اشراق هیاکل النور

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] إشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور، اثر غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی (948/949ق)، نقد و شرح «شواکل الحور» جلال الدین دوانی (830-908ق) است که خودش شرحی بر «هیاکل النور» اثر شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق) مشهور به شیخ اشراق است. هیاکل النور، رساله فلسفی کوتاهی به زبان عربی است.
کتاب، مشتمل بر سه بخش است:
دشتکی را باید تداوم بخش مدرسه فلسفی شیراز که پدرش صدرالدین بنیان گذار آن بود، دانست. شیوه فلسفی دشتکی بیشتر اشراقی بود و عمده تلاشش دفاع متعصبانه، افراطی و متصلّبانه از اندیشه‏های پدرش صدرالدین که در تعارض و تقابل با متکلم چیره دست معاصر آنها جلال الدین دوانی بود.
درباره نام کتاب، دوانی واژه «هیکل» را به معنای «صورت» گرفته و با استناد به عقیده حکمای باستان در ظل و نمود انوار مجرده دانستن ستارگان، «هیاکل النور» را نام بناهایی ذکر می‏کند که صورت فلزی ساخته شده برای هریک از «کواکب سبعه» (سیارات هفت گانه) را در آنها نهاده و در زمان خاص هریک از این سیارات، آهنگ آن کرده و روشنی برمی‏افروختند و قربانی می‏کردند. به نظر دوانی، سهروردی این رساله را به این دلیل هیاکل النور نامیده که در آن از احوال انوار مجرده سخن گفته و در واقع، الفاظ و عبارت‏های آن به طلسم‏های یادکرده آن حکما مانند است‏. مراجعه به فحوای منابع کهن نیز، ادعای دوانی را به لحاظ تاریخی تأیید می‏کند. بااین حال، به نظر می‏رسد که سخن غیاث الدین منصور دشتکی در این باره، با توجه به الگوی اصلی هستی‏شناسی سهروردی، به واقعیت نزدیک‏تر باشد؛ چه، او ضمن اشاره به اینکه واژه «هیکل» در اصل به بناهای بزرگ و به ویژه به بتخانه‏ها و خانه ترسایان اطلاق می‏شود، از معنی دیگر آن، یعنی «تعویذ و دعا» نیز یاد کرده و علت نام‏گذاری این رساله توسط سهروردی به هیاکل النور و بخش‏بندی هفت گانه‏ آن را در این معنای اخیر بازجسته است‏.
برخی از شارحان آثار سهروردی، کاربرد گسترده واژه هیکل را در این اثر، دالّ بر این دانسته اند که او تحت تأثیر آموزه های اسماعیلی بوده است؛ زیرا اسماعیلیان نیز از هیاکل هفت گانه نام برده اند.
هیاکل النّور متنی فلسفی و مختصر، امّا از دیدگاه اشراقی بس ژرف است و مشتمل بر هفت هیکل بدین شرح: هیکل یکم درباره جسم در حدود نود کلمه که در آن ضمن بحث از ویژگی‏های جسم، برخلاف رأی متکلّمان و در ادامه سخنش در مقالت سوم از قسم اوّل حکمة الإشراق و رساله‏های دیگرش مانند الواح عمادی و پرتونامه‏، ترکب جسم از اجزای لا یتجزی را مردود دانسته است. هیکل دوم در اثبات تجرد نفس و آنچه از قوای ظاهر و باطن بدان تعلّق دارد؛ در این هیکل، سهروردی آشکارا استقلال و موجود بودن نفس پیش از بدن را انکار کرده و آن را حادث به حدوث بدن دانسته است. هیکل سوم درباره برخی مبادی مشائیان؛ یعنی سه حالت وجوب و امکان و امتناع است که در آن با بحث از رابطه ضروری میان علّت و معلول و محتوم عقلی دانستن ظهور معلول در صورت حصول علّت کامله، زمینه را برای ارائه هیکل چهارم درباره توحید به معنی اشراقی و نه عددی آن آماده می‏کند. هیکل پنجم در بیان حرکت دوری است در دو فصل:

پیشنهاد کاربران

بپرس