اسم اعظم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسم اعظم،  اسم الاسم و حقیقتِ دارای مراتب گوناگون، و اعطا شده به اولیای الهی و استجابت کننده دعای فانی در آن را گویند.
اسم در لغت از ریشه «س ـ م ـ و» به معنای بلندی یا از ریشه «و ـ س ـ م» به معنای علامت است.

معنای اصطلاحی اسم
در اصطلاح عرفان، ذات الهی همراه با صفتی معیّن و به اعتبار یکی از تجلّیاتش در مقام واحدیّت، اسم نامیده می شود و اسمهای لفظی، اسمِ اسم است.
از اسمای الهی که در مقام واحدیّت ظهور می یابند به «مراتب الهیّه» تعبیر می شود، زیرا میان اسما، نوعی ترتّب وجود دارد و برخی از آنها بر بعضی دیگر متفرّع اند.
برخی نیز بر مقام احدیّت اطلاق اسم کرده و آن را نخستین اسم ذات دانسته اند، زیرا ذات اقدس خداوند دارای صرافت و اطلاق و از هر نوع تعیّن مفهومی یا مصداقی ـ حتّی خود اطلاق ـ منزّه است و چون این، خود گونه ای تعیّن است که همه تعیّنها را محو می کند و بساط همه کثرتها را در می نوردد، نخستین اسم و نخستین تعیّن خواهد بود.

معنای اعظم و اسم اعظم
اعظم صیغه تفضیل بر وزن أفْعَل، و مقصود از اسم اعظم، بزرگ ترین اسم خداست ؛ ولی برخی اعظم را به معنای عظیم دانسته و گفته اند: همه اسمای الهی عظیم بوده و هیچ اسمی از اسم دیگر بزرگ تر نیست.

اسماء حسنی بودن اسم اعظم
...

[ویکی شیعه] اِسمِ اَعظَم یا اِسمُ اللّهِ الاَکبَر به معنای بزرگترین نام خداوند، که اسمی بالاتر از آن نیست. بنابر روایات، این نام وسیع ترین محدوده اثر را در عالم هستی دارد و دسترسی به آن، منشأ اثرات بسیاری مانند استجابت دعا، برخورداری از علم غیب و تأثیرگذاری بر قوانین طبیعت است.
حقیقت و مصداق اسم اعظم روشن نیست؛ برخی آن را از جنس الفاظ و کلمات و برخی دیگر، آن را حقیقتی فراتر از حروف و کلمات دانسته اند. از روایات و اخبار تنها می توان اطلاعات و تصور ناقصی از آن به دست آورد. بنابر برخی روایات، هر کسی ظرفیت و تحمل اسم اعظم را ندارد و ائمه معصومین، برخی پیامبران و افراد دیگر مانند بلعم باعورا و غالب قطّان، از اجداد رسول خدا(ص)، آگاه به این اسم بوده اند. میزان بهره مندی آنها از این اسم یکسان نبوده است. پیامبر اکرم و اهل بیت، بیشترین بهره مندی را داشته اند.
اسم در لغت از ریشه «سمو» به معنای بلندی یا از ریشه «وسم» به معنای علامت است. اعظم صیغه تفضیل بر وزن أفْعَل، و مقصود از اسم اعظم، بزرگ ترین اسم خداست. برخی اعظم را به معنای عظیم دانسته و گفته اند همه اسمای الهی عظیم بوده و هیچ اسمی از اسم دیگر بزرگتر نیست.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
اسم در لغت از ریشه «س ـ م ـ و» به معنای بلندی یا از ریشه «و ـ س ـ م» به معنای علامت است. در اصطلاح عرفان، ذات الهی همراه با صفتی معین و به اعتبار یکی از تجلّیاتش در مقام واحدیت، اسم نامیده می شود و اسم های لفظی، اسمِ اسم است. از اسمای الهی که در مقام واحدیت ظهور می یابند به «مراتب الهیه» تعبیر می شود زیرا میان اسما نوعی ترتب وجود دارد و برخی از آن ها بر بعضی دیگر متفرع اند.
برخی نیز بر مقام احدیت اطلاق اسم کرده و آن را نخستین اسم ذات دانسته اند زیرا ذات اقدس خداوند دارای صرافت و اطلاق و از هر نوع تعین مفهومی یا مصداقی ـ حتی خود اطلاق ـ منزه است و چون این، خود گونه ای تعین است که همه تعین ها را محو می کند و بساط همه کثرت ها را در می نوردد، نخستین اسم و نخستین تعین خواهد بود.
اعظم صیغه تفضیل بر وزن أفْعَل و مقصود از اسم اعظم، بزرگ ترین اسم خداست؛ ولی برخی اعظم را به معنای عظیم دانسته و گفته اند: همه اسمای الهی عظیم بوده و هیچ اسمی از اسم دیگر بزرگ تر نیست.
تعبیر اسم اعظم در قرآن به کار نرفته؛ ولی برخی از آیات قرآن مشتمل بر آن دانسته شده است؛ مانند: حروف مقطعه، «بسم الله الرحمن الرحیم»؛ آیات 1 ـ 6 سوره حدید/57؛ 22 ـ 24 سوره حشر/59؛ 255 سوره بقره/2 (آیة الکرسی)؛ 2 سوره آل عمران/3؛ 87 سوره نساء/4؛ 8 سوره طه/20؛ 26 سوره نمل/27؛ 13 سوره تغابن/64 و 62 سوره غافر/40.
در تفاسیر ذیل آیات دیگری نیز از اسم اعظم بحث شده است؛ مانند: 31 سوره بقره/2؛ 175، 180 سوره اعراف/7؛ 40 سوره نمل/27؛ 110 سوره اسراء/17 و 26 سوره آل عمران/3.
در جوامع روایی، بابی با عنوان «اسم اللّه الأعظم» منعقد و روایات متعددی را در آن نقل کرده اند. در برخی از دعاها نیز به آن تصریح یا اشاره شده است؛ مانند دعای سمات: «اللّهم إنّی أسئلک باسمک العظیم الأعظم...»، دعای شب مبعث: «و باسمک الأعظم الأعظم الأجلّ الأکرم...» و دعای سحر: «اللّهم إنّی أسألک من اسمائک بأکبرها...» تعبیر اسم اعظم گویا در کتاب های تورات و انجیل به کار نرفته است.
درباره حقیقت اسم اعظم دو نظر وجود دارد:

[ویکی فقه] اسم اعظم (قرآن). تعبیر اسم اعظم در قرآن نیامده است؛ اما در روایات و تفاسیر، برخی آیات قرآن، اسم اعظم یا مشتمل بر آن دانسته شده اند؛ مانند حروف مقطعه ، بسم الله الرحمن الرحیم، آیة الکرسی ... و برخی افراد مانند انبیا، امامان معصوم علیهم السّلام ... حامل و آگاه به آن معرفی شده اند.
اسم اعظم، اسمی الهی است که جامع، مرجع و منتهای همه اسما و صفات الهی به شمار می رود و همه حقایق را در بردارد.
آگاهی از اسم اعظم
طبق آیات قرآن امکان آگاهی از اسم اعظم الهی وجود دارد: «واتل علیهم نبا الذی ءاتینـه ءایـتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطـن فکان من الغاوین» و برای آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) از (دستور) آنها خارج گشت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد. (در روایات آمده است که مقصود از «ءایـتنا»، «علم الکتاب» و «علم من الکتاب»، اسم اعظم الهی است. ) «ویقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی وبینکم ومن عنده علم الکتـب». آنها که کافر شدند می گویند تو پیامبر نیستی، بگو کافی است که خداوند و کسانی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد آنهاست گواه (من) باشند (در روایات آمده است که مقصود از «ءایـتنا»، «علم الکتاب» و «علم من الکتاب»، اسم اعظم الهی است. ( ) «قال الذی عنده علم من الکتـب انا ءاتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک...» (اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آنرا پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد! ( ).
آثار آگاهی از اسم اعظم
...

دانشنامه آزاد فارسی

اسم اعظَم
سه معنی و کاربرد متفاوت اما نزدیک به هم دارد: ۱. اسماء ذاتیۀ حضرت حق، که به مجموعِ آن مفاتیح الغیب هم اطلاق می شود؛ ۲. لفظ شریف جلاله، که دلالت بر ذات به همراه جمیع مراتب کمالیه دارد. در این دو معنی، اسم و اسماء اعظم ثابت است؛ ۳. اسمی که سیر سالک در آن به کمال رسیده، پس آن سالک متحقق به مظهریّت آن شده است. در این سومین معنی، اسم اعظم، نه یک اسم خاص که نسبت به هر سالک، در تغییر است. برخی از عارفان، اسم اعظم هر سالک را نیز، اسمی دانسته اند که آن سالک، در تحت تربیت اوست. این آخرین معنی، در عرف عارفان عمومیّت ندارد. در روایات آمده است که هر اسمی از اسماء خداوند در غایت عظمت است با این توضیح که انسان چون با دلبستگی به غیر خداوند، او را بخواند بهره نمی برد، ولی چون با دل کندن از غیر خداوند، او را یاد کند این دعا و هر نامی که بخواند اسم اعظم است.

پیشنهاد کاربران

بپرس