اشکانیان

/~aSkAniyAn/

لغت نامه دهخدا

اشکانیان. [ اَ ] ( اِخ ) هیاطله. اشغانیة. ( دمشقی ). پارتها. آرشیها. لقب سلطنت سوم از ملوک عجم که بعد از سلطنت سکندر ذوالقرنین قریب یکصد و شصت سال فرمانروا بودند.( آنندراج ). آن خانواده سلطنتی که قبل از ساسانیان از 58 ق. م. تا 207 م. در ایران سلطنت کردند و شاه اول آن خانواده اشک نام داشت. ( فرهنگ نظام ). سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ایران سلطنت کردند. ( ناظم الاطباء ). برحسب روایات مورخان اسلامی ، سلاطین اشکانی را از 9 تا 18 تن آورده اند، چنانکه فردوسی گوید:
نخست اشک بود از نژاد قباد
دگر گرد شاپور خسرونژاد
دگر بود گودرز از اشکانیان
چه بیژن که بود از نژاد کیان
چو نرسی و چون اورمزد بزرگ
چه آرش که بُد نامدار سترگ
چه زو بگذری نامدار اردوان
خردمند و باداد و روشن روان
چو بنشست بهرام از اشکانیان
ببخشید گنجی به ارزانیان
ورا خواندند اردوان بزرگ
که از میش بگسست چنگال گرگ
ورا بود شیراز با اصفهان
که داننده خواندیش مرز مهان
به اصطخر شد بابک از دست او
که تنّین خروشان بد از شست او...
از ایشان بجز نام نشنیده ام
نه درنامه خسروان دیده ام.
ابوریحان در آثارالباقیه مدت سلطنت دوره اشکانیان یااشغانیان یا ملو»الطوایف را چنین آورده است :
1- اشک بن دارابن دارا - سج. 2- اشک بن اشکان - ی. 3- سابوربن اشکان - ک. 4- بهرام بن سابور - س. 5- بلاش بن سابور- یا. 6- هرمزبن بلاش - م. 7- فیروزبن هرمز - یز. 8-بلاش بن فیروز - یب. 9- خسروبن ملاذان - م. 10- بلاشان - کد. 11- اردوان بن بلاشان - یج. 12- اردوان الکبیر الاشکانان - کج. 13- خسروبن الاشکانان - یه. 14- بهافریدبن اشکانان - یه. 15- جوذربن اشکانان - کب. 16- بلاش بن اشکانان - ل. 17- نرسی بن اشکانان - ک. 18- اردوان الاخیر - لا. ( از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2555 ).
برحسب آراء مورخان مغرب ، سلسله اشکانیان در تاریخ 25 یا 250 ق. م. بهمت اشک نامی که برضد دولت سلوکی قیام کرد، تأسیس گردید و 28 تن از این دودمان به پادشاهی رسیدند. آنگاه در سال 220 م. اردشیر بابکان بر اردوان آخرین پادشاه این دودمان خروج کرد و دولتی را که قریب پانصد سال فرمانروایی داشت ، منقرض کرد.حدود فرمانروائی دودمان مزبور چنین بود: از شمال خوارزم و مرو و از مشرق هرات و از جنوب زرنگ ( سیستان ) و ساگارتی ( در کتیبه داریوش : آساگارتی ئی ) و از مغرب گرگان. و جدول نامهای سلاطین مزبور برحسب روایات مورخان مغرب این است :بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سلسله ایست از پادشاهان ایران قبل از اسلام که از خراسان ( پارت ) از شعبه ای از نژاد آریایی ظهور کردند و قریب پانصد سال از ۲۵٠ ق . م . تا ۲۲۶ م . در ایران سلطنت نموده اند . این دولت دایما با روم و مهاجمان آسیای مرکزی در زد و خورد بود و ابدا تسلیم بیگانه نگردید تا ساسانیان زمام سلطنت را بدست گرفتند عموما پادشاهان این سلسله بمناسبت نام موسس آن که اشک بود عنوان [ اشک ] را بر اسم خود مقدم می داشتند و با ین جهت آنانرا [ شکانیان ] گفته اند . آخرین پادشاه این سلسله اردوان پنجم است .

دانشنامه عمومی

اشکانیان (شاهنامه). اشکانیان سومین دودمان پادشاهی ایران و دودمانی ملوک الطوایفی در شاهنامه و اسطوره شناسی ایرانی می باشد. شاهان اشکانی برپایهٔ شاهنامهٔ فردوسی و دیگر منابع ایرانی، هشت تن بودند که دویست و هشتاد و سه سال ( ۳۰۹۳–۳۳۷۶ پس از کیومرث ) پادشاهی کرده اند و تبارشان به کی قباد می رسد؛ نخستین شاه اشکانی اشک و واپسین شاه اشکانی اردوان است. پادشاهی اشکانی به دست اردشیر بابکان سرنگون شد و پادشاهی ساسانی بنیان نهاده شد.
— فردوسی
پس از این بخش، فردوسی به شرح شوریدن ساسانیان بر اشکانیان و شورش اردشیر بابکان می پردازد. [ ۱]
عکس اشکانیان (شاهنامه)عکس اشکانیان (شاهنامه)عکس اشکانیان (شاهنامه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَشکانیان
سلسله ای از شاهان قدیم ایران (ح ۲۵۰پ م ـ ح ۲۲۶م). منسوب به اشک یا اَرْشَک که از دورۀ سلوکیان و تحت تابعیت آن دولت در ناحیۀ پارت ـ برابر با خراسان تاریخی ـ تشکیل شد و در سلطنت فرهاد دوم (۱۳۸ـ۱۲۸پ م) پس از غلبۀ او بر قوای آنتیوخوس هفتم، پادشاه سلوکی، به طور کامل از آن دولت مستقل، و بر تمام سرزمین های میان رودخانۀ فرات تا جیحون مسلط شد. قلمرو این دولت در اوج عظمت خود، از مرزهای هند تا فرات و از رودخانۀ جیحون و دریای خزر و کوه های قفقاز تا دریای عمان امتداد داشت و از امپراتوری های بزرگ جهان به شمار می آمد. مؤسس این سلسله، اشک یا اَرشَک اول، از قبیله پرنی (اپرنی)، از قوم داهه بود و این قوم از سکائیانی به شمار می آمد که در اراضی میان جنوب شرقی دریای خزر تا رودخانۀ جیحون به چادرنشینی روزگار می گذرانیدند. اشک اول ظاهراً در حدود ۲۵۰پ م ناحیۀ نسا در درۀ رودخانۀ اترک را تصرف کرد و در حدود ۲۴۸ یا ۲۴۷پ م در شهر آساآک ـ حوالی قوچان ـ به پادشاهی برگزیده شد. بعضی از پژوهشگران بر این باورند که حکومت اشک اول از حدود ۲۳۸پ م آغاز شده است و تا سال های آخر قرن ۳پ م دوام آورد. صرف نظر از تردید هایی که دربارۀ تاریخ حکومت اشک اول وجود دارد، نخستین پادشاه اشکانی یا برادرش تیرداد اول، که وجود او نیز محل تردید است، پس از چندی بر آندراگوراس پادشاه یونانی پارت چیره شد و قلمرو او را در تصرف گرفت و پس از آن هیرکانه (گرگان) و سپس کومی سن (قومس) را به اشغال درآورد. سلوکوس دوم، پادشاه سلوکی، برای جلوگیری از گسترش پادشاهی اشکانی و اعادۀ قدرت دولت خود در مستملکات شرقی، به جنگ او رفت و پیروزی هایی به دست آورد، اما به سبب بحران ها و اغتشاشاتی که در سوریه، مرکز دولت سلوکی پیش آمده بود، سلطنت او را در پارت به شرط تبعیت از دولت سلوکی به رسمیت شناخت و به سوریه بازگشت. پادشاه اشکانی نیز پس از این به تدریج، دامنۀ قلمرو خود را توسعه داد و مرزهای آن را به حدود کشور ماد رسانید. آنتیوخوس سوم، پادشاه سلوکی، در ۲۱۱پ م به جنگ با او برخاست و پس از پیروزی، با شرایط دوران سلوکوس دوم، سلطنت پادشاه اشکانی را بر پارت و هیرکانه مورد تأیید قرار داد. با این همه، توسعۀ قلمرو دولت اشکانی همچنان ادامه یافت و به تدریج در مازندران و بخشی از متصرفات دولت یونانی باختر و همچنین در ماد و بین النهرین و بابل پیش رفت. دمتریوس دوم، پادشاه سلوکی، که کوشیده بود مانع از پیشروی های دولت اشکانی گردد، در جنگ ۱۴۱ پ م مغلوب شد و به اسارت مهرداد اول (ح ۱۷۱ـ۱۳۸/۱۳۷پ م) درآمد و پادشاه اشکانی خود را شاهنشاه خواند، اما استقلال واقعی و جدایی کامل و قطعی دولت اشکانی از سلوکیان در عهد فرهاد دوم (۱۳۸/۱۳۷ـ۱۲۸پ م) و پس از غلبۀ او بر آنتیوخوس هفتم، پادشاه سلوکی، حاصل شد. پیشروی های دولت اشکانی در این سال ها به سبب حملات غارتگرانۀ سکاها و تخارها که شمال شرق کشور اشکانی را آشفته کرده بودند، عملاً متوقف گردید و توجه شاهان اشکانی متوجه آن شد و در جنگ هایی که با آنان درگرفت، فرهاد دوم و جانشینش اردوان دوم (شاید اردوان اول) کشته شدند، اما مهرداد دوم (۱۳۸ـ۸۸/۸۷پ م) بر آنان پیروز شد و تهاجمات آنان به قلمرو دولت اشکانی متوقف گردید. در سلطنت مهرداد دوم، ارمنستان به تصرف اشکانیان درآمد و نخستین مناسبات با دولت روم شکل گرفت. اولین جنگ های ایران و روم در عهد اُرُد اول روی داد. در ۵۳پ م، کراسوس از فرات عبور کرد، اما در جنگ حران مغلوب قوای سورنا، سردار بزرگ اشکانی، شد و به قتل رسید. اشکانیان در ۴۰پ م به قلمرو رومی ها حمله بردند و سوریه و فلسطین و بخش اعظم آسیای صغیر را اشغال کردند، اما پس از مدتی ناگزیر از ترک آن مناطق شدند. اشکانیان در این سال ها در موقعیتی قرار داشتند که می توانستند در مبارزات داخلی رومی ها شرکت کرده و نیروی خود را به نفع یکی از طرفین به کار اندازند. در دورۀ فرهاد چهارم (ح ۳۷ـ۲پ م) مناسبات ایران و روم به شکلی دیگر درآمد و به پذیرش تفوّق دولت روم منتهی، و انحطاط دولت اشکانی آغاز شد. در سلطنت بلاش اول (۵۵ـ۷۷/۷۸م) عظمت دولت اشکانی تا حدی احیا گردید و ارمنستان و آذربایجان دوباره به قلمرو اشکانیان پیوست. دولت های ایران و روم سرانجام پس از سال های طولانی جنگ و ستیز بر سر ارمنستان سرانجام توافق کردند که سلطنت ارمنستان به شاهزاده ای اشکانی، که مورد تأیید دولت روم باشد، انتقال یابد. طبق این توافق، تیرداد، برادر بلاش، به سلطنت ارمنستان رسید و در ۶۶م تاج سلطنت را از نرون، امپراتور روم، دریافت کرد. در همین دوره، هیرکانه از تصرف اشکانیان خارج شد و شاه هیرکانه، سفیرانی نزد دولت فرستاد و از آن دولت برای مبارزه با اشکانیان یاری خواست. آلان ها در عصر بلاش چندبار به نواحی شمالی و شمال غربی کشور اشکانی حمله آوردند و صدمات و تلفات بسیاری برجای نهادند. پس از بلاش اول، آشفتگی بسیاری در اوضاع دولت اشکانی پیش آمد و مواقعی بود که دو یا سه نفر در قلمرو آن دولت به سلطنت می نشستند. ترایانوس (تراژان) امپراتور روم در سال های ۱۱۴ـ۱۱۵م به ایران حمله آورد و ارمنستان و بین النهرین و بابل و تیسفون را تصرف کرد و یکی از شاهزادگان اشکانی را به سلطنت نشانید اما در ۱۱۷م براثر شورش اهالی نواحی مفتوحه و مبارزات خسرو پادشاه اشکانی ناگزیر از عقب نشینی شد. یکی از دلایل پیروزی های سریع ترایانوس، وجود چند پادشاه و اختلافات آنان با یکدیگر بود. در این سال ها سه نفر به نام های بلاش دوم و پاکر دوم و خسرو، هر یک خود را شاهنشاه ایران می دانستند. حملات آلان ها به ایران در عهد بلاش سوم (۱۴۷ـ۱۹۱م) تکرار گردید و همچنین رومی ها نیز بار دیگر به قلمرو ایران تاختند. ارتش روم در ۱۶۴م، شهر تیسفون را اشغال کرد اما براثر عوامل طبیعی و اجتماعی ناگزیر از متصرفات خود خارج شد. بلاش چهارم (۱۹۱ـ۲۰۹م) در ۱۹۶م با استفاده از جنگ های مدعیان قدرت در روم، تمام متصرفات آن دولت را در قلمرو اشکانیان دوباره پس گرفت. رومیان بار دیگر ـ احتمالاً در ۱۹۷م ـ به قلمرو اشکانیان تاختند و ظاهراً در اواخر ۱۹۸م شهر تیسفون را تصرف کردند و این بار نیز همچون گذشته، ناگزیر از عقب نشینی شدند. سپاهیان روم در سلطنت کاراکالا بار دیگر به ایران حمله آوردند و در ۲۱۶م بخش هایی از بین النهرین را اشغال کردند. اردوان پنجم (شاید چهارم) در ۲۱۷م بر قوای ماکرینوس، جانشین کاراکالا، در جنگ نصیبین پیروز شد و مبلغ گزافی را به عنوان تاوان خسارات جنگ برعهدۀ آنان گذاشت. با وجود پیروزی های اردوان، دولت اشکانی به سبب انحطاط و تلاشی درونی و جنگ های مدعیان سلطنت و جدایی خواهی بعضی از شاهان ولایات همچنان رو به سقوط داشت و سرانجام بر اثر قیام اردشیر بابکان، شاه فارس، برافتاد. اردوان در ۲۲۴م ضمن جنگ هرمزدگان کشته شد و اردشیر پس از تصرف تیسفون در ۲۲۶م، خود را شاهنشاه خواند. بعضی قرائن حاکی از مقاومت بقایای اشکانیان در برابر اردشیر است، زیرا سکه هایی از آخرین اشکانیان ـ احتمالاً بلاش ششم و یا آرتاوازد پسر اردوان ـ دردست است که به سال ۲۲۸م در سکه خانۀ سلوکیه ضرب شده اند. پس از استقرار قطعی سلطنت اردشیر بابکان، جمعی از بازماندگان و هواداران اشکانیان به پادشاه ارمنستان و عده ای دیگر به دولت کوشانی پناه بردند و تحت حمایت آنان قرار گرفتند.

