الان
/~AlAn/
مترادف الان: اکنون، الحال، اینک، حال، حالا، حالیا
برابر پارسی: اکنون، ایدر، این هنگام، اینگاه، هم اکنون، همین دم، همینگاه
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: آران، سرزمین آریایی ها، ( = الان، اران ) [اران/arrān/ = آران، آلان و الان: آر ( = آریا )، ان ( پسوند مکان ) ]، روی هم به معنی سرزمین آریایی ها، ( اَعلام ) نام سرزمینی در شمال غربی ایران که روس ها به آن نام آذربایجان را داده اند، اعراب نام پارسی این شهر ( آران ) را تغییر داده و اران ( بر وزن شداد ) نامیدند
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم کردی، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
بگرداگرد خرگاه کیانی
فروهشته نمدهای الانی
و امثله آلان این است :
تف تیغ هندیش هندوستانی
علی الروس در روس و آلان نماید.
خاقانی.
ستیزنده روسی زآلان و ارگ شبیخون درآورد همچون تگرگ.
نظامی.
و صاحب برهان گوید آلان نام ولایتی و نام محله ای و بعضی گویند شهری است در ترکستان و نام کوهی هم هست - انتهی. || نام تنگه ای در جنوب سردشت که آبهای بانه و مکری از آن گذشته وارد زاب صغیر میشود. || مرکز خُرّه آلان برآغوش.( الاَّن ) الاَّن. [ اَل ْ آ ] ( ع ق ) اکنون. ( ترجمان علامه جرجانی ). آنفاً. ( مهذب الاسماء ) ( ربنجنی ). کنون. اینک. آنفاً. رجوع به آن شود.
الان. [ اَ ] ( اِخ ) مشرق و جنوب وی سریر است و مغرب وی روم است و شمال وی دریای کرز و بخاک خزرانست و این ناحیتی است اندر شکستگیها و کوهها و جائی بانعمت و ملکشان ترساست و ایشان را هزار ده است بزرگ و اندر میان ایشان مردمانی اند ترسا و مردمانی بت پرستند و مردمان وی گروهی کوهیند و گروهی دشتی ، و لشکر ملک اینجا بشهر خیلان باشد و بندر کاسک و شهر دراِلان از این ناحیت است. ( از حدود العالم ). نام ولایتی است از ترکستان و بعضی گویند نام شهری است. ( برهان ). نام ولایتی از ایران و ترکستان. ( شرفنامه منیری ) :
خبر دهند که چون او رود بحرب عدو
بود به لشکرش اندرشه الان و خزر.
قطران.
چون ز سواد شابران سوی خزر سپه کشدروس و الان نهند سر خدمت پای شاه را.
خاقانی.
بگرداگرد خرگاه کیانی فروهشته نمدهای الانی.
نظامی.
رجوع به آلان و اران و لان شود.الان. [ اَل ْ لا ] ( اِخ ) لان :
تف تیغ هندیش هندوستانی
علی الروس در روس و الان نماید.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
نام مملکت و قومی بنزدیکی ارمینیه
اکنون، همین دم، دراین وقت، این هنگام
این دم همین دم هم اکنون
اکنون کنون .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) اکنون، همین دم، دراین وقت، این هنگام.
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
جَخت؛ سَ
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] آلآن. معنی ءَالئَانَ: آیا در این لحظه-آیا الآن
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
ا (۵۲۴ بار)
اون (۸ بار)
این (۳۳ بار)
اکنون. حالا. الآن اسم وقتی است که در آن هستی گفتند اکنون حق را آوردی! همزه استفهام به آن غالب شده یعنی آیا اکنون ایمان میآوری حال آن که در پیش عصیان کردهای؟ راغب گوید:الف و لام آن برای تعریف و لازم کلمه است و از سیبویه نقل میکند که گفته: اَلْآنُ آنُکَ یعنی: حالا وقت تو است.
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
ا (۵۲۴ بار)
اون (۸ بار)
این (۳۳ بار)
اکنون. حالا. الآن اسم وقتی است که در آن هستی گفتند اکنون حق را آوردی! همزه استفهام به آن غالب شده یعنی آیا اکنون ایمان میآوری حال آن که در پیش عصیان کردهای؟ راغب گوید:الف و لام آن برای تعریف و لازم کلمه است و از سیبویه نقل میکند که گفته: اَلْآنُ آنُکَ یعنی: حالا وقت تو است.
wikialkb: آلْآن
[ویکی الکتاب] الآن. معنی ءَالئَانَ: آیا در این لحظه-آیا الآن
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
اون (۸ بار)
این (۳۳ بار)
اکنون. حالا. الآن اسم وقتی است که در آن هستی گفتند اکنون حق را آوردی! همزه استفهام به آن غالب شده یعنی آیا اکنون ایمان میآوری حال آن که در پیش عصیان کردهای؟ راغب گوید:الف و لام آن برای تعریف و لازم کلمه است و از سیبویه نقل میکند که گفته: اَلْآنُ آنُکَ یعنی: حالا وقت تو است.
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
اون (۸ بار)
این (۳۳ بار)
اکنون. حالا. الآن اسم وقتی است که در آن هستی گفتند اکنون حق را آوردی! همزه استفهام به آن غالب شده یعنی آیا اکنون ایمان میآوری حال آن که در پیش عصیان کردهای؟ راغب گوید:الف و لام آن برای تعریف و لازم کلمه است و از سیبویه نقل میکند که گفته: اَلْآنُ آنُکَ یعنی: حالا وقت تو است.
wikialkb: الْآن
دانشنامه عمومی
الان (بلژیک). شهر الان ( به فرانسوی: Halen ) در شهرستان اسلت در استان لمبورگ در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: الان (بلژیک)
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
آلان ها تیره ای ایرانی تبار در شمال قفقاز و شرق اروپا بودند، بازمانده آن ها تیره آسی است که در سرزمین اوستیا زندگی می کنند، اوستیای شمالی مستعمره روسیه است و اوستای جنوبی در اشغال گرجستان.
اکنون:الآن.
در لری بختیاری
سَکو، تا، سَ، هیمسَ:اکنون
مثال
تا یام تیت:الان می ایم نزدت
سکو ایم وایک ریم:الان باهم میرویم
هیمس ملقنیدیس:الان خوردیش
سَکو، تا، سَ، هیمسَ:اکنون
مثال
تا یام تیت:الان می ایم نزدت
سکو ایم وایک ریم:الان باهم میرویم
هیمس ملقنیدیس:الان خوردیش
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ( ابزار ) " و "بَردَم" به جای "ساعت ( زمان ) " و "دَمه" به جای "فُرصَت، زمان مُناسِب" .
... [مشاهده متن کامل]
واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!
... [مشاهده متن کامل]
واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!
به جای این واژه، واژه زیبای "اکنون" را به کار ببریم.
بدرود!
بدرود!
آلان
در کردی پیشوند های هل یا آل ، معنی بلند و بالا میدهند
آل[هل] لان [آل همراه با لان]؛آل یعنی بلند ، اما پسوند لان ، پسوندی در زبان های ایرانی که معنای مکان را میدهد ، پس آلان در کردی یعنی مکان بلند یا مکان بالایی مانند نام کوه هلان در جنوب غربی استان آذربایجان غربی
... [مشاهده متن کامل]
اما در ترکی فعل آل دارای دو معنی جداگانه است اولی یعنی خرید ، دومین معنای ستاندن یا گرفتن را دارد و پسوند آن در ترکی همان معنای پسوند اَنده مانند بیننده گوینده را میدهد پس آلان در ترکی یعنی خریدار یا گیرنده
آلان در کردی یعنی مکان بلند
آلان در ترکی یعنی خریدار ، گیرنده
انسان باید همواره در پی افزایش سواد خود از هر نظر باشد
نه اینکه با کوته فکری و پی گیری نا آگاهانه یک نظر مایه ی
خجالت زدگی خود و خویشان شود
در کردی پیشوند های هل یا آل ، معنی بلند و بالا میدهند
آل[هل] لان [آل همراه با لان]؛آل یعنی بلند ، اما پسوند لان ، پسوندی در زبان های ایرانی که معنای مکان را میدهد ، پس آلان در کردی یعنی مکان بلند یا مکان بالایی مانند نام کوه هلان در جنوب غربی استان آذربایجان غربی
... [مشاهده متن کامل]
اما در ترکی فعل آل دارای دو معنی جداگانه است اولی یعنی خرید ، دومین معنای ستاندن یا گرفتن را دارد و پسوند آن در ترکی همان معنای پسوند اَنده مانند بیننده گوینده را میدهد پس آلان در ترکی یعنی خریدار یا گیرنده
آلان در کردی یعنی مکان بلند
آلان در ترکی یعنی خریدار ، گیرنده
انسان باید همواره در پی افزایش سواد خود از هر نظر باشد
نه اینکه با کوته فکری و پی گیری نا آگاهانه یک نظر مایه ی
خجالت زدگی خود و خویشان شود
آلان ālān: در سنسکریت آل به معنی آراستن، آرایش - تزئین کردن، زینت بخشیدن است که پسوند آن به آن افزوده شده و صفت فاعلی ساخته است به معنی آراینده، آرایش - تزئین کننده. همچنین در سنسکریت آلا به معنی بسیار
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
خوب، برجسته، شگرف، شایسته می باشد که از همان ریشه ی آل ساخته شده است؛ و همین معنی برای نام درست است؛ زیرا در فرهنگ بزرگ کردی هه ژار، آلان به معنی پیچ خوردن و نیز نام منطقه ای در کردستان است و به معانی دیگر نیامده است؛ و آلایی در فرهنگ هه ژار به معنی رنگارنگ است که با معنی سنسکریت همخوانی دارد.
