اسناد و مکاتبات سیاسى ایران

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اسناد و مکاتبات سیاسى ایران (شاه صفی). "اسناد و مکاتبات سیاسی ایران،شاه صفی" اثر عبدالحسین نوائی است که به زبان فارسی می باشد. این کتاب در حقیقت هفتمین مجلد است، از مجموعه کتبی که در مورد اسناد سیاسی و مکاتبات رسمی کشور ایران نوشته شده است.
این مجلد، مشتمل است بر اسناد و مدارک سیاسی وطن عزیز ما ایران در خلال سال های 1038 که سال مرگ شاه عباس و آغاز سلطنت شاه صفی است تا سال 1105 که سال درگذشت شاه سلیمان است و آغاز سلطنت شاه سلطان حسین. این دوره، مشتمل است بر ایام سلطنت شاه صفی و شاه عباس ثانی و شاه سلیمان.
این دوره از تاریخ ایران عصر انحطاط دولت صفوی است. این انحطاط درست از روز مرگ شاه عباس اول شروع شد، همچنان که در دوره سلطنت شاه عباس اول ایران به اوج قدرت سیاسی و نظامی خود رسید. روزی که شاه عباس درگذشت مرزهای ایران از شرق به هندوستان و از غرب به دجله و فرات رسیده بود و حد شمالی ایران اعماق منطقه گرجستان و لگزستان بود و حد جنوبی آن جزایر بحرین. اما از همان روز که نوه نالایق شاه عباس به نام شاه صفی بر تخت نشست دوران انحطاط قدرت سلطنت و تجزیه امپراتوری صفوی آغاز شد.
بحث درباره علت این ضعف و انحطاط که به تجزیه کشور و بدبختی های مردم انجامید، از حوصله این مقال خارج است. اما اگر پای بحث به میان آید، مسلما روشن می شود که یکی از علل مهم این ضعف و انحطاط همان طبیعت حسود و خشن و خودخواه و خودرای شاه عباس بوده است. این مرد که شجاعت و کفایتش را نمی توان منکر شد، برای حفظ سلطنت مستبدانه خویش از کشتن و کور کردن جگر گوشگان خود نیز مضایقه نکرد و محمدباقر میرزا، فرزند ارشد خود را به دست یکی از مقربان درگاه خود به خاک و خون کشید و دو پسر دیگر خود و یک پسر محمدباقر میرزا را از بینایی محروم کرد. تنها نوه پسری وی همین صفی میرزا یا به تعبیر درست تر «سام میرزا» بود که شاه عباس وی را برای روز مبادا نگهداشت. با این حال دستور داد تا او را به تریاک معتاد کنند که مبادا روزی فیلش یاد هندوستان کند و برای انتقام خون پدر یا تحصیل سلطنت پای در رکاب نهد. شاه عباس از این امر وحشت داشت، زیرا او خود بر ضد پدر خویش کودتا کرده و سلطنت را قبضه نموده و پدر را هر چند محترمانه محبوس و منزوی ساخته بود. وی می ترسید که مبادا همین بلا بر سر او آید.
شاه صفی بی کفایت که هنری جز کشتن خویشان و شرابخواری بی امان نداشت، چهارده سال بیش در سلطنت نپایید. در همین دوران کوتاه سلطنت وی، در غرب امپراتوری صفویه، عراق عرب از ایران جدا شد و به خاک عثمانی پیوست و در شرق امپراتوری ناحیه قندهار از ایران منتزع گردید و به تصرف گورکانیان هند در آمد.

پیشنهاد کاربران

بپرس