اعیان ثابته

لغت نامه دهخدا

اعیان ثابته. [ اَ ن ِ ب ِ ت ِ / ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صور اسماء الهی و صور علمیه. ( ناظم الاطباء ). صور اسمای الهی. ( از کشف بنقل غیاث اللغات و آنندراج ).صور علمیه. ( از مدارالافاضل بنقل غیاث اللغات و آنندراج ). حقایق ممکنات در علم حق تعالی باشد و آنها حقایق اسماء الهی در حضرت علمیه اند که تأخیری از حق تعالی جز از جهت ذات ندارند و از لحاظ زمان ازلی و ابدی هستند و مقصود تأخیر اضافی است یعنی تنها بحسب ذات تأخر دارند نه غیر آن. ( از تعریفات جرجانی ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اعیان ثابته در اصطلاح سالکان صور اسماء الهی را گویند که آن صورتها معقوله است در علم حق تعالی. و اعیان ثابته دو اعتبار دارد: یکی آنکه صور اسماء است. دوم آنکه حقایق اعیان خارجی است. پس به اعتبار اول همچون ابدان است برای ارواح و به اعتبار دوم همچون ارواح است مر ابدان را. و در «التحفة المرسله » است که اعیان ثابته صورت عالم در مرتبه تعین دوم باشد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و مؤلف دستور العلما آرد: بدان که صور علمیه الهی را اعیان ثابته نامند. و این عقیده صوفیان است و حکماء، ماهیات را اعیان ثابته گویند. و میرسید شریف گوید: حقایق ممکنات در علم باری تعالی اعیان ثابته اند و آنها صور حقایق اسمای الهی در حضرت علمی هستند که بحسب ذات از حق تعالی تأخر دارند و از جهت زمان تأخری ندارند و ازلی و ابدی هستند. ( دستورالعلماء ج 1 ص 137 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعیان ثابته یکی از آموزه های بنیادین در عرفان اسلامی و به تعبیر دیگر یکی از دستاوردهای اندیشه عرفانی در سیر تاریخی آن می باشد. اهمیت آن را می توان در همپوشی و ارتباط تنگاتنگ مباحث آن با بحث های الاهیاتی مهمی مثل علم حق تعالی و اختیار انسان دانست.این نوشتار بر آن است با بررسی این آموزه در متون اولیه و درجه اول عرفانی به تبیین و توصیف آن بپردازد. پیشینه اعیان ثابته خصوصاً قبل از ابن عربی، تعریف و نحوه چینش آنها از مباحث مقدماتی این نوشته می باشد. بررسی ادله عقلی، نقلی و شهودی اعیان ثابته، رابطه آن با مقام ذات، تعیّن اول، تعیّن ثانی، اسماء حق و تعینات خلقی بخش میانی و طولانی تر این مقاله و احکام و ویژگی های اعیان ثابته از جمله: عدمی بودن، عدم مجعولیت، ازلیت، ابدیّت و ثبوت علمی آن بخش مهم تر آن می باشد. بخش پایانی آن نیز بررسی علم حق تعالی و مسئله اختیار از منظر این آموزه می باشد.
موضوع این نوشتار بررسی مسئله اعیان ثابته در حوزه عرفان اسلامی می باشد. همان گونه که در تاریخچه بحث خواهد آمد این آموزه در عرفان اسلامی بعد از ابن عربی مطرح شده است. ابن عربی به طور مفصل و واضح، البته پراکنده و بدون نظام، به این مبحث به لحاظ اثباتی و ثبوتی پرداخته است؛ تقریباً تمام آنچه درباره اعیان ثابته می دانیم در آثار او آمده است. پس از ابن عربی پیروان رمزگشای او نظیر قونوی و جندی و تا حدی فرغانی به این بحث و مباحث مربوط به آن پرداخته اند. قونوی در بحث تابعیت علم از معلوم و استعداد و اقتضای اعیان ثابته و جندی در مباحث سرّالقدر تسلط و توانایی بسیاری از خود نشان داده اند. پس از آن شارحان دیگری نظیر کاشانی و قیصری به شرح و بسط و دسته بندی مباحث پرداخته اند. قیصری در اثر ماندگار خود مطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم به طور مفصل و نظام مند به این بحث پرداخته و فهم آن را بسیار آسان و سهل کرده است؛ کاشانی نیز با توضیحات دقیق گام دیگری در تبیین این بحث برداشته است. در نهایت جامی محصول دو سه قرن کوشش محققان را در آثار خود از جمله نقد النصوص فی شرح نقش النصوص گرد آورده است.با ورود عرفان به حوزه شیعی در قرون بعدی و ارائه تحلیل های عقلانی که محصول تلاقی حکمت متعالیه و مباحث نظری عرفان بود، زوایای دیگری از بحث نمایان شد. ملاصدرا و پیروان او در قرون بعدی به تحلیل این بحث در نظام حکمت متعالیه پرداختند. این تحلیل ها در آثار بزرگانی مثل آقا محمدرضا قمشه ای و میرزا هاشم اشکوری به چشم می خورد.در مباحث هستی شناسی عرفانی، بحث اعیان ثابته اهمیت زیادی دارد و می توان آن را یکی از مهم ترین دستاوردهای اندیشه عرفانی دانست. این بحث کلید فهم بسیاری از مباحث مهم در حوزه عرفان اسلامی می باشد؛ از جمله مباحثی نظیر علم حق تعالی، قضا و قدر، جبر و اختیار، خیر و شرّ و مباحث دیگری که به آن اشاره خواهد شد. آنچه بر اهمیت این آموزه افزوده است ارتباط آن با مسئله علم پیشین حق تعالی می باشد که یکی از مسائل مهم هستی شناسی در تمام حوزه های الاهیاتی اعم از کلام و فلسفه و عرفان است. در عرفان اسلامی بحث از علم حق تعالی با بحث تعینات اسمایی حق و اعیان ثابته گره خورده است؛ بنابراین در بررسی دیدگاه عرفا در مورد علم حق تعالی تبیین مسئله اعیان ثابته از ضروریات می باشد. هدف این نوشتار نیز تبیین و بررسی اعیان ثابته و احکام و لوازم آن و فراهم آوردن بستری برای ورود به مباحث فوق می باشد.
پیشینه بحث
اعیان جمع عین و به معنی ذوات می باشد. در عرفان دو قسم اعیان داریم: اعیان ثابته و اعیان خارجه. اعیان ثابته حقیقت اعیان خارجی در علم حق تعالی است. اعیان خارجی، همان موجودات در عوالم خلق و تعینات خلقی هستند. یعنی همه آنچه ما سوی الله و خارج از صقع ربوبی است. از عقل اول و عالم عقول تا عالم مثال و نفوس و عالم ماده همه را اعیان خارجه گویند.هرچند بسیاری از محققان این بحث را از ابداعات ابن عربی دانسته و معتقدند قبل از وی در آثار عارفان مسلمان مطرح نبوده است و به لحاظ لفظی نیز، گویا اصطلاح اعیان ثابته نخستین بار توسط او به کار رفته است؛ اما به لحاظ محتوایی مباحثی نظیر مُثُل افلاطونی، صور مرتسمه، معدوم ثابت معتزله و معارفی از شریعت به عنوان پیشینه مبحث اعیان ثابته شایسته بررسی می باشد که به اختصار به آن می پردازیم.
← مُثُل افلاطونی
به طور کلی تعاریف اعیان ثابته را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
← رابطه اعیان ثابته و عالم خلق
...

