اصبهانات

لغت نامه دهخدا

اصبهانات. [ اِ ب َ ] ( اِخ ) ج ِ اصبهانة. شهریست در سرزمین فارس. ( از معجم البلدان ) ( مراصد ). حمداﷲ مستوفی در ضمن بیان خطه شبانکاره گوید اصطهبنات شهری پردرخت است ، هوای معتدل دارد و از هر نوع در آن بود و آب روان بسیار دارد و در آن حدود قلعه ای محکم است ، وقت نزاع سلاجقه با شبانکاریان اتابک چاولی آنرا خراب کرد و بعد از آن معمور کردند... برحسب گفتار یکی از محققان اصطهبنات است نه اصبهانات و قصبه ایست نه شهر یعنی برزخ میان شهر و ده. ( ازمرآت البلدان ج 1 ص 44 ). و رجوع به همان صفحه شود.

پیشنهاد کاربران

اصبهانات نام مکانی است که از قرن نهم هجری رو به آبادانی رفته است یعنی چیزی حدود ۵۰۰ سال قبل و ماقبل آن هیچ انم و نشانی نداشته است این مکان که بعد ها به اصطهبانات تغییر نام داد سال های متمادی بخش شهر فسا
...
[مشاهده متن کامل]
و بعضا زیر نظر شهر نیریز اداره می شده است و ماقبل آن نیز چراگاه دام و احشام سلسله شبانکاره و حاکمان ساسانی و هخامنشی می بوده است که بنا به گفته افراد قدیم آن را اصطبل حیوانات می خواندند و چون این نام در خور شهر خود نمی دیدند در صدد تغییر نام آن برای چندمین بار بر آمدند که از اصطهبانات به اصطهبان و در زمان جمشید آموزگار از اصطهبان به استهبان تعغییر نام داده شد تا آن شباهت نام اصطهبان با کلمه اصطبل از میان برود و آن وجه تسمیه نیز برای این شهر بکار برده نشود و حال دنبال وجه تسمیه برای استهبان هستند که آن را چنین می نویسند که سته به معنی هسته انگور و بان به معنی نگهبان که این وجه تسمیه درست نمی باشد زیرا باز استهبان را کامل نیاورده اند و ستهیان را ریشه یابی نموده اند در صورتی که وجه تسمیه آن باید گفت که این شهر در سال های نخست وزیری جمشید آموزگار به این نام تغییر داده شده است و معنی و مفهوم خاصی نیز ندارد اگر غیر از این است سند یا کتابی معرفی کنند که در آن نام استهبان در زمان کهن دیده شود بهترین سند مجمع البلدان ناصری صفحه 44 آن می باشد که توضیح مختصری در مورد آن داده شده است

بپرس