اغراق

/~eqrAq/

مترادف اغراق: افراط، غلو، گزافه، مبالغه

متضاد اغراق: واقع

برابر پارسی: گزافه گویی، بیش گو

معنی انگلیسی:
overstatement, exaggeration, hyperbole

لغت نامه دهخدا

اغراق. [ اِ ] ( ع مص ) غرقه کردن. یقال : اغرقه فی الماء فغرق. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). غرق کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). غرق گردانیدن. تغریق. ( از اقرب الموارد ). غرقه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || پر گردانیدن کاسه را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پر کردن جام : اغرق الکأس ؛ ملأها. ( از اقرب الموارد ). || سخت کشیدن کمان را. یقال : اغرق النازع فی القوس. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و کمان سخت کشیدن. ( آنندراج ) ( از منتخب بنقل غیاث اللغات ). بنهایت کشیدن کمان. یقال : اغرق النبل ؛ اذا بلغ به غایة المد فی القوس. ( ازاقرب الموارد ). کمان پر درکشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). کمان پر کردن و کشیدن. ( المصادر زوزنی ). || مبالغه کردن در مدح و ذم و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). مبالغه کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مبالغه کردن. در امری اطناب کردن : اغرق فلان فی الشی ٔ؛ بالغ فیه و اطنب. ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح بدیع ) نوعی مبالغه است. صاحب غیاث اللغات آرد: اغراق آن مبالغه را گویند که بحسب عقل ممکن باشد و به اعتبار عادت ، محال نماید و آنکه بعادت وعقل هر دو محال باشد آن را مبالغه غلو نامند. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). محمد شمس قیس رازی آرد: اغراق در صنعت سخن آنست کی در اوصاف مدح و هجا و غیر از آن ، غلو کنند و مبالغت نمایند و وجوه مدایح بحسب تفاوت درجات ممدوحان مختلف است و بر موجب اختلاف احوال ایشان در ارتفاع و اتضاع متفاوت و از عیوب مدح یکی آنست که از طرفی [ دو طرف ] افراط و تفریط بیرون برند. ( المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 358 ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون از کتاب مطول آرد: مبالغ سه قسم بیش نیست اول آنکه مدعا بحکم عقل و عادت ممکن باشد و آن را «تبلیغ» گویند مانند بیت زیر از امروءالقیس :
فعادی عداء بین ثور و نعجة
دراکا و لم ینضح بماء فیغسل.
که تحقق مفاد شعر از نظر عقل و عادت ممکن است. دوم آنکه از نظر ممکن و از روی عادت محال باشد که آن را «اغراق » گویند. مانند این بیت :
و نکرم جأنا مادام فینا
و نتبعه الکرامة حیث مالا.
که تحقق مفاد آن هرچند از نظر عقل اقناعی ندارد ولی بطور عادی تحقق پذیر نیست. سوم آنکه هم از نظر عقل و هم از روی عادت ممتنع باشد که آن را «غلو» گویند. و فرض دیگر که بحسب عادت ممکن و از نظرعقل محال باشد، امکان ندارد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ذیل ماده «بلغ» ). و رجوع به حدائق السحر و نفائس الفنون شود. مأخوذ از تازی ، مبالغه در گفتار خواه مدح باشد و یا ذم و مبالغه در کردار. ( ناظم الاطباء ). گزاف گویی ، گزاپ و مبالغت در مدح و ذم و جز آن. گزاف کاری. ( یادداشت بخط مؤلف ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

غرق کردن ، مبالغه کردن، مبالغه وافراط وزیاده روی درمدح یاذم کسی یاچیزی ، گزافگویی
۱ - غرق کردن . ۲ - ( اسم ) مبالغه و افراط در مدح یا ذم کسی . ۳ - گزاف گویی . جمع : اغراقات .
سیف الدین از امرای ترک سلطان جلال الدین منکبرنی .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) غرق کردن . ۲ - (اِمص . ) مبالغه کردن .

فرهنگ عمید

۱. زیاده روی کردن در توصیف کسی یا چیزی.
۲. (ادبی ) در بدیع، مبالغه و افراط و زیاده روی در مدح یا ذم کسی یا چیزی، گزاف گویی، مانند این شعر: هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه ای ست زمین در دهان برف (کمال اسماعیل: ۴۰۷ ).

