اصل امتناع تناقض

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصل امتناع تناقض یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای استحاله اجتماع و ارتفاع دو نقیض در موضوع واحد است.
از موارد اولیات جلیّ یا روشن «اصل امتناع تناقض» است. اصل عدم تناقض یعنی نقیضان در موضوع واحد در وجود و عدم، جمع نمی شوند.
فایده بحث تناقض
فایده بحث تناقض، آن است که هر چیزی را با نفی نقیضش می توان اثبات کرد، چرا که نفی نقیض، مساوی با اثبات اصل است.
جایگاه اصل امتناع تناقض
اصل امتناع تناقض از مهم ترین اصولی است که برای کشف حقایق عالم لازم است، بلکه ریشه تمامی آن هاست، چه اینکه اگر تناقض جایز باشد، هیچ چیزی اثبات نمی شود؛ نهایت اینکه ما بتوانیم بر حقانیت فلان مطلب دلیل اقامه کنیم، اما اگر نقیض و عدم آن نیز ممکن باشد، چگونه خود آن را می توان اثبات کرد؟ به همین سبب است که این اصل را «اصل الاصول»، «ام القضایا» و «اول الاوائل» نامیده اند، چه اینکه تمام قضایا حتی بدیهیات اولیه نیز بر آن متوقف اند و وجدان هر کسی، حتی اطفال، هر چند که اصطلاحات را نمی دانند، آن را به خوبی می داند و می یابد. از نظر فلاسفه و منطقیان، اصل تناقض «ام القضایا» است؛ یعنی نه تنها مسائل منطقی، بلکه قضایای تمام علوم و تمام قضایایی که انسان آنها را استعمال می کند، گرچه در عرفیات، بر این اصل مبتنی است و اگر اصل امتناع اجتماع نقیضین و امتناع ارتفاع نقیضین صحیح نباشد، منطق ارسطویی به کلی بی اعتبار است. برخی دیگر از منطقیان درباره اصل امتناع تناقض آورده اند: «اصل عدم تناقض بالذات ضروری و مسلم است و واسطه ندارد و سایر اصول دارای واسطه هستند و واسطه در همه اصول دیگر، امتناع اجتماع نقیضین است و باز گشت همه اصول به این اصل است».
مستندات مقاله
...

پیشنهاد کاربران

اصل امتناع اجتماع نقیضین یک مفهوم و ایده انتزاعی بیش نمی باشد و لذا تهی از حقیقت و بریده از واقعیت ست.
مثال :
بیزمانی و بیمکانی ( که از دیدگاه دینی از صفات خداوند متعال می باشند ) جدا از زمان و مکان و در ورای آنها وجود ندارند و مترادف و معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان نمی باشند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس و هردو تنیده در هم، هم مطلق اند و هم نسبی. مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر یعنی فضای هندسی سه بعدی فقط نقش ظرف نگهدارنده محتوای کیهان یا جهان را عهده دار می باشد و زمان و بیزمانی مطلق روی همدیگر یعنی نوسانگر دوقطبی لحظه جاودانه حال به عنوان بعد چهارم فضای هندسی سه بعدی و عظیم ترین نیروی محرکه موجود در طبیعت و کیهان دو نقش را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و کیهان و دیگری حرکت و سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده. ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی من روی همدیگر نوسانگرهای بنیادی هشت بعدی یا کوچکترین سیاه چاله های موجود اند در ابعاد پلانک و واقعیت یا محتوای طبیعت و کیهان نیمی از این و نیم دیگری از آن بطور مساوی آفریده شده است. ذرات و امواج نور و انرژی و جرم های معمولی مندرج در جدول ذرات بنیادی مدل استاندارد علم فیزیک فقط قالب های پایدار می باشند و حاوی نوسانگرهای بنیادی و لذا از اصالت اولیه بر خوردار نمی باشند بلکه ثانویه.
...
[مشاهده متن کامل]

اصل امتناع تناقض به این معناست که دو چیز متناقض نمیتوانند در یک لحظه یک چیز باشند. بطور مثال من نمیتوانم در این لحظه هم وجود داشته باشم و هم وجود نداشته باشم. این اصل را که آنرا مادر همه اصول می نامند به شرح زیر میتوان رد کرد :
...
[مشاهده متن کامل]

من در این لحظه در چهارچوب پوست خودم وجود دارم و در عین حال یا در همین لحظه در بیرون از چهار چوب پوست خودم وجود ندارم. در بیرون از من چیز های زنده و غیر زنده دیگری وجود دارند که خود من نبستند اما غیر من محسوب میشوند. وجود این چیز ها در بیرون من ، عدم وجود من می باشند. لذا من در عین واحد و بطور همزمان هم وجود دارم و هم وجود ندارم. این اصل را هم میتوان در مورد خداوند به روش بالا به کار برد. خداوند در عین حال و بطور همزمان هم وجود دارد و هم وجود ندارد. اما فرق وجود داشتن و نداشتن خداوند با وجود داشتن و نداشتن موجودات محدود این است که موجودات محدود خارج و غیر دارند ، اما خداوند خارج و غیر ندارد. بنابراین وجود داشتن و نداشتن خداوند هر دو در عین حال خود خداوند میباشند. لذا خداوند غیر از خود و خارج از خود چیزی ندارد، بنابر این خداوند همه چیز است. اگر خداوند محدود بود آنگاه دارای محیط خارج و غیر هم بود درست مثل موجودات و محیط های محدود. بنا بر این اجتماع نقیضین امکان پذیر است و الا کل کیهان در گذشته دو دستی نمیتوانست در یک نقطه ناچیز متراکم گردد. بنا بر این اصل امتناع اجتماع نقیضین نمی تواند اصل بنیادی و مادر همه اصول باشد، بلکه وحدت ضدین و حرکت دیالکتیکی آن یعنی تبدیل دائمی آنان به همدیگر مادر و اصل و الاصل همه اصول می باشد. زن و مرد از لحاظ جنسی ضدین ( نه دشمنین ) هم می باشند، آمیزش آنان به معنای تبدیل آنها به همدیگر نیست، در در عالم بعدی که بعد از مه بانگ بعدی ایجاد خواهد شد، این دو قطب به همدیگر تبدیل خواهند شد و هرکدام در چهارچوب وجودی خود، از جنبه دوم وجودی جنسی خود پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و الا آخر. جنبه های جنسی یا سرنوشت جنسی انسان تنها به مذکر و موئنث ختم نخواهد شد بلکه مذکر - مذکر، موئنث - موئنث قبل از آن مرحله نهایی ایجاد خواهند شد.

بپرس