پیشنهاد کاربران

🔶نگاهی به نخستین شاهان اشکانی و تجدیدنظر روایت ولسکی
پروفسور ولسکی اشکانی شناس فقید نظر مورخینی بمانند استرابون و آریانوس مبنا بر وجود دو شاه نخستین اردوان و تیرداد را رد میکرد و پیشنهاد میکرد پس از اشک اول به طور مستقیم اشک دوم شاه شده و دو شاه تیرداد و اردوان اول خیالی بوده اند . این درحالی است که این روایت تیرداد_اردوان مورد مقبول مردم و اشکانیان بوده و خود این مورخین غربی ماخذ ایرانی را اقتباس کرده بودند، پس نمیتوان به راحتی آنها را کنار گذاشت.
...
[مشاهده متن کامل]

اما رضاخانی پیشنهاد میدهد که تیرداد نام اشکانی اشک اول و اردوان نام شخصی اشک دوم بوده است. احتمالا سردرگمی آریانوس در جزییات سبب شده نام شخصی اشک اول یعنی تیرداد با نام برادر ایشان یکسان درنظر بگیرد.
همچنین بنگرید به :
آیا تیرداد بنیانگذار اشکانی بود ؟
📚Tīrdād and Ardavān. A New Look at the Genealogy of the Early Arsacids. Khodadad Rezakhani
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔶کتیبه تیرداد فرزند ادونا
نام تیرداد که میان اشکانیان بسیار رایج بوده و حتی بنابرنظر بعضی متخصصین نام شخصی بنیانگذار اشکانیان بوده ( بنگرید� بنگرید� ) به سبب نفوذ نسبی اشکانیان در شامات بمانند شهر اورها میان بعضی افراد رایج شد ، از میان کتیبه های فراوان میتوان به کتیبه زیر به زبان آرامی سریانی که به تاسیس معبدی توسط تیرداد نامی اشاره میکند :
...
[مشاهده متن کامل]

در ماه شباط سال ۴۶۶ ، من تیرداد پسر ادونان والی پرودگار ، این محراب را ساختم و این بتیل[سنگ مقدس] را برای مار الهه[ پروردگار خدایان] برپا کردم و این پیشکش را برای حفظ جان سرورم یعنی پادشاه و فرزندانش و همچین جان پدرم آدونا و برای زندگی خودم و برادرانم و فرزندانمان تقدیم میکنم .
📚Oxford university press Arabs and Empires Before Islam greg fisher
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
👑درفش کاویانی در دست اشکانیان👑
خیلی ها می پندارند، اولین بکارگیری درفش کاویانی در دوران باستان و در ۲۵۰۰ سال گذشته بسته به ساسانیان میشود، چنانچه اینگونه نیست.
درفش کاویانی بار نخست بدست اشکانیان بکار گرفته شد و پیش از ساسانیان نیز این پرچم شناخته شده بود، همچنین پیشینه این پرچم کهن تر است و در فرهنگ های گوناگون نیز می توان دید و به پیش از هخامنشیان باز می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

ساسانیان از راه اشکانیان به درفش کاویانی دست یافته، آن را پرچم هنجارین خود خواندند، اما با همگی گوناگونی ها میان این دو سلسله باید گفت، این نشان دهنده آن است که ساسانیان، وام دار اشکانیان بودند.
بن مایه: شاهنامه ثعالبی
✍🏻https://t. me/KarnameGozashtegan

اشکانیان
🔶بررسی جغرافیا مهاجرت پرنی ها از داهستان به پارت ( با نمایش نقشه )
بنابرنظر بری کانلایف پرنی ها یک قبیله کوچ نشین از داهه ها در جنوب ترکمنستان بودند که به پارت در زیر رود اترک و شمال شرق ایران مهاجرت کردند و تا قبل سال ۲۳۰ قبل میلاد از اندکی بالاتر از رود اترک تا تقریبا یزد امروزی و اندکی دورتر از کرمان و هرات و از طرفی تا بخش های شرقی مازندران را فتح کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

🔻در نقشه صفحه ۲۵۵ از منطقه پرنی ها به پارت فلش زده شده ، در نقشه صقحه ۲۵۷ جغرافیا پارت قبل از سال مذکور به سبز پررنگ نمایش داده شده
📚Steppe, Desert, and Ocean Barry cunliffe , oxford university press
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔶تجدید نظر درباره جغرافیا منسوب به پارت اولیه
این نقشه بسیار رایج که استفاده زیادی در مطالعات اشکانی پیدا کرده تاحدودی نادقیق و اشتباه است ، زیرا داهه ها و پارت را یکی در نظر گرفته ، بنظر می آید بخش هایی از ترکمنستان که به عنوان parthia منسوب کرده در اصل داهستان بوده ، داهه ها عشایر ایرانی از ترکمنستان شروع به مهاجرت به زیر رود اترک کردند و تقریبا شمال شرق ایران امروزی که پارت بود را فتح کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

البته به طور ناموجه چون اصطلاح parthia برای سلسله اشک به طور کلی استفاده میشود ، این سبب میشود مرز میان عناوین پارت ، داهه ، اشکانی دقیق توصیف نشود و منظور سازنده اصلی از parthia خاندان اشکانی بوده اما به اشتباه سبب این برداشت میشود که پارت همان داهستان است
پست بعدی نقشه دقیق تر خواهد بود بنابر یکی از محققین باسابقه در حوزه اقوام استپ نشین ها
🕯این نقشه از ویکی پدیا برداشته شده و توسط thomas Talessman ترسیم شده توضیحات این مقدمه از ادمین چنل اشکانی است.
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
🔶بغداد در سفال نبشته های نسا
در سفال نوشته های میتراداتکرت نسا پایتخت اشکانیان اشاره ای به روستایی به نام بغداد شده است:
ebenso der Dorfname Bagdātak/, der unter bgdt /Bagdāt mitverzeichnet ist.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین نام روستایی با نام� /بغداتک ( بغدادک ) یا بغدادت ( Bagdāt ) به شکل BGDT ثبت شده
🕯مدرکی مبنا براینکه این روستا جد بغداد امروزی باشد نیست.
📚WIENER ZEITSCHRIFT F�R DIE� KUNDE DES MORGENLANDES HERAUSGEGEBEN VON� MICHAEL JURSA, YAVUZ K�SE, R�DIGER LOHLKER, STEPHAN PROCH�ZKA REDAKTION: C�LINE DEBOURSE 110. BAND
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
‍پرچم خورشید
همانطور که میدانید، به دلیل فقدان و کمبود اسناد تاریخی از سلسله اشکانیان، همیشه پرچم رسمی اشکانیان ناشناخته باقی مانده و به ثبت نرسیده است، هر گونه پرچم مشاهده شده یا منسوب به اشکانیان ساخته دست بوده و سند محکمی ندارد، اما آیا نشانی باقی مانده است تا پرچم رسمی اشکانیان را به تصویر بکشد ؟ پاسخ : بله.
...
[مشاهده متن کامل]

ترتولیان در فصل ۱۶ صفحه ۵۶ کتاب آپولوگتیکوس خود، خبر از پرچمی با نماد خورشید میدهد که مربوط به اشکانیان است و نشان اعتقادات آن دوران را نیز شرح میدهد، ترتولیان میگوید ایرانیان خورشیدی را بر روی پارچه ای نصب کرده و آن را برافراشته اند.
ترتولیان در کتاب خود پیرامون اعتقادات خورشید یا همان مهرپرستی نوشته است، ایرانیان میگویند خورشید پرست نمیباشند بلکه خورشید را نشانی از خود قرار داده اند، ترتولیان خود یکی از اشخاصی میباشد که بر ضد مهرپرستی سخن رانده و یک مسیحی متعصب است، تخمین دوران اولین نگارش این کتاب مربوط به سال ۱۹۵ تا ۱۹۸ میلادی میشود، یعنی تقریبا هم دوره با اواخر اشکانیان و یک سند دست دوم به شمار میرود.
منبع: کتاب آپولوگتیکوس، نوشته ترتولیان، فصل ۱۶، صفحه ۵۶
✍🏻https://t. me/KarnameGozashtegan

اشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔶پیوند نام ارشک، با اوستا، کیانیان و هخامنشیان
نام بنیانگذار سلسله اشکانی یعنی آرشاک ( ارشک ) ، ریشه اوستایی دارد و اشکانیان به همه پادشاهان متوالی، نام Arsaces می دادند و یاد آرشاک اول را گرامی می داشتند.
...
[مشاهده متن کامل]

به این ترتیب، نام اوستاییِ Aršan که به Aršak، یعنی Arsaces تغییر یافته است، به نام خاندانی سلسله سلطنتی اشکانیان تبدیل شد.
این عمل به تعبیری ایجاد پیوندی به دوره کیانیان و سلسله هخامنشی بود ، زیرا برخی از نمایندگان آن، به عنوان مثال اردشیر دوم هخامنشی، این نام ( ارشک ) را به عنوان نام خود به کار برده بودند.
📚THE SACRAL KINGSHIP OF THE EARLY ARSACIDS I . FIRE CULT AND KINGLY GLORY matket jan olbrycht
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
🔶تبلیغات سیاسی رومیان برای تخریب تمدن اشکانی
در واقع تصویری که از اشکانیان به عنوان کوچ نشینانی وحشی و سازمان نیافته ارائه می شود عموما برآمده از پروپاگاندای امپراتوری روم است زیرا از آنجا که اشکانیان توسط رومیان ، تسخیر نشدند ، رومیان تصویری وحشی و پست از آنها ارائه میدادند. در حقیقت امپراتوری اشکانی مانند بسیاری از امپراتوری های اوراسیا به خوبی توسط شاهنشاهی جهان شمول کنترل می شد و دستگاه سیاسی پیچیده ای داشت که البته ابداع رومیان و پارسیان نبود.
...
[مشاهده متن کامل]

📚THE SELEUKID EMPIRE, 281–222BC:
WAR WITHIN THE FAMILY، Kyle Erickson، p135
@ARSACID_CHRONICLE🏹

اشکانیاناشکانیان
‍🔶چرا آثار دینی قابل توجهی از عصر اشکانی وجود ندارد ؟
آلبرت یانگ معتقد است که بسیاری آثار دینی در عصر اشکانی و حتی دوره ساسانی غالبا به شکل شفاهی نقل میشدند مورخی به نام باسیل در عصر باستان اشاره کرده بود که �در میان زرتشتیان کاپادوکیه کتابی وجود نداشت� این به درستی به این واقعیت اشاره می کند که مزدیسنا یک سنت شفاهی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

در آیین زرتشتی، مانند سنت های دینی هند،
انتقال معارف و متون دینی در انحصار موبدان بود و آنها مسئول انتقال شفاهی متون و روایات بودند ، این درحالی است که متون غیر دینی مکتوب میشدند با اینحال در عصر ساسانی ارزش مکتوب شدن متون دینی نیز درک شد و به تدریج رایج شد البته در دوره اشکانی نیز چنین تلاش هایی وجود داشت ، از همین رو الفبای خاصی توسط زرتشتیان ایجاد شده که به دلایل دیرینه نگاری نمیتوان آنرا به قبل قرن ۴ برد. بسیاری از آثار زرتشتی در قرون بعد مکتوب شدند ، حتی قرن های بعد ساسانی مانند قرن ۹ میلادی.
📚Brill lieden university press
Traditions of the Magi: Zoroastrianism in Greek and Latin Albert F. de Jong 2015
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
‍🔶 چند نام خاص در نسا اشکانی
👈 در سفال نوشته های پارتی نسا نام های شخصی وجود دارد که تعدادی نمایش داده شده بعضی نام ها از فرم امروزی چندان دور نیستند مثلا فرهات همان فرهاد است همچین اضافه شدن پسوند �ک� نیز وجود دارد، بسیاری نام ها از نام یک ایزد به همراه پسوند داد ( دات ) شکیل شده اند مانند مهرداد، آذرداد، اهورامزداد و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

🕯واژه aryaxšahrak به معنای دارندۀ سروری بر ایرانیان می باشد
آرتاپان
همداتک
اهورامزدات ( اهورامزداد )
اهورامزدک
اورمزدیک
افزاروَت
آرشاک
آردتاداتک
آرتاوهیشتاک
آریابوزان
آریاخشترک
آتردات ( آذر داد )
بغدات ( بغداد )
بُخت دادتَک
بُختَک
دادبیک
دامدات
دِنپاتک ( دین پاتک )
گارفَرن
گوترز ( گودرز )
هومان
هُمای
هُمایَک
کوفذات ( کوهزاد )
مهداتک
مهردات ( مهرداد )
مهفرداتک
مهرفرن
نانفرنک
فروتاک
فَربُختَک
فرهات ( فرهاد )
فرهاتک ( فرهادک )
فَرنَبغ
فرنَغْو
پری فرن
فریاداتپات
فریاپاتک
سَکان
اسپند داتک
ساسان
ساسان بخت
تیربام
تیردات ( تیرداد )
وهمانک
وهمن ( بهمن )
ویندفرناک
ویرامک
📚 Historical data in the Ostraca from Nisa Nosudi Tamari
✍🏻https://t. me/Taherian_his

