اشمام
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بو بردن.
۳. بویانیدن.
۴. (ادبی ) با لب اشاره کردن به حرکت حرفی بدون آنکه صوت شنیده شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اشاره کردن به حرکت ضمّه یا کسره بدون برآمدن آواز آن را اِشمام گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در باب صلات به کار رفته است.
اشاره کردن به حرکت ضمّه یا کسره بدون برآمدن آواز آن را اِشمام گویند.
ترک اشمام در اذان و اقامه
همچنان که ترک اعراب آخر هر فصل از اذان و اقامه مستحب است، ترک اشمام آن نیز ـ که نوعی شائبه اعراب در آن است ـ بنا به تصریح برخی مستحب است.
اشاره کردن به حرکت ضمّه یا کسره بدون برآمدن آواز آن را اِشمام گویند.
ترک اشمام در اذان و اقامه
همچنان که ترک اعراب آخر هر فصل از اذان و اقامه مستحب است، ترک اشمام آن نیز ـ که نوعی شائبه اعراب در آن است ـ بنا به تصریح برخی مستحب است.
wikifeqh: اشمام
پیشنهاد کاربران
متوجه شدن