اسلام در هند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسلام در قرن های هفتم تا دهم هجری قمری در کشور هند با حاکمیت تشیع همراه بوده است. از زمان سلطان محمد سام غوری (آغاز قرن هفتم) دهلی پایتخت سلاطین مسلمان شد و در سال ۹۱۸ هجری که محمد علی قطب شاه از ایران به هند رفت و در منطقه دکن تشیع را مذهب رسمی اعلام کرد، اگرچه از مبانی فقهی و عقایدی آنان مدرکی در دست نیست، اما می توان حدس زد که از رهبران شیعه تبعیت می کردند.
تاریخ نفوذ اسلام در شبه قاره هند، با افسانه ها و موهومات آمیخته است؛ ولی این مقدار مسلم است که تاجران عرب مسلمان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)؛ اسلام را در مناطق ساحلی و جزایر جنوب هند رواج دادند. یکی از کسانی که اسلام آورد، ابن شنسب بود، او در زمان امیرمؤمنان (علیه السلام) مسلمان شد، اصل سلاطین غور از غور هرات هستند و نسب آنان به ابن شنسب می رسد. بعداز اسلامش امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمان داری ناحیه غور را به وی تفویض کرد. اولین پادشاه مسلمان غوری که به هندوستان لشکر کشید و دهلی را فتح کرد و آن را پایتخت قرار داد، سلطان محمد سام غوری بود. از زمان این سلطان (قرن هفتم) دهلی پایتخت اسلامی شد و تا هنگامی که انگلستان بر آن تسلط یافت، پایتخت سلاطین مسلمان بود.
تشیع در هند
در این باره برخی دیدگاه ها را بیان می کنیم:
← دیدگاه اول
پس می توان نتیجه گرفت که اساس اسلام هندیان در آن قرون با حاکمیت شیعه بوده است و عقیده شیعه در برابر عقیده حنفی (که گفته شد) بر چهار اصل کتاب، سنت، عقل، اجماع استوار است.

پیشنهاد کاربران

پیشینه ورود اسلام به هند از اواخر قرن ۱ قمری ( سده ۷ میلادی ) و با سقوط شاهنشاهی ساسانی آغاز شد. گسترش اسلام در دوران سلطان محمود غزنوی تصرفات وی در پنجاب ادامه پیدا کرد و در دوران حکومتی گورکانیان هند به اوج خود رسید.
...
[مشاهده متن کامل]

هندیان از همان سالهای اول ظهور اسلام از رخداد مکه با خبر می شوند و به دنبال آگاهی از آن بوده اند. بطور نمونه گفته اند راجه مالابر پس از مشاهده شق القمر شخصا به حجاز امده و پس از ملاقات با پیامبر اسلام، اسلام اختیار می کند و پس از زیارت کعبه با اجازه پیامبر اسلام برای دعوت اسلامی عازم مالابار می شود اما در راه بازگشت فوت می کند. اما بنا بر رویاتی دیگر وقتی که خبر ظهور اسلام به راجه مالابار رسید وی هیئتی نزد پیامبر اسلام اسلام فرستاد تا درباره دین جدید پرس و جو کند و نتیجه را به وی گزارش کنند. آنها وقتی به مدینه رسیدند پیامبر اسلام از دنیا رفته بود. آنها پس از دیدار با ابوبکر و گفتگو درباره اسلام مسلمان شده و پس از بازگشت مردم سرزمین خود را به اسلام فراخواندند.
بطور کلی می توان گفت که بخلاف شمال و شمال غرب هند اسلام در سواحل جنوبی و جنوب غربی هند به صورت مسالمت آمیز و بدون شمشیر و تنها به واسطه بازرگانان مسلمان نفوذ کرد. این تماس ها موجب شد هندی ها با مذهب جدید اسلام آشنا شوند و به تدریج مبلغان مذهبی مسلمانان نیز به هند آمدند و مساجدی در هند ساخته شد. شمار هندی های مسلمان شده به قدری رو به افزایش بود که حاکم هندی برای نو مسلمانان آنجا قاضی مسلمان می گمارد تا امور قضایی را بر اساس احکام اسلامی قضاوت کند. مع الوصف ورود اسلام به شمال و شمال غربی هند بخلاف جنوب و جنوب غربی همراه با فتوحات اسلامی بوده است.
در زمان خلیفۀ دوم تا ایام خلافت عبدالملک بن مروان چندین بار سپاهیان اسلام به حدود مکران و سند حمله بردند و درمواردی برخی از بلاد آن نواحی را نیز به تصرف درآوردند ولی بر روی هم ، هیچ یک از این اقدامات نتیجۀ قطعی و نهایی حاصل نشده بود.
در زمان ولید بن عبدالملک، حجاج بن یوسف والی بصره پادشان سراندیب هدایایی برای حجاج بن یوسف به گروهی از زنان تاجر مسلمان که به سمت حجاز در سفر بودند می دهد. باد کشتی را به ساحل دیبل یکی از شهر های ساحلی سند در هند می برد و دزدان کالاها را غارت و زنان را اسیر می کند. به دنبال این اتفاق حجاج داماد خود محمد بن قاسم را در سال 92 با سپاهی بزرگ روانه سند میکند. وی ابتدا دیبل را به تصرف خود در می آورد. داهر پادشاه سند را کشته می شود و بتکده عظیم آنجا را با منجنیق خراب می کند و در آنجا مسجدی می سازد. بعد از آن اکثر شهر های سند از جمله سربیدس، ساوندری، راور، بیلمان و سرست با صلح و به تصرف مسلمانان در می آید و در آنها مسجد می سازند.

اسلام در هنداسلام در هنداسلام در هند
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اسلام_در_هند