اشکانیاناشکانیان
البته واژه نسا عربی نیست و مثل بعضی واژه های فارسی در عربی راه یافت منبع عکس
فرهنگ لغت عمید
واژه نسا. [ ن َ ] ( اِ ) جائی که بر آن آفتاب نتابد یا در بعضی اوقات سال بتابد. ( فرهنگ نظام ) . موضعی را گویند از کوه و غیر آن که در آنجا آفتاب هرگز نتابد یا کمتر برسد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) . مقابل بتو که جای آفتاب تاب است. ( انجمن آرا ) . جائی که در آن شعاع خورشید هرگز نتابد. ( ناظم الاطباء ) . مخفف نسار است و مقابل آفتابگیر و بتو [ مبدل بتاب ]. ( از فرهنگ نظام ) . || مرده. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . مقابل زنده. ( برهان قاطع ) . در اوستا نسو به معنی لاشه و مردار و آنچه فاسد و گندیده شده باشد خواه از انسان و خواه از جانور. غالباً گویند �دروج نسو� و از آن دیو مردار و لاشه اراده می کنند. نسو در تفسیر پهلوی به نساک گردانیده شده و هنوز هم این کلمه در ادبیات زردشتیان به شکل نسا باقی است و نساسالار کسی است که مرده را از در دخمه به درون دخمه می گذارد. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین از یشتهای پورداود ج 1 ص 153 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نسا. [ ن َ ] ( ع اِ ) رگی است از برسوی ران تا شتالنگ ، و آن را عِرق النسا نیز گویند . ( منتهی الارب ) . رگی است از ورک تا کعب. ( از اقرب الموارد ) . نسا نام آن رگ است که از سرین با شتالنگ و انگشت خوردک [ ظ: خردک ] فرودآمده است. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . عِرقی است از وَرَک تا کعب کشیده. ( از بحر الجواهر ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ) . و آن را به اضافت عِرق [ عِرق النسا ] گویند تبیین را، مانند اضافه شجر به اراک ، و فصیح تر آن است که نسا گویند نه عرق النسا. ( از بحر الجواهر ) . ج ، انساء. اصمعی گوید: رگی است که از برسوی ران برون آید پس درون رانها رود و به پی پاشنه گذرد تا به سم رسد. ( از اقرب الموارد ) . و نیز رجوع به اقرب الموارد شود.
نسا. [ ن ِ ] ( اِ ) به لغت زند و پازند، گوشت و استخوان مرده را گویند از آدمی و سایر حیوانات. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( از جهانگیری ) . و آن را به اضافه راء [ نسار ] نیز گفته اند. ( آنندراج ) . واین معنی از زند مرقوم شد. ( جهانگیری ) :
میالای آن را به خون نسا
که تا از تو خشنود گردد خدا.
زراتشت بهرام ( از جهانگیری ) .
رجوع به نَسا و نسار شود.
نسا. [ ن ِ ] ( از ع ، اِ ) در عربی ، زن. مقابل مرد. ( برهان قاطع ) . مخفف نساء، به معنی زنان. ( از فرهنگ نظام ) .
نسا. [ ن ِ / ن َ ] ( اِخ ) در اوستا و پارسی باستان : نی سایه ، در یونانی و رومی : نی سه ئیه ، در پارسی نسا به فتح و کسر اول [ ن َ / ن ِ ] هر دو آمده و آن در اصل به معنی آباد و آباده بوده چنانکه اکنون نام بسیاری از دیه ها مختوم به آباد است ( جعفرآباد، حسن آباد، علی آباد ) ، در سابق نسا به کار برده می شد. این کلمه از دو جزو مشتق است : نی ( پیشوند به معنی : فرو، پائین ) سی ( در نهادن ، نشستن ، آسودن ) ، پس نسا به معنی نشستگاه ، فرودگاه ، زیستگاه ، آبادی است. بسیاری از شهرهای ایران بدین اسم نامبردار شدند: 1 - نسا واقع میان شهر مرو و بلخ ، پایتخت تیرداددومین پادشاه اشکانی ( 214 - 248 م. ) . شاهنامه دو بار از این شهر نام برده. به قول سایکس انگلیسی این شهر در ده میلی جنوب اسک آباد ( عشق آباد حالیه ) واقع بوده است. 2 - نسا واقع در ماد، که داریوش در کتیبه بهستان از آن نام می برد. همین شهر است که به داشتن اسبان نیک نژاد مشهور بوده است. 3 - نسا در بم. 4 - نسا در کرمان. 5 - نسا در فارس که همان شهر بیضا ( بیضای عهد اسلامی ) است. 6 - نسا در میانه ( میانک ) از شهرهای خراسان که مارکوارت آن را همان شهر �یهودان � که در قرون وسطی نامبردار بوده می داند و امروز آن را میمند گویند، در حوالی سرحد ترکستان و افغانستان. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین از یادداشتهای پورداود در فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 280 به بعد ) . و رجوع به مدخل بعد شود.
نسا. [ ن ِ ] ( اِخ ) نام شهری است در خراسان. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . شهری است [ به خراسان ]بر دامن کوه نهاده اندر میان کوه و بیابان با نعمت بسیار و هوای بد و آبهای روان. ( از حدود العالم ) . شهری است از خراسان نزدیک سرخس و ابیورد و بانی آن فیروزبن یزدجرد است جد انوشیروان و لهذا شهر فیروز میگفته اند و آن شهری است خوش آب وهوا و کثیرالفواکه لیکن عرق مدنی که رشته گویند در آن بسیار می شود، حتی در تابستان کمتر کسی است که بدین بلا مبتلا نبود. و نسائی که امام حدیث است از آنجاست. ( از فرهنگ نظام از سراج ) . و قصبه آن تفتازان است و با ابیورد نزدیک است. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) . شهری است در خراسان ، بین آن و سرخس دو روز و بین آن و مرو پنج روز و بین آن و ابیورد یک روز و تا نیشابور بر شش یا هفت روز راه است ، و سخت وباخیز است. ( از معجم البلدان ) :
ز گرگان بیامد به شهر نسا
یکی رهبری پیش او پارسا.
فردوسی.
سلطان فرمود تا نامه ها نبشتند به هرات و پوشنگ و طوس و سرخس و نسا و باورد. ( تاریخ بیهقی ص 34 ) .
منبع لغت نامه دهخدا

اشکانیان
🔶هم معنایی نام شاه اشکانی با کوروش و توهم پانترکیسم
نام یکی از شاهان اشکانی در منابع، به گونه سناتروک ( sanatruk ) آمده است، برخی جریانات متوهم که برای همگان آشنا هستند، این نام را به واژه ترک ربط داده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

اما ریشه این نام قطعا ایرانی بوده و والتر برونو هنینگ زبان شناس مشهور، آن را همریشه با یک نام پارتیِ دیگر، یعنی:
sanabares ( سانابار )
و از ریشه:
*sān -
دانسته و به گونه:
*sāna - taru - ka -
بازسازی می کند به معنای غلبه/تحقیر کننده دشمن ، که اکثر منابع علمی این ریشه یابی را نقل کرده اند.
🔻 این نام احتمالا با نام �کوروش� هم معنا است
https://iranicaonline. org/articles/cyrus - i - name
📚 منبع:
IRANISTIK: HANDBUCH DER ORIENTALISTIK, E. J. Brill ( Leiden - K�ln, 1958 ) ,
Karl Hoffmann, W. B. Henning, H. W. Bailey, G. Morgenstierne, W. Lentz
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
شاید فکر کنید که درفش اژدها فقط مربوط به چین باستان است
یکی از درفش ها که مورخین در زمان اشکانی به آن اشاره کرده اند. درفش متحرکی همانند اژدهاست. این پرچم ربطی به درفش اصلی اشکانیان نداشت ولی برای هدف دیگری ساخته شد.
...
[مشاهده متن کامل]

علت ساخت این پرچم های سه بعدی که از سازه های بسیار سبک ساخته میشدند این بود که در صفوف دشمن وحشت ایجاد کنند.
هنگامی که چنین درفشی که چندین متر طول داشته با وزش نسیم همراه میشد چنان اژدهایی سهمگین که در حال حرکت است و با دهانی باز به جلو پیش می آمد. و صفوف دشمن فکر میکردند واقعا اژدها به مصاف با آن ها می آید. همین عامل باعث وحشت و بی نظمی در صفوف دشمن میشد.
تعدادی افراد زبده و ماهر در سپاه اشکانی در نظر گرفته شده بود که کارشان بر دوش کشیدن و حرکت دادن درفش اژدها پیکر بود.
بن مایه: تاریخ ایران کمبریج ج۳. . . بخش ۱. . . ص۶۷۶_۶۷۷
✍🏻https://t. me/Taherian_his

اشکانیان
ستونِ یادبود امپراتور تراژان� که خیلی از مورخان آن را بزرگترین شهریار رومی می دانند در بخشی از این ستون که جنگ تراژان با سرمتی ها ( اژدها از نمادهای سرمتی ها از خویشاوندان داهه ها می باشند که� اشکانیان منسوب به آنان هستند ) را نشان می دهد نگاره درفش اژدها پیکر اشکانی بر دست پرچم دار حک شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

✍🏻https://t. me/Taherian_his

اشکانیان
🔶دلیل دست کم گرفته شدن اشکانیان در تاریخ نگاری مدرن
اشکانیان آن دو دلیل کلی کمتر مورد توجه قرار گرفتند :
۱ ) آنها یک سلسله نه چندان جالب عصر هلنیسم تصور میشدند و در مطالعات کلاسیک به عنوان بربر های یونانی شده شناخته می شدند وجه عشایر_ایرانی آنها نیز سبب میشد کمتر مورد توجه قرار بگیرند.
...
[مشاهده متن کامل]

۲ ) دلیل دوم منابع روایی محدود است با اینکه منابع رومی فراوانی وجود دارند در کنار کتیبه های پهلوی آرامی آکدی و. . . منابع رومی غالبا غرض ورزانه هستند و منابع متاخر ساسانی_اسلامی از نظر اعتبار بسیار کم اهمیت هستند و تلاش میکنند اشکانیان را به عنوان سلسله پیش از ساسانی محکوم کنند [در همین چنل نظریات محققینی که این دیدگاه را به چالش کشیده اند را نشان داده ایم ] امروزه نقش باستان شناسی در حوزه مطالعات اشکانی گسترده تر شده است.
📚✍️ منبع :
The Arsacid ( Parthian ) Empire, in: Daniel T. Potts ( ed. ) , A Companion to the Archaeology of the Ancient Near East. Oxford/New York: Wiley - Blackwell .
CHAPTER FIFTY - THREE
The Arsacid Empire
Stefan R. Hauser
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔶جغرافیا پارت ها بنابرنظر متن اشخراتسویتس
اشخراتسویتس ( Աշխարհացոյց ) یک متن ارمنی مرتبط به کتاب پهلوی ایادگار ارانشهر �شهرستان های ارانشهر� است که متعلق به صدر اسلام بوده و به جغرافیا اشکانیان نیز پرداخته است.
...
[مشاهده متن کامل]

Կոմշ, Վրական, Ապրշահր, Մրու, Մրումոտ, րեւ, Կանդշան, Նսաիմանակ, Բժին, Մաղկան, . . . . Դոզբոն․որոնք պատկանում են պարթեւներին;
سمنان ، گرگان ، ابرشهر ، نسا ، مرو ، مروالرود ، هرات ، قادس ، طالقان . . . . که متعلق به پارتیان است
ի հիւսիւսոյ Պարթեւաց աշխարհն, ասէ Պտղոմէոս՝ ընդ մէջ ցուրտ
Կրմանայ եւ Վրկանի․
سرزمین پرتوه فاصله میان کرمان تا ورکانیه ( شمال ایران ) را پر میکند
📚✍️ منبع :
Anania Širakac‘i ( seventh century ) wrote his Geography ( translated by Hewsen )
Thankfully, Markwart ( 1901: 71–91 ) identified these toponyms in Ērānšahr nach der Geographie des Ps. Movses Xorenac‘i
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیان
🔶تاج گذاری در کنار آتش مقدس
ایزیدور خاراکسی در اثر معروف خود به نام ایستگاه های پارتی ( 𝑺𝒕𝒂𝒕𝒉𝒎𝒐𝒊 𝑷𝒂𝒓𝒕𝒉𝒊𝒌𝒐𝒊 ) در بخش ۱۱ به شهر اساک در قوچان کنونی ( اشک ) اشاره میکند که آرشاک در آن در کنار اتشدانی تاج گذاری کرده است
...
[مشاهده متن کامل]

πόλις δὲ ᾽Ασαάκ, ἐν ἧι ᾽Αρσάκης πρῶτος βασιλεὺς ἀπεδείχθη· καὶ φυλάττεται ἐνταῦθα πῦρ ἀθάνατον.
اما شهر آساک در قوچان کنونی[اشک] که� آرشاک در آن کنار آتش جاودانه ای که در آن نگهداری می شود برای اولین بار تاج گذاری کرد .
📚
Dreams and Realities in Antiquity: Remains and Representations of the Ancient City
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
🔶اشکانیان و نام های زرتشتی
در کتیبه های کشف شده در منطقه پارت نام های اوستا جوان ( اوستا نو ) در آن خودنمایی میکند ، این مسئله درحالی است که خوارزمی ها و ماساگت ها نیز به دلیل تماس و خویشاوندی با داهه ها ، آنها نیز به این گرایش تمایل پیدا کرده بودند و این نشان از تثبیت مزدیسنا در منطقه شمال شرق فلات ایران در دوره اشکانی است
...
[مشاهده متن کامل]

📚Early arsakid parthia Brill.
lieden university. market jon olbrycht
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیان
نویسنده چنان � سکا گرا یا همان پانسکایی ( ! ) � بوده که کل جهان هستی از چین و هند و ایران تا مصر و فرانسه و آلمان و . . . را سکایی و اشکانی دانسته است
جناب اعتماد السلطنه بارها تاکید می کند که � اشکانیان ِ سکایی تبار � ایرانی نبودند ؛ ولی در جای جای کتاب خود ثابت می کند که � ایرانی ها و سکاها از یک ریشه بودند و آریایی ها سکایی بودند � ! واقعا دلم میخواد بدونم موقع نوشتن این کتاب، چه جنسی استعمال می کرده . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim

اشکانیان
❌ این هم بررسی کتاب � درر التیجان � نوشته � پسر قاتل امیرکبیر � که با پاچه خواری تمام، خواسته برای ناصرالدین شاه و طایفه قاجار، یک ریشه تاریخی بتراشد، و چه گزینه ای بهتر از � اشکانیان � ؟
کل استدلال اعتماد السلطنه برای ترک دانستن اشکانیان این بوده که : سکاها یا همان تورانی ها ترک بودند ( 😄 ) و اشکانیان را شاخه ای از سکاها دانسته و نتیجه گرفته که اشکانیان هم ترک بودند و اصلا ایرانی نبودند !
...
[مشاهده متن کامل]

در و در ادامه
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
❌ کتاب � درر التیجان � که تنها منبع جریان پانترکیسم در � ترک خواندن اشکانیان � است، نوشته � محمد حسن خان مقدم مراغه ای � ملقب به � اعتماد السلطنه � از چهره های سرشناس دوره ناصرالدین شاه قاجار است که این کتاب را صرفا جهت تراشیدن ریشه ای تاریخی برای � قبله عالم ! � و پیوند دادن او به اشکانیان نوشته است
...
[مشاهده متن کامل]

محمد حسن، پسر چهارم � حاج علی خان مقدم مراغه ای � ملقب به فراش باشی از رجال دوره قاجار بود. حاج علی خان بخاطر ماموریت قتل امیرکبیر در باغ فین کاشان شهرت دارد. که البته پسرش ( نویسنده همین کتاب مسخره و غیرعلمی درباره اشکانیان ) با بی شرمی تمام امیرکبیر را خائن معرفی کرده و از کار پدرش دفاع کرده است
🔹 البته از خاندان مقدم مراغه ای افراد سرشناسی نیز بجا ماند، ازجمله � محسن مقدم � که از بزرگان رشته هنر و باستانشناسی ایران بود. او در سال های پایانی عمرش، خانه پدری و همه آثار خاندان خود را وقف عموم مردم ایران کرد که امروزه به موزه مقدم معروف است
بررسی نسخه خطی کتاب � درر التیجان اعتماد السطنه �، فردا شب
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.

اشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔴 در نسخ خطی ایران، از دوره قاجار تا صدر اسلام به � آریایی تبار بودن اشکانیان � اشاره شده است ؛ در متون تاریخی سایر ملت ها نیز دقیقا به ایرانی بودن اشکانیان اشاره شده است ( فهرست کامل در آینده ) ؛ و حتی از روی آثار بجامانده از خود اشکانیان میتوان درباره ایرانی بودن زبان، فرهنگ، هویت و تبار آنها به یقین رسید
...
[مشاهده متن کامل]

❌ پس داستان این خزعبلات پانترک ها درباره اشکانیان چیست؟ البته از آنجا که پانترک ها همه حکومت های روی کره زمین، از سومری ها تا ساسانیان را ترک می دانند، باید به چرند بودن این ادعای آنها نیز پی برد !
همه این چرندیات از کتابی که � پسر قاتل امیرکبیر � برای ناصرالدین شاه نوشته سرچشمه می گیرد، یعنی کتاب � درر التیجان فی تاریخ بنی اشکان � ! که هیچ مطلب تایید شده تاریخی ندارد و نویسنده ی پاچه خوار ( ! ) صرفا در راستای وصل کردن قاجارها به اشکانیان و تراشیدن یک ریشه تاریخی برای آنها، این کتاب خنده دار را نوشته شده است
بررسی کامل موضوع با ارائه نسخه خطی نویسنده 👇👇
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.

اشکانیاناشکانیان
❇️ پیوستگی فرهنگی یعنی این ؛ ببینید نیاکان اشکانی ما � اعداد ۱ تا ۱۰ � را چگونه تلفظ میکردند . . .
🆔 @iranzamin777
اشکانیان
🔴 آثاری گران بها به زبان پهلوی اشکانی در موزه هرمیتاژ روسیه . . .
برگرفته از پیج دکتر مصطفی ده پهلوان، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی
یکی از آرزوهایم به دلیل سواد اندکی که در باستان شناسی سلوکی و اشکانی دارم دیدن حدود ۲۸۰۰ قطعه سفال نبشته های اشکانی بود که از شهر نیسا کهن در ترکمنستان و در کاوش های باستان شناس روس تبار میخائیل یوگنیویچ مسون به دست آمده بودند. این سفال نبشته ها که در عهد باستان به یونانی استراکا یا استراخا نامیده می شده است و به گونه ای رسید کالاهای دریافتی به انبار یا خزانه به شمار می آمده اند. رسید کالاهایی از قبیل غلات و گندم و شراب و مایعات. سفال نبشته های نیسا افزون بر اشاره به نام کالا، اطلاعات بسیار ارزشمندی در خود جای داده اند از جمله به تاریخ و زمان دقیق تحویل کالا به روز و ماه و سال اشاره دارند که در تشخیص رابطه نسبی برخی شاهان نخستین سلسله اشکانی بسیار راهگشا بوده اند. استراکاهای نیسا نخستین اسناد مکتوبی هستند که به گاهشماری #اوستایی اشاره کرده اند و استفاده از پیمانه های مر و ق که همان پیمانه های همزمان با دوره هخامنشی هستند که بر الواح هخامنشی آمده اند
...
[مشاهده متن کامل]

🆔 @iranzamin777

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔴 این پادشاه اشکانی که پس از اسکندر دوباره اوستا را گردآوری کرد
بلاش یکم ( ۵۱ - ۷۸ م ) بیست و دومین پادشاه اشکانی بود که پس از مرگ پدرش ( بهنام دوم ) بر تخت نشست. او به آیین های ایرانی بسیار علاقه مند بود و در این راه تلاش بسیاری کرد و بازمانده گرایش های یونانی را در ایران از میان برد. در این زمان الفبای ایرانی که از�خط آرامی�منشعب شده بود، جای الفبای یونانی را گرفت و برای اولین بار بر روی سکه های بلاش یکم پدیدار گشت. بر یک روی این سکه ها نقش شاه و بر روی دیگر آن تصویر آتشدانی نقش شد. این سنت تا زمان انحطاط�ساسانیان�کم و بیش حفظ شد. بنا به روایات�زرتشتی�در زمان بلاش، متون کهن�اوستایی�از نو گردآوری شد و نام یونانی شده شهرها نیز دوباره نام ایرانی خود را بازیافت
...
[مشاهده متن کامل]

🔴 بلاش: نام چند پادشاه اشکانی و ساسانی؛ خوانش این واژه در پهلوی اشکانی walagaš ( 𐭅𐭋𐭂𐭔 ) بوده ( در کتیبه کعبه زرتشت ) و در پهلوی ساسانی Wardāxš, Walāxš ؛ در ارمنی Vałarš ؛ در سریانی Walgāš, Wologēš و در یونانی Vologesos و . . . برپایه پژوهش � فردیناند یوستی � این نام ساخته شده از دو بخش wala ( اوستایی varəda ) بمعنای قدرت و gaš زیبایی، است
🆔 @iranzamin777

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
.
❇️ برپایه کتیبه ها، سکه ها و اسناد بجامانده از دوره اشکانی و پژوهش های استادان تاریخ و زبانشناسی، ریشه یابی نام چندتن از پادشاهان اشکانی را در پایین آورده ایم
.
🔺 ۱ - گودرز : نام دو تن از پادشاهان اشکانی و نام پهلوان ایرانی در دوره اساطیری شاهنامه است. برپایه اسناد بجامانده از دوره اشکانی ( ازجمله کتیبه سرپل ذهاب ) خوانش این واژه به زبان � پهلوی اشکانی � gōtarz ( 𐭂𐭅𐭕𐭓𐭆 ) بوده. این نام، طبق پژوهش � دیوید نیل مکنزی � از دو بخش Gau tarza ساخته شده است. گَو بمعنای � گاو � است و tarza بمعنای کوبیدن، خرد کردن است و اصطلاحا یعنی � کسی که همچون گاو نر قدرت دارد �. این نام به صورت Gōt�rzēs به یونانی باستان رفته، در ارمنی کهن Gotorz، در لاتین Gotarzes، در گرجی goderʒi، در بابلی 𒄖𒋻𒍝𒀀�Gu - tar - za - a و . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

.
🔺 ۲ - اردوان : نام افرادی سرشناس در دوره هخامنشی و اشکانی ؛ خوانش این واژه در زبان پهلوی اشکانی artabānw ( 𐭏𐭓𐭕𐭁𐭍𐭅 ) بوده ؛ برگرفته از پارسی هخامنشی arat bānu یعنی � دارنده فروغ ایزدی � ؛ ارته یا اشه یکی از مهم ترین مفاهیم دین زرتشتی است که بمعنای � نظم، راستی، قانون و اخلاق � می باشد. بانو از ریشه � بام، بان � بمعنای صبح و سپیده دم است و همان است که در بامداد بکار رفته است. از ریشه bā بمعنای روشنایی، درخشش و فروغ ؛ پس اردوان یعنی � دارنده روشنایی ارته �. نام اردشیر هم برگرفته از همین ریشه است
.
🔺 ۳ - بلاش : نام چند پادشاه اشکانی و ساسانی ؛ خوانش این واژه در پهلوی اشکانی walagaš ( 𐭅𐭋𐭂𐭔 ) بوده ( در کتیبه کعبه زرتشت ) و در پهلوی ساسانی Wardāxš, Walāxš ؛ در ارمنی Vałarš ؛ در سریانی Walgāš, Wologēš و در یونانی Vologesos و . . . برپایه پژوهش � فردیناند یوستی � این نام ساخته شده از دو بخش wala ( اوستایی varəda ) بمعنای قدرت و gaš زیبایی، است
.
🔺 ۴ - پاکور : نام چند تن از پادشاهان اشکانی ؛ خوانش این واژه در پارتی pakur ( 𐭐𐭊𐭅𐭓 ‎ ) بوده و در پارتی مانوی βaγpuhr بَغپوهر، بمعنی پسر خداوندگار ( 𐫁𐫃𐫛𐫇𐫍𐫡 ) ؛ در پهلوی ساسانی pakur 𐭯𐭪𐭥𐭥𐭩‎ ؛ در سغذی βaɣpūr ؛ در بلخی bagopouro ( βαγοπουρο� ) ؛ در ارمنی کهن Բակուր� ( Bakur ) و . . . از دوبخش baga بمعنای بغ، خدا و puθra بمعنای پسر ساخته شده است. این واژه در دوره اسلامی تبدیل به � فغفور، افغور، بغپور و . . . � شده است
.
و همچنین مهرداد، خسرو، وردان، ونون، ارد، فرهاد، ارشک و . . . .
🆔 @iranzamin777

🔴 یاد و نام #داریوش در نزد ایرانیان ؛ از آذربایجان تا پارس
� داریوش � عنوان چند تن از پادشاهان بزرگ هخامنشی بوده است. پس از برافتادن هخامنشیان و در دوره سلوکی - اشکانی حکومت های نیمه مستقلی در نواحی مختلف ایران تشکیل شد که همچنان فرهنگ و هویت ایرانی را ادامه داده و زنده نگه داشتند
...
[مشاهده متن کامل]

در حکومت اشکانی آذربایجان ما پادشاهی بنام داریوش داریم و در حکومت اشکانی پارس نیز پادشاهی بنام داریوش داریم و این خود نشان دهنده پیوستگی � هویت ایرانی � است. همچنین نام دیگر پادشاهان این حکومت ها تماما ایرانی است : آریوبرزن، منوچهر، اردشیر، مهرداد و . . .
🔷 نام داریوش در پارسی هخامنشی بصورت 𐎭𐎠𐎼𐎹𐎺𐎢𐏁 نوشته و خوانده میشد Dārayavaʰuš دارَیَوَهوش ؛ که از دو بخش � دارا � ریشه فعل داشتن و � وهو، وه، به � بمعنای نیکی و خوبی ساخته شده است
🆔 @iranzamin777

اشکانیان
.
🔷 همریشگی نام ایران و نام سردار معروف هخامنشی � آریوبرزن �
هرآنچه که ما درباره � آریوبرزن � میدانیم از منابع یونانی و رومی است؛ دیودوروس، آریان، کورتیوس و . . . . این نام ِایرانی به زبان آنها Ariobarzanes ( آریوبرزنس ) تلفظ شده است
...
[مشاهده متن کامل]

.
درواقع تلفظ آن به ایرانی باستان � آریا - بَرزانَ � Ārya - bṛzāna است ؛ که از دو بخش آریا یعنی ایرانی و برزان یعنی بلندی و والایی ساخته شده است. برزان از ریشه بُرز است و واژگان البرز، فریبرز، برزو از آن ساخته شده اند
.
این نام در خط میخی ایلامی بصورت 𒄯𒊑𒌓𒆗 و با خوانش Har - ri - pir - tan ثبت شده است . همچنین در پهلوی اشکانی بصورت 𐭀𐭓𐭉𐭁𐭓𐭆𐭍 و با خوانش Arya - barzan. در کل یعنی کسی که � ایرانی ها را به جایگاه والایی میرساند، متعالی کننده آریاییان �.
افراد دیگری نیز، پس از آریابرزان هخامنشی این نام را داشته اند، ازجمله آریابرزان فرمانروای ماد آتروپاتن در سده نخست پیش. م و سه پادشاه دیگر با همین لقب در آذربایجان باستان / همچنین سه تن از فرمانروایان پادشاهی کاپادوکیه در سده نخست پیش . م / و سه تن از فرمانروایان پادشاهی پونتوس یا مهردادیان در سده ۴ و ۳ پیش. م، این عنوان را داشته اند
🆔 @iranzamin777

✅ کهن ترین اسنادی که از تقویم امروزی ایران یافت شده، مربوط به دوره اشکانی هستند
🔹 گاه شماری اوستایی ( که بعدها به یزدگردی، آخرین شاهنشاه ساسانی معروف شد و امروزه آن را بنام هجری خورشیدی می شناسیم ) بدون شک در دوره هخامنشی و در کنار تقویم رسمی هخامنشی، کاربرد داشته، ولی تاکنون سند باستانشناسی مربوط به دوره هخامنشی از آن به دست نیامده است ( درباره آن بحث خواهیم کرد )
...
[مشاهده متن کامل]

اما اسناد فراوانی از این تقویم و نام ماه های آن در دوره اشکانی به دست آمده است، ازجمله در ۲۸۰۰ کتیبه پهلوی اشکانی شهر نسا ( در ترکمنستان امروزی ) :
Artewahisht اردیبهشت
Atar آذر
xshahrewar شهریور
hamurtAt مرداد
harwatAt خرداد
Wahman بهمن
frawartin فروردین
🔺 به زودی کتاب این کتیبه ها به دستم خواهد رسید و بطور مفصل درباره این کتیبه های اشکانی بحث خواهیم کرد
🆔 @iranzamin777

