اگر تهمتم کرد نادان چه باک
از آن پس که گنگ است و کور و اصم.
ناصرخسرو.
کی بود آواز چنگ از زیر و بم ازبرای گوش بی حس اصم ؟
مولوی.
زار می نالم و سودی نکندگوش گردون که اصم آمده است.
حیاتی گیلانی ( از آنندراج ).
|| سفله و فرومایه بی عقل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مردی که در وی طمع نتوان بست و نمیتوان وی را از میلش بازگردانید چنانکه گویی او را آواز دهند اما نشنود. ( از قطر المحیط ). مردی که در او امید بهی نباشد و از هوای نفس بازداشته نشود. ( آنندراج ). دلاور که کسی در وی طمع نکند و از عزیمتش برگردانیدن نتواند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || حجر اصم ؛ سنگ سخت بی خلل و فرج. ( از قطر المحیط ). سنگ صلب مصمت.سنگ سخت. ( غیاث ) ( آنندراج ). سنگ سخت رست. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || نامیست ماه رجب را،و کذلک اصن. ( مهذب الاسماء ). رجب الاصم یا شهراﷲ الاصم ؛ ماه رجب. تازیان ماه رجب را شهراﷲ الاصم خواندندی زیرا در آن ماه آواز فراخواندن به جنگ مانند «ای فلان به جنگ گرای » شنیده نمیشود و هم آوای شیهه اسب و کشیدن شمشیر از نیام در این ماه بگوش نمیرسد زیرا آنان در این ماه بسبب بزرگداشت آن از جنگ دست بازمیداشتند. ( از قطر المحیط ). نام ماه رجب اندر جاهلیت عرب. ( التفهیم ). شهراﷲ الاصم عبارت از ماه رجب است زیرا که در او قتال حرام بود و آواز دادخواه و آواز سلاح شنیده نمیشود. ( غیاث ) ( آنندراج ). ماه رجب که از ماههای حرام است و فریاد مستغیث و جنبش جنگ و بانگ سلاح در این ماه شنیده نمیشود. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || رمح اصم ؛ نیزه سخت متین و استوار. ( از قطر المحیط ). نیزه سخت. ( مهذب الاسماء ). || ماری که افسون نپذیرد. ( از قطر المحیط ) ( مهذب الاسماء ). ماری که در او افسون اثر نکند. ( آنندراج ). مار که فسون نپذیرد. ( ناظم الاطباء ) : بیشتر بخوانید ...