واژه � آن� پارسی است به چم دم و لحظه. به عربی رفته شده�االآن� به چم همین آن٫ اکنون و همین لحظه.
زمان
معنی الان همان برگرفته از قوم الینا هست که در افغانستان به پشه یی یاد می شوند و از سلسله پیشدادیان نیاکان آنها هستند و قوم سکا ها هستند که سالها سال در شمال شرقی افغانستان تا چینو کشمیر پاکستان و سیستان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بلوچستان و مازندران ایران در بر می گیرند و زبان هندوایرانی دارند. به زبان داردی مشهور است معنی داردی یعنی کوه و کوهستانی و حتی به پشه یی ها . شاری هم گفته می شود که در زاهدان یک شهرستان وجود دارد به نام لاشاری هست و همگی از زبان داردی یعنی کوهی و مانند زبان هندی و پارسی بهم مخلوط شده است. و مردمان زیبا و خوش هیکل و سرخ پوست هستند و یک استان در افغانستان به نام کافر ستان بود که از قوم الینا یا الان بود که دور بر140 میشود که مسلمان شدند به زور اعراب و مسلمانان جهان و در زمان حکومت امیردوست محمد خان بارکزی از قوم پشتون افغانستان بود بعدها به نام نورستان نامیدندو یک قرارداد بین امیر دوست محمد خان بارکزی با انگلیس امضا شدکه بلوچستان عزیز و جامو کشمیر و چترال را از افغانستان جدا کرد و آنها یی که مسلمان نشدند فرار کردند به سوی کوه های قفقاز و از آنجا به اروپا و جهان به پشه یی ها پادشاه یا پادشاه هم می نامند بخاطر این که اولین امپراتور جهان از پیشدادیان هستند و در شاهنامه فردوسی آمده است و رستم دستان و سهراب و جمشید و . . از این خاندان بزرگ هستند
آلآن یا آلان یک نام کردی میباشد و بین کردها بسیار استفاده میشود
( آل ) در کردی پرچم میباشد و وقتی با ان همراه میشود معنی بلندی را میدهد اشاره به بلندی پرچم
الان نام یک کوه در کردستان هم میباشد
مم و زین یک منظومه ی عاشقانه ی کردی میباشدکه احمد خانی ان را سروده است در این داستان شخصیت مم که عاشق زین میشود را مم آلان نام میبرد
... [مشاهده متن کامل]
پسوند ان در اسامی زیر به مانند تشبیه و منصوب عمل میکند
نام های مشابه
آلان ( بلند به مانند پرچم )
اران ( ار یعنی اتش و وقتی با ان همراه میشود معنی دارای طبعیت گرم و سوزان را هم میدهد )
روژان ( درخشان مانند خورشید ( روژ یعنی خورشید ) )
افران ( خالق ( افر یعنی خلق ) )
بُرزان ( بُرز = شکوه و جلال و برزان یعنی عظمت، دارای قدرت، نیرومند )
بَرزان ( بَرز یعنی قدرت بَرزان یعنی قدرتمند، نیرومند )
بوژان ( بوژ یعنی شکوفا بوژان یعنی شکوفا شدن، به خود بالیدن )
در همه این اسامی یک عاقده به کار رفته است
سخنم در رابطه با ان پانترک های هویت خوار است که بجای دزدیدن هویت دیگران به ریشه های خودشان بر نمیگردنند میگوییم دوران جعل و دزدی خیلی وقت است تمام شده است آلان ریشه ی کردی دارد نه ترکی
( آل ) در کردی پرچم میباشد و وقتی با ان همراه میشود معنی بلندی را میدهد اشاره به بلندی پرچم
الان نام یک کوه در کردستان هم میباشد
مم و زین یک منظومه ی عاشقانه ی کردی میباشدکه احمد خانی ان را سروده است در این داستان شخصیت مم که عاشق زین میشود را مم آلان نام میبرد
