افساد

/~efsAd/

مترادف افساد: بداصلی، تباهی، تبهکاری، فساد، مفسده

معنی انگلیسی:
corrupting, demoralizing, spoiling, doing mischief

لغت نامه دهخدا

افساد. [ اِ ] ( ع مص ) فساد کردن. تباه کردن. ( منتخب از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تباه کردن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( ناظم الاطباء ). تبه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).تباهی کردن ، ضد اصلاح. بد کردن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) اغتشاش. تباهی. خرابی. زیان. خسارت. ضرر. ( ناظم الاطباء ). تبه کاری. ( یادداشت مؤلف ).

افساد. [ اَ ] ( ع اِ ) تباهیها. ( غیاث اللغات ) ( از منتخب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

فاسدکردن، تباه کردن، فتنه وفسادبرپاکردن
۱ - ( مصدر ) فاسد کردن تباه کردن بر پا کردن فتنه . ۲ - ( اسم ) تباهی فساد. جمع : افسادات .
تباهیها

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) فساد کردن ، برپا کردن فتنه . ۲ - (اِمص . ) تباهی ، فساد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ضدّ اصلاح را افساد می گویند.
افساد یا به مال تعلّق می‏گیرد یا به عمل. گاهی نیز بر محاربه و سلب امنیّت و آسایش جامعه اطلاق می‏گردد؛ بدین جهت به محارب، مفسد فی الارض (افساد کننده در زمین) گفته می‏شود.

افساد در مال
افسادی که به مال دیگری تعلّق می‏گیرد در بیشتر موارد موجب ضمان است.

انواع افساد در مال
این نوع افساد گاه با آسیب رساندن، یا تلف کردن مال دیگری تحقّق می‏یابد و گاه با انجام دادن عملی در مال که به سبب آن مالک از تصرّفات مطلوب درمال خود محروم می‏گردد، مانند حائل قرار دادن میان مالک و مال او، به گونه‏ای که مال از دسترس وی خارج گردد. در پاره‏ای موارد، محرومیّت از ناحیه حکم شارع مقدّس پدید می‏آید، مانند آنکه فردی انگور دیگری را به شراب تبدیل کند یا با ادرار در آب پاک، آن را نجس نماید و یا حیوان دیگری را که معمولاً از گوشت آن استفاده می‏شود، مانند گاو و گوسفند وطی کند. نتیجه این محرومیّت، عدم جواز خرید و فروش در صورت نخست، عدم جواز استفاده از آب در امور مشروط به طهارت در مورد دوم و لزوم سر بریدن، سوزاندن و دفن کردن حیوان موطوء در مثال سوم است.

افساد در عمل
...

پیشنهاد کاربران

بپرس