برادر گرامی بنده جناب سعید سرور در ایران همه ایرانیان صاحب خانه اند هه اقوام و هرکه بخواهد به حقوق دیگری تجاوز کرده و خود را بهتر بداند بی شک پان ست و بهتر ست توصیه هایتان را به خودتان بکنید بلکم دست از
... [مشاهده متن کامل] دشمنی برداشته تا ان کافر نباشید که همه را به کیش خود میبیند درضمن گمان نمیکنیدتوهین به نام میهن گناهی نابخشودنی ست ؟
ریشه واژه اشکار در سانسکریت: در زبان سانسکریت، واژه „अस्कार“ ( aškār ) به معنی �ظهور، نمایان شدن، آشکار بودن� است. از ریشه هندو اروپایی „ā“ ( نحوۀ زیاد کردن، تاکید ) و „kāra“ ( ساختن، انجام دادن ) مشتق شده است و معنای �ایجاد کردن، ظاهر شدن� را دارد.
... [مشاهده متن کامل]
اوستا : این واژه در یشت ها و به صورت „असू“ ( asu ) – به معنی �نمودار�، �ظاهر�، �آشکار� به کار رفته است
پهلوی : این واژه در نبیگ های{ کارنامگ ارتخشیر پاپکان - بندهش و . . } در این متون „aškār“ ( اشکار ) به طور گسترده تری به کار رفته است و مستقیماً به معنی �آشکار، ظاهر، واضح� است
کارنامگ اردشیر پاپکان{ پارسی میانه} از ارخون {ترکی باستان} قدیمی تر است.
لغت نامه دهخدا و معین و دیگران نیز بر این امر گواه ست البته شاید هم برادر گرامی اذری ما جناب سعید سرور که بدون دانش اکادمیک مورد نیاز و از تنها با تکیه بر سخنان من دراوردی که برخاسته از باورهای پان ترکی شان می باشد بیشتر میداند
آش کارا
آچ کارا
آش یا آچ = باز کردن
کارا = سیاه
آشکارا یعنی
زمانی که سیاهی ها باز میشوند
همه چی مشخص میشه
یعنی زمان سفید شدن هست
زمانی هست که
حق به حق دار برسد
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
آش ( آچماق ) در لهجه ترکی تبریزی به باز کردن میگویند. گؤر به معنى دیدن. آشگؤر. باز کن ببین. شاید آشکار تغییر یافته از کلمه ترکی آش گؤر باشد
طهور
آشکار:بَدیهی
فرادید
آل = ( بال / بالا / والا ) ( ریشه و خاندان ) ( عقاب )
اله = الهه / خدا / فرشته و . . .
علی / اعلا و . . . = برتر و بالا . . .
ایلیا = علی یا همان برتر و . . .
ایل = اشاره به فرشته و خدا و هر موجود برتر دارد
... [مشاهده متن کامل]
عاج = هر چیزی که مانند دندان دندانه دار و سفت و سخت است
آجیل = آج ایل = دندانه دار زیاد / بالا = بسیار سخت و دندانه دار ( با آشیل برابر می باشد )
اشک = بیرون زدن - - - > عشق = بیرون زدن احساس
آشکار / آشکارا = آشک آر = بیرون زدن = نمایان
شکار = ش کار = ز کار = بدنبال کاری رفتن
شِکل = ش کِل = از کر و پیکر آمده آی ا اَشکال = اَشک کال آمده ( عددی و چیزی که بیرون باشد و بحساب نیاید = دارای ایراد ) یا از اشک آل ( بسیار بیرون زدن = بحساب نیامدن )
آشیل = آش ایل = آش ( = آج = عاج = سفت و چسبیده ) بسیار / بالا => بسیار سفت و چسبیده = وصله => پاشنه آشیل = آنچه که به پاشنه پا چسبیده است = وصله پا
با اینرو آیا آش یا آشی همان سفت و ترکیب شده میباشد و آش ( نوعی خوراکی ) هم به این اشاره دارد یعنی سفت و ترکیب شده؟؟؟ پس با این حساب
آشیانه باید بشود مقر و سفتگاه که اوکی جواب میدهد ( البته در گذشته آشیانه را من آسیانه = راحت گاه و . . . میدانستم که گویا آشیانه سفت گاه و مقر میشود نه راحت گاه و آسیانه )
اشکار در زبان لکی به شکل اِشکار نوشته می شود یعنی:۱. بز کوهی ۲. این کلمه مخفف شکار می باشد و در استعمال محلی اعم از بز و کل کوهی یعنی گوزن و آهو می باشد
وغست
باین
1_آشکار_عیان_پیدا_هویدا_واضح_نمایان_پیدا
2_شکار_نخچیر_صیدکردن
. . . و شیر باز اگر در میان اشکار خرگوش گوری بیند دست از خرگوش بدارد. . .
کلیله و دمنه نصرالله منشی
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
پیدا, برملا، عیان
آشکاَر
نَهارا ( املاء صحیح آن "نَهاراً" )
واژه آشکار
معادل ابجد 522
تعداد حروف 5
تلفظ 'āš[e]kār
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: āškārāk، مقابلِ پنهان] ‹آشکارا، آشکاره›
مختصات ( شْ یا ش ِ )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
ضاحی
نهارا
ناملفوف . [ م َ ] ( ص مرکب ) بدون لفافه . در لفافه پیچیده ناشده . عریان . برهنه . آشکار.
جلی . . .
بارز . . . .
نمایان
محصص
ِاشکاردَنْ
در گویش لری بختیاری به معنی سپاسگزاری کردن ، قدردانی کردن ، بیان خوبی دیگران در حق خود است .
پیدا شدن
بدیهی، برملا، بی پرده، بین، پدیدار، پیدا، جلوه گر، جلی، جهر، ذایع، رک، روبرو، روشن، صریح، ظاهر، علنی، عیان، فاحش، فاش، مبرهن، محرز، محسوس، مرئی، مشخص، مشهود، معلوم، معین، منجلی، نامستور، نمایان، نمودار، واضح، هویدا
آشکار
دکتر کزازی در مورد واژه ی آشکار می نویسد : ( ( آشکار ریخت کوتاه شدهی " آشکارا " در پهلوی آشکاراگāškārāg می تواند بود ) )
تویی کردهٔ کردگار جهان
ندانی همی آشکار و نهان
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 186 )
هویدا
علنی
برملا
واضح - پیدا - معلوم
بارز
در زبان ترکی استانبولی می شود: بلیرگین
بدیهی
مبرهن
پیدا
در جدول کلبه و سرگرمی. . . معنای آشکار:واضح
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)