اصابع هرمس

لغت نامه دهخدا

اصابع هرمس. [ اَ ب ِ ع ِ هَِ م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فقاح سورنجان. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). گل صورنجان. ( منتهی الارب ). گل سورنجان. ( الفاظ الادویه ). فقاح سورنجان یعنی شنبلید. ( تذکره داود ضریر انطاکی ) ( مفردات ابن البیطار ). شکوفه سورنجان است و در سورنجان موصوف است. ( تحفه حکیم مؤمن ). گلرنگی و قوت او مثل قوت سورنجان است. ( بحر الجواهر ). گل رنگین. فقاح سورنجانست و زرد و سفید بود و صاحب منهاج گوید ورق او سورنجان است و زرد بود و صاحب جامع گوید که شنبلید هم فقاح سورنجانست و قول صاحب جامع محقق است که شکفته سورنجانست و طبیعت آن گرم و خشک است در درجه دویم و مسیح گوید در سیم درد مفاصل را سود دهد و تبهای کهن رانافع بود و نقرس را ضماد کردن سودمند بود و بقراط گوید در قوه مانند سورنجان بود و بوئیدن آن نافع بود جهت صداع سرد. و بادها که در دماغ بود بشکند و سده آن بگشاید و باه را زیاده کند خاصه با زنجبیل و زیره و فودنج. ( اختیارات بدیعی ). خوز ( کذا ) گوید او شکوفه سورنجانست و ابومعاذ گوید نفس سورنجان را اصابع هرمس گویند و آن روایت که اصابع شکوفه بصحت نزدیکتر است و عامه او را جغربه و جغرب خوانند و او نخستین گلیست که در فصل بهار از زمین روید در وقتی که برف از زمین برخیزد، و او سه نوعست زرد و سفید و اشهب ، این هر سه نوع دشتی و بستانی و خواص سورنجان در باب سین گفته شود. ( ترجمه صیدنه ). و رجوع به سورنجان شود.

فرهنگ فارسی

فقاح سورنجان . گل صورنجان . گل سورنجان . فقاح سورنجان یعنی شبنلید . شکوفه سورنجان است و در سورنجان موصوف است .

پیشنهاد کاربران

بپرس