دانشنامه آزاد فارسی

اَعیان ثابته
عنوانی که ابن عربی (۵۶۰ـ۶۳۸ق) آن را برای وجود معقول و علمی موجودات به کار برد و پس از وی یکی از اصطلاحات رایج در عرفان نظری شد. وی معتقد بود این موجودات که در جهان می بینیم، پیش از آن که در این عالم پیدا شوند، در عالَم علم حق پیدا شده اند، یا به عبارت بهتر، در عالم علم حق پیدا بوده اند. وجود آن ها در آن عالم وجودی معقول و علمی بود و چون به این جهان در می آیند، وجودی خارجی و عینی پیدا می کنند و محسوس و مشهود می شوند. پس موجودات ظاهری دارند و باطنی؛ ظاهر آن ها همان است که به صورت موجودات خارجی دیده می شود و باطن آن ها عین ثابت یا وجود معقول آن هاست که همواره در معقولیت و کلیت خود باقی می ماند و محسوس و مشهود نمی شود. در نظر ابن عربی هر موجود عینی برحسب اقتضای عین ثابت خود هستی می یابد. از باب تمثیل گفته اند مهندسی که طرح ساختمانی را در ذهن خود ریخته، این طرح ذهنی وجود خارجی ندارد اما در ذهن و خیال مهندس (به اصطلاح ابن عربی در علم او) نهفته است. آن ساختمان مفروض، در جریان عینیت یافتن و تحقق، از طرحی که در خیال مهندس نقش بسته است پیروی می کند. پس هر وجود خارجی صورت است. وجود صفت به موصوف است، و موصوف نیز در عینیت و تشخص خود وابسته به صفت است. اعیان ثابته فرآیند آن تجلی دایمی و لایزال الهی است که در قید تعیّن نیامده است؛ نقش بی نقشی است. این تجلّی را ابن عربی فیض اقدس نام می نهاد و تجلی دیگر را که موجب پیدا شدنِ تعدد و تکثر در اعیان و ظهور موجودات در عالم خارجی (اعم از مادی و غیر مادی) است فیض مقدس می خواند. در واقع تجلی الهی یکی بیش نیست که اگر از بالا در آن نگریسته شود فیض اقدس خوانده می شود و اگر از پایین مورد نظر قرار گیرد فیض مقدس نام دارد. موجودات از طریق عین ثابت خود با حق در ارتباط هستند و حق هرچه را عین ثابت هر موجودی می خواهد به او عطا می کند. داد و دهش برحسب استعدادهاست. اگرچه صورت ظاهر عین ثابت هر موجود را در عالم محسوس می بینیم، خودِ عین ثابت به چشم نمی آید، زیرا که هنوز پای به عرصۀ وجود ننهاده و موجودیت عینی پیدا نکرده است. نظریه اعیان ثابته از مباحث اصلی و کلیدی اندیشۀ ابن عربی است. نیز ← تجلّی

پیشنهاد کاربران

عین ثابت یعنی ذات خداوند که درموجودات تجلی کرده ویادرآینده متبلورخواهدشد. کارما نیست شناسایی "رازگلسرخ"
گل سرخ همان عین ثابت است. . . . رسم آزادی

بپرس