... [مشاهده متن کامل]
پسوند ان در اسامی زیر به مانند تشبیه و منصوب عمل میکند
نام های مشابه
آلان ( بلند به مانند پرچم )
اران ( ار یعنی اتش و وقتی با ان همراه میشود معنی دارای طبعیت گرم و سوزان را هم میدهد )
روژان ( درخشان مانند خورشید ( روژ یعنی خورشید ) )
افران ( خالق ( افر یعنی خلق ) )
بُرزان ( بُرز = شکوه و جلال و برزان یعنی عظمت، دارای قدرت، نیرومند )
بَرزان ( بَرز یعنی قدرت بَرزان یعنی قدرتمند، نیرومند )
بوژان ( بوژ یعنی شکوفا بوژان یعنی شکوفا شدن، به خود بالیدن )
در همه این اسامی یک عاقده به کار رفته است
سخنم در رابطه با ان پانترک های هویت خوار است که بجای دزدیدن هویت دیگران به ریشه های خودشان بر نمیگردنند میگوییم دوران جعل و دزدی خیلی وقت است تمام شده است آلان ریشه ی کردی دارد نه ترکی
کُنون : الان
اُکنون : حالا ، مضارع ( پارسی میانه ōknū )
اَکنون یا همکنون : در حال حاضر
اُکنون : حالا ، مضارع ( پارسی میانه ōknū )
اَکنون یا همکنون : در حال حاضر
اکنون
ما در دزفولی به" الان" میگیم ایسون
به یک زمان در گذشته میگیم اوسون
مثل ایچون که معنی "اینجا" و اوچون که به معنی "اونجا"
به یک زمان در گذشته میگیم اوسون
مثل ایچون که معنی "اینجا" و اوچون که به معنی "اونجا"
کوردی سورانی: ایستَه
کوردی لکی: ایسَه
کوردی کلهری: اَیرِنگَ
کوردی کرمانجی: نیها
فارسی: اکنون ، کنون
کوردی لکی: ایسَه
کوردی کلهری: اَیرِنگَ
کوردی کرمانجی: نیها
فارسی: اکنون ، کنون
ای بابا اینجا فارسی به انگلیسی هست نه ترکی
حالا به ترکی هر معنی میخاد بده به کسی مربوط نیست که میاین پست میزارین این کلمه ترکی هست
هر واژه ای ممکنه در زبانهای مختلف وجود داشته باشه و معانی گوناگونی بده
حالا به ترکی هر معنی میخاد بده به کسی مربوط نیست که میاین پست میزارین این کلمه ترکی هست
هر واژه ای ممکنه در زبانهای مختلف وجود داشته باشه و معانی گوناگونی بده
الساعة: اینک
الآن: اکنون
الآن: اکنون
املای درست کلمه الآن به معنی همین لحظه با مد نوشته می شود یعنی الان از نظر ادبیات فارسی اشتباه و الآن درسته
مازندرانی: اِسا
کردی و لری: ایسه
کردی و لری: ایسه
هرکلمه ای که گفته میشه هرجا یه تورک پامیشه میگه ترکی هستش وفلان و فلان
سهول مابه یخ میگیم کوردی ترکها به کوه سبلان میگن سهولان یا تَه وریز ماکوردی به تبریز مبگیم
ئالان معنی بلند مرتبه و استواره کوردیه
سهول مابه یخ میگیم کوردی ترکها به کوه سبلان میگن سهولان یا تَه وریز ماکوردی به تبریز مبگیم
ئالان معنی بلند مرتبه و استواره کوردیه
آلان ( Alan ) : در زبان ترکی به معنی خریدار و گیرنده
آلان ( Alan ) :در زبان مغولی به معنی سرخ
در این موقع
واژه ای کردی که هم نام پسر است و هم دختر
آن= دم، زمان بسیار کوتاه
الان =ای آن ( این آن )
مانند واژه های زیر که همه معنای الان می دهند:
ایدون، ایدم ( لری ) ، ایسه ( لری ) ، اینک
برای روان شدن در گفتار ایآن به الآن آلشت شده است.