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
❇️ نیاکان اشکانی ما واژه ایران را � اَریان � میگفتند: این خوانش در متون و کتیبه های پیشا اسلامی بارها بکار رفته است
🔺 اما جالب است بدانید که در چند منبع قدیمی دوره اسلامی نیز برای اشاره به ایران و ایرانشهر از تلفظ � پهلوی اشکانی � استفاده شده است، یعنی أریان و أریانشهر
...
[مشاهده متن کامل]

🔷 در سه منبع تاریخی مربوط به سده ۳ - ۴ قمری این خوانش بکار رفته است:
۱ - کتاب پیامبران و شاهان اصفهانی
۲ - التنبیه و الاشراف مسعودی
۳ - اخبار البلدان همدانی
🔷 � اَریان خشَتر � ( ایرانشهر ) در نوشته های اشکانی: اَری خوانش پهلوی ِ � ایر � در واژه ایران است و اشاره به مردمان ایرانی تبار ( آریایی ها ) دارد. خشتر همان واژه شهر است و یعنی � سرزمین پادشاهی �: از ایرانی باستان xšaθra بمعنای قدرت، شهریاری، فرمانروایی ریشه گرفته است و این خود از ریشه xšay بمعنای توانا بودن است. در اوستایی xšaθra یعنی سلطنت، شهریاری و xšaθrā ( خشثرا ) یعنی ناحیه، قلمرو / در پارسی هخامنشی xša�a ( خشسرَ ) یعنی سلطنت / در پارسی میانه šahr یعنی سرزمین، کشور، شهر / در پهلوی اشکانی xšatr ( خشَتر ) یعنی کشور، شهریاری / همچنین در سغذی، سکایی، بلخی و. . . هم نمونه هایی دارد
🆔 @iranzamin777

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔵 ابوریحان بیرونی و اشکانیان
یکی از مورخینی که با جزییات درباره اشکانیان بحث کرده، ابوریحان بیرونی است
نکات جالبی که از گفته های بیرونی درباره اشکانیان میتوان استخراج کرد :
🔺 ۱ - اشکانیان را بخش دوم � تواریخ الفرس � ذکر کرده که در دوره ملوک الطوایفی بر سرزمین � ماد و اراک ( عراق = مرکز ایران ) که همان مملکت جبال ( کوهستان ) � است، حکومت میکردند
...
[مشاهده متن کامل]

🔺 ۲ - اشکانیان را از � اهل بیت مملکة الفرس � ( خاندان های برجسته ایرانی ) دانسته که دیگر ممالک بخاطر این ریشه ایرانی و تبار شاهی، آنها را تعظیم و تکریم میکردند
🔺 ۳ - لقب شاهان اشکانی را � بـغ پـور شاه � ( معرب آن افغور است و یعنی پسر خدایگان ) ذکر کرده که یک عنوان کهن ایرانی است. ساخت واژه � بغ پوهر � همانند واژه � شا پوهر � است.
🔺 ۴ - ریشه و تبار اشکانیان را از خاندان #کیقباد دانسته ؛ یکجا طبق گفته شاهنامه ابومنصوری ؛ از نوادگان داریوش و آرش پور کیقباد و یکجا طبق گفته خودش ؛ از نوادگان سیاوش و کی کاووس پور کیقباد دانسته
🔺 ۵ - القاب شاهان اشکانی در متن عربی کتاب آثارالباقیه، واژگان زیبای ایرانی است : زرین، روشن، سالار، خوشزاد، شکاری و . . .
🆔 @iranzamin777

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
❇️ زبان اشکانیان
🔺 چه کتابی درباره زبان اشکانیان مطالعه کنم؟👆
🔺 چه آثاری از این زبان بجا مانده است؟👆
🆔 @iranzamin777
اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔴 در تاریخ ملی ایران ؛ اشکانیان از تبار � داریوش هخامنشی � هستند و خاندان داریوش نیز از نوادگان � کیقباد کیانی � است
🔺 در پست های آینده بصورت دقیق و با جزییات به این موضوع می پردازیم
🆔 @iranzamin777
اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
🔸 مرور پاسخ به یک فرضیه منسوخ: اشکانیان ترک تبار بودند ؟
در قرن ۱۹ و ابتدای ۲۰ در دوره ای که بیشتر متون و منابع هنوز ترجمه نشده بودند ، کتیبه های اشکانی کشف نشده بودند حتی متون ایرانی درباره اشکانیان به صورت مدون در نیامده بودند، راولینسون ادعا کرد اشکانیان ترک تبار هایی از شمال چین و مغولستان بودند که با فتح منطقه ایرانی پارت زبان پارتی را پذیرفتند و ایرانیزه شدند. ادعای او هیچگاه جدی گرفته نشد اما نقش پررنگی برای ناسیونالیست های ترک بازی کرد. امروز این افسانه باورنکردنی میان آنها به طور گسترده پذیرفته شده. پروفسور یانگ در این مقاله یاد آوری می کند که راولینسون اساسا ادعا های غلطی کرد که هیچ مدرکی نداشتند و استدلالی مطرح نکرد. برای مثال اقوامی که راولینسون آنها را ترک خواند از اقوام ایران شرقی بودند که زبان آنها به لطف متون ختنی به خوبی شناخته شده است. زبان پارتی یک زبان ایرانی غربی و تاحدودی قابل فهم برای فارسی کنونی است.
...
[مشاهده متن کامل]

شکی نیست که این فرضیه ترک بودنشان منسوخ شده و امروزه خنده دار است.
📚✍️ منبع :
University of Amsterdam
HATRA AND THE PARTHIAN COMMONWEALTH
Albert de Jong
@ARSACID_CHRONICLE 🏹

اشکانیاناشکانیاناشکانیاناشکانیان
ارشکیان یا اشکانیان.
هر نامی در زبان خود به یک معنی است و در زبان های دیگه هزاران معنی داره.
در خود زبان های ایرانی اُو یعنی آب در زبان مازندرانی او یعنی آن کسدر زبان پارسی.
ان زمان ارشک و اشکان در زبان پارتی که امروز منقرض شده به یک معنی بود آرساکس به خط یونانی نوشته می شد.
...
[مشاهده متن کامل]

حالا پانترک ها می گویند : اوه اوه این ها تورک بودند چون سوار اسب بودند بودند آنان در ترکمنستان امروز زندگی می کردند.
/: چون در هزاره های گذشته در آمریکا سرخ پوست ها زندگی می کردند تمام امریکایی ها سرخ پوست هستند.
یا چون امپراطوری هخامنشی زمانی بر تمام خاور میانه حکومت می کرد تمام خاور میانه ایرانی هستند؟
یا مغول ها به تمام جهان حمله کردند همه جهان مغول هستند!
احمقانه است کشوری که امروز وجود دارد را ملاک هزاره های گذشته بکنیم.
اسب سواری ملاک ترک بودنه؟
هخامنشی و ساسانی و سامسون ها و ژاپنی ها. . . .
هزاران ملت دیگه سوار اسب می شدند.
همه آنان ترک هستند؟
یا آن سر که در تن پانترک ها است خالی است؟
یا یک تاکتیک جنگی مشترک گریز و حمله را استفاده می کردند ترک شدند؟
امروزه تمام کشور های نظامی تانک توپ دارند پس همه انگلیسی شدند؟
یا
امروزه همه شلوار میپوشند ایرانی ها بگویند همه ایرانی شدند چون کسی در دوران باستان در یونان مصر شلوار نمی پوشید.
تا کمم میارید می گوید پانفارس داره نژاد پرستی میکنه؟
من فارس نیستم اهل اذربادگان ( آذربایجان هستم )
سرزمین عزیزی که عاشقانه دوست دارم.
و کشوری که مهر محبت بهش لحظه کم نشده به نام ایران.
شما پانترک ها هم برگردید به بیابان های مغولستان دنبال چنگیز خان.

اشکانیان در حدود ۴۷۰ سال حکومت کردند و ایران در دوره حاکمیت آن ها به اقتدار سیاسی و اقتصادی دست یافت.
اشکانیان جزو گروه های آریایی بودند که به ایران مهاجرت کردند و در شرق ایران ساکن شدند. آن ها مردمی جنگجو از قبیله پرنی بودند که در حدود ۵۰۰ سال یعنی پنج سده، امپراتوری مقتدری را در فلات ایران اداره کردند. این قبایل در ابتدا به صورت چادرنشین در اطراف رود جیحون تا کرانه های دریای خزر و دریاچه آرال می زیستند. پرنی ها در حدود ۲۵۰ پیش از میلاد به سرپرستی ارشک، به منطقه پارت نفوذ کردند و در آنجا اقتدار یافتند.
...
[مشاهده متن کامل]