واژه نامه بختیاریکا

شُتور

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اغراق در لغت معنی سفت کشیدن کمان است و در اصطلاح بدیع زیاده روی نامعقولی است در توصیف کس یا چیزی.
در اغراق گوینده با تصرف ذهنی خود، حالت یا صفتی را از وضع طبیعی و عادی که دارد، کوچک تر یا بزرگ تر جلوه می دهد و بدین ترتیب تصویری در ذهن خواننده یا شنونده به وجود می آورد؛ از این رو آنچه حد زیبایی یا قابل قبول بودن اغراق را تعیین می کند، صرف دوری یا نزدیکی آن به واقعیت نیست؛ بلکه زیبایی و تناسب تصویری است که به اغراق ارائه می شود و نیز این نکته که شاعر بتواند با مهارت، امری را که محال به نظر می آید ممکن جلوه دهد.
ارزش بزرگ نمایی یک واقعیت
ارزش بزرگ نمایی یک واقعیت ـ در شعر ـ از آنجاست که شعر، هنر تجسم بخشیدن به عواطف با ابزار زبان است. پس هنگامی که عاطفه ای مانند شادی، عشق، نفرت و... بسیار شدت و غلیان یافته باشد، بهترین وسیله ی تجسم بخشیدن به این گونه عواطف، یاری گرفتن از اغراق است.
بررسی مبالغه
...

دانشنامه عمومی

اغراق (ترانه توئنی وان پایلتس). «اغراق» ( به انگلیسی: The Hype ) ترانه ای نوشته و ضبط شده از گروه دونفره موسیقی آمریکایی توئنی وان پایلتس از پنجمین آلبوم استودیویی شان سنگر ( ۲۰۱۸ ) است.
عکس اغراق (ترانه توئنی وان پایلتس)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِغراق
(در لغت به معنی کشیدن کمان) اصطلاحی در بدیع. بزرگ نمایی و افراط در سخن که عقل آن را بپذیرد، اما وقوع آن ممکن به نظر نیاید: زان مِی که گر سرشکی از آن درچکد به نیل/صد سال مست باشد از بوی او نهنگ (رودکی). بسیاری از تعبیرات روزمره اغراق آمیزند. مثل «سیل اشک» یا «علف زیر پا سبز شدن».

مترادف ها

exaggeration (اسم)
مبالغه، اغراق، غلو، گزافه گویی

hyperbole (اسم)
مبالغه، گزاف گویی، اغراق، غلو، صنعت اغراق

extravaganza (اسم)
گزاف گویی، اغراق، فانتزی، اثر خیالی، اثر یا تصنیف از یک شخصیت خیالی

overstatement (اسم)
اغراق، غلو، گزافه گویی

فارسی به عربی

مبالغة

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
شُتوور:اغراق
اغراق :صفتی را در فردی یا پدیده ای بیش از حد بزرگ نمایی کردن که در عالم واقعی میسر و ممکن نباشد.
فرانمایی، بیشنمایی
غُلُوّ
گنده گوزی در ادبیات عامه کنونی هم مورد استفاده می شود.
پیاز داغِشو زیاد کردن
متضاد اغراق هیچ وقت نمیتواند واژه "واقعی" باشد.
متضاد اغراق باید واژه یا کلمه ای باشد که معنی کوچک نمایی یا شکسته نفسی را بدهد.
چیزی را کم ارزش تر از ارزش واقعی بیان نمودن.
"واقعی" متضاد "دروغ" است نه متضاد "اغراق".
...
[مشاهده متن کامل]

متاسفانه من هم متضاد واژه " اغراق، گزاف" را نمیدانم.
خوشحال میشوم اگر کسی کمک کند.
سپاس و درود.

کلمه "واقع" متضاد اغراق نیست
متضاد اغراق "کوچک نمایی و تحقیر" است
پیاز داغش را زیاد کردن
زیادی شور یا بی نمک شدن
افراط یا تفریط
کم یا زیاد
بزرگ نشان دادن یک چیز کوچک
تخم دو زرده کردن = کنایه از کسی که کار کوچکی را بزرگ جلوه داده است.
اغراق ( ادبیات ) : گزافه ی شاعرانه
دکتر کزازی " گزافه ی شاعرانه " را در نوشته های خود به جای اغراق بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۶.
بزرگنمایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس