اطعام
/~et~Am/
مترادف اطعام: تغذیه، خورانیدن، طعام دادن، غذادادن
برابر پارسی: خوراک، خورانیدن، خورش دادن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- اطعام کردن ؛ غذا دادن بدیگران. مهمان کردن. طعام دادن. و رجوع به اطعام شود.
- اطعام کفاره ؛ در تداول فقه ،غذا دادن به شصت مسکین است که در ماه رمضان هرگاه کفاره بر کسی واجب شود باید رقبه ای آزاد کند یا دو ماه پی درپی روزه بگیرد یا شصت مسکین اطعام کند : فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکیناً. ( قرآن 58 / 4 ). رجوع به شرایع ص 48 شود.
- اطعام مساکین ؛ اطعام مساکین و فقرا کردن ؛ مهمانی کردن و طعام دادن به مساکین در راه خدا. و این صفت از صفات مخصوص اهالی مشرق است. ( ناظم الاطباء ). غذا دادن به فقیران بسبب تعلق گرفتن کفاره روزه یا سوگند یا بموجب نذر یا نیاز دیگر در تداول شرع : لایؤاخذکم اﷲ باللغو فی ایمانکم ولکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمان فکفارته اطعام عشرة مساکین ؛ خداوند شما را به لغو در سوگندهاتان مؤاخذه نمی کند و لیکن شما را بسبب بستنتان سوگندها را مؤاخذه می کند، پس کفاره آن طعام دادن ده مسکین است. ( قرآن 5 / 89 ). || رسانیدن درخت میوه را، گویند: اطعمت النخلة؛ اذا ادرکت ثمرها و صارت ذاطعم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رسانیدن درخت میوه را. ( آنندراج ). || رسیدن میوه نخل. ( از اقرب الموارد ). || رسیدن بار درخت ، گویند: اطعمت الثمرة؛ یعنی پخته شد. ( منتهی الارب ). پخته شدن و رسیدن میوه. ( ناظم الاطباء ). رسیدن بار درخت. ( آنندراج ). طعم یافتن و طعم گرفتن میوه. ( تاج المصادر بیهقی ). طعم و مزه یافتن میوه. اطعام چیزی ؛ به مزه آمدن آن. مزه یافتن آن. || تغییر یافتن مزه چیزی. دگرگونه شدن مزه چیزی. ( از اقرب الموارد ). || پیوند دادن شاخی را به شاخ دیگر، گویند: اطعم الغصن ؛ یعنی پیوند داد شاخ را به شاخ درخت دیگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پیونددادن شاخی را به شاخ درخت دیگر. ( آنندراج ). تطعیم. ( اقرب الموارد ). رجوع به تطعیم شود. پیوند کردن شاخی از درخت دیگری به درخت تا از جنس درختی گردد که بدان پیوند می شود. || اطعام به کسی زمینی را؛به امانت دادن زمین به وی برای کشت و ورز. ( از اقرب الموارد ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( مصدر ) خورانیدن طعام دادن خورش دادن . یا اطعام مساکین . تهی دستان را طعام دادن .
اطعام بسر شیرین گردیدن غوره خرما و مزه گرفتن . طعم یافتن غوره خرما . یا طعام خوردن . یا ادب پذیرفتن و اصلاح گرفتن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] غذا دادن را اطعام گویند. در فقه از آن در باب های طهارت ، صوم ، حج ، جهاد ، تجارت ، نکاح ، کفّارات ، اطعمه و اشربه ، غصب و ارث سخن رفته است.
اطعام مصدر باب افعال و از ریشه «ط ـ ع ـ م» به معنای طعام (غذا) دادن است. در اینکه مراد از طعام چیست، لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفته اند: هر چیزی است که چیده و جمع آوری شود، اعمّ از حبوبات و میوه ها ، و بعضی طعام را خصوص خرما و جمعی فقط گندم می دانند. ولی به نظر می رسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همان گونه که ابن منظور و راغب گفته اند: طعام عبارت است از هر چیز خوردنی ، بنابراین، اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.
واژگان طعام در قرآن کریم
واژه طعم و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم آمده که ۱۶ بار آن از باب اِفعال است؛ همچنین واژه طَعام در ۵ مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» به معنای اطعام دانسته شده است. در برخی آیات از اطعام کنندگان ستایش و از کسانی که اطعام نمی کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی کنند، نکوهش شده است.
مُطعِم از اسمای الهی
در پاره ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: «... و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ». در حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می کنند از آنِ خداوند است ، ازاین رو «مُطعِم» یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است.
اهمیت اطعام نیازمندان در دین اسلام
...
اطعام مصدر باب افعال و از ریشه «ط ـ ع ـ م» به معنای طعام (غذا) دادن است. در اینکه مراد از طعام چیست، لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفته اند: هر چیزی است که چیده و جمع آوری شود، اعمّ از حبوبات و میوه ها ، و بعضی طعام را خصوص خرما و جمعی فقط گندم می دانند. ولی به نظر می رسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همان گونه که ابن منظور و راغب گفته اند: طعام عبارت است از هر چیز خوردنی ، بنابراین، اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.
واژگان طعام در قرآن کریم
واژه طعم و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم آمده که ۱۶ بار آن از باب اِفعال است؛ همچنین واژه طَعام در ۵ مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» به معنای اطعام دانسته شده است. در برخی آیات از اطعام کنندگان ستایش و از کسانی که اطعام نمی کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی کنند، نکوهش شده است.
مُطعِم از اسمای الهی
در پاره ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: «... و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ». در حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می کنند از آنِ خداوند است ، ازاین رو «مُطعِم» یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است.
اهمیت اطعام نیازمندان در دین اسلام
...
wikifeqh: طعام_دادن
[ویکی اهل البیت] اطعام مصدر باب افعال و از ریشه «ط ـ ع ـ م» به معنای طعام (غذا)دادن است. در این که مراد از طعام چیست، لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفته اند: هر چیزی است که چیده و جمع آوری شود، اعمّ از حبوبات و میوه ها و بعضی طعام را خصوص خرما و جمعی فقط گندم می دانند ولی به نظر می رسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همان گونه که ابن منظور و راغب گفته اند: طعام عبارت است از هر چیزخوردنی بنابراین اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.
واژه طعم و مشتقات آن 48 بار در قرآن کریم آمده که 16 بار آن از باب اِفعال است؛ همچنین واژه طَعام در 5 مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» (سوره الحاقه/69،34) به معنای اطعام دانسته شده است. در برخی آیات از اطعام کنندگان ستایش (سوره انسان/76، 8 ـ 13) و از کسانی که اطعام نمی کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی کنند، نکوهش شده است.(سوره الحاقه/69،34)
در پاره ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: «... و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ» (سوره انعام/6، 14؛ سوره قریش/106، 3 ـ 4؛ سوره شعراء/26،79) در حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می کنند، از آنِ خداوند است، از این رو «مُطعِم» یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است.
اطعام از مصادیق انفاق و احسان است. اسلام برای حفظ حرمت انسان ها و ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه، صاحبان ثروت را ملزم کرده که بخشی از اموال خود را برای تأمین هزینه زندگی و رفع گرسنگی نیازمندان اختصاص دهند: «وفی اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم». (سوره ذاریات/51،19) قرآن کریم بی توجهی به اطعام نیازمندان را از آثار کفر به مبدأ هستی شمرده است: «اِنَّهُ کانَ لا یُؤمِنُ بِاللّهِ العَظیم × ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» (سوره حاقه/69، 33 ـ 34) همچنین بر ترک اطعام آثار زیانباری مترتب کرده و در آیاتی (سوره بلد/90، 13 و 14) اطعام به مسکین در روزهای سخت، نمودی از مجاهدت با نفس و وسوسه های شیطانی شمرده شده است.
بدون تردید تجلی خصلت پسندیده مهمان نوازی بیشتر همراه با اطعام است. از برخی آیات برمی آید که اطعام، سیره پیامبران و اولیای الهی بوده است؛ آیات 24 ـ 26 سوره ذاریات/51 و 89 سوره هود/11 که به داستان پذیرایی حضرت ابراهیم علیه السلام از مهمانان خود پرداخته بیانگر خصلت مهمان نوازی اوست. گفته اند: وی هنگام تناول غذا به دنبال مهمان می گشت تا او را با خود شریک کند، از همین رو آن حضرت را «ابوالضیفان» یعنی پدر مهمانان می گفتند چنان که آیه 53 سوره احزاب/33: «... اِذا دُعیتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...» حاکی از جود و خصلت اطعام در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
اهل بیت علیهم السلام نیز در اطعام به دیگران الگو بودند؛ آیات 8 ـ 22 سوره انسان/76 به نقل شیعه و سنی درباره حضرت علی و فاطمه و فرزندانشان حسن و حسین علیهم السلام نازل گردیده و بیان کننده اطعام خالصانه و خداپسندانه ایشان است که بدون هیچ چشمداشتی و فقط برای رضای خداوند انجام گرفت و خدای متعالی به پاکی و خلوص عمل ایشان گواهی داده است: {{متن قرآن|«و یُطعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکینـًا و یَتیمـًا واَسیرا × اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللّهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً ولاشُکورا» در ادامه، آیات 10 ـ 22 سوره انسان/76 نیز از پاداش های الهی در مقابل این عمل مقبول و نیکوکارانه خبر می دهد.
اطعام در این آیات (سوره انسان/76،8 ـ 22) از نوع اطعام واجب نیست، زیرا اطعام کنندگان خود به آن نیاز داشتند: «عَلی حُبِّهِ». اطعام در چنین موقعیتی که با تحمل سه روز گرسنگی همراه بود حاکی از اوج ایثار اطعام کنندگان از نظر اخلاق و رفتار و دلیل بر خلوص و فداکاری ایشان است.
واژه طعم و مشتقات آن 48 بار در قرآن کریم آمده که 16 بار آن از باب اِفعال است؛ همچنین واژه طَعام در 5 مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» (سوره الحاقه/69،34) به معنای اطعام دانسته شده است. در برخی آیات از اطعام کنندگان ستایش (سوره انسان/76، 8 ـ 13) و از کسانی که اطعام نمی کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی کنند، نکوهش شده است.(سوره الحاقه/69،34)
در پاره ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: «... و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ» (سوره انعام/6، 14؛ سوره قریش/106، 3 ـ 4؛ سوره شعراء/26،79) در حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می کنند، از آنِ خداوند است، از این رو «مُطعِم» یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است.
اطعام از مصادیق انفاق و احسان است. اسلام برای حفظ حرمت انسان ها و ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه، صاحبان ثروت را ملزم کرده که بخشی از اموال خود را برای تأمین هزینه زندگی و رفع گرسنگی نیازمندان اختصاص دهند: «وفی اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم». (سوره ذاریات/51،19) قرآن کریم بی توجهی به اطعام نیازمندان را از آثار کفر به مبدأ هستی شمرده است: «اِنَّهُ کانَ لا یُؤمِنُ بِاللّهِ العَظیم × ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» (سوره حاقه/69، 33 ـ 34) همچنین بر ترک اطعام آثار زیانباری مترتب کرده و در آیاتی (سوره بلد/90، 13 و 14) اطعام به مسکین در روزهای سخت، نمودی از مجاهدت با نفس و وسوسه های شیطانی شمرده شده است.
بدون تردید تجلی خصلت پسندیده مهمان نوازی بیشتر همراه با اطعام است. از برخی آیات برمی آید که اطعام، سیره پیامبران و اولیای الهی بوده است؛ آیات 24 ـ 26 سوره ذاریات/51 و 89 سوره هود/11 که به داستان پذیرایی حضرت ابراهیم علیه السلام از مهمانان خود پرداخته بیانگر خصلت مهمان نوازی اوست. گفته اند: وی هنگام تناول غذا به دنبال مهمان می گشت تا او را با خود شریک کند، از همین رو آن حضرت را «ابوالضیفان» یعنی پدر مهمانان می گفتند چنان که آیه 53 سوره احزاب/33: «... اِذا دُعیتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...» حاکی از جود و خصلت اطعام در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
اهل بیت علیهم السلام نیز در اطعام به دیگران الگو بودند؛ آیات 8 ـ 22 سوره انسان/76 به نقل شیعه و سنی درباره حضرت علی و فاطمه و فرزندانشان حسن و حسین علیهم السلام نازل گردیده و بیان کننده اطعام خالصانه و خداپسندانه ایشان است که بدون هیچ چشمداشتی و فقط برای رضای خداوند انجام گرفت و خدای متعالی به پاکی و خلوص عمل ایشان گواهی داده است: {{متن قرآن|«و یُطعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکینـًا و یَتیمـًا واَسیرا × اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللّهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً ولاشُکورا» در ادامه، آیات 10 ـ 22 سوره انسان/76 نیز از پاداش های الهی در مقابل این عمل مقبول و نیکوکارانه خبر می دهد.
اطعام در این آیات (سوره انسان/76،8 ـ 22) از نوع اطعام واجب نیست، زیرا اطعام کنندگان خود به آن نیاز داشتند: «عَلی حُبِّهِ». اطعام در چنین موقعیتی که با تحمل سه روز گرسنگی همراه بود حاکی از اوج ایثار اطعام کنندگان از نظر اخلاق و رفتار و دلیل بر خلوص و فداکاری ایشان است.
wikiahlb: اطعام
[ویکی الکتاب] معنی إِطْعَامُ: غذا دادن
معنی نُطْعِمُکُمْ: شما را اطعام می کنیم - به شما غذا می دهیم
ریشه کلمه:
طعم (۴۸ بار)
معنی نُطْعِمُکُمْ: شما را اطعام می کنیم - به شما غذا می دهیم
ریشه کلمه:
طعم (۴۸ بار)
wikialkb: إِطْعَام
[ویکی فقه] اطعام (قرآن). اطعام، سیره پیامبران و اولیای الهی بوده و از مصادیق انفاق و احسان است.
اطعام مصدر باب افعال و از ریشه «ط ـ ع ـ م» به معنای طعام (غذا) دادن است. در اینکه مراد از طعام چیست، لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفته اند: هر چیزی است که چیده و جمع آوری شود، اعمّ از حبوبات و میوه ها ، و بعضی طعام را خصوص خرما و جمعی فقط گندم می دانند. ولی به نظر می رسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همان گونه که ابن منظور و راغب گفته اند: طعام عبارت است از هر چیز خوردنی ، بنابراین، اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.
اطعام در قرآن کریم
واژه طعم و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم آمده که ۱۶ بار آن اطعام از باب اِفعال است؛ «انما نطعمکم لوجه اللـه لا نر ید منکم جزاء ولا شکور ا» «(و می گویند: ) ما شما را بخاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم! » همچنین واژه طَعام در ۵ مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» به معنای اطعام دانسته شده است. در برخی آیات از اطعام کنندگان ستایش و از کسانی که اطعام نمی کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی کنند، نکوهش شده است. در پاره ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: «... و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ». در حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می کنند از آنِ خداوند است ، ازاین رو «مُطعِم» یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است. اطعام از مصادیق انفاق و احسان است. اسلام برای حفظ حرمت انسان ها و ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه، صاحبان ثروت را ملزم کرده که بخشی از اموال خود را برای تأمین هزینه زندگی و رفع گرسنگی نیازمندان اختصاص دهند: «وفی اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم».
شرایط اطعام
...
اطعام مصدر باب افعال و از ریشه «ط ـ ع ـ م» به معنای طعام (غذا) دادن است. در اینکه مراد از طعام چیست، لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفته اند: هر چیزی است که چیده و جمع آوری شود، اعمّ از حبوبات و میوه ها ، و بعضی طعام را خصوص خرما و جمعی فقط گندم می دانند. ولی به نظر می رسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همان گونه که ابن منظور و راغب گفته اند: طعام عبارت است از هر چیز خوردنی ، بنابراین، اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.
اطعام در قرآن کریم
واژه طعم و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم آمده که ۱۶ بار آن اطعام از باب اِفعال است؛ «انما نطعمکم لوجه اللـه لا نر ید منکم جزاء ولا شکور ا» «(و می گویند: ) ما شما را بخاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم! » همچنین واژه طَعام در ۵ مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» به معنای اطعام دانسته شده است. در برخی آیات از اطعام کنندگان ستایش و از کسانی که اطعام نمی کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی کنند، نکوهش شده است. در پاره ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: «... و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ». در حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می کنند از آنِ خداوند است ، ازاین رو «مُطعِم» یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است. اطعام از مصادیق انفاق و احسان است. اسلام برای حفظ حرمت انسان ها و ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه، صاحبان ثروت را ملزم کرده که بخشی از اموال خود را برای تأمین هزینه زندگی و رفع گرسنگی نیازمندان اختصاص دهند: «وفی اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم».
شرایط اطعام
...
wikifeqh: اطعام_(قرآن)
مترادف ها
نگهداری، اطعام مساکین، اطعام، استعانت مالی
نگهداری، اطعام مساکین، اطعام، استعانت مالی
پیشنهاد کاربران
خور دادن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) غذا دادن. طعام دادن. اطعام :
زبهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر ترا خرداد خور داد.
ناصرخسرو.
کرا خور داد گیتی مرد بایدْش
از آن آید پس خرداد مرداد.
ناصرخسرو.
زبهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر ترا خرداد خور داد.
ناصرخسرو.
کرا خور داد گیتی مرد بایدْش
از آن آید پس خرداد مرداد.
ناصرخسرو.
ابشاری در لرستان