مختصری از تاریخ سلسله اشکانی
قوم پارت که از اقوام آریایی بودند، در تیراندازی و سوارکاری شهرت زیادی داشتند. آن ها هنگام حمله اسکندر، در کنار هخامنشیان جنگیدند. بعد از سقوط هخامنشیان، قلمرو پارت نیز به تصرف اسکندر درآمد و یکی از پارت ها به نام آمی ناسپ، از سوی اسکندر به فرمانروایی تعیین شد.
وقتی سلوکی ها درگیر جنگ های خانگی شدند، پرنی ها نیز مانند دیگر شهرها، از زیر سلطه سلوکیان بیرون آمدند و تحت فرماندهی ارشک، دولت کوچکی را تشکیل دادند. ارشک در حدود سال ۲۵۰ پ. م، ارشک و پیروان پارنی اش، شهر قوچان را که نزدیک دره اترک قرار داشت، تصرف کردند. چند سال بعد، حدود ۲۴۷ پ. م، اشک در شهر آساک، شهری که خود تأسیس کرده بود، تاجگذاری کرد که تاجگذاری وی در آساک به عنوان آغاز سلسله اشکانی است. و این تاریخ به عنوان مبدا تاریخ اشکانیان در تقویم آن ها، قرار گرفت. ارشک هیرکانیه ( گرگان ) و کومی سین ( قومس ) را تصرف کرد و بر قلمرو اشکانیان افزود و سلوکی ها را که گرفتار تصرفات غربی خود بودند، از منطقه شرق بیرون کرد و حکومتی بزرگ را بنیان گذاشت.
سال ۲۴۷ پیش از میلاد با تاج گذاری ارشک، مبدا تاریخی اشکانیان شد
بعد از قتل ارشک، برادرش تیرداد در ۲۱۷ - ۲۴۸ پیش از میلاد به تخت سلطنت اشکانیان نشست. بعد از او، اردوان اول، فری پایت و فرهاد اول اشکانی، به ترتیب به سلطنت رسیدند و بر وسعت امپراتوری افزودند. در این دوره ها به جز اندکی افزایش قلمرو، اتفاق قابل ذکری رخ نداد.
مهرداد اول اشکانی از پادشاهان مقتدر این سلسله است. او در فاصله سال های ۱۳۹ - ۱۷۱ پیش از میلاد حکومت می کرد. مهرداد اول با درایت و حسن تدبیر، ایران را به یکی از امپراتوری های بزرگ جهان تبدیل کرد. از اقدامات مهم مهرداد اول، تصرف باختر، ماد، الیمایی، خاراسن، پارس و بابل بود. او همچنین دمتریوس دوم، فرمانروای سلوکی را شکست داد و دست سلوکیان را از ایران کوتاه کرد.
بعد از درگذشت مهرداد، پسرش فرهاد دوم به پادشاهی رسید. او از سال ۱۲۸ - ۱۳۹ پیش از میلاد، حکومت کرد در دوره فرمانروایی او، بار دیگر سلوکیان به فرماندهی آنتیوخوس هفتم، تلاش کردند تا استیلای خود را بر قلمرو اشکانیان تجدید کنند؛ اما با شکست سختی که در بین النهرین به آن ها وارد شد، آنتیوخوس به قتل رسید و نفوذ سلوکیان برای همیشه بر ایران، برچیده شد. فرهاد به دست مزدورانی که از سکاها برای سپاه خود آورده بود، کشته شد. گزارش های دیگر، علت مرگ فرهاد دوم را خیانت سربازان مزدور یونانی می دانند که به خدمت او در آمده بودند. بعد از فرهاد دوم، عمویش به نام اردوان اول جانشین او شد و او در جنگ با سکاها مجروح و کشته شد.
بعد از اردوان اول، پسرش مهرداد دوم که از سال ۸۷ - ۱۲۴ پیش از میلاد حکومت کرد، به سلطنت رسید. او سکاها را شکست داد و سرزمین های شرق را به اطاعت خود درآورد و نفوذ خود را بر ارمنستان و آسیای صغیر گسترش داد و با روم روابط سیاسی برقرار کرد. دوره فرمانروایی این پادشاه، دوران انسجام سیاسی، مجد و عظمت ایران زمین بود. تاریخ اشکانیان بعد از مهرداد دوم، با ابهام روبه رو است و اسناد و مدارک مربوط به این دوره بسیار کم هستند. به نظر می رسد چندین پادشاه به حکومت رسیده اند و سپس نوبت به فرهاد سوم رسیده است. در دوره فرهاد سوم، میان ایران و ارمنستان درگیری هایی ایجاد شد که در نتیجه آن ها رومی ها به میانجی گری و سوءاستفاده از موقعیت ایران پرداختند.
در زمان ارد، بین ایران و روم جنگ در گرفت و روم با رشادت سورنا سردار ایرانی، شکست خورد
بعد از مهرداد دوم، برادرش مهرداد سوم به حکومت رسید؛ اما خیلی زود برکنار و کشته شد و جای او را برادرش ارد گرفت. از حوادث مهم دوره پادشاهی ارد، می توان به جنگ حران اشاره کرد. در این جنگ سرداران رومی به فرماندهی کراسوس، از طریق بین النهرین به ایران حمله کردند و با رشادت های سورنا، سردار اشکانی، مواجه شدند و شکست خوردند. کراسوس به قتل رسید و سوریه، فینیقیه و آسیای صغیر به زیر نفوذ ایران رفت. بعد از آن، پاکر شاه شد و با سپاهی بزرگ وارد سوریه شد و آن را به تصرف خود درآورد؛ اما خیلی زود در جنگ کشته شد و سپاه او عقب نشینی کرد.
فرهاد چهارم یکی از شاهان مشهور اشکانی بود که از سال ۴۰ پیش از میلاد تا سال سوم بعد از میلاد، بر تخت سلطنت اشکانیان نشست. او در آغاز حکومت، برادران و گروهی از سران کشور خود را به قتل رساند تا بعد از آن، کسی مدعی سلطنت نباشد. مارک آنتوان، سردار روم، طی حمله به ایران شکست خورد. فرهاد چهارم به وسیله زن خود مسموم شد و به قتل رسید. بعد از آن، پسرش، فرهاد پنجم شاه شد. رومی ها در دوره این پادشاه، به توسعه نفوذ سیاسی خود در ارمنستان پرداختند. فرهاد پنجم به دلیل نارضایتی بزرگان اشکانی از سلطنت برکنار و کشته شد و ارد سوم شاه شد. او مدت زیادی حکومت نکرد و به دلیل بدرفتاری با مردم، کشته شد.
اردوان دوم، فرمانروای آتروپاتن را به جای او به حکومت منصوب کرد. او پسر خود ونن را فرمانروای ارمنستان کرد و این بهانه ای شد تا رومی ها علیه او دست به اقدام بزنند و ارمنستان را به جدایی از ایران تحریک کنند. به دلیل بی کفایتی اردوان دوم، آشفتگی در کشور بالا گرفت و سران مملکت شورش کردند. بدین ترتیب، تیرداد برادرزاده فرهاد چهارم، با پشتیبانی رومی ها به تیسفون رفت و در سال ۳۶ میلادی در آنجا تاج گذاری کرد.
اوستا در دوره بلاش اول اشکانی جمع آوری شد، در این دوره خط و زبان اشکانی جایگزین خط یونانی سلوکی شد
بعد از این دوره، حدود هفت پادشاه اشکانی به طور پی درپی، به پادشاهی رسیدند؛ اما در فاصله کمی، جای خود را به دیگری می دادند. تا اینکه نوبت به بلاش اول رسید. او از سال ۷۶ تا ۸۰ میلادی حکومت کرد. از مهم ترین اتفاقات دوره پادشاهی بلاش، گردآوری و تدوین اوستا بود. بعد از درگذشت بلاش اول، پاکر دوم فرمانروا شد. در این زمان به دلیل درگیری های شاهزادگان اشکانی بر سر جانشینی، امپراتوری اشکانی رو به تضعیف رفت. در این دوره، جنگ های ایران و روم، به قدرت رسیدن کوشانیان، تسلط بر جاده ابریشم و اختلافات داخلی، سبب ضعف و انحطاط اشکانیان شد.
با روی کار آمدن بلاش چهارم که از ۱۹۳ - ۱۴۷ میلادی حکومت می کرد، جنگ های ایران و روم دوباره پا گرفت. سپاه اشکانی ابتدا پیروز شد و سپس شکست خورد و مجبور شد ارمنستان و سوریه را تخلیه کند. پس از مرگ بلاش چهارم، امپراتوری او بین دو تن از پسرانش تقسیم شد.
آخرین شاه اشکانی، اردوان پنجم بود که توانست بر رومیان غلبه کند و با آن ها پیمان صلح ببندد؛ اما در جنگ با اردشیر اول ساسانی، بنیانگذار سلسله ساسانیان شکست خورد و پایتخت اشکانی را به اردشیر بابکان سپرد.
پادشاهان معروف اشکانی
مهرداد اول اشکانی
مهرداد اول فرزند فریاپت و نوه برادری ارشک اول بود. برادر بزرگ او، فرهاد اول در سال ۱۷۶ پیش از میلاد به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. فرهاد یکم باید یکی از فرزندان خود را به عنوان جانشین انتخاب می کرد؛ اما به دلیل توانایی های برادرش مهرداد، او را به فرزندانش ترجیح داد و مهرداد را جانشین خود کرد. بعد از مرگ فرهاد یکم، مهرداد به جای او نشست. او در یک عملیات گسترده، شاه باکتریا را که در جریان جنگ های طولانی با سغدی ها و دولت هند قرار گرفته بود، شکست داد و وارد باختر شد و این منطقه را به خاک امپراتوری اشکانی ضمیمه کرد.
مهرداد یکم در سال ۱۴۶ پیش از میلاد به ماد حمله کرد و همدان را تصرف کرد. او در سال ۱۴۱ پیش از میلاد، به بابل و بین النهرین رفت و آنجا را تصرف کرد و سپس به عنوان شاهنشاه ایران، تاج گذاری کرد. سرداران اشکانی در دوره مهرداد اول اشکانی، عیلام و پارس را نیز فتح کردند. مهراد اول علاوه بر صددروازه، در شهرهای مهمی چون هگمتانه، سلوکیه، تیسفون و مهردادکرت، کاخ ها و اقامتگاه هایی بنا کرد.
مهرداد دوم اشکانی
مهرداد دوم، هشتمین شاه اشکانی بود که به لقب بزرگ نیز شهرت داشت. او از سال ۱۲۴ تا سال ۹۱ پیش از میلاد، حکومت کرد و به دلیل اقتدار در همه امور حکومت، لقب های مختلفی به او داده شد. مهرداد دوم در دوره ای حکومت را به دست گرفت که هرج و مرج تمام شاهنشاهی را فراگرفته و ایران مورد تهاجم اقوام مختلف قرار گرفته بود. مهرداد دوم با دلاوری، مناطق اشغال شده ایران را بازگرداند و مرزهای ایران را از شرق تا هیمالیا و از غرب تا میانرودان گسترش داد. در زمان پادشاهی مهرداد دوم اشکانی، ایران و روم هم مرز شدند و دولت اشکانی به قدرت بزرگ زمانه خود تبدیل شد. مهرداد دوم اوضاع داخلی ایران را سامان بخشید و اقتصاد ایران را به بهترین وجه، مدیریت کرد. در دوره او با شکوفایی اقتصادی، فقر در کشور از بین رفت و ایران یکی از بهترین دوره های خود را تجربه کرد.
فرهاد چهارم
فرهاد چهارم اشکانی از سال ۳۷ تا سال دوم پیش از میلاد بر ایران حکم رانی می کرد. او چهاردهمین شاه از سلسله اشکانی بود. پدر او از شاهی کنار رفت و شاهی را به فرهاد چهارم سپرد. فرهاد چهارم به تخت نشست و برادرانش را از بین برد و وقتی مورد سرزنش پدر قرار گرفت، او را نیز به قتل رساند. وی مدتی به وسیله تیرداد کنار گذاشته شد؛ اما بعد از مدتی دوباره قدرت را به دست گرفت. از طرف روم برای فرهاد چهارم کنیزی فرستاده شد که موزا نام داشت. موزا بعد از اندک زمانی، ملکه اول اشکانی و مادر وارث حکومت ایران شد. ملکه موزا با قدرت زیادی که گرفت، فرهاد چهارم شاه اشکانی را کشت و خود، به عنوان نائب السلطنه اداره امور کشور را به دست گرفت تا پس از رسیدن سن پسرش فرهاد پنجم به سن قانونی، حکومت را به او بسپارد.
بلاش یکم
بلاش یکم اشکانی، بیست و دومین شاه اشکانی بود. او در سال ۵۱ میلادی، بعد از مرگ پدرش، به قدرت رسید و تا سال ۷۸ میلادی سلطنت کرد. بلاش یکم در دوره زمامداری خود، مشکلات و نابسامانی های زیادی را تحمل کرد. برخی بر این گمان هستند که پادشاهی اشکانی در دوره بلاش یکم به پایان رسید. او در دوره حاکمیت خود، با مشکلات زیادی روبه رو شد و پس از او حکومت اشکانی دچار ضعف بسیار شد.
بلاش یکم به ارمنستان حمله کرد تا ارمنستان را که پیش از او در دوره اردوان سوم اشکانی به روم واگذار شده بود به ایران بازگرداند؛ اما به دلیل شورش های داخلی، بیماریهای مختلف و بلایای طبیعی با مشکل مواجهه شد و مجبور به ترک جبهه ارمنستان و بازگشت به ایران شد. از شورش هایی که در دوره بلاش اول رخ داد، می توان به شورش حاکم آدیابن اشاره کرد. علاوه بر این، قوم داهه نیز به مرزهای ایران تجاوز کردند و بلاش یکم برای مقابله با آن ها به گرگان رفت و آن ها را بیرون راند.
اردوان پنجم
اردوان پنجم اشکانی که برخی منابع تاریخی او را اردوان چهارم نیز گفته اند، آخرین شاه از خاندان اشکانی است. اردوان پنجم از سال ۲۱۶ تا ۲۲۴ پیش از میلاد شاهی کرد و با کشته شدن او، دولت اشکانی از بین رفت و ساسانیان جایگزین آن ها شدند. اردوان قیام کرد و با کنار زدن بلاش ششم و افزایش نفوذ خود، توانست حکومت را از آن خود کند؛ اما تنها پس از ۱۲ سال حکومت، در جنگ هرمزدگان، تسلیم اردشیر بابکان شد و پادشاهی ۴۷۱ ساله اشکانیان را پایان داد.
اوج قدرت سیاسی اشکانیان
اوج قدرت سیاسی اشکانیان در دوره مهرداد اول و دوم اشکانی بود. رشادت های مهرداد اول سبب شد که جاهایی از ایران که با ضعف سلوکیان، مستقل شده بودند از نو تصرف شده و به امپراتوری اشکانی ضمیمه شوند. مهرداد اول، خوزستان و بابل را نیز تصرف کرد و توانست مرزهای ایران را از سمت غرب، گسترش دهد.
مهرداد دوم بعد از رسیدن به شاهی، بر آسیای صغیر و ارمنستان غلبه کرد و با شکست ارمنستان، مرزهای حکومت اشکانی را تا نزدیک روم، پیش راند. در دوره او ایران اشکانی به اوج قدرت سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کرد. می توان گفت دوره مهرداد اول و دوم اشکانی، اوج قدرت سیاسی اشکانیان بود.
فرهنگ و اعتقادات اشکانیان
در دوره سلوکیه، فرهنگ هلنی بر ایران غالب شد. با روی کار آمدن اشکانیان، ابتدا آن ها خود را دوست دار فرهنگ هلنی معرفی کردند و حتی در دوره برخی شاهان اشکانی، عنوان دوستدار فرهنگ هلنی روی سکه ها ضرب شد. با گذشت زمان و روی کار آمدن بلاش اول اشکانی، این عنوان از روی سکه های اشکانی حذف شد و فرهنگ ایرانی احیا شده و به جای اصلی خود بازگشت. بلاش یکم، خط و زبان پهلوی اشکانی را جایگزین خط و زبان یونانی کرد و سکه هایی را با خط اشکانی ضرب کرد. با وجود تلاش بلاش برای بازگرداندن فرهنگ ایرانی، فرهنگ یونانی به طور کامل از بین نرفت و نشانه هایی دیده شده که مشخص می کند شاهان اشکانی از تئاترهای یونانی لذت می بردند.
در دوره اشکانی، آزادی ادیان برقرار شد و ایران، تسامح مذهبی را در پیش گرفت
اشکانیان باورهای متنوعی داشتند. در این دوره، تسامح مذهبی برقرار بود و تقریبا طرفداران هر دینی در دوره اشکانیان، به طور آزاد به زندگی خود ادامه می دادند. یهودیان و مسیحیان در این دوره کاملا آزادانه زندگی می کردند. در برخی موارد، خدایان ایرانی و یونانی مورد پرستش بودند و حتی گاهی به صورت ترکیبی اهورامزدا - زئوس مورد پرستش قرار می گرفتند. علاوه بر خدایان و الهه های مختلف و متنوع، هر شهری برای خود، خدایانی مجزا داشت که در شهرها پرستیده و عبادت می شدند.
هنر دوره اشکانی التقاطی از هنر ایران، یونان و بین النهرین بود. آثار هنری و معماری این دوره در شهرهایی چون مهردادکرت، ترکیبی از هنر ایرانی، یونانی و بین النهرین را به تصویر می کشند. آثار دوره اشکانی از هنر دوره هخامنشی نیز تاثیر گرفته است. نقش های بر جای مانده از این دوره، تصاویری از شکارهای سلطنتی را نمایش می دهند که شامل نقش برجسته و دیوارنگاری هستند.
از این دوره، ظروف کنده کاری برجای مانده که جنس آن ها از عاج است. این ظروف که در شهر نسا کشف شده اند، نقش حیوانات، الهه ها و موجودات تخیلی را نشان می دهند. این ظروف به قرن دوم پیش از میلاد می رسند. کنده کاری های روی استخوان که از این دوره مانده، از هنرهای دوره پارت است که در ساحل دریای سیاه قرار دارد.
آثار تاریخی به جای مانده از سلسله اشکانی
از دوره اشکانی آثار تاریخی زیادی برجای مانده که برخی از آن ها از بین رفته اند و تنها نشانه هایی از آن ها برجای مانده است. مهم ترین آن ها عبارت اند از:
آساک نخستین پایتخت اشکانی
براساس آنچه کتب مختلف تاریخ ثبت کرده اند، ارشک موسس سلسله اشکانی پس از غلبه بر پادشاهان سلوکی در منطقه ای به نام �آساک� تاج شاهی بر سر گذاشت و این سلسله را تشکیل داد. شهرهای ساخته شده در عهد اشکانی در محدوده خراسان بزرگ اختصاص داده بودم. در این راه، نسا و مرو را در حد توان معرفی کردم اما باز هم هستند شهرهایی که در عهد اشکانیان در خراسان ایجاد شده و اکنون آثاری از آنان برجای است، اما آن گونه که باید و شاید مورد تحقیق و کاوش قرار نگرفته و برهمین اساس تاریخچه کامل و مدونی ندارند.
براساس آنچه کتب مختلف تاریخ ثبت کرده اند، ارشک موسس سلسله اشکانی پس از غلبه بر پادشاهان سلوکی در منطقه ای به نام �آساک� تاج شاهی بر سر گذاشت و این سلسله را تشکیل داد. وی این منطقه را به شهری قابل توجه تبدیل کرد و آن را پایتخت خود قرار داد. اسناد ذکر می کند که این شهر در منطقه شمال شرقی ایران کنونی و درست در منطقه ای قرار داشته که شهر موجود در آن را اکنون با نام قوچان می شناسیم. به عبارت بهتر قوچان امروزی و خبوشان دو قرن قبل همان آساک پایتخت نخستین اشکانیان است. آساک را محمدجواد مشکور در کتاب ایران در عهد باستان این گونه معرفی کرده است: �آساک نام شهری بود از دهستان یا کوهستان خراسان همان جا که پارت نامیده می شود و بانی آن اشک اول بوده است.