الان =ای آن ( این آن )
مانند واژه های زیر که همه معنای الان می دهند:
ایدون، ایدم ( لری ) ، ایسه ( لری ) ، اینک
برای روان شدن در گفتار ایآن به الآن آلشت شده است.
نمی خوام اینبار وقتتون رو زیاد برای خوندن چیزام بگیرم میخوام کوتاه و واضحه و گویا بگم توی چند کلمه
الان: حال - حالا - اکنون
الان: حال - حالا - اکنون
آلان واژه ای ترکی هست که براش معنای فارسی و کردی درست میکنید. واژه ای هستش که ما در مکالماتمون مستمر استفاده میکنیم. واژه ی آلان در ترکی یعنی دربرگیرنده در آغوش گیرنده چیره شده .
البته طبق معمول در لغت نامه دهخدا برای این واژه هم معنی فارسی داده شده. آلان ( اِخ ) نام مملکت و قومی به نزدیکی ارمینیه مشتمل بر قراء کثیره. یاقوت گوید این کشور مجاور دربند است در جبال قفقاز و لقب پادشاه آنجا کنداج است و میان این مملکت و جبال قفقاز قلعه و پلی است بزرگ و قلعه را باب اللان نامند و تا تفلیس چندین روزه راه است. و عرب آن را اَلان گوید. و علان ( به عین ) از اغلاط عامه است. ( نقل به اختصار از تاج العروس ) . و در فارسی آن را اَلان نیز میگو یند.
... [مشاهده متن کامل]
و صاحب برهان گوید آلان نام ولایتی و نام محله ای و بعضی گویند شهری است در ترکستان و نام کوهی هم هست - انتهی. || نام تنگه ای در جنوب سردشت که آبهای بانه و مکری از آن گذشته وارد زاب صغیر میشود. || مرکز خُرّه ٔ آلان برآغوش.
البته طبق معمول در لغت نامه دهخدا برای این واژه هم معنی فارسی داده شده. آلان ( اِخ ) نام مملکت و قومی به نزدیکی ارمینیه مشتمل بر قراء کثیره. یاقوت گوید این کشور مجاور دربند است در جبال قفقاز و لقب پادشاه آنجا کنداج است و میان این مملکت و جبال قفقاز قلعه و پلی است بزرگ و قلعه را باب اللان نامند و تا تفلیس چندین روزه راه است. و عرب آن را اَلان گوید. و علان ( به عین ) از اغلاط عامه است. ( نقل به اختصار از تاج العروس ) . و در فارسی آن را اَلان نیز میگو یند.
... [مشاهده متن کامل]
و صاحب برهان گوید آلان نام ولایتی و نام محله ای و بعضی گویند شهری است در ترکستان و نام کوهی هم هست - انتهی. || نام تنگه ای در جنوب سردشت که آبهای بانه و مکری از آن گذشته وارد زاب صغیر میشود. || مرکز خُرّه ٔ آلان برآغوش.
آلان عبدی در بوکان شهر کورد
به نظر واژه ی الان از اَد آن ساخته شده است و پارسیه ولی به عربی رفته و الان شده
اسم یک کوه در سردشت وبه معنی آریایی
نامی پسرانه
اسم کوهی در کردستان
اسم کوهی در کردستان
بە معنی بلند
یک اسم کردیە
یک اسم کردیە
نام منطقه ای در نزدیک سردشت کردستان.
به معنی مرتفع و برگزیده
نام پسرانه
به معنی مرتفع و برگزیده
نام پسرانه
الان وازه ای ایرانی است که از ( آن ) می آید آنی
الان یعنی:محیط، اطراف، مکان. در زبان ترکی ( ترکیه )
در زبان سمنانی الکنalconبه معنی اکنون که واژه الان معرب آن است و الان هم ریشه ای ایرانی دارد.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سامپَر ( سنسکریت: سامپرَتَم )
ایدام، اَدیا ( سنسکریت )
نونام ( سنسکریت: نونَم )
اَسات ( سنسکریت: اَساتَس )
اکنون، اینک ( پارسی دری )
سامپَر ( سنسکریت: سامپرَتَم )
ایدام، اَدیا ( سنسکریت )
نونام ( سنسکریت: نونَم )
اَسات ( سنسکریت: اَساتَس )
اکنون، اینک ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)