افاضه

/~efAze/

فرهنگ فارسی

افاضت: آب برخودریختن، پرکردن ظرف تالبریزشود ، درسخن یاحدیث واردشدن ، فیض رسانیدن، بهره رسانیدن
( مصدر ) ۱ - آب برخود ریختن . ۲ - پر کردن ظرف تا حدی که لبریز گردد . ۳ - در سخن وارد شدن داخل شدن در حدیث . ۴ - فیض رسانیدن بهره دادن . ۵ - ( اسم ) فیض . جمع : افاضات .

فرهنگ معین

(اِ ض ِ ) [ ع . افاضة ] (مص م . ) ۱ - پر کردن ظرف تا لبریز شود. ۲ - وارد شدن در سخن و حدیث . ۳ - فیض رساندن ، بهره .

فرهنگ عمید

فیض و بهره رساندن به ویژه از راه سخن گفتن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کلمه ی افاضه،از قران کریم گرفته شده واز آن در باب حج،سخن رفته است.
افاضه؛ به معنای کوچ کردن حاجی از عرفات به مشعر واز مشعر به منی است.
احکام افاضه از عرفات
۱)زمان افاضه از عرفات به مشعر ، بعد از غروب آفتاب روز نهم ذی حجّه است، وافاضه پیش از آن، جایز نیست .۲)چنانچه حاجی به عمد، پیش از غروب،کوچکند وبازنگردد، واجب است کفّاره بپردازد. بازگشت پس از غروب آفتاب، اثری در رفع کفّاره ندارد.
احکام افاضه از مشعر
۱)وقت افاضه از مشعر به منی ، پس از طلوع آفتاب روز دهم ذی حجّه است. افاضه بعد از نیمه شب برای زنان وکسانیکه عذر دارند جایز است. ۲)به قول مشهور، بر حاجی- جز مسئول امور حاجیان- مستحب است نزدیک طلوع خورشید، از مشعر به سمت منی کوچکند، لیکن نباید از وادی محسّر ،بگذرد، مگر بعد از برآمدن آفتاب.

[ویکی حج] افاضه اصطلاحی فقهی است که به بیرون رفتن حاجیان از مکه به منا و سپس عرفات و حرکت آنان از عرفات به مشعرالحرام و منا و از منا به مکه گفته میشود. تعبیر افاضه در شمار مناسک حج، از آیات ۱۹۸-۱۹۹ سوره بقره گرفته شده است. افاضه دارای چهار مرحله است، مرحله اول: افاضه از مکه به منا و سپس به عرفات: بیرون آمدن حج گزار از مکه به سوی منا را در روز ترویه مستحب است. مرحله دوم: افاضه از عرفات به مشعرالحرام: افاضه از عرفات پس از غروب آفتاب روز عرفه است و افاضه از عرفات پیش از غروب آفتاب جایز نیست. مرحله سوم: افاضه از مشعرالحرام: پس از پایان بیتوته در مشعر، حج گزار باید برای ادای بقیه مناسک به منا کوچ کند. مرحله چهارم: افاضه از منا به مکه: کوچ از منا به مکه در روزهای دوازدهم و سیزدهم ذی حجه صورت می پذیرد.
واژه افاضه از ریشه «ف ـ ی ـ ض» (فراوانی و جاری شدن به آسانی به معنای پر کردن، سرازیر و جاری شدن، دور شدن، جدا شدن، حرکت شتابان و بازگشت است.
در متون دینی از جمله قرآن کریم، به حرکت دسته جمعی از مکانی پس از گرد آمدن در آن، به جهت شباهت این حرکت، به سرازیر شدن نهر افاضه گفته می شود.

مترادف ها

benefit (اسم)
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه

فارسی به عربی

انتشار

پیشنهاد کاربران

عطا کردن
افاضه = ایجاد
علت فاعلی درالهیات : چیزی که هستی معلول را افاضه می کند و به آن وجود میدهد .
افاضه از ماده فیض در اصل به معنی جریان و ریزش آب است و از آنجا که وقتی مردم به طور دسته جمعی از جائی به نقطه دیگری با سرعت حرکت می کنند بی شباهت به یک نهر جاری نیست این تعبیر به کار می رود .
= [ع ، افاضة ← افاضت ] ( مص م ، ) ۱ – آب برخودریختن ( غم ) ۰ ۲ – پر کردن آب تا حدی که لبریز گردد ۰ ۳ – در سخن وارد شدن ، داخل شدن در حدیث ۰ ۴ – فیض رسانیدن ، بهره دادن ۰ ۵ - ( ا مص ۰ ) فیض ۰ ج ، افاضات ۰

بپرس