ایزیدور خاراکی معتقد است که قدیمی ترین پایتخت پارت ها در محلی به نام استاکا یا ارسکا در منطقه قوچان کنونی بوده که بعد از آن آساک نام برده شده است. بعضی بر این عقیده اند که محل اقامت خانواده اشکانی در آساک بود و این اسم از آنجا آمده و به اشاک و ارشک و اشک و اشکانیان تبدیل شده است. � کیکاوس جهانداری نیز در تاریخ ایران و ممالک همجوار آن، درباره آساک نوشته است: �اشک نخستین بار در شهر آساک و حدود قوچان فعلی، پادشاهی خود را اعلام کرد. نیلسون دوبوار می نویسد اندراگوراس که از قبل انطیوکوس دوم بر پارتیا حکومت می کرد، در این کشمش به قتل رسید و ظاهراً ارساسیس در شهری به نام آساک که در نزدیکی قوچان در وادی اترک واقع بود، تاج شاهی بر سر نهاد. �همچنین استاد رشید یاسمی در کتاب ایران در زمان ساسانیان آورده است: �هوفمان حدس زده است که آتش جاودانی شهر آساک در ایالت آستائوین که ارشک موسس سلسله اشکانی در حضور آن به تخت شاهی نشست با آتش آذربرزین مهر مطابقت دارد، زیرا مکان این آتش در عهد ساسانیان نزدیک شهر آساک بوده است. �سرانجام اینکه باز هم محمدجواد مشکور در پارت ها یا پهلوانان قدیم آورده است: � آلفرود فن گوتشمید، آستاونه که شهر قوچان را نیز شامل است یکی از ساتراپ های هجده گانه دوره اشکانی می داند و خبوشان فعلی را یکی از شهرهای آن به شمار می آورد. در همین شهر بود که قبیله پرتی ارشاک را در سال ۲۴۹ ق. م به شاهی برگزیدند. �
آثار قلعه کهن بیدواز
شهرستان اسفراین یکی از کهن شهرهای خراسان است که درباره قدمت آن روایات مختلفی نقل شده است. وجود دو محدوده شهری بزرگ یعنی شهر بلقیس و قلعه کهن بیدواز در محدوده این شهرستان عمده دلایلی است که از سوی مورخان برای قدمت این شهر بیان می شود. در این بین قلعه کهن بیدواز براساس اسناد در اصل بقایای شهر یا شهرکی از دوران حکومت پارت ها بر ایران است. بقایای قلعه بیدواز که در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شماره ثبت ۲۱۱۰۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده در شهرستان اسفراین، بخش مرکزی، دهستان میلانلو، ۵۰ متری شمال روستای بیدواز واقع شده است . قلعه کهنه بیدواز بر روی یک پشته طبیعی بنا شده است. متاسفانه تحقیقات لازمی درباره واقعیت این مجموعه انجام نشده، اما تخریب بسیار زیاد آن و نیز جابه جایی و رانش زمین اطراف این اثر از گذشته دور آن حکایت دارد. این اثر بارها از سوی اهالی و کسانی که سودای گنج دارند مورد کاوش و تخریب قرار گرفته است. در زیر این اثرتاریخی راهرو هایی وجود دارد که گویا برای محافظت از حمله راهزنان ایجاد شده است. این دالان های زیرزمینی بسیار طولانی بوده و در سه جهت کشیده شده است. به دلیل گذر زمان و ریزش قسمت هایی از آن و نیز تنگی این راهروها امکان پیمودن کامل آن ها برای کشف اسرار این اثر تاکنون میسر نشده است. این قلعه دارای دیوارهایی به قطر تقریباً ۸۰ تا ۹۰ سانتی متر یا یک متر برای دیواره های اصلی می باشد و دارای پنج برج که چهار برج در خود قلعه و یک برج در فاصله ای دورتر در بیرون از قلعه واقع شده است.
شهر پارتی نهبندان درست در میانه شهر کنونی نهبندان بقایای قلعه ای قرار دارد که به آن شاه دژ می گویند. تحقیقات باستان شناسی بازگوکننده این امر است که شاه دژ در اصل شهری اشکانی است، زیرا این قلعه همانند تمام شهرهای ساخته شده توسط پارتیان پلان دایره ای شکل دارد و حصاری پیرامون آن را فراگرفته است. مصالح به کار رفته در این قلعه چینه و خشت است و دروازه ای منتهی به یک هشتی وسیع، فضای ورودی قلعه را تشکیل می دهد. در انتهای این دروازه گذرها و کوچه هایی واقع شده اند. درحال حاضر جز بخشی ازحصار اطراف قلعه، اثری از این قلعه یا شهر تاریخی باقی نمانده است. شواهد تاریخی و حدسیات باستان شناسان حکایت از آن دارد که قلعه نهبندان، همان شهر نه، از جمله شهرهای معروف دوره اشکانی است. وجود آثاری از دوره پیش از اشکانی و سفال هایی از دوره های بعد تا زمان حکومت صفویه، نشان می دهد قلعه نهبندان تا این دوره مورد استفاده اهالی منطقه بوده است. با توجه به اینکه در حال حاضر هیچ نشانه ای از آثار مدفون شده در زیر خاک و سنگ قلعه وجود ندارد، باید گفت اشکانی بودن قلعه برای باستان شناسان اثبات شده است؛ اما جزئیات قلعه و دوره زمانی استفاده از آن باید با استفاده از پژوهش های میدانی مشخص شود.
منطقه نسا در چند کیلومتری عشق آباد امروزی در کشور ترکمنستان است. طبق گزارش های باستان شناسی، این شهر های که یکی از جایگاه سکونت اشکانیان بود است. این شهر که یکی ازپایتخت اشکانیان بود، در طی کاوش های باستان شناسی دو شهر قدیمی را که در دل خود نهان کرده بود، آشکار کرد. نام این شهرها را نسای جدید و نسای قدیم گذاشتند. این بخش شامل دژ سلطنتی، پرستشگاه، کاخ، خزانه و انبار غله بود. از این شهر، کتیبه ای گلی به دست آمد که نشان می دهد بانی شهر، مهرداد و نام واقعی شهر نیز، مهردادکرت بود.
معابد اشکانی
از دوره اشکانی معابد زیادی برجای مانده است که معبد کنگاور و معبد خورهه از مهم ترین آن ها هستند.
معبد کنگاور: کنگاور در ۹۶ کیلومتری کرمانشاه و به فاصله ۹۰ کیلومتری همدان قرار دارد. یکی از بناهای اشکانی در این منطقه، معبد ناهید است که چند ستون آن باقی مانده و تاثیر معماری هخامنشی در آن دیده می شود. تحقیقات وسیعی در این معبد به وسیله باستان شناسان ایرانی صورت گرفته که از جهت شناخت آداب و سنن پارتیان، اهمیت بسیار دارد.
معبد خورهه: معبد خورهه از دوره اشکانیان به جای مانده است. این معبد دو ستون سنگی بلند با ارتفاع هشت متری دارد که ساخت آن با سنگ های معدنی بوده است. جنس سنگ های معبد خورهه از تراورتن بوده که به صورت ۶ قطعه ای روی هم سوار شده اند. معبد خورهه از اتاق، راهرو و ایوان هایی با ۱۲ ستون تشکیل شده بود که در حال حاضر از این معبد بزرگ، تنها دو ستون بر جای مانده است. در دوره ساسانیان این بنا مورد استفاده بود و در آن ساخت وسازهایی انجام شده است.
کاخ اشکانی
کاخ اشکانی در کوه خواجه سیستان واقع شده است. در جزیره ای در میان دریای هامون، بقایای یک کاخ به چشم می خورد که طبق نظر هرتسفلد، متعلق به فرمانداری اشکانی بوده و در دو دوره متفاوت، ساخته شده است. کاخ اصلی شامل یک حیاط بزرگ است که چهار طرف آن چهار رواق ستون دار و قوس دار قرار دارد در کنار کاخ، آتشگاهی است که محراب نیز دارد، روی دیوارهای کاخ، آثار گچ بری و نقاشی، مشخص است و به وضوح دیده می شود. موضوع این نقاشی ها خدای یونانی، اوروس، سوار بر اسب یا یوزپلنگ، رامشگران و خدایان دیگر است.
میل اژدها
میل اژدها در هفت کیلومتری نورآباد قرار دارد. این برج مربعی که به میل آزاده نیز شهرت دارد، یک برج آتشگاهی است که در آن آتش مقدس نگهداری می شد. برج مورد نظر هم آتشگاه است و هم آتشدان. ورود به بخشی از این بنا که در آن مراسم مذهبی انجام می شد، تنها برای روحانیان امکان پذیر بود؛ اما نیایش کنندگان نیز، می توانستند آتشدان را بر بالای برج ببینند.
آرامگاه های اشکانی
مقابری از دوره اشکانی کشف شده است که بررسی آن ها، آداب و سنن این قوم را بیشتر و بهتر نشان می دهد. تعدادی از این آرامگاه ها در قزقاپان کردستان عراق قرار دارد که درون آن ها، اتاقک هایی به هم پیوسته در دل سنگ، تراشیده شده است. نمای خارجی این مقابر که مزین به سرستون های ایوانی است، به سرستون های شهر نسا شباهت دارد که ترکیب هنر معماری یونانی و ایرانی را نشان می دهد. در بالای قبرها دو مرد با لباس های ایرانی و کمان در دست، دیده می شوند که به یک آتشدان بزرگ ادای احترام می کنند.
نقش برجسته های دوره اشکانی
نقوش برجسته پارتی صاف هستند و برجستگی های بسیار کمی دارند. حالت این افراد خشک و بی حرکت است و از روبه رو نشان داده می شوند. نقش انسان سوار بر اسب در این تصاویر، قابل توجه است و پادشاهان را با درباریان و موبدان در حال نیایش، نشان می دهد. مهم ترین این نقش برجسته ها عبارت اند از:
نقش برجسته مهرداد دوم اشکانی در بیستون کرمانشاه
نقش برجسته گودرز دوم اشکانی در بیستون کرمانشاه
نقش برجسته موبد اشکانی در حال سوزاندن عود در بیستون کرمانشاه
نقش اشکانی اسب سوار در سر پل کرمانشاه
نقش برجسته گروهی از اشخاص واقع در شیمبار خوزستان
نقش برجسته موبدی مقابل آتشدان در حال انجام امور مذهبی یا شکار در تنگ سروک
در گردنه کال جنکال در جنوب غرب بیرجند نیز چند نقش برجسته از دوره اشکانی بر جای مانده است.
در تنگ سروک نیز چهار نقش برجسته دیده می شود که متعلق به دوره اشکانی هستند.
کتیبه های اشکانی
از اشکانیان کتیبه های زیادی بر جای مانده که تعداد آن ها بسیار زیاد است. کتیبه خونگ نوروزی، کتیبه شوش، کتیبه کال جنگال، بنچاق اورامان، آثار جنوب ترکستان، کتیبه پارتی - یونانی مجسمه هرکول، آثار دورااروپوس، کتیبه لاخ مزار، کتیبه مهرداد دوم، سفالینه های شهر قومس، کتیبه های سر پل ذهاب، کتیبه هایی هستند که از این دوره بر جای مانده اند.
سلسله اشکانی بعد از مادها و هخامنشیان، سومین سلسله آریایی ایران از دوره باستان است. این سلسله ایرانی که با کنار زدن سلوکیان روی کار آمد، توانست فرهنگ و هنر ایرانی را احیا کند. اشکانیان مدت ۴۷۰ سال در ایران حکومت کردند و در دوره برخی پادشاهان این سلسله مانند مهرداد اول و دوم، ایران توانست به اوج قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خود دست پیدا کند. سلسله اشکانی بعد از پنج سده، به دست اردشیر ساسانی منقرض شد و از بین رفت. شما هم نظر خود را درباره اشکانیان با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
منابع ها. • پیرنیا، حسن ( مشیرالدوله ) ، ایران باستانی، آرایان ۱۳۹۴
• مقاله شجره نامه اشکانیان
• مقالات درباره شاهان اشکانی
• تاریخ ایران - دکتر خنجی
• تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا. آ. گرانتوسکی - م. آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
• پیگولووسکایا: تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
• تاریخ اشکانیان - میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران
• تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. ( جلد ۱ ) ۱۳۵۴
• پژوهشی بر سکه های اشکانی: عنوان های سلطنتی، ضرابخانه ها و شمایل شناسی، اشکان، گرشاسبی، تهران، آریارمنا. ۱۳۹۷
• تاریخ ایران باستان. دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. روحی ارباب. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۰
• ولسکی، یوزف. شاهنشاهی اشکانی، چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳. x - 452–311–964
• ویزه هوفر، یوزف. ۱۳۹۲، امپراتوری اشکانی و اسناد و منابع آن: مجموعهٔ مقالات، تهران، فرزان روز.
• تاریخ ایران - دکتر خنجی بایگانی شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine
• گرانتوسکی - م. آ. داندامایو. ۱۳۸۵، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، مروارید.
• پیگولووسکایا. ۱۳۵۳، تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام.
• کلانی، رضا. 1401، هندوپارتیان و برآمدن ساسانیان، تهران، انتشارات طهوری.
• گرشاسبی، اشکان. ۱۳۹۷، پژوهشی بر سکه های اشکانی: عنوان های سلطنتی، ضرابخانه ها و شمایل شناسی، تهران، آریارمنا.
• دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ، ۱۳۹۱، تاریخ اشکانیان. ، ترجمه کریم کشاورز، تهران، وانیا.
• راوندی، مرتضی. ۱۳۵۴، تاریخ اجتماعی ایران ( جلد ۱ ) ، تهران، امیرکبیر.
• دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. ۱۳۸۰، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
• ولسکی، یوزف. ۱۳۸۳، شاهنشاهی اشکانی، چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران، ققنوس. x - ۴۵۲–۳۱۱–۹۶۴
• گرانتوسکی - م. آ. داندامایو. ۱۳۸۵، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، مروارید.
• پیگولووسکایا. ۱۳۵۳، تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام.
• کلانی، رضا. 1401، هندوپارتیان و برآمدن ساسانیان، تهران، انتشارات طهوری.
• گرشاسبی، اشکان. ۱۳۹۷، پژوهشی بر سکه های اشکانی: عنوان های سلطنتی، ضرابخانه ها و شمایل شناسی، تهران، آریارمنا.
• دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ، ۱۳۹۱، تاریخ اشکانیان. ، ترجمه کریم کشاورز، تهران، وانیا.
• راوندی، مرتضی. ۱۳۵۴، تاریخ اجتماعی ایران ( جلد ۱ ) ، تهران، امیرکبیر.
• دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. ۱۳۸۰، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
• ولسکی، یوزف. ۱۳۸۳، شاهنشاهی اشکانی، چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران، ققنوس. x - ۴۵۲–۳۱۱–۹۶۴
• ابوذری، م. ( ١٣٨٠ ) آشنایی با میراث فرهنگی هنری ایران، تهران، سازمان پژوهش فرهنگی.
دیاکونف، میخائیل. م ( ۱۳۴۶ ) . تاریخ ایران باستان. بنگاه ترجمه و نشر کتاب ( ترجمه روحی ارباب ) .
ماهنامه پیام دریا، ماهنامه اطلاعات علمی، مقاله اختراعات ایرانیان در پهنه دریانوردی و نجوم ( جعفر سپهری )
• آوات ابراهیمی، سعیده صیادی ( ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ ) . �بررسی تطبیقی مجلس مهستان دوره اشکانی بامجلس اول مشروطه� ( PDF ) . جام جم. بایگانی شده از اصلی ( PDF ) در ۱۲ مه ۲۰۱۴. دریافت شده در ۱۰ مه ۲۰۱۴.
• ↑ پرش به بالا به:۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ نوشیروان کیهانی زاده. �برقرارشدن دمکراسی در ایران در مارس سال ۱۷۳ پیش از میلاد و تأسیس مِهستان به پیشنهاد مهرداد یکم، شاه اشکانی�. دریافت شده در ۱۰ مه ۲۰۱۴.
• ↑ زهرا محمدی ( ۱۰ آذر ۱۳۸۸ ) . �مهستان، مجلس دوهزار ساله ایران�. تبیان. دریافت شده در ۱۰ مه ۲۰۱۴.
یارشاطر، احسان ( ۱۳۳۶ ) . �زبانها و لهجه های ایرانی�. فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. تهران ( ۱و۲ ) : ۱۱ تا ۴۸.
• بزرگمهر لقمان. �پارسی گویانِ باستان زبانِ خویش را چه می نامیدند؟�.
• ↑ راهنمای زبان پارتی، حسن رضایی باغ بیدی، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۵
• ↑ تاریخ زبان فارسی، مهری باقری، نشر قطره، تهران، ۱۳۸۱، ص۸۲
• ↑ زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۲–۱۳
• حمدالله مستوفی قزوینی می نویسد: �در گشتاسفی که بخشی ست در مجاورت دریای خزر و نزدیک �سالیان�، زبان شان به پهلوی به جیلانی ( گیلانی ) باز بسته است. �. مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی می داند.
• ↑ زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۳–۱۴
استدلال اصلی نویسنده این بود که ژوستین در مطالعات خود اشتباه کرده است، زیرا بیش از حد به آریان، مورخ یونانی که کتاب های آن دارای اشتباهات بسیاری است، اعتماد و از منابع وی استفاده کرد.
https://donya - e - eqtesad. com/بخش - ویژه - نامه - 63/3277687 - سه - شهر - اشکانی - دیگر - خراسان - بزرگ

من واقعا نمیدونم این چه سلسله تورکی بوده که اسم پادشاهانش هیچکدوم ترکی نیست و همه پارسی و پارتی_رومی هست؟ ( چیزی که سند داره و نمیشه در موردش دروغ بافت ) وقتی این سلسله اصلا تورک نبودن چه اصراری دارید با داستان سرایی و تحلیل های بی پایه اساس جعل کنید؟ درسته ترکیه میراث روم و بیزانس رو به نام ترک زده اما ما اجازه نمیدیم به تمدن ما دست درازی کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

ضمنا خان در پارسی ربطی به کان و خان مغولی نداره. اشکانیان از دو واژه اشک که اون زمان به معنی فر و شکوه بوده و کیان به معنای پادشاهی گرفته شده، برای تمدن خواری شما اینجا هیچ سفره ای پهن نشده اگر خود را ایرانی نمیدانید به دشت اروخون خود رجوع کنید.

اشکانیان
اردشیر دوم ، دهمین�شاهنشاه هخامنشی�و پسر بزرگ�داریوش دوم�و�پروشات�بود که پس از مرگ پدر، در سن سی سالگی به سلطنت رسید و ۴۶ سال حکومت کرد.
فرزندان :
داریوش
اُخُوس� ( اردشیر سوم )
آریاسپ
...
[مشاهده متن کامل]

ارشام
اشکان یا صفت دوم ( آراشاک ) پدر فریاپد از رهبر یک طایفه از قوم�داها تاجیکی بوده
مهرداد
آتوسا
آمستریس
سیسیگامبیس
روزگونه
آپاما
آخا
فریاپد دو فرزند با نامهای�ارشک�و�تیرداد�داشت که ارشک یکم اولین پادشاه اشکانیان به مخالفت با�سلوکیان�برخواست. پس از او برادرش تیرداد�شاه�ایران�شد.
آریان مورخ یونانی در کتابش به نام پارتیکا بنابر نوشته های رسمی آن عصر اشک یکم را از نسل فریه پتر پسر اردشیر دوم آورده و نوشته است که اشک از باختر به طبرستان آمده و در پارتیا شورش در برابر یونانیان را آغاز کرده است.
پارت اسم قوم نیست و اسم یک ایالت در اون زمان بوده . اشکانیان از خون هخامنشیان هستند . خود اشکانیان و مورخان یونانی هم در نوشته هاشون اینو گفتند.
نخستین تعریف ها از اشکانیان توسط مورخین یونانی.
یونانیان و تاریخ نویسان عصر باستان : اشکانیان را آریایی معرفی کردند از نوادگان هخامنشیان.
زبان مردم در دوران اشکانیان زبان های هندو اروپایی بوده که زبان یونانی بدلیل حکومت پیشین سلوکیان یونانی و زبان پارسی میانه پهلوی دو نمونه از این زبان ها است.
نام های پادشاهان اشکانیان نام های آریایی ( پارسی ) بوده.
نمونه:
ارشک
ارد
اردوان
فرهاد
تیرداد
مهرداد
گودرز
بهنام
خسرو
و. . .
همچنین نام های همسران یا فرزندان که به پادشاهی نرسیدند در دوران اشکانیان نام هایی ازجمله:
پیروز تنه
ایشتر
آزاده
داریوش
آرشام
روشنَک
و. . .
باید گفت نام های مهرداد و تیرداد و مرداد از لحاظ آوایی و معنایی نزدیک هستند
همینطور نام های ارد ، اردوان ، اردشیر
و این نامهای پارسی ( فارسی ) هستند.
پارسی=پارتی=فارسی اینها یکی هستند.

سلام سلسله ی اشکانیان را اشک اول بنیان نهاد من میخواهم ۵ شاه برتر این سلسله را برایتان بگویم. ( ۱ - مهرداد اول ۲ - مهرداد دوم ۳ - اشک اول ۴ - ارد اول ۵ - فرهاد اول ) این لیست از نظر شخصی من است. من مقیاس را جنگ ها و نبرد های سرنوشت ساز در نظر گرفتم. همیشه پیروز و جاوید و پاینده باشید.
درهردوره ای ازتاریخ ، پادشاهان برای شهرت مقام ونام خود القاب بسیارفاخر وستایشگرانه وبسیاربا وجاهت وباشکوه را استفاده می کردند مانند خان، خواجه، کی، شاه، شاهنشاه، اعلی حضرت وغیره ودر دوره اشکانیان هم نام
...
[مشاهده متن کامل]
خطابه عمومی به پادشاه، کلمه ( ( اشک= به معنی اعیان شاه کیان وکیهان ) ) بود بعبارتی پادشاهان اشکانی نام واقعی خود را با القاب پادشاهی ( ( اشک ) ) مزین وپوشش می دادند تا چون دُری درصدف پنهان وگرانقدر بمانند آنها بسیارمُحطات کار بودندوسیاست خارجی وداخلی آنها و مقید بودن به سه زبان یعنی زبان مادری، زبان رسمی مشترک ملی وزبان جداگانه وناشناخته برای عموم در مکاتبات دولتی و امورات خارجی اثبات این سیاست محافظه کارانه است. البته با طولانی شدن این سلسله این سیاست به مرور کمی دگرگون شد ولی آنچه درآغاز این سلسله مستحکم است پرده پوشی های زیاداست. بنابراین اشکانیان دریک کلمه یعنی پادشاهان ، آن هم پادشاهان ناشناخته با زبانهای ناشناخته وپیچیده و متنوع با سیاستهای پنهانکار وناشناخته وتدافعی محض که اعتراض همه را بلند کرد و به یکباره این سلسله را منقرض نمود وحاکمانش به مرزهای شمال غربی ایران بزرگ آن زمان کوچ نمودند.

اینکه یک مورخ بیگانه بنویسد که زبان اشکانیان سکایی بوده وهمه ایرانیان قبول کنند این قضاوت محکمی نیست زیرا اشکانیان به تعداد اقوام مختلف زبان وگویش ولهجه های مختلف ومتفاوت داشتند مانند سکایی، پارتی ، ارمنی،
...
[مشاهده متن کامل]
ترکمنی ، چینی، عربی، هندی وغیره ولی زبان مشترک همه زبان پارت بوده است که پارتهای اصیل همان گرجیها بودند که حاکمیت اشکانیان را در دست داشتند ولی چون گرجیها گرجستان را ( ( سکارت ولو ) ) وزبان گرجی را ( ( کارتولی ) ) می دانند دلیلی ندارد که ما آنها را به سکایی های دوره اشکانیان ربط بدهیم چون آنچه در زبان گرجی ها قراردارد فقط فارسی قدیم یا همان زبان پارت است و برخی مورخان فعلی ایران بدون هیچگونه شناختی از زبان وفرهنگ گرجیها می خواهند فرهنگ وحشیگری سکایی ها را درتاریخ اشکانیان فقط به حساب گرجیها بنویسند واین مانند این است که ما پیروزی ایران در جنگ برعلیه عراق رافقط به حساب مردم خوزستان بنویسیم واینگونه کارها فقط غرض ورزی است.

درمورد اصالت اشکانیان یا هر قوم دیگرباید گفت که هیچ قوم وقبیله وشهر وروستایی درکل جهان نژادخالص ویکپارچه ندارد وبنی آدم حضرت عباسی اعضای یکدیگرند وهمه باهم خویشاوندند ولی بنابه چندین سال مطالعه تاریخ ایران
...
[مشاهده متن کامل]
وجهان بطورقطع می توان گفت که اشکانیان ایران عمدتاً از اقوام گُرجی بودند که زبان پارتی مشترک با اقوام همجوار ایرانی داشتند و طی چندهزارسال به غرب دریای مازندران وسپس به شرق عراق وسپس شرق ترکیه ویونان وسپس به گرجستان کوچ نمودند وسندمحکم اینکه اشکانیان ایران ازقوم گُرجیها بودند این است که بخش اعظمی ازادبیات کهن وسنگ نوشته های باستانی اشکانیان وقبل ازآن فقط وفقط با زبان گُرجی قابل ترجمه است وتمام متون طاق بستان کرمانشاه یا سایر متون کهن ایران با زبان گرجی قابلیت ترجمه را دارد وکلمات نامانوس این متون حکایت از ورود لغات سایراقوام در فرهنگ اشکانیان است. فقط یک تذکر مهم: گرجیها با ارامنه هیچگونه ارتباط خونی وخویشاوندی ندارند و حتی یک کلمه از زبان ارامنه را نمی فهمند و اقلیت کمی از گرجستان هم که مذهب ارتودکس مسیحی دارند ازیونان تاسی گرفته اند و اصلا وابدا ربطی به ارمنستان ندارنددیگری اینکه زبان مشترک مردم خراسان ایران پهناور باستانی در دوره اشکانیان یعنی ترکمنستان ، ارمنستان، خراسان ومازندران فعلی ایران ( گرجیهای حاکم سلسله اشکانی شهر صد دروازه دامغان ) دریک مقطع ۵۰۰ ساله زبان پارت بوده است و دیگر تمام وحتی آزمایشات ژنتیکی ثابت کرده که گرجیها با ارمنی های ارمنستان وسایر مناطق دنیا هیچگونه اختلاط نژادی وژنتیکی نداشته اند وهرگونه بحث دراین باره فقط اتهام زنی مغرضانه و ترور قومیتی است. و اختلاط نژادی گرجی ها با پارسها، کُردها، بختیاریها، روسهاو آذریهای جمهوری آذربایجان ازهمه بیشتراست وربط دادن ارامنه به گرجیها فقط غرض ورزی مورخان ترکتبار دوره شاه عباس بخاطر اصطکاک آن زمان شاه عباس با گرجستان است واستناد مورخان جدید به این اتهام زنیها %۱۰۰ غلط است.

اشکان
سعید می گوید که اشکانیان بلوچ بودند که اشکش بنیانگذار سلسله اش بود و به شاهنامه استناد کردند. این در حالی است که شاهنامه می گوید اشکش یکی از فرماندهان جنگی کی خسرو بود که در جنگ با شاه مکران بدانجا فرستاده شد و بسیاری را کشت و مکران را غارت کرد. یک بار دیگر با دقت مطالعه کنید.
سلسله ساهنشاهی بعداز حکومت اسکندر و سرداران او که ۲۴۷سال پیش از میلاد حضرت مسیح و ۲۲۴ سال هم بعداز میلاد ان حضرت بر سرزمین های پارس حکومت کردند
اشکوب = پایه کوبیده که به طبقات بنا و ساختمان میگویند لذا سلسله پادشاهی پارت ها یا پارس ها بعداز سلوکیان جانشینان اسکندرگجسته یا اسکندر مقدونی چون بسیار برای پارسیان شادمانی داشت لذا این سلسله را که نزدیک
...
[مشاهده متن کامل]
به پنج قرن سلطنت نمودند اشکانیان خواندند و هرپادشاهی که به سلطنت می رسید او را اشک یعنی پایه گذار میگفتند و لذا این واژه تا اروپا و افریقا هم رفته و چون لاتین زبانان حرف شین پارسی را مثل عرب سین ادا میکنند

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٧)

بپرس