بپرس