اصل لوشاتلیه ( به فرانسوی: Principe de Le Châtelier، به انگلیسی: Le Chatelier's principle ) ( با تلفظ UK: /lə ʃæˈtɛljeɪ/ یا US: /ˈʃɑːtəljeɪ/ ) اصلی است که آنری لوئی لوشاتلیه در سال ۱۸۸۴ آن را دربارهٔ تعادل شیمیایی در شیمی بیان کرد. بنا بر این اصل، «چنانچه سامانه ای در حال تعادل باشد، در برابر هرگونه تغییری در جهت مخالف واکنش نشان می دهد تا اثر آن را از بین ببرد».
عده ای نیز این اصل را در علوم انسانی صادق می دانند. در سال ۱۹۴۷، پل ساموئلسون این مفهوم را دربارهٔ تعادل بازار در اقتصاد به کار برد. خودِ لوشاتلیه در همان زمان معتقد به وجود کاربرد این اصل در اقتصاد بود و مقالاتی دربارهٔ تأثیر این اصل بر روابط کارگر و کارفرما، و بهره وری در صنعت نوشت. [ ۱]
این اصل در واقع بیانی از قانون سوم نیوتون است. [ ۲] [ ۳]
اصل لوشاتلیه سامانه های با تغییرات غیر آنی را بررسی می کند؛ و مدت زمان پایدار شدن سامانه بستگی به شدت بازخورد منفی نسبت به شوک مکانیکی اولیه دارد. هنگامی که یک شوک بازخورد مثبتی را در سامانه ایجاد می کند، تعادل جدیدی که در سامانه برقرار خواهد شد ممکن است تفاوت زیادی با وضعیت تعادل اولیه داشته باشد، یا مدت زمان رسیدن به آن زیاد باشد. در برخی سامانه های پویا وضعیت پایانی را نمی توان از روی شوک تعیین کرد. این اصل برای بررسی سامانه های بازخورد منفی بسته به کار می رود اما به طور کلی در طبیعت برقرار است. [ ۴]
از سال ۱۹۴۷ که پل ساموئلسون با الهام از پیشنهاد ای. بی. ویلسون[ پانویس ۱] [ ۵] برای نخستین بار اصل لوشاتلیه را در کتابش با نام مبانی تحلیل های اقتصادی[ پانویس ۲] استفاده کرد، این مفهوم به طور گسترده ای در زیرشاخه های کاربردی اقتصاد به کار گرفته شده است. ساموئلسون روش استاتیک مقایسه ای را بر مبنای همین اصل بنیان کرد. این روش در اقتصاد مدرن ابزار قدرتمند و همه گیری است، اگرچه پتانسیل استفاده از مدل های ترمودینامیکی در اقتصاد نسبتاً محدود است. [ ۶]
ساموئلسون در مبانی تحلیل های اقتصادی با مقایسه حالتی که محدودیت های معینی بر سامانه ای تحمیل می شود و حالتی که هیچ محدودیتی بر سامانه نیست؛ این سؤال را مطرح می کند که «چگونه تعادل یک سامانه برهم می خورد؟». او اهمیت پاسخ به این سؤال را در ترمودینامیک، با اهمیت آن در اقتصاد مقایسه می کند. در یک تابع، زمانی که تمامی مجهول ها مستقل از یکدیگر هستند، ماکسیمم زمانی می تواند تعیین شود که مشتق جزئی تابع نسبت به تمامی متغیرها صفر شود. در اقتصاد نیز هنگامی که محدودیتی بر سامانه اعمال می شود که یکی از متغیرها را با متغیر دیگری درگیر می کند، اگر متغیر نخست را ثابت در نظر بگیریم، وضعیت این تعادل تغییر می کند. او این مفاهیم را یک اصل دانست و آن را اصل لوشاتلیه - بران[ پانویس ۳] نامید. [ ۷]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعده ای نیز این اصل را در علوم انسانی صادق می دانند. در سال ۱۹۴۷، پل ساموئلسون این مفهوم را دربارهٔ تعادل بازار در اقتصاد به کار برد. خودِ لوشاتلیه در همان زمان معتقد به وجود کاربرد این اصل در اقتصاد بود و مقالاتی دربارهٔ تأثیر این اصل بر روابط کارگر و کارفرما، و بهره وری در صنعت نوشت. [ ۱]
این اصل در واقع بیانی از قانون سوم نیوتون است. [ ۲] [ ۳]
اصل لوشاتلیه سامانه های با تغییرات غیر آنی را بررسی می کند؛ و مدت زمان پایدار شدن سامانه بستگی به شدت بازخورد منفی نسبت به شوک مکانیکی اولیه دارد. هنگامی که یک شوک بازخورد مثبتی را در سامانه ایجاد می کند، تعادل جدیدی که در سامانه برقرار خواهد شد ممکن است تفاوت زیادی با وضعیت تعادل اولیه داشته باشد، یا مدت زمان رسیدن به آن زیاد باشد. در برخی سامانه های پویا وضعیت پایانی را نمی توان از روی شوک تعیین کرد. این اصل برای بررسی سامانه های بازخورد منفی بسته به کار می رود اما به طور کلی در طبیعت برقرار است. [ ۴]
از سال ۱۹۴۷ که پل ساموئلسون با الهام از پیشنهاد ای. بی. ویلسون[ پانویس ۱] [ ۵] برای نخستین بار اصل لوشاتلیه را در کتابش با نام مبانی تحلیل های اقتصادی[ پانویس ۲] استفاده کرد، این مفهوم به طور گسترده ای در زیرشاخه های کاربردی اقتصاد به کار گرفته شده است. ساموئلسون روش استاتیک مقایسه ای را بر مبنای همین اصل بنیان کرد. این روش در اقتصاد مدرن ابزار قدرتمند و همه گیری است، اگرچه پتانسیل استفاده از مدل های ترمودینامیکی در اقتصاد نسبتاً محدود است. [ ۶]
ساموئلسون در مبانی تحلیل های اقتصادی با مقایسه حالتی که محدودیت های معینی بر سامانه ای تحمیل می شود و حالتی که هیچ محدودیتی بر سامانه نیست؛ این سؤال را مطرح می کند که «چگونه تعادل یک سامانه برهم می خورد؟». او اهمیت پاسخ به این سؤال را در ترمودینامیک، با اهمیت آن در اقتصاد مقایسه می کند. در یک تابع، زمانی که تمامی مجهول ها مستقل از یکدیگر هستند، ماکسیمم زمانی می تواند تعیین شود که مشتق جزئی تابع نسبت به تمامی متغیرها صفر شود. در اقتصاد نیز هنگامی که محدودیتی بر سامانه اعمال می شود که یکی از متغیرها را با متغیر دیگری درگیر می کند، اگر متغیر نخست را ثابت در نظر بگیریم، وضعیت این تعادل تغییر می کند. او این مفاهیم را یک اصل دانست و آن را اصل لوشاتلیه - بران[ پانویس ۳] نامید. [ ۷]
wiki: اصل لوشاتلیه