اعراب گذاری قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعراب گذاری قرآن. علوم و فنون مربوط به قرآن کریم بسیار فراوان است و هر کدام از آنها پیرامون یکی از مسائل مربوط به قرآن سخن میگوید، من جمله مباحث مربوط به ظاهر قرآن مانند رسم الخط قرآن، نقطه گذاری قرآن و ... . یکی از این مباحث بحث اعراب گذاری قرآن است.
در ابتدا خط قرآن، هیچ گونه علامتی نداشت، علت آن عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود که خط کوفی و نسخ، از آن دو منشعب شده بودند، همین امر باعث بروز اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید به عنوان مثال کلمه ای مثل «تَتلوا» ممکن بود به صورت های مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.
عرب با ذوق فطری خود و با اتکاء به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را، گرچه علایقی نداشتند به طور صحیح قرائت می نمود، اما بعد از فتوحات که قلمرو و حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیر عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد به گونه ای که دیگر، ذوق فطری و خالص عربی، که آنها را از هر گونه حرکت و اعرابی، بی نیاز می ساخت وجود نداشت.


اولین اعراب گذار
عموماً این اقدام را برای اولین بار به «ابوالاسود دوئلی» نسبت داده اند او شاعر و تابعی مشهور است که بیشتر از او به عنوان صحابی امام علی (ع) و واضع علم نحو نام برده اند.
او خواست کتابی به وجود آورد تا کجی های مردم را درست نماید، ابوالاسود گفت بهتر است از اعراب قرآن شروع کنم، یک نفر را خواست و قرآنی به او داد و رنگی برخلاف رنگ متن انتخاب کرد، به آن کسی که قرآن در دست داشت گفت هرگاه دهانم را باز کردم نقطه ای بالای آن حرف بگذار و اگر دهانم را پائین آوردم نقطه ای را زیر حرف بگذار و اگر دهانم را جمع کردم نقطه را در جلو حرف بگذار، اگر یکی از این حرکات را با غنه و تنوین ادا کردم دو نقطه بگذار این چنین کرد تا مصحف به پایان رسید.


اعجام قرآن
واژه «عجمه» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است به همین جهت عرب لغت غیر فصیح را «اعجم» تعبیر می کند و اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. گفتیم مشکل فقدان علایم اعرابی قرآن به دست ابوالاسود حل گردید ولی هنوز یک مشکل مهم دیگر باقی بود و آن عدم تشخیص حروف معجمه (نقطه دار) از مهمله (حروف بی نقطه) به خاطر عدم نشانه گذاری در رسم الخط آن روز بود. مثل حروف مشابه با هم مانند ب – ت – ث و یا د- ذ.
دانشمندان علوم قرآنی نوشته اند که عبدالملک حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت زمانی که فرماندار عراق بود، از نویسندگان خواست که برای حروف متشابه نشانه هایی وضع کنند. «یحیی بن یعمر عدوانی» قاضی خراسان و «نضربن عاصم لیثی» که هر دو از شاگردان «ابوالاسود» بودند در ادامه کار استاد خود به اعجام و نقطه گذاری حروف متشابه قرآن دست زدند. اعراب گذاری ابوالاسود که به صورت نقطه گذاری بود پس از چندی توسط «خلیل بن احمد خواهیدی» (م ۱۷۵ق) انجام شد و فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین به نشانه هایی از حروف کوچک ـَــــِـ ُ و ــًــــٍـ تبدیل شدند.

سهم ایرانیان
...

[ویکی اهل البیت] اعراب گذاری قرآن. «اعراب گذاری کلمات» عبارت است از علمی که درباره علائم و حرکات حروف، اعم از حرکات کوتاه و حرکات کشیده و علائمی چون سکون، تشدید و...سخن می گوید. از آن جا که در آغاز، این حرکات و علائم با نقطه هایی درشت و در برخی موارد رنگی مشخص می شدند، در قدیم به آن ها «نقط» می گفتند.
در ابتدا خط قرآن، هیچ گونه علامتی نداشت، علت آن عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود که خط کوفی و نسخ، از آن دو منشعب شده بودند، همین امر باعث بروز اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید به عنوان مثال کلمه ای مثل «تَتلوا» ممکن بود به صورت های مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.
عرب با ذوق فطری خود و با اتکاء به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را گرچه علایقی نداشتند به طور صحیح قرائت می نمود، اما بعد از فتوحات که قلمرو و حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیرعرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد به گونه ای که دیگر، ذوق فطری و خالص عربی که آنها را از هر گونه حرکت و اعرابی، بی نیاز می ساخت وجود نداشت. این امر موجب پیدایش اعراب گذاری قرآن شد
عموماً این اقدام را برای اولین بار به «ابوالاسود دوئلی» نسبت داده اند او شاعر و تابعی مشهور است که بیشتر از او به عنوان صحابی امام علی علیه السلام و واضع علم نحو نام برده اند.
او خواست کتابی به وجود آورد تا کجی های مردم را درست نماید، ابوالاسود گفت: بهتر است از اعراب قرآن شروع کنم، یک نفر را خواست و قرآنی به او داد و رنگی برخلاف رنگ متن انتخاب کرد، به آن کسی که قرآن در دست داشت گفت هرگاه دهانم را باز کردم نقطه ای بالای آن حرف بگذار و اگر دهانم را پائین آوردم نقطه ای را زیر حرف بگذار و اگر دهانم را جمع کردم نقطه را در جلو حرف بگذار، اگر یکی از این حرکات را با غنه و تنوین ادا کردم دو نقطه بگذار این چنین کرد تا مصحف به پایان رسید.
واژه «عجمه» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است به همین جهت عرب لغت غیرفصیح را «اعجم» تعبیر می کند و اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. گفتیم مشکل فقدان علایم اعرابی قرآن بدست ابوالاسود حل گردید ولی هنوز یک مشکل مهم دیگر باقی بود و آن عدم تشخیص حروف معجمه (نقطه دار) از مهمله (حروف بی نقطه) به خاطر عدم نشانه گذاری در رسم الخط آن روز بود. مثل حروف مشابه با هم مانند ب – ت – ث و یا د- ذ.
دانشمندان علوم قرآنی نوشته اند که عبدالملک، حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت زمانی که فرماندار عراق بود، از نویسندگان خواست که برای حروف متشابه نشانه هایی وضع کنند. «یحیی بن یعمر عدوانی» قاضی خراسان و «نضر بن عاصم لیثی» که هر دو از شاگردان «ابوالاسود» بودند. در ادامه کار استاد خود به اعجام و نقطه گذاری حروف متشابه قرآن دست زدند.

پیشنهاد کاربران

بپرس