اسعار
لغت نامه دهخدا
اسعار. [ اِ ] ( ع مص ) نرخ نهادن. || برافروختن آتش. || برانگیختن جنگ. || بدی رسانیدن کسی را. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
جمع سعر . ۱ - نرخها قیمتها. ۲ - ارزها .
نرخ نهادن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اسعار جمع سعر به معنای نرخ کالا و بهای آن می باشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (ثمن) تعیین می شود.
اسعار جمع سعر به معنای نرخ کالا و بهای آن می باشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (ثمن) تعیین می شود. بنابراین سعر خود عوض نیست، بلکه مقدار آن است
و عوضی که در مقابل جنس فروخته شده دریافت می گردد، «ثمن» نامیده می شود.
معنای تسعیر
تسعیر به معنای قیمت گذاری و تعیین نرخ می باشد.
اختلاف در نرخ گذاری خداوند و انسان
بر سر این موضوع که قیمت گذاری و تعیین نرخ، فعل خداوند است یا بندگان هم می توانند نرخ گذاری کنند، اختلاف است.
← اهل حدیث و اشاعره
...
اسعار جمع سعر به معنای نرخ کالا و بهای آن می باشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (ثمن) تعیین می شود. بنابراین سعر خود عوض نیست، بلکه مقدار آن است
و عوضی که در مقابل جنس فروخته شده دریافت می گردد، «ثمن» نامیده می شود.
معنای تسعیر
تسعیر به معنای قیمت گذاری و تعیین نرخ می باشد.
اختلاف در نرخ گذاری خداوند و انسان
بر سر این موضوع که قیمت گذاری و تعیین نرخ، فعل خداوند است یا بندگان هم می توانند نرخ گذاری کنند، اختلاف است.
← اهل حدیث و اشاعره
...
wikifeqh: اسعار
مترادف ها
تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید