الئا

دانشنامه عمومی

الئا شهری باستانی در منطقهٔ مگنا گراسیا در سواحل دریای تیرنی بود. این شهر در اصل بوسیلهٔ یونانیان در حدود ۵۳۸–۵۳۵ پیش از میلاد تأسیس شد و هایلا نام گذاری شد. این نام بعدها به الهو سپس به الئا تغییر نام داد.
شهرت الئا بواسطهٔ فیلسوفانی همچون پارمنیدس و زنون الئایی است که در این شهر زیستند، و همچنین مکتب الئا را در آن پایه گذاری کردند.
به گفته هرودوت، در ۵۴۵ قبل از میلاد ایونیانِ ساکنِ شهر فوسیا، واقع در ترکیه امروزی، از این شهر که در محاصرهٔ ایرانیان بود گریختند. آنان پس از مدت ها سرگردانی در دریا ( ۸ تا ۱۰ سال ) در رجو کالابریا توقف کردند، جایی که احتمالاً کسنوفانس به آنان پیوست. سپس آنان در امتداد ساحل به سمت شمال حرکت کردند، و شهر هایلا ( Heyle ) را بنا نهادند. این شهر بعدها اله، و سپس الئا نامیده شد.
مکتب الئا یکی از مکتب های پیشاسقراطی به حساب می آید. این مکتب در اوایل قرن پنجم قبل از میلاد بوسیلهٔ پارمنیدس تأسیس شد. از دیگر اعضای این مکتب می توان زنون الئایی و ملیسوس را نام برد. نام کسنوفانس نیز گاهی اوقات در این لیست قرار داده می شود، اما بر سر این موضوع اختلاف نظر وجود دارد.
عکس الئا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

Elea با تلفظ ریشه ای و اصلی: اِلی آ ، دارای دو معنا بوده ؛ یکی خدای آسمان ها و دیگری آمده از خدا و یا آفریده شده به امر و خواست خدا . الی و اله دونام بوده اند برای پروردگار یا آفریدگار کائنات به زبان آرامی و بعد ها به زبان مریم و یوسف و ایسا و اجداد آنها.
...
[مشاهده متن کامل]

heyle با تلفظ هیله یا هیلی به زبان یونانی به معنای خمیر مایه ساختاری واقعیت و طبیعت بوده و preheyle با تلفظ پری هیلی به معنای خمیرمایه اولیه که توسط حکیمان دینی و مسلمان خودمان به شکل هیولی اولی استعمال گردیده و میگردد.
نام پارمنیدس هم به زبان یکی از والدین ( پدر یا مادر ) به شکل" پَر منی دَس " تلفظ و بیان میشده به معنای : پَرِ دستِ من ، پر نوشت افزاری و یا پر بال برای پرواز.
یک نکته بسیار مهم فلسفی در یونان باستان ماقبل سقراط این بوده که جهان بینی پارمنیدس مبنی بر سکون همه چیز فقط در درون یا باطن واقعیت و طبیعت یعنی در میدان وسیع امکانات بالقوه در بخش غیبی، پدیدار نشده یا متافیزکالی این دنیا حقیقت دارد و جهان بینی هراکلیت مبنی بر سیالیت یا جاری بودن همه چیز در بیرون یا ظاهر این واقعیت و طبیعت در بخش عینی، فعلیتی و پدیدار شده یا فیزیکالی این دنیا و لذا این دو جهانبینی مکمل همند و بر روی هم حقیقت دارند و نه فقط یکی از آنها.
امکانات بالقوه ( یا آلگوریتم های طبیعی ) چه کلی و چه جزئی از جنس طرح و برنامه می باشند و تا زمانیکه در عمل پیاده نشوند و به فعلیت نرسند، ثابت و پایدار و تغییر ناپذیرند و مشمول حال گذر زمان نمی باشند، اما توسط لحظه جاودانه حال بسوی آینده سوق داده میشوند و هرکدام به ترتیب و نوبه و زمان و مکان و بیزمانی و بیمکانی خاص و ویژه به فعلیت خواهند رسید و آنهم در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه تصادفی و بدون برنامه.
خدا دو نوع است ؛ یکی حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از این نوع خدا نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد و دیگری خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد.
فلاسفه غرب از یونان باستان تاکنون و بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی و اندیشمندان و متفکرین پیرو مکاتب وحیانی، حدیثی و روائی آنان از فقیه و متکلم و مفسر و حدیث و روایت شناس گرفته تا الهی دان و حکیم و عارف منجمله بنیانگذاران آئین آتئیسم و مخترعین یوغ کمونیزم، نتوانسته اند تا به امروز بین این دو نوع خدا فرق و تمیز